آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

در شمارگان گذشته از دعوت اسلام به زندگی محمدی و روان­سازی زندگی و ساده زیستی و از ناپسندی سخت گیری درزندگی گفتیم و سپس به نمونه­هایی از سخت­گیری­های مطلوب، اشاره کردیم. آن­گاه دو مورد از سخت­گیری­های نامطلوب را نیز بر شمردیم. اینک آن­چه بدان پرداخته می­شود، ادامه­ی سخت­گیری­های نکوهیده از نظر اسلام است.
گونه هایی ازسخت گیرهای ناپسند درامور زندگی و توصیه­ی اسلام به روان­سازی این امور
3. سخت­گیری در ازدواج؛ ازدواج زیباترین و آسان­ترین راه انس و الفت بین زن و مرد است. قرآن از این نوع ارتباط به لباس تعبیر کرده است،([1]) زیرا ازدواج فرصتی است تا انسان به کمک نزدیک­ترین فرد به خویش، کاستی­ها را جبران و نازیبایی­ها­ را بپوشاند و برکمالات خود بیفزاید؛ همان گونه که نقش لباس چنین است.
اساسی­ترین گزینه در این امر، زیبایی طبیعی انتخاب همسر است که علاوه بر دارا بودن خصوصیات یاد شده بتواند با ایجاد الفت و محبت، مایه آرامش روحی و تسکین خاطر انسان ­شود.
با این وجود گاه بدون توجه به معیارهای اساسی، امور دیگری چون ثروت، مقام، شهرت، تحصیلات و ...، ملاک اساسی افراد در ازدواج قرار می­گیرد. و گاه توجه به این امور با گزینه "کفو" همتا بودن که در روایات به عنوان ملاک انتخاب همسر مطرح شده است، توجیه می­گردد. غافل از این­که تعمیم معنای "کفو" به این موارد هرگز مورد پذیرش شریعت نیست، بلکه مراد از کفو آن­چنان که از روایات فهمیده می­شود، فقط همتایی در دین و آیین است نه غیر آن. همچنان که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) فرمود: المؤمن کفو المؤمنة والمسلم کفو المسلمة.([2])
دین تنها عاملی است که فرد را در تمامی زمان­ها و مکان­ها از طغیان و سرکشی در مقابل انجام تکالیف و وظایف باز می­دارد، و سایه­ی رحمت و مودت الهی را بر زندگی می­گستراند. در حالی که قوانین و آن­چه در دادگاه­های خانواده می­گذرد ـ هرچند وظیفه­اش پیش­گیری از تخلّف­ها است ـ هرگز نمی­تواند رحمت و عطوفت و محبت را که لازمه زندگی است بر محیط خانوادگی حاکم کند. انسان متدیّن با التزام به احکام شریعت خود را در پنهان و آشکار ملتزم و مقید به تعهدات نموده و در زندگی مشترک نیز به عهد و پیمان خویش با همسر، وفادار است. در این صورت تلاش هر یک از زن و مرد در جهت تزیین و تکمیل یکدیگر و گستراندن بستر رحمت و آرامش و مودت در زندگی است که بقا و استحکام چنین عهدی در سایه­ی دین میسّر است.
انسان متدین خود را به صفات و اخلاق حمیده و پسندیده آراسته می­سازد و از اوصاف زشت و ناپسند که آفت زندگی فردی و اجتماعی است، گریزان می­باشد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت به اخلاق فردی در ازدواج چنین سفارش فرمود: إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوّجوه إلاّ تفعلوه فکی فتنة فی الأرض و فساد کبیر‌ ؛ هرگاه مردی که از اخلاق و دین او راضی هستید به خواستگاری شما آمد بپذیرید؛ چرا که اگر چنین نکنید موجب فتنه و فساد بزرگی در زمین خواهید شد.([3])
امام باقر(علیه السلام) در پاسخ یکی از اصحاب خود به نام علی­بن اسباط که به دنبال شناخت ملاک­های گزینش همسر برای دختر خویش بود فرمایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نقل ­فرمود: فهمت ما ذکرت من أمر بناتک و إنک لاتجد أحداً مثلک فلا تنظر فی ذلک رحمک الله([4]) ؛ آن­چه را که در رابطه با دخترانت گفتی که فردی مانند خودت برای آن­ها نمی­یابی، متوجه شدم، ولی به این توجه نداشته باش، بلکه به دین و اخلاق آن­ها اکتفا کن که اگر چنین نکنی به اشاعه­ی فساد و ایجاد فتنه در روی زمین کمک کرده­ای.
این روایت به خوبی ثابت می­کند که مراد از کفو، همتا بودن در تمامی شؤون نیست، بلکه همتایی در دین منظور است، امّا گزینه­های دیگر همچون: پول، ثروت، مقام، شهرت و تحصیلات به عنوان عامل اساسی برای انتخاب همسر شناخته نشده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که به جهت زیبایی همسری را برگزیند، در او رفتارهایی خواهد دید که نمی­پسندد و کسی که به جهت مال، همسری را برگزیند خداوند او را به حال خود رها خواهد کرد. به سراغ دین­داران بروید. کسی که به خاطر دین با فردی ازدواج کند، همه امور را خداوند برای او جمع خواهد کرد.([5])
درباره­ی ثروت از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود: الکفو أن یکون عفیفا و عنده یسار؛ کفو دختر مسلمان فردی است که با عفت باشد و در حد کفایت بتواند زندگی را تأمین کند.([6]) توانایی اداره زندگی از جهت اقتصادی امری است که باید مورد توجّه قرار گیرد، زیرا اسلام تکدّی­گری را ناشایست می­داند، امّا این به معنای داشتن ثروت نیست، بلکه به معنای قادر بودن بر اداره­ی زندگی و کار و تلاش است. مؤید این برداشت روایاتی است که اهتمام معصومین را بر روان­سازی امر ازدواج و نادیده گرفتن ملاک­های مادی بیان می­کند.
