اسلام در جهان امام علی7 قدیس مسیحیان
آرشیو
چکیده
متن
آنچه پیش روی شماست بخشهایی از مصاحبهی مجلهی المنبر وابسته به شیعیان کویت با استاد ادیب جورج جرداق آفریننده اثر ماندگار علی، صدای عدالت انسانی است.
شناخت من نسبت به این شخصیت بزرگ در اصل به زمان کودکی باز میگردد آن زمان برادرم فؤاد، نهج البلاغه را برایم آورد و گفت: این کتاب را بخوان و هر چه قدر میتوانی از آن حفظ کن. علاوه بر این برادرم قصاید زیادی درباره امام میسرود و در آنها از نبوغ و اندیشهی بلند و عظمت مبانی و اصول انسانی حضرت و از زندگی شرافتمندانهی او سخن میگفت. او این قصاید را برای کسانی که به خانهمان میآمدند، میخواند و من با دقت زیاد به آنها گوش میدادم.
بدین ترتیب تصویر امام علی7 از دوران کودکی در ذهن و جان من نقش بست، همچنان که سخنان و کارها و تصاویر اثرگذار، در اندیشه و جان کودک نقش میبندد.
روزگار گذشت و من از دانشکدهی بطرکیه بیروت فارغالتحصیل شدم و به تدریس ادبیات عرب و فلسفه عربی در برخی مراکز علمی بیروت پرداختم. در این دو درس، بر طبق برنامهی آموزشی لازم بود آثار ادبی و فکری امام علی7 تدریس شود، و از آنجا که خاطرات و احساسات دوران کودکی انسان برای تدریس ناکافی است و استاد و مدرس باید اطلاعات کامل و آگاهیهای همه جانبهی شخصیت ادیب یا فیلسوفی که قصد دارد برای دانشجویان معرفی کند را داشته باشد، ترجیح دادم در خصوص امام علی7 به بررسی آرا و نظرات محققان پیرامون امام و نیز کتابهای نوشته شده در مورد شخصیت ادبی، فکری، اجتماعی و سیاسی ایشان بپردازم تا به آنچه از این شخصیت در دوران کودکی در ذهن و جان من وجود داشته افزوده شود.
پس از مطالعهی این کتابها برایم روشن شد که اغلب آنها در مورد مسایل تاریخی محدود به یک زمان و مکان معین سخن میگویند و چه بسا تکیه سخن آنها به گروهی از مردم در برخی مراحل تاریخ مربوط میشود نه به همه مردم در تمام زمانها و دورانها. بیشتر مطالب این کتابها پیرامون حق امام در خلافت و مقدار و میزان این حق از نظر نویسندگان آنها بود، و هر یک از آن نویسندگان هم براساس انگیزهای دست به نگارش زده بودند که این انگیزهها هیچ ارتباط مستحکم با واقعنگری حاکم بر اندیشهی علوی و با دیدگاه امام نسبت به معنی هستی، و قوانین و سنتهای ثابت آن و شروط یک زندگی سالم و هدفمند نداشت.
اندیشهای زلال!
تصمیم گرفتم باز به نهج البلاغه برگردم و آن را دوباره با آگاهی و شناخت بیشتر و بهتر از دوران گذشته بخوانم و بدین ترتیب نهج البلاغه را مجدداً مطالعه کردم، این بار برایم روشن شد که امام بسیار عمیقتر و بزرگتر از همهی بحثها و مطالعات و پژوهشهای محققان پیشین و فعلی است، و انسانیت امام با تمام عناصر و مبانی آن، برخاسته از اندیشهای زلال و شعور و درکی عمیق از معنی حقیقی هستی است و آموزههای او که در مبانی و اصول و سیرهی او تجلی یافته فراتر از محدودهی زمان و مکان خاص بوده و همهی زمانها و مکانها را در بر میگیرد، و این برایم جای سؤال بود که چرا این شخصیت بزرگ و نادر را در موضوع ولایت و سایر موضوعات فرعی که بیشتر مباحث نویسندگان را به خود اختصاص داده، محصور و محدود میکنند.
و اینگونه بود که من با انگیزهی عشق به حقیقت تصمیم گرفتم، کتابی جامع و دایرةالمعارفی بنویسم که در آن تا حدی فهم و آگاهی و آشنایی منصفانه به این شخصیت بزرگ وجود داشته باشد و آنچه که نویسندگان فروگذاشتهاند جبران شود.
