آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

متن

در آغازین روزهاى تابستان امسال (1376)، عضو هیئتى چهار نفره بودم که به سرپرستى جناب حجّةالاسلام والمسلمین محمّدى رى شهرى (مؤسّس دانشکده علوم حدیث)، عازم مصر شدیم. دوشنبه دوم تیرماه، شب هنگام به قاهره وارد شدیم. براى مسافر تازه واردى چون من، تنها نشان قابل بازشناسى از آسمان قاهره، نیل بود … کناره هاى نیل، در آن هنگام از شب، با چراغهایى پرنور تزیین شده بود که چونان صدفهایى بر ساحل مى درخشیدند.
پس از استراحت شبانه در مهمانسراى سفارت (و به عبارت بهتر: «دفتر حفاظت منافع ایران»)، صبح سه شنبه به قصد زیارت مکانهاى مقدّس قاهره، راهى شدیم. مقام «رأس الحسین(ع)»، مقبره و مسجد «زینب کبرى(س)»، مقبره هاى «سکینه» همسر امام حسین(ع) و «رقیّه» خواهر امام حسین(ع) و همسر مسلم بن عقیل، «على» فرزند امام صادق(ع)، «عائشه» دختر امام صادق(ع) و «سیّده نفیسه» همسر اسحاق مؤتمن (پسر امام صادق ـ ع ـ)، از اماکن زیارتى قاهره هستند که بعضاً سندهاى قابل اعتنایى هم دارند.1 مقبره مالک اشتر در 25کیلومترى قاهره، نیز از مکانهایى بود که هیئت به زیارت آن توفیق یافت. این زیارتگاه در منطقه «القلج» و در روستاى «الجبل الأخضر» واقع است، با گنبد و بارگاهى ساده و غریب، به همان غربت مالک و غریبى على(ع).