سخت­گیری در مراحل مختلف ازدواج و توجه به تشریفات و فاصله گرفتن از ساده زیستی مطلوب دینی، چهره­ی زیبای این امر مقدس را خوف­ناک و پر خطر و زحمت ساخته است. اگر مجلس خواستگاری به بزم خودآرایی و خودنمایی و نفاق و تفاخر به داشته­ها و ناداشته­ها و اظهار خواسته­های نابه­جای طرفین از یکدیگر تبدیل ­شود و مجلس عقد به بازار خرید و فروش و مطالبه­ی قیمت بیشتر و مهریه­های سنگین کشیده ­شود، فرار از ازدواج امری رایج و غیر قبیح خواهد شد.
به خود بیندیشیم که چرا شیرینی این رابطه­ی زیبای طبیعی را به تلخی تبدیل کرده­ایم و چرا ازدواجی که به تعبیر قرآن باید موجب رحمت و مودت و آرامش انسان گردد،([7]) گرفتاری و تشویش ذهنی و ناراحتی را برای نسل امروز به دنبال دارد؟! آیا همسران امروزی از همان آغاز زندگی، با گزیدن سادگی و روان نمودن امور؛ برای دیگری، زینتی برای آراستن و پوششی برای عیوب و مانعی از سرما و گرمای روزگار و مایه­ای برای راحتی و آرامش خاطر یکدیگر هستند تا بتوانند ادعای عمل به قرآن را داشته باشند که فرمود: ... هنّ لباس لکم و أنتم لباس لهنّ....([8])
4. سخت­گیری در احسان­ و هدیه­؛ جامعه­ی دینی جامعه­ای مهربان، صمیمی و با رحم و عطوفت است، و هرچه جامعه از دین فاصله بگیرد نگاه افراد به یکدیگر نگاهی ابزاری و ماشینی می­شود و رابطه­ها رو به سردی و بی مهری می­گراید. آموزه­های دینی همواره بر گزینه­های تأثیر گذار در حرکت جامعه به سوی دوستی و محبت و صفا و یک­رنگی تشویق و تأکید نموده است.
دیدار دوستان و اقوام در همه حال آثار بسیار نیکویی دارد که چیزی جایگزین آن نمی­شود. در روایات آمده است: کسی که برای کسب رضای خدا و درخواست ثواب الهی به دیدار برادر ایمانی خود برود، خداوند هفتاد هزار ملک را می­گمارد تا از زمان خروج او از منزل تا برگشتن به او خطاب کنند: "بهشت برای تو گوارا باد".([9])
توجه به این نکته لازم است که باید دیدارها، احسان­ها و هدیه­ها منشأ پیوند و نزول رحمت و برکت در بین ما باشد و مراقب باشیم تا سخت­گیری­ها، منشأ جدایی و نزول سخط و غضب الهی نگردد. پای­بندی به آداب دست و پا گیر در مجالس دوستان و نزدیکان و هدیه دادن به بهانه­ی بزرگی و فخر فروشی و هم­چشمی، مودت و صمیمیّت را به دشمنی تبدیل می­کند و زحمت جای رحمت را می­گیرد.
5 . سخت­گیری در پذیرش خطاها؛ گاه فراموش می­کنیم که اطرافیان و کسانی که در طول روز با آن­ها سر و کار داریم همان انسان­هایی هستند که خداوند متعال پس از تکریم و تمجید بشر، او را ظلوم و جهول دانسته که به معنای فرصت دادن به انسان برای جبران اشتباه و پذیرش توبه از سوی خدای توبه­پذیر است. و حال آن­که ما انسان­ها با گرفتن حق اشتباه از دیگران آن­ها را در ردیف فرشتگان قرار داده و از آن­ها می­خواهیم که چون قدسیان و آسمانیان اشتباه نکنند و ملتزم به همه­ی ایده­ها و آرمان­ها باشند. این روش یکی از سخت­گیری­های مذموم و ناپسند از نظر اسلام است که یکی از بخش­های مهم تربیت بوده و بحث­های مفصلی را به خود اختصاص می­دهد.
در این زمینه قرآن کریم می­فرماید: ... ولیعفوا و لیصفحوا ألا تحبّون أن یغفرالله لکم ...([10])؛ و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟!.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز می­فرماید: از شریف­ترین رفتارهای فرد کریم آن است که از عیوب دیگران تغافل کند.([11]) و سزاوارترین مردم به بخشیدن دیگران قادرترین آن­ها بر مجازات کردن است.([12])
ادامه­ی این بحث را به معرّفی زندگی ساده و روان رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) اختصاص می­دهیم؛ تا با آشنایی به سیره­ی عملی آن حضرت، زندگی خود را براساس اصول محکم انسانی الهی بسازیم و به رشد و کمال شایسته نایل شویم. ادامه دارد...
[1]. البقره 2 : 178.
[2]. وسائل الشیعه، ج 7، ص 4.
[3]. همان، ج 14، ص 51 .
[4]. همان، ص 51 .
[5] . همان، ج 7، ص 31.
[6] . همان، ج 4، ص 52 .
[7]. الرّوم 30 : 21.
[8] . البقره 2 : 187.
[9]. اصول کافی، ج 2، ص 179.
[10]. النّور 24 : 22.
[11]. نهج البلاغه، حکمت 223 .
[12]. همان، حکمت 52

تبلیغات