در جلد اول این کتاب با عنوان علی و حقوق بشر با دلایل روشن ثابت کردهام که علی قرنهای متمادی پیش از اندیشمندان اروپا و جهان، حقوق مربوط به انسانها را به مفهوم ثابت آن شناخت و آنها را اعلام کرد.
در جلد دوم با عنوان رابطهی علی و انقلاب فرانسه پیشتازی امام علی7 بر بزرگان فلاسفه انقلاب کبیر فرانسه مورد تأکید قرار گرفته است.
جلد سوم با عنوان علی و سقراط است، میدانیم که سقراط پدر تمام فلاسفه انسانی است. من در این مجلد ثابت کردم که سقراط و امام علی7 در هر زمینهای با هم وجه مشترک دارند. و همین طور جلدهای بعدی که شامل شش جلد بود و جلد آخری که به عنوان شگفتیهای نهج البلاغه است.
امام علی7 ساختار ایدهآل وجودی اندیشهی انسانی است؛ اندیشهای که از قوانین و سنتهای ثابت حاکم بر جهان نشأت گرفته است و در هیچ شرایطی زمانی و مکانی امکان تغییرات کم یا زیاد در ماهیت این ساختار وجود ندارد. همچنان که او ساختاری به وسعت هستی داشت و ضمیر سترگ او یکپارچگی هستی را عمیقاً درک کرده بود.
تأثیر یک کتاب!
چاپ کتاب علی، صدای عدالت انسانی تأثیرات و نتایج گستردهای داشت.
اولین تأثیر این کتاب این بود که یک تاجر کتاب در عراق که صاحب کتابفروشی المثنی بود در کمتر از یک ماه از چاپ کتاب، آن را بدون اطلاع من در بغداد چاپ کرد و علاوه بر اشباع فروشگاههای کتاب در عراق دهها هزار نسخه از آن را نیز به کشورهای آسیای دور فرستاد.
دومین اثر آن این بود که در برخی کشورهای شرقی، آن را بدون اطلاع من به زبانهای خارجی ترجمه کردند.
اثر دیگر اینکه در بیروت بارها این کتاب بدون اطلاع من تجدید چاپ شد.
اما در خصوص اینکه جهان مسیحیت چگونه از این کتاب استقبال کرد، به اقدام یکی از کشیشان مسیحی در لبنان اشاره میکنم:
در آن زمان که مشغول تألیف و نگارش این کتاب بودم، سردبیر مجله الرساله لبنان از من خواست حداقل دو فصل از فصلهایی را که تمام کردهام به او بدهم تا چاپ کند، من هم پذیرفتم و او آن دو فصل را در دو شماره از مجله چاپ کرد.
از قضا راهب دانشمند، پدر نجم، رییس مدرسه راهبان کرملی در شهر جوئیه این دو فصل را در مجله خوانده و از محتوا و اسلوب بحث خوشش آمده بود. وی با سردبیر مجله الرساله تماس گرفت و اعلام کرد که پس از پایان نگارش مجلدات این کتاب، حاضر است همه آن را با هزینهی ادارهی رهبانیت چاپ کند و همین طور هم شد و پدر نجم با هزینهی خود آنگونه که خود اصرار میورزید آن را چاپ کرد. پس از آنکه کتاب در مدت کوتاهی منتشر شد و مقادیر زیادی از آن به فروش رفت، آن راهب بزرگوار حتی یک قرش ﴿یک ریال﴾ هم بابت پول کاغذ و هزینههای حروفچینی و چاپ ـ که مبلغ هنگفتی میشد ـ دریافت نکرد و اظهار داشت: این کتاب را به خاطر تکریم امام علی7 و پسندیدن اسلوب نویسنده و صداقت او در آنچه دیده و نوشته چاپ کردم، حال اگر میخواهید هزینه آن را بدهید میتوانید آن را به یکی از انجمنهای خیریهای که میخواهید اهدا کنید.([1])
اسلام را با حضرت زهرا3شناختیم!
خانم روسالیند خواستار آن است که مسؤولین فرهنگی ایران آثار منشور در خصوص زندگانی بانوی نمونه و یگانه اسلام را به زبانهای مختلف ترجمه و عرضه کنند او اظهار میدارد:
اگر بانوان جهان با تأمل به زندگانی حضرت زهرا3 بنگرند، مطمئن هستم غیر از این یگانه دوران هیچ زنی دیگر را الگو انتخاب نخواهند کرد و به طور حتم تمام ویژگی یک زن نمونه، فعال، پر نشاط، همسردار، مادری نمونه، مشاوری امین و ... در رفتار حضرت فاطمه زهرا3 متجلی شده و به ظهور و بروز رسیده است.