دیدار از «الجامع الأزهر الشریف»
صبح چهارشنبه (دوم تیرماه76)، طبق برنامه، به «الأزهر»2 و دیدار شیخ دکتر سیّدمحمّد طنطاوى رفتیم. الازهر که مصریان صفت «شریف» را پیوسته به همراه آن بر زبان مى آورند، در دل قاهره قدیم جاى دارد.3 از این رو، در جایى تنگ و راه بندان، محصور شده است.
در آستانه درِ کوچک و قدیمى جامع الازهر، گارد احترام و تشریفات آن، از هیئت، استقبال رسمى به عمل آورد و ما با گذر از راهرویى قدیمى، به اتاق انتظار راهنمایى شدیم. اندک زمانى بعد، به دفتر کار وسیع و نسبتاً ساده شیخِ الازهر وارد گشتیم و جناب سید طنطاوى، خود تا نزدیک در به پیشواز آمد، معانقه اى گرم و صمیمى با آقاى رى شهرى و مصافحه اى دوستانه با یکایک برادران هیئت نمود و آقاى رى شهرى را در کنار خود نشاند.
مراسم پذیرایى و معارفه انجام شد و جناب دکتر طنطاوى به خوش آمدگویى مفصّلى پرداخت که در اینجا تنها بخش نخست از سخنان ایشان را به جهت اهمیّتى که در وحدت مسلمین و تقریب مذاهب اسلامى دارد، نقل مى کنیم:
به برادرانى که از کشور ایران تشریف آورده اند، خوش آمد مى گویم و تداوم توفیق ایشان را خواهانم. ما ـ بحمداللّه ـ برادریم و بر نیکى و تقوا همکارى مى کنیم. مؤمن، براى مؤمن، چون بنیانى محکم و استوار است. هر خیر و نیکى در دیگر حکومتهاى اسلامى، چنان ما را خوشحال مى کند که گویى بر خود ما نازل شده است. از این دیدار بزرگوارانه شما بسیار خوشحالیم و امیدواریم که درودهاى ما را به رئیس جمهور محترم جناب آقاى هاشمى رفسنجانى4 و نیز به رئیس جمهور جدید برادر بزرگوار جناب سیّدمحمّد خاتمى و هیئت وزرا و عالمان محترم و فرزندان ایران برسانید. ما نهایت احترام و تقدیر و دوستیمان را به ایشان ابراز مى داریم. بار دیگر به تمام فرزندانم و هیئت محترم درود مى فرستم و از این دیدار بزرگوارانه تشکّر مى کنم.
با سخنان گرم و استقبال صمیمى، جلسه فضایى دوستانه یافت و این احساس در طول گفتگو نیز همچنان ادامه داشت. شیخ الازهر، دیگربار، صمیمیت خود را ابراز کرد و به هنگام اهداى کتاب «أهل البیت فی الکتاب والسنّة» از سوى آقاى رى شهرى و معرّفى دیگر تألیفات ایشان توسّط مترجم، گفت:
واضح است. از چهره برادر رى شهرى آشکار است که ایشان از عالمان و عاشقان علم اند. امیدوارم که همواره بر خیر و نیکى گرد آییم.
سپس حضرت حجةالاسلام والمسلمین رى شهرى، با تشکّر از ایشان، انگیزه دیدار خود و هیئت همراه را عمل به آیه شریفه «واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً ولاتفرّقوا» در برابر دشمنان اسلام برشمرد.
در پاسخ، شیخ الازهر از طرف خود و «جامع الأزهر الشریف» به تک تک ایرانیان سلام رساند و تقدیر و احترام قلبى خود را نسبت به آنان ابراز کرد. وى در ادامه افزود:
ما در الازهر هیچ دورى بین خود و برادرانمان در جمهورى اسلامى ایران نمى بینیم؛ زیرا روش الازهر، مبتنى بر میانه روى است. و من شخصاً هیچ فرقى بین مسلمان سنّى و مسلمان شیعى نمى گذارم. ما در الازهر روش معیّنى را پیش گرفته ایم و بر همان اساس حرکت مى کنیم. ما تمام مؤمنان را برادر مى دانیم، همانطور که خداوند مى فرماید. و هر مسلمانى را که براى اداى فرائض و حفظ ارکان اسلام پایدارى ورزد، برادر خود مى دانیم. ما اختلاف در فروع و شاخ و برگها را مؤثر نمى شمریم، همان گونه که گفته شده: الخلاف فی الرأی لایفسد فی الودّ … اختلاف در رأى و نظر، تأثیرى در محبّت و مودّت ندارد. ما و شما هیچ اختلافى در ضروریّات دین نداریم و هیچ دورى و جدایى بین ما نیست؛ بلکه هرچه هست، نیکى و دوستى است.
پس از این، جلسه وارد اصل موضوع شد و حجّةالاسلام والمسلمین رى شهرى ضمن تشکّر از اظهار محبّت و نظر بلند شیخ الازهر، خواستار انتقال تجربیّات دانشگاه الازهر به مراکز علمى در ایران و استفاده از آنها در تحقیقات اسلامى گردید. ایشان سه رشته دانشکده علوم حدیث ایران را برشمرد و ابراز علاقه کرد که روابطى استوار بین دانشکده و الازهر ایجاد شود و زمینه هاى همکارى روشن گردد.
شیخ الازهر، در پاسخ، با ابراز آمادگى خود و الازهر جهت هرگونه همکارى، گفت:
الازهر براى همکارى بین دانشکده هاى حدیثى خود با دانشکده علوم حدیث ایران از بیشترین و بالاترین آمادگى برخوردار است، و نیکوست ملاقاتى نیز با دکتر احمد عمر هاشم، رئیس «جامعةالأزهر» که تخصّص در علوم حدیث دارد، داشته باشید؛ چراکه من داراى دکتراى نظام قدیم الازهر هستم که بخش تفسیر و حدیث آن با هم یکى بود و مانند این زمان از یکدیگر جدا نشده بود.

