
خدیجه بهرامی رهنما
مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
دانلود اکسل نتایج
نمایش ۲۱ تا ۲۶ مورد از کل ۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
منظومه بانوگشسب نامه، ریشه در ناخودآگاه جمعی ملّت ایران دارد. این اثر را می توان از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داد. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه روان شناسی تحلیلی یونگ است که از موضوعات عمده در نقد ادبی بشمار می رود. این پژوهش درصدد است تا دو عنصر آنیما و آنیموس را در روان شخصیّت های منظومه مورد تحلیل قرار دهد. این دو عامل، ﺗﺄثیری شگرف در ایجاد حوادث و روی دادهای داستان دارد و زمینه های کشمکش در میان شخصیّت های داستان را ایجاد کرده است. کهن الگوی آنیما در وجود فرامرز، شیده، تمرتاش، خواستگاران هندی و یلان ایرانی و کهن-الگوی آنیموس در وجود بانوگشسب تبلور یافته است و این دو آرکی تایپ، شخصیّت های داستان را به کنش های مختلف برانگیخته است. این پژوهش درصدد است تا عوامل ایجاد کننده آنیما و آنیموس را بر اساس نظریات یونگ مورد بررسی قرار دهد.
بررسی و نقد کهن الگویی انه اید ویرژیل
نویسنده:
خدیجه بهرامی رهنما
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد ادبی، نقد کهن الگویی است. کهن الگوها شامل تصاویر بالقوه، ابتدایی و صور مثالی است که در ناخودآگاه جمعی بشر وجود دارد. به اعتقاد «یونگ»، این عناصر، محصول تجربه همگانی است که در همه نسل ها تکرار شده است. «انه اید»، منظومه ای اساطیری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی رومی ها دارد. این اثر را می توان با رویکردهای مختلف، از جمله رویکرد نقد کهن الگویی تحلیل و بررسی کرد. بسیاری از کهن الگوها از جمله: کهن الگوی «قهرمان»، «آنیموس»، «پیر دانا» و «سایه» و چگونگی تبلور هر یک از این کهن الگوها بر شخصیّت های داستان، به عنوان ﻣسئله اصلی پژوهش ارزیابی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انه، کهن الگوی قهرمان است که برای رسیدن به فرآیند فردیّت، سه مرحله جست وجو، پاگشایی و بلاگردان را با موفقیّت پشت سر می گذارد تا به خویشتن که غایت فرآیند فردیّت است دست یابد. کهن الگوی آنیموس بر روان «دیدون» و «کامیل» فرافکنی شده است. «ونوس»، کهن الگوی پیر داناست که قهرمان داستان را در سراسر منظومه یاری داده است و در نهایت، انه به مبارزه با «تورنوس» که سایه درونی اوست، می رود و بر او غلبه می یابد. روش تحقیق، تحلیل محتوا در چارچوب نقد ادبی است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، نقد کهن الگویی منظومه انه اید ویرژیل با ﺗﺄکید بر آرای یونگ است.
بررسی ساختار تراژیک داستان رستم و اسفندیار
تطبیق شخصیت های حماسی انه اید ویرژیل با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
سید ابراهیم آرمن خدیجه بهرامی رهنما
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۳۹۱ شماره ۲۱
11 - 22
کلیدواژهها: انه اید شاهنامه قهرمان انه آس رستم سیاوش دیدون تهمینه
حوزههای تخصصی:
رسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات میان ادبیات ملل جهان و ﺗﺄکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی و فرهنگی است. پتانسیل و ظرفیت ادبی شاهنامه فردوسی قابل سنجش با هر اثر حماسی است. از این رو، شاهنامه، اثر سترگ فردوسی که حماسه ای ملّی و طبیعی است با انه اید اثر ویرژیل که برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع است، قابل سنجش و تطبیق است. بنابراین، هدف مقاله حاضر سنجش و بررسی وجوه افتراق و اشتراک میان شخصیت های محوری و حماسی این دو اثر گران سنگ است.
ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه
نویسنده:
ایرج مهرکی خدیجه بهرامی رهنما
کلیدواژهها: شاهنامه قهرمان رویا تراژدی براعت استهلال پیش گویی دوراهه تقدیر کتمان نام بن بست
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه را نشان دهد. درتراژدی، عامل ناگزیری وجود دارد که قهرمان داستان قادر به جلوگیری از فاجعه ای که او را به اضمحلال می کشاند، نیست. آن عامل ناگزیر، سرنوشت و تقدیر محتوم نام دارد. تمام قهرمانان داستان های تراژیک شاهنامه، مقهور سرنوشت هستند و هنگامی که در شبکه علت و معلول ها قرار می گیرند، علیرغم تمام تلاش و کوشش خود به جبر سرنوشت معترف می شوند و می دانند که توان سرکشی مقابل سرنوشت را ندارند. پس به حکم تقدیر گردن می نهند و معتقد می شوند که آنچه باید بشود، می شود و از آن گریزی نیست. عوامل بسیاری، ساختار تقدیر محور داستان های تراژیک شاهنامه را تشکیل می دهند که حذف یکی از این عوامل، لطمه ای بر کل عناصر و عوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان ساختار تقدیر و سرنوشت محتوم در داستان های تراژیک شاهنامه را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
ساختار تراژیک داستان سیاوش
کلیدواژهها: شخصیت شاهنامه تقدیر تراژدی فاجعه تراژیک کشمکش
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد « ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیت ها،حوادث وصحنه ها هستیم.گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده وگاه رابطه علی ومعلولی میان وقایع به گونه ای می شود که حذف یکی از آن ها لطمه ای بر کل عناصر وعوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان داستان « سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.