خانم مارتاروچ از کشور مکزیک اظهار داشت:
از وقتی که مسلمان شدم و با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا شدم، تأثیر شگرفی در ذهن من ایجاد شد و فهمیدم که جایگاه زن در جامعه کجا و چیست و ما در چه مسیری هستیم و خیلی تلاش میکنم تا جایی که میتوانم خودم را به الگوهای رفتاری حضرت فاطمه زهرا3 نزدیک سازم و هر وقت که در ایران به خصوص تهران با خانمهای کم حجاب و آرایش کرده در خیابانها مواجه میشوم، بسیار افسوس میخورم؛ چرا که شیعه هستند و همه آنها با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا هستند و یا لااقل اندکی از سخنان و رفتار ایشان را مطالعه کرده و یا به گوششان خورده است و اینگونه به پیروی از زنان غرب برخاستهاند و نمیدانند که زنان غرب بیهویت هستند و در بی هویتی خود سرگردانند و رنج میبرند. من امیدوارم زنان ایران به خصوص دختران جوان با الگو قرار دادن حضرت زهرا3 جامعهای زهرایی پسند به وجود آورند و الگویی مناسب برای زنان غرب باشند.
خانم فاطمه حسینی مسلمان آمریکایی:
من پیش از انقلاب نیز به همراه پدرم به ایران آمده بودم و در تهران وضع زنان را شاهد بودم و حتی از غرب هم بیبند و بارتر بود و زنان وسیله و ابزار خوش گذرانی مردان تلقی میشدند، ولی با انقلاب اسلامی زنان ایران هویت اصلی خود را باز یافتند، زنان جایگاه خود را به دست آوردند و حرمت آنها پاس داشته شد و نگرش مردم به زن متحول گشت، زنان پا به پای مردان در عرصههای اجتماعی حضور یافتند، در جنگ حماسه آفریدند و الان نیز در عرصههای علمی و ... با مردان از امتیاز مساوی برخوردار هستند و این از برکت جمهوری اسلامی است که باید قدر این نعمت که گران به دست آمده و شاید خیلی از زنان غرب آرزوی آن را دارند، دانست.
زنان ایران نباید ارزشهای به دست آمده را کمرنگ نمایند؛ چرا که اگر این ارزشها کم رنگ شود خودشان به دست خودشان دوران تحقیر و حقارت زن، ابزاری بودن زن را بعد از سه دهه دوباره تجدید خواهند کرد.([2])
وزیر کشور ایتالیا دستور تشکیل شورای اسلامی در این وزارتخانه را صادر کرد
رم ـ واحد مرکزی خبر: وزیر کشور ایتالیا در بخشنامهای نخستین گام رسمی را برای تشکیل یک نهاد رایزنی موسوم به شورای اسلامی در وزارت کشور برداشت.
به گزارش واحد مرکزی خبر از رم، به نوشتهی نشریات ایتالیایی، جوزپه پیزانو هدف از تأسیس این نهاد را بررسی مسایل مسلمانان ایتالیا دانست.
این تصمیم از یک سو با مخالفت حزب اسلام ستیز اتحاد شمال و از سوی دیگر با واکنش منفی برخی انجمنها و سازمانهای اسلامی مقیم ایتالیا مواجه شده است.
گزارش نشریات ایتالیا حاکی است در حالی که حزب اتحاد شمال ایجاد چنین نهادی را اقدامی بیهوده توصیف کرده است، برخی سازمانهای اسلامی از دعوت نشدنشان برای حضور در شورای اسلامی وزارت کشور گلایه کردهاند.
بر پایه این گزارش، اسامی اعضای شورای اسلامی وزارت کشور ایتالیا در روزهای آینده اعلام خواهد شد.