دیدار از «جامعةالازهر»
به پیشنهاد شیخ الازهر، به ملاقات دکتر هاشم رئیس دانشگاه الازهر (جامعة الأزهر) در قسمت جدید قاهره رفتیم. ساختمانى بلند و زیبا و با عرصه اى بزرگ و پردرخت، مجموعه اى متفاوت از «الازهر قدیم» را برایمان تصویر کرد. این مجموعه، مرکز اصلى دانشگاههاى وابسته به الجامع الازهر بوده، داراى کتابخانه و خوابگاه است.
روش درسى و آموزشى دانشگاه الازهر، به سبک جدید و مدارک آن به شکل مدارک دانشگاههاى رسمى است و داراى دوره هاى لیسانس، فوق لیسانس و دکترى مى باشد و علاوه بر دانشکده هاى «اصول دین» و «شریعت و قانون» که منحصر در علوم و معارف اسلامى است، دانشکده هاى علوم محض، ادبیّات، فنّى و پزشکى را نیز زیر پوشش دارد. در این دانشکده ها نیز معارف حدیثى و سیره نبوى تدریس مى شود و به گفته دکتر هاشم: «هیچ استثنایى در میان نیست و کردار و رفتار و گفته هاى حضرت رسول اکرم ـ صلّ اللّه علیه وآله ـ براى همه تدریس مى شود».
شعبه هاى دیگر دانشگاه الازهر در شهرهایى همچون الزقازیق، طنطا، المنصورة، شبین الکوم و أسیوط، برپا شده است، که تمام آنها از دهه شصت میلادى به این سو (1341ش، به بعد) شکل گرفته اند.
مرکز دو دانشکده «اصول دین» و «شریعت و قانون» در قاهره، قدیمى تر هستند و در 1930م/ 1310ش، تأسیس شده اند. دانشکده اصول دین، چهار رشته دارد: «تفسیر و علوم قرآن»، «علوم حدیث»، «عقائد و فلسفه» و «دعوت و تبلیغ» که در اینجا تنها رشته علوم حدیث را بررسى مى کنیم.

دانشکده اصول دین
هدف اصلى از تأسیس دانشکده اصول دین در الازهر، حمایت از عقاید اسلامى و دفاع از آنها در برابر جریانهاى فکرى منحرف و دور کردن بدعتها و هجومها به میراث اسلامى بوده است. این دانشکده به پرورش محقّقان و متخصّصانى مى پردازد که بتوانند با فهم قرآن و حدیث و سنّت، تجلّى بخش آن در سرتاسر جهان اسلام باشند. فارغ التحصیلان این دانشکده، در مدارس و آموزشگاه هاى وابسته به وزارت تعلیم و تربیت مصر نیز مشغول به کار مى شوند و دارندگان مدارج بالاتر، تقویت کننده کادر آموزشى الازهر خواهند بود. حفظ و احیاى کتابهاى برجاى مانده و انتقال میراث فرهنگى غنى اسلامى به نسلهاى آینده، از دیگر وظایف دانشکده است.

الف. مواد درسى دانشکده:
مواد درسى اساسى دانشکده اصول دین، برگرفته از منابع دینى و آثار اسلامى است و همچون تمام دانشگاهها به دو دسته دروس پایه (مشترک) و دروس اختصاصى (اصلى) تقسیم مى شوند. این تقسیم بندى سبب مى شود که دانشجو هم مقدّمات لازم و عمومىِ رشته مطلوبش را فرا گیرد و هم بیش از حدّ نیاز و ضرورت به پیشنیازها نپردازد و از ذى المقدمه باز نمانَد. فایده دیگر، احاطه نسبتاً کامل و جامع به موضوعات است. سیر تدریجى از دروس پایه به درسهاى تخصّصى، دانشجو را از سردرگمى در تحصیل و دوگونه یافتن این دو دوره درسى، به دور مى دارد. مراکز آموزشى یى که نتوانند دروس مقدّماتى را در خطّ سیر مطلوب نهایى دانشجو قرار دهند، مورد بى مهرى فارغ التحصیلان قرار مى گیرند و دانشجویان آنها که قسمتى از عمر خود را تلف شده مى بینند، گاه قبل از موعد، به ترک تحصیل روى مى آورند.

دروس پایه لیسانس
درسهاى چهار رشته دانشکده اصول دین، به مدت دوسال مشترک است. قرآن، تجوید، علوم قرآنى و تفسیر، حدیث و علوم جانبى آن، اخلاق و موعظه و علوم مرتبط با آنها، کارمایه اصلى و اولیه دانشجو در این دوره دوساله است. منطق قدیم، کلیّات فقه، روش تبلیغ، ملل و نحل، و عقاید که به اسم توحید عرضه مى شود، دیگر مواد درسى مشترک هر چهار رشته این دانشکده است. آموزش زبان عربى و یک زبان اروپایى نیز براى همه رشته ها الزامى بوده است، ولى از سال تحصیلى (91ـ1990) و به دستور شیخ الازهر، اجبار در تدریس زبان اروپایى برداشته شده است.
در سال دوم این دوره، درس «فلسفه عمومى» اضافه مى گردد، و سرفصلى به نام «جریانات فکرى معاصر» نیز آغاز مى شود و درس «فنّ خطابه» جانشین درس «تبلیغ» مى گردد.

دروس تخصّصى رشته «علوم حدیث»
پس از پایان دوره مشترک دوساله و اتمام دروس پایه، دانشجو آماده مى شود تا درسهاى سنگین تر و اصلىِ رشته مورد علاقه اش را فراگیرد. در دوره اختصاصى (که آن هم دوسال به طول مى انجامد)، دروس پایه نیز به شکل تکمیلى دنبال مى شود و با تغییراتى در شکل و محتوا، ارتباطشان با رشته اصلى نزدیکتر و روشن تر مى گردد. درسهاى اصلى رشته علوم حدیث (که تعدادى از آنها با رشته قرآن و تفسیر مشترک است)، در حوزه حدیث و رجال است. مادّه اصلى درسها، حدیث است و به چند شکل به آن پرداخته مى شود: تحلیل و فهم حدیث، متن شناسى، اصطلاحات گوناگون درایه و حدیث.
همچنین تألیفات و روش کار محدّثان بزرگ اهل سنّت (همچون بخارى و مسلم)، به دانشجو معرّفى و آموزش داده مى شود.
آموزش احادیثِ یک موضوع خاص و یا پیگیرىِ یک موضوع در حدیث و سنّت پیامبر اکرم(ص)و روشهاى دسته بندى و تبویب احادیث، جایگاه ویژه اى دارند. در این میان، مدیران و مسئولان الازهر بر موضوعات روز و مبتلى به اجتماع تأکید مى ورزند که در دوره هاى بالاتر مثل فوق لیسانس (ماجستیر) با همکارى دانشجو و استاد راهنما انتخاب مى شوند. دکتر احمد عمر هاشم دو موضوع «الشباب فی ضوء الحدیث» و «الزواج فی ضوء السنّة» را از این دسته برشمرد.
فنّ تخریج و روش استخراج حدیث از منابع پیشین و اوّلیه، از مهارتهایى است که در این دوره به دانشجو آموخته مى شود. این ماده درسى، به همراه محدودیّت منابع اصلى حدیث آنان و تدوین و تنقیح هاى پیشینیان، موجب کثرت تألیفات تحقیق شده حدیث اهل سنّت در دهه هاى اخیر شده است؛ گرچه سیره رسول اکرم(ص) به شکل تحلیلى و در پرتو قرآن و حدیث، از دیگر دروس اصلى و مهم است.
درس «جریانات فکرى معاصر» در این دوره ادامه مى یابد و دانشجو را قادر مى سازد تا بین دانش بشرى و معارف اصیل دینى پیوند زَنَد، از تحقیقات بدون فایده دورى کند و با شناخت پرسشهاى انسانِ امروز به سراغ پاسخ آنها در میراث فرهنگى دین برود؛ تشنگىِ نسل نو و نیازهاى معاصر را بفهمد و در صدد حلّ آنها بر اساس دانسته ها و بایسته هاى دینى برآید. بدین گونه و در صورت تعلیم درست و روشمند، مى توان به پرورش محققانى امید بست که از یک سو، چشم به مشکلات انسان دارند و از دیگرسو، به میراث اصیلِ وحیانى رو کرده اند و حلّ آن مشکلات را از این میراث گرانبها مى طلبند. ولى افسوس که برخى تضییقات، موجب محرومیّت آنان از قسمت عمده علوم حقیقى مى شود.6