به اعتقاد برخی محافل اسلامی در ایتالیا، دولت این کشور قصد دارد با تشکیل این نهاد، به طور مستقیم بر عملکرد آنها نظارت داشته باشد.([3])
حزب ضد اسلامی ایتالیا خواستار مجازات زندان برای بانوان محجبه شد
رهبران حزب اتحادیهی شمال ایتالیا با حمله به اسلام، آن را تهدید کننده تمدن غرب توصیف کردند و خواستار مجازات زندان برای زنان محجبه شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی المختصر، روبرتور کاستیللیوهو وزیر دادگستری ایتالیا و یکی از رهبران این حزب افراطی که در برابر بیش از 15 هزار هوادار این حزب سخن میگفت، ادعا کرد: ما با اسلام مخالف نیستیم، اما این اسلام است که تلاش میکند ما را از بین ببرد و ما به هر قیمت اجازهی تحقق این هدف را نخواهیم داد. در این حال، جینتیلینی شهردار سابق شهر تریفیزو، مقر حزب اتحادیهی شمال ایتالیا، در این همایش خواستار مجازات زندان برای زنان مسلمان محجبه شد.([4])
مدرسهی شیعیان در لوس آنجلس
چند سال پیش، اولین باری که میخواستم به لوس آنجلس بروم، نمیدانم چرا فکر میکردم که در آنجا نباید سراغ خدا را گرفت، گمان میکردم که لوسآنجلس، شهری است که با خدا قهر کرده است، شاید هم به خاطر چیزهایی بود که از بعضی هموطنان مقیم لوس آنجلس میدیدم یا میشنیدم.
چون کسی را در لوس آنجلس نمیشناختم، به یکی از برادران انجمن اسلامی ـ که خود و همسرش در ایالت اوهایو در دانشگاه تدریس میکردند ـ تلفن کردم و از ایشان کمک خواستم، ایشان هم مرا به یکی از اعضای قدیمی انجمن اسلامی به نام مصطفی معرفی کردند.
خانه مصطفی، در شرق لوس آنجلس واقع شده بود. او گفت: پیش از این در غرب لوسآنجلس و نزدیک دریا زندگی میکرده و چندی پیش برای اینکه فرزندانش را در مدرسهی اسلامی ثبت نام کند، به آنجا آمده است.
با تعجب پرسیدم: مگر لوس آنجلس هم مدرسه اسلامی دارد؟ مصطفی خندید و گفت: بله که دارد، خوبش را هم دارد، یکی هم نه، چند تا دارد. منتها این یکی چون مال شیعیان بود، ما ترجیح دادیم بچهها را اینجا ثبت نام کنیم.
صبح روز بعد، همراه فرزندان ایشان به مدرسه اسلامی رفتم. مدیریت علمی مدرسه با خواهر مسلمانی بود که شغل دندانپزشکی را رها کرده و عاشقانه به تربیت نسل آینده اهتمام میورزید و مدیریت دینی مدرسه، با روحانی پیرمردی بود که به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی تکلم میکرد و به راستی که نورانیت این روحانی بزرگوار، چه قدر در دل دانش آموزان تأثیر گذاشته بود.
در این مدرسه خیلی چیزها دیدم که نقل همهی آنها از حوصله این نوشتار خارج است، اما شاخه گلی را از آن بوستان، به رسم سوغات تقدیم میکنم:
یکی از ایرانیان که سالیان دراز مقیم آمریکاست، در لوسآنجلس صاحب کارخانه آهن است و طبعاً وضع مالی بسیار خوبی هم دارد، تصمیم میگیرد که دختر خود را به مدارس دولتی آمریکا نفرستد، گرچه خانوادهی ایشان چندان مذهبی نبودند، اما او که دو پسر بزرگترش ﴿پیام و پویا﴾ در مدارس دولتی آمریکا درس میخواندند به خوبی از اوضاع این مدارس با خبر بود و دلش نمیخواست دخترش شیرین، در چنان محیطی رشد کند و صرفاً به خاطر محیط سالم مدرسهی اسلامی، دخترش را به این مدرسه میآورد و خود نیز کمک مالی خوبی به مدرسه میکند.
حتماً میخواهید بدانید چه تحولی در این دختر متولد آمریکا به وجود آمده است! فقط این را بگویم که میشناسم ایرانیهای بسیار متدینی را که به حال او غبطه میخورند.
شیرین، نه تنها خود با حجاب میشود، بلکه مادر خود را نیز با حجاب میکند، تأثیر او بر دو برادرش به گونهای بود که پیام و پویای متولد آمریکا که در خانوادهی غیر مذهبی و در مدارس دولتی آمریکا رشد یافته و به سختی زبان فارسی را متوجه میشدند، اکنون به رغم مخالفتهای شدید پدر، در ایران به تحصیلات حوزوی مشغول شدهاند و نام خود را هم به حسین و عباس تغییر دادهاند.([5])
پینوشت:
[1]. روزنامه کیهان، 27/5/1384 و سایت : www. 14.masom.com
[2]. روزنامه جوان، 30/4/1384.
[3]. روزنامه جمهوری اسلامی، 23/6/1384.
[4] . روزنامه کیهان، 5/7/1384.