ب. کتابهاى درسىِ رشته علوم حدیث:
مسئولان دانشکده اصول دین، براى تعیین کتابهاى درسى رشته علوم حدیث، موضوعات درسى را به سه دسته کلى تقسیم کرده اند: «مادّة الحدیث»، «مصطلح الحدیث» و «رجال الحدیث».
در مادّة الحدیث، لفظ و معناى حدیث بررسى مى شود تا مراد اصلى حدیث استخراج شود و سپس به فقه الحدیث و نقد روایات مى پردازند.
در این موضوع، کتاب «صحیح مسلم» محور اصلى و متن درسى هر چهار سال است. در نزد اهل سنّت، صحّت و اتقان و اعتبار صحیح مسلم، همسنگ صحیح بخارى است و از نظر دسته بندى بر آن برترى دارد. تبویب صحیح مسلم به کتابهاى فقهى شباهت دارد و دانشجو در هر سال چند باب آن را فرا مى گیرد. در سال اوّل «طهارت تا حج، بجز کتاب صلاة»، در سال دوم «نکاح تا جهاد»، در سال سوم «صلاة و توابع آن» و در سال چهارم «ایمان» تدریس مى شود. در کنار صحیح مسلم، شرح مشهور آن (شرح «نَوَوى» یا «نواوى»)7 نوشته محیى الدین ابوزکریا یحیى بن شرف نَواوى شافعى (631ـ 676ق) نیز آموزش داده مى شود.
براى مرحله فوق لیسانس، کتاب «صحیح بخارى»، و دو شرح بزرگ آن «فتح البارى»8 نوشته احمد بن على بن حجر عسقلانى (773ـ852ق) و «عمدة القارى» نوشته بدرالدین ابومحمّد محمود بن احمد عینى (725ـ855ق) درنظر گرفته شده است.
در «مصطلح الحدیث»، اصطلاحات و تعریفات علم درایه مورد بررسى قرار مى گیرد؛ انواع حدیث و شرائط قبول خبر و موازین جرح و تعدیل راویان تحقیق مى شود و اصول اولیه و موضوعه علم حدیث شناسانده مى شوند.
کتابهاى اصلى این موضوع «تدریب الراوی» و «الباعث الحثیث» مى باشند. کتاب نخست، شرح سیوطى (849 ـ 911ق) بر کتاب «تقریب الإرشاد» نوشته نواوى و کتاب دوم، شرح تعلیق گونه احمد محمّد شاکر (محقق مشهور و معاصر مصرى) بر کتاب «اختصار علوم الحدیث» نوشته ابن کثیر (700ـ744ق) است.
در دوره عالى، کتاب «الکفایة» نوشته ابوبکر احمدبن على بن ثابت (مشهور به خطیب بغدادى و صاحب کتاب بزرگ تاریخ بغداد) تدریس مى شود. این کتاب، چند تحقیق متفاوت دارد که یکى از آنها، کار دکتر احمد عمر هاشم رئیس فعلى دانشگاه الازهر است. ایشان در علوم حدیث، دکترى دارد و کار مشهور دیگرش تحقیق تدریب الراوى است.
در زمینه سوم ـ رجال ـ، دانشجو قواعد اصلى علم رجال را و سپس کتابهاى مرجع در علم رجال و روش مراجعه به آنها را فرا مى گیرد. در این میان، «میزان الاعتدال» نوشته ابوعبدالله محمّدبن احمد ذهبى (673ـ 748ق) جایگاه ویژه اى دارد.