[5] . خبار ویژهی زنان، ش 31، ص 11 و صحیفهی جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم، 20/4/84 ، ش 44
شناخت من نسبت به این شخصیت بزرگ در اصل به زمان کودکی باز میگردد آن زمان برادرم فؤاد، نهج البلاغه را برایم آورد و گفت: این کتاب را بخوان و هر چه قدر میتوانی از آن حفظ کن. علاوه بر این برادرم قصاید زیادی درباره امام میسرود و در آنها از نبوغ و اندیشهی بلند و عظمت مبانی و اصول انسانی حضرت و از زندگی شرافتمندانهی او سخن میگفت. او این قصاید را برای کسانی که به خانهمان میآمدند، میخواند و من با دقت زیاد به آنها گوش میدادم.
بدین ترتیب تصویر امام علی7 از دوران کودکی در ذهن و جان من نقش بست، همچنان که سخنان و کارها و تصاویر اثرگذار، در اندیشه و جان کودک نقش میبندد.
روزگار گذشت و من از دانشکدهی بطرکیه بیروت فارغالتحصیل شدم و به تدریس ادبیات عرب و فلسفه عربی در برخی مراکز علمی بیروت پرداختم. در این دو درس، بر طبق برنامهی آموزشی لازم بود آثار ادبی و فکری امام علی7 تدریس شود، و از آنجا که خاطرات و احساسات دوران کودکی انسان برای تدریس ناکافی است و استاد و مدرس باید اطلاعات کامل و آگاهیهای همه جانبهی شخصیت ادیب یا فیلسوفی که قصد دارد برای دانشجویان معرفی کند را داشته باشد، ترجیح دادم در خصوص امام علی7 به بررسی آرا و نظرات محققان پیرامون امام و نیز کتابهای نوشته شده در مورد شخصیت ادبی، فکری، اجتماعی و سیاسی ایشان بپردازم تا به آنچه از این شخصیت در دوران کودکی در ذهن و جان من وجود داشته افزوده شود.
پس از مطالعهی این کتابها برایم روشن شد که اغلب آنها در مورد مسایل تاریخی محدود به یک زمان و مکان معین سخن میگویند و چه بسا تکیه سخن آنها به گروهی از مردم در برخی مراحل تاریخ مربوط میشود نه به همه مردم در تمام زمانها و دورانها. بیشتر مطالب این کتابها پیرامون حق امام در خلافت و مقدار و میزان این حق از نظر نویسندگان آنها بود، و هر یک از آن نویسندگان هم براساس انگیزهای دست به نگارش زده بودند که این انگیزهها هیچ ارتباط مستحکم با واقعنگری حاکم بر اندیشهی علوی و با دیدگاه امام نسبت به معنی هستی، و قوانین و سنتهای ثابت آن و شروط یک زندگی سالم و هدفمند نداشت.
اندیشهای زلال!
تصمیم گرفتم باز به نهج البلاغه برگردم و آن را دوباره با آگاهی و شناخت بیشتر و بهتر از دوران گذشته بخوانم و بدین ترتیب نهج البلاغه را مجدداً مطالعه کردم، این بار برایم روشن شد که امام بسیار عمیقتر و بزرگتر از همهی بحثها و مطالعات و پژوهشهای محققان پیشین و فعلی است، و انسانیت امام با تمام عناصر و مبانی آن، برخاسته از اندیشهای زلال و شعور و درکی عمیق از معنی حقیقی هستی است و آموزههای او که در مبانی و اصول و سیرهی او تجلی یافته فراتر از محدودهی زمان و مکان خاص بوده و همهی زمانها و مکانها را در بر میگیرد، و این برایم جای سؤال بود که چرا این شخصیت بزرگ و نادر را در موضوع ولایت و سایر موضوعات فرعی که بیشتر مباحث نویسندگان را به خود اختصاص داده، محصور و محدود میکنند.
و اینگونه بود که من با انگیزهی عشق به حقیقت تصمیم گرفتم، کتابی جامع و دایرةالمعارفی بنویسم که در آن تا حدی فهم و آگاهی و آشنایی منصفانه به این شخصیت بزرگ وجود داشته باشد و آنچه که نویسندگان فروگذاشتهاند جبران شود.
در جلد اول این کتاب با عنوان علی و حقوق بشر با دلایل روشن ثابت کردهام که علی قرنهای متمادی پیش از اندیشمندان اروپا و جهان، حقوق مربوط به انسانها را به مفهوم ثابت آن شناخت و آنها را اعلام کرد.