ج. تحصیلات تکمیلى:
فوق لیسانس حدیث
فارغ التحصیلان دوره لیسانس مى توانند با احراز شرائط، در دوره فوق لیسانس شرکت کنند و با پشت سر گذاردن یک دوره دوساله، مدرک فوق لیسانس (ماجستیر) دریافت کنند. در این دوره، سه درس اصلى تعیین شده که «حدیث»، «علوم حدیث» و «تفسیر» است.
«حدیث» فقه الحدیث است و «علوم حدیث» علم رجال و اصطلاحات درایه و تخریج را دربر مى گیرد. عنوان درسها در سال اول و دوم ثابت است، ولى محتوا و سطح کار تغییر مى کند. امتحان نهایى این دوره، به شکل رساله نویسى است که در یکى از موضوعات حدیثى و یا تصحیح و تحقیق کتاب، خواهد بود. انتخاب موضوع تحقیق، توسط دانشجو و با تصویب دانشکده صورت مى گیرد.

دکترىِ علوم حدیث
ورود به این مرحله، تنها براى دانشجویانى میسّر است که پایان نامه آنها در دوره فوق لیسانس، حداقل 65امتیاز از صد امتیاز را به دست آورده باشد و ـ به اصطلاح ـ «خوب» باشد. در این دوره، کار اصلى دانشجو، رساله نویسى و تحقیق و پژوهش است. پایان نامه دانشجو پس از طىّ چند مرحله، در جلسه دفاعیّه مطرح مى شود و در صورت قبول شدن، مدرک دکترى را براى نویسنده به ارمغان مى آورد. پایان نامه ها در سه درجه، طبقه بندى مى شوند. دانشگاه الازهر گاه آنها را با سایر دانشگاهها مبادله مى کند و یا هزینه نشر آنها را مى پردازد.

د. امتحانات:
امتحانات الازهر به روش کتبى برگزار مى شود و فقط در بعضى مواد درسىِ خاص از شیوه شفاهى استفاده مى گردد. امتحان قرآن کریم به هردو صورت است و دانشجو باید از مجموع دو امتحان، پنجاه امتیاز بیاورد تا قبول شود. در هریک از دو امتحان شفاهى و کتبى نیز باید به ترتیب، حدّاقل 15 و 35امتیاز بیاورد.
دانشجویى که در بیش از دو درسْ مردود شده است، از ارتقا به سال بالاتر محروم است و در همان سال باقى مى مانَد؛ ولى لازم نیست در همه درسها شرکت کند و به امتحانات درسهایى که با موفقیت گذرانده است اکتفا مى شود. این همان نظام واحدى در سایر دانشگاههاست؛ گرچه مدت دوره درسى (تِرم) در این دانشگاه، یک سال است و نه دو نیمسال. در پایان دوره کارشناسى، به دانشجو مدرک لیسانس (الإجازةالعالیة) اعطا مى شود که درجات آن عبارتند از:
1ـ عالى (ممتاه)، براى نمره هاى بین 90 تا 100
2ـ بسیارخوب (جیّد جدّاً)، براى 80 تا 89
3ـ خوب (جیّد)، براى 65 تا 79
4ـ قابل قبول (مقبوه)، براى 50 تا 64
اطّلاعات بیشتر درباره دانشکده اصول دین و رشته علوم حدیث را در ضمیمه هاى یکم و دومِ این نوشتار، بجویید.