در جلد دوم با عنوان رابطهی علی و انقلاب فرانسه پیشتازی امام علی7 بر بزرگان فلاسفه انقلاب کبیر فرانسه مورد تأکید قرار گرفته است.
جلد سوم با عنوان علی و سقراط است، میدانیم که سقراط پدر تمام فلاسفه انسانی است. من در این مجلد ثابت کردم که سقراط و امام علی7 در هر زمینهای با هم وجه مشترک دارند. و همین طور جلدهای بعدی که شامل شش جلد بود و جلد آخری که به عنوان شگفتیهای نهج البلاغه است.
امام علی7 ساختار ایدهآل وجودی اندیشهی انسانی است؛ اندیشهای که از قوانین و سنتهای ثابت حاکم بر جهان نشأت گرفته است و در هیچ شرایطی زمانی و مکانی امکان تغییرات کم یا زیاد در ماهیت این ساختار وجود ندارد. همچنان که او ساختاری به وسعت هستی داشت و ضمیر سترگ او یکپارچگی هستی را عمیقاً درک کرده بود.
تأثیر یک کتاب!
چاپ کتاب علی، صدای عدالت انسانی تأثیرات و نتایج گستردهای داشت.
اولین تأثیر این کتاب این بود که یک تاجر کتاب در عراق که صاحب کتابفروشی المثنی بود در کمتر از یک ماه از چاپ کتاب، آن را بدون اطلاع من در بغداد چاپ کرد و علاوه بر اشباع فروشگاههای کتاب در عراق دهها هزار نسخه از آن را نیز به کشورهای آسیای دور فرستاد.
دومین اثر آن این بود که در برخی کشورهای شرقی، آن را بدون اطلاع من به زبانهای خارجی ترجمه کردند.
اثر دیگر اینکه در بیروت بارها این کتاب بدون اطلاع من تجدید چاپ شد.
اما در خصوص اینکه جهان مسیحیت چگونه از این کتاب استقبال کرد، به اقدام یکی از کشیشان مسیحی در لبنان اشاره میکنم:
در آن زمان که مشغول تألیف و نگارش این کتاب بودم، سردبیر مجله الرساله لبنان از من خواست حداقل دو فصل از فصلهایی را که تمام کردهام به او بدهم تا چاپ کند، من هم پذیرفتم و او آن دو فصل را در دو شماره از مجله چاپ کرد.
از قضا راهب دانشمند، پدر نجم، رییس مدرسه راهبان کرملی در شهر جوئیه این دو فصل را در مجله خوانده و از محتوا و اسلوب بحث خوشش آمده بود. وی با سردبیر مجله الرساله تماس گرفت و اعلام کرد که پس از پایان نگارش مجلدات این کتاب، حاضر است همه آن را با هزینهی ادارهی رهبانیت چاپ کند و همین طور هم شد و پدر نجم با هزینهی خود آنگونه که خود اصرار میورزید آن را چاپ کرد. پس از آنکه کتاب در مدت کوتاهی منتشر شد و مقادیر زیادی از آن به فروش رفت، آن راهب بزرگوار حتی یک قرش ﴿یک ریال﴾ هم بابت پول کاغذ و هزینههای حروفچینی و چاپ ـ که مبلغ هنگفتی میشد ـ دریافت نکرد و اظهار داشت: این کتاب را به خاطر تکریم امام علی7 و پسندیدن اسلوب نویسنده و صداقت او در آنچه دیده و نوشته چاپ کردم، حال اگر میخواهید هزینه آن را بدهید میتوانید آن را به یکی از انجمنهای خیریهای که میخواهید اهدا کنید.([1])
اسلام را با حضرت زهرا3شناختیم!
خانم روسالیند خواستار آن است که مسؤولین فرهنگی ایران آثار منشور در خصوص زندگانی بانوی نمونه و یگانه اسلام را به زبانهای مختلف ترجمه و عرضه کنند او اظهار میدارد:
اگر بانوان جهان با تأمل به زندگانی حضرت زهرا3 بنگرند، مطمئن هستم غیر از این یگانه دوران هیچ زنی دیگر را الگو انتخاب نخواهند کرد و به طور حتم تمام ویژگی یک زن نمونه، فعال، پر نشاط، همسردار، مادری نمونه، مشاوری امین و ... در رفتار حضرت فاطمه زهرا3 متجلی شده و به ظهور و بروز رسیده است.
خانم مارتاروچ از کشور مکزیک اظهار داشت:
از وقتی که مسلمان شدم و با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا شدم، تأثیر شگرفی در ذهن من ایجاد شد و فهمیدم که جایگاه زن در جامعه کجا و چیست و ما در چه مسیری هستیم و خیلی تلاش میکنم تا جایی که میتوانم خودم را به الگوهای رفتاری حضرت فاطمه زهرا3 نزدیک سازم و هر وقت که در ایران به خصوص تهران با خانمهای کم حجاب و آرایش کرده در خیابانها مواجه میشوم، بسیار افسوس میخورم؛ چرا که شیعه هستند و همه آنها با زندگانی حضرت زهرا3 آشنا هستند و یا لااقل اندکی از سخنان و رفتار ایشان را مطالعه کرده و یا به گوششان خورده است و اینگونه به پیروی از زنان غرب برخاستهاند و نمیدانند که زنان غرب بیهویت هستند و در بی هویتی خود سرگردانند و رنج میبرند. من امیدوارم زنان ایران به خصوص دختران جوان با الگو قرار دادن حضرت زهرا3 جامعهای زهرایی پسند به وجود آورند و الگویی مناسب برای زنان غرب باشند.
خانم فاطمه حسینی مسلمان آمریکایی:
من پیش از انقلاب نیز به همراه پدرم به ایران آمده بودم و در تهران وضع زنان را شاهد بودم و حتی از غرب هم بیبند و بارتر بود و زنان وسیله و ابزار خوش گذرانی مردان تلقی میشدند، ولی با انقلاب اسلامی زنان ایران هویت اصلی خود را باز یافتند، زنان جایگاه خود را به دست آوردند و حرمت آنها پاس داشته شد و نگرش مردم به زن متحول گشت، زنان پا به پای مردان در عرصههای اجتماعی حضور یافتند، در جنگ حماسه آفریدند و الان نیز در عرصههای علمی و ... با مردان از امتیاز مساوی برخوردار هستند و این از برکت جمهوری اسلامی است که باید قدر این نعمت که گران به دست آمده و شاید خیلی از زنان غرب آرزوی آن را دارند، دانست.
زنان ایران نباید ارزشهای به دست آمده را کمرنگ نمایند؛ چرا که اگر این ارزشها کم رنگ شود خودشان به دست خودشان دوران تحقیر و حقارت زن، ابزاری بودن زن را بعد از سه دهه دوباره تجدید خواهند کرد.([2])
وزیر کشور ایتالیا دستور تشکیل شورای اسلامی در این وزارتخانه را صادر کرد
رم ـ واحد مرکزی خبر: وزیر کشور ایتالیا در بخشنامهای نخستین گام رسمی را برای تشکیل یک نهاد رایزنی موسوم به شورای اسلامی در وزارت کشور برداشت.
به گزارش واحد مرکزی خبر از رم، به نوشتهی نشریات ایتالیایی، جوزپه پیزانو هدف از تأسیس این نهاد را بررسی مسایل مسلمانان ایتالیا دانست.
این تصمیم از یک سو با مخالفت حزب اسلام ستیز اتحاد شمال و از سوی دیگر با واکنش منفی برخی انجمنها و سازمانهای اسلامی مقیم ایتالیا مواجه شده است.
گزارش نشریات ایتالیا حاکی است در حالی که حزب اتحاد شمال ایجاد چنین نهادی را اقدامی بیهوده توصیف کرده است، برخی سازمانهای اسلامی از دعوت نشدنشان برای حضور در شورای اسلامی وزارت کشور گلایه کردهاند.
بر پایه این گزارش، اسامی اعضای شورای اسلامی وزارت کشور ایتالیا در روزهای آینده اعلام خواهد شد.
به اعتقاد برخی محافل اسلامی در ایتالیا، دولت این کشور قصد دارد با تشکیل این نهاد، به طور مستقیم بر عملکرد آنها نظارت داشته باشد.([3])
حزب ضد اسلامی ایتالیا خواستار مجازات زندان برای بانوان محجبه شد
رهبران حزب اتحادیهی شمال ایتالیا با حمله به اسلام، آن را تهدید کننده تمدن غرب توصیف کردند و خواستار مجازات زندان برای زنان محجبه شدند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی المختصر، روبرتور کاستیللیوهو وزیر دادگستری ایتالیا و یکی از رهبران این حزب افراطی که در برابر بیش از 15 هزار هوادار این حزب سخن میگفت، ادعا کرد: ما با اسلام مخالف نیستیم، اما این اسلام است که تلاش میکند ما را از بین ببرد و ما به هر قیمت اجازهی تحقق این هدف را نخواهیم داد. در این حال، جینتیلینی شهردار سابق شهر تریفیزو، مقر حزب اتحادیهی شمال ایتالیا، در این همایش خواستار مجازات زندان برای زنان مسلمان محجبه شد.([4])
مدرسهی شیعیان در لوس آنجلس
چند سال پیش، اولین باری که میخواستم به لوس آنجلس بروم، نمیدانم چرا فکر میکردم که در آنجا نباید سراغ خدا را گرفت، گمان میکردم که لوسآنجلس، شهری است که با خدا قهر کرده است، شاید هم به خاطر چیزهایی بود که از بعضی هموطنان مقیم لوس آنجلس میدیدم یا میشنیدم.
چون کسی را در لوس آنجلس نمیشناختم، به یکی از برادران انجمن اسلامی ـ که خود و همسرش در ایالت اوهایو در دانشگاه تدریس میکردند ـ تلفن کردم و از ایشان کمک خواستم، ایشان هم مرا به یکی از اعضای قدیمی انجمن اسلامی به نام مصطفی معرفی کردند.
خانه مصطفی، در شرق لوس آنجلس واقع شده بود. او گفت: پیش از این در غرب لوسآنجلس و نزدیک دریا زندگی میکرده و چندی پیش برای اینکه فرزندانش را در مدرسهی اسلامی ثبت نام کند، به آنجا آمده است.
با تعجب پرسیدم: مگر لوس آنجلس هم مدرسه اسلامی دارد؟ مصطفی خندید و گفت: بله که دارد، خوبش را هم دارد، یکی هم نه، چند تا دارد. منتها این یکی چون مال شیعیان بود، ما ترجیح دادیم بچهها را اینجا ثبت نام کنیم.
صبح روز بعد، همراه فرزندان ایشان به مدرسه اسلامی رفتم. مدیریت علمی مدرسه با خواهر مسلمانی بود که شغل دندانپزشکی را رها کرده و عاشقانه به تربیت نسل آینده اهتمام میورزید و مدیریت دینی مدرسه، با روحانی پیرمردی بود که به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی تکلم میکرد و به راستی که نورانیت این روحانی بزرگوار، چه قدر در دل دانش آموزان تأثیر گذاشته بود.
در این مدرسه خیلی چیزها دیدم که نقل همهی آنها از حوصله این نوشتار خارج است، اما شاخه گلی را از آن بوستان، به رسم سوغات تقدیم میکنم:
یکی از ایرانیان که سالیان دراز مقیم آمریکاست، در لوسآنجلس صاحب کارخانه آهن است و طبعاً وضع مالی بسیار خوبی هم دارد، تصمیم میگیرد که دختر خود را به مدارس دولتی آمریکا نفرستد، گرچه خانوادهی ایشان چندان مذهبی نبودند، اما او که دو پسر بزرگترش ﴿پیام و پویا﴾ در مدارس دولتی آمریکا درس میخواندند به خوبی از اوضاع این مدارس با خبر بود و دلش نمیخواست دخترش شیرین، در چنان محیطی رشد کند و صرفاً به خاطر محیط سالم مدرسهی اسلامی، دخترش را به این مدرسه میآورد و خود نیز کمک مالی خوبی به مدرسه میکند.
حتماً میخواهید بدانید چه تحولی در این دختر متولد آمریکا به وجود آمده است! فقط این را بگویم که میشناسم ایرانیهای بسیار متدینی را که به حال او غبطه میخورند.
شیرین، نه تنها خود با حجاب میشود، بلکه مادر خود را نیز با حجاب میکند، تأثیر او بر دو برادرش به گونهای بود که پیام و پویای متولد آمریکا که در خانوادهی غیر مذهبی و در مدارس دولتی آمریکا رشد یافته و به سختی زبان فارسی را متوجه میشدند، اکنون به رغم مخالفتهای شدید پدر، در ایران به تحصیلات حوزوی مشغول شدهاند و نام خود را هم به حسین و عباس تغییر دادهاند.([5])
پینوشت:
[1]. روزنامه کیهان، 27/5/1384 و سایت : www. 14.masom.com
[2]. روزنامه جوان، 30/4/1384.
[3]. روزنامه جمهوری اسلامی، 23/6/1384.
[4] . روزنامه کیهان، 5/7/1384.
[5] . خبار ویژهی زنان، ش 31، ص 11 و صحیفهی جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم، 20/4/84 ، ش 44