دیدار از کتابخانه الازهر
بخش پایانى دیدار هیئت ایرانى از الازهر شریف، بازدید از کتابخانه الازهر بود که عصر روز بعد (پنج شنبه) انجام شد. این کتابخانه که میراث همه کتابخانه هاى کهن الازهر را در خود دارد، بناى عظیم و نوساخته اى است در چهارده طبقه، با زیربناى 10000مترمربّع و بیش از یک میلیون جلد کتاب، و مشتمل بر گنجینه عظیمى از نسخ خطّى همه فرق اسلامى.
ضمیمه یکم:
نمایه موادّ درسى دانشکده اصول دین (دانشگاه الازهر)
ضمیمه دوم:
فهرست واحدهاى مشترک (پایه) و اختصاصى رشته «علوم حدیث»،
در دوره لیسانس
________________________________________
پى نوشتها:
1. دانشمندان بسیارى درباره این زیارتگاهها کتاب نوشته اند. از جمله، شیخ حسن شبلنجى از علماى شافعى مصر در قرن سیزدهم، در فصل سوم کتابش (نورالأبصار، فى مناقب آل بیت النبىّ المختار)، اطّلاعاتى گرانبها به دست داده است. انگیزه اصلى تألیف این کتاب ـ همانگونه که خود در مقدّمه آورده ـ وفا به نذرى بوده که مؤلّف به جهت شفاى چشمْ دردش در کنار مقبره «سیده نفیسه» کرده است.
مصریان این مکانها را همچنان پاس مى دارند و در کنار آنها، مسجد و عرصه و امکانات مورد نیاز مى سازند. محبّت شدید مصریان به اهل البیت(ع)، موجب تشکیل گروهى به نام «جمعیّة النقابة» شده است.
2. الازهر با قدمتى هزارساله، پایدارترین یادگار حکومت شیعیان فاطمى در مصر است. بناى این دانشگاه و مجتمع مذهبى که نامش برگرفته از لقب دخت گرامى پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س) است، در سالهاى 359ـ361ق، به همّت «گوهر» سیسیلى، سردار فاتحِ خلیفه «المعزّ» فاطمى و بانى شهر قاهره، صورت گرفت و سپس در سال 378ق، به یک آموزشگاه کامل و رسمى تبدیل شد که علاوه بر مسجد و رواقهاى پیشین، شامل کتابخانه، مدرس ها، آسایشگاههاى اساتید و دانش پژوهان، زاویه قرائت و وعظ، و… مى گردید و موقوفاتى به هریک اختصاص یافت. کرسى فقه و منبر خطابه و وعظ و مسند قضا، در الازهر، از آغاز تا 567ق (هنگام غلبه صلاح الدین ایّوبى بر فاطمیان در قاهره) به شیعیان (و عمدتاً شیعیان اسماعیلى) اختصاص داشت. این مناصب، در دوره ایّوبیان و ممالیک، به علماى شافعى و در عصر عثمانیان، به علماى حنفى سپرده شد. پس از فاطمیان، تدریس سایر علوم (ریاضیات، فلکیات، طب، فلسفه و…)نیز تدریجاً از رونق افتاد.
این آموزشگاه عالى اسلامى، تا سال 1288ق، به روش حوزه هاى قدیم اسلامى اداره مى شد و از آن پس، نظام آموزشى و ادارى اش، رنگ اروپایى گرفت. در این تاریخ، دولت عثمانى مصر، مدرسه قضات و کتابخانه اى جدید را ضمیمه الازهر نمود و در این جامع شریف، دارالعلوم (مرکز تربیت معلّم) ایجاد کرد. از این زمان بود که مدرک فارغ التحصیلان الازهر، رسمیّت یافت.
سرانجام در 1355ق/ 1936م، «جامعة الازهر» (دانشگاه الازهر)، شامل سه دانشکده «شریعت»، «ادبیات عرب» و «الهیّات» بنا نهاده شد، که زیر نظر شیخ «الجامع الأزهر الشریف» اداره مى شود. این دانشگاه، به تدریج، همچون عصر فاطمیان، برخى رشته هاى جدید (مثل ریاضیّات، منطق، فلسفه، و…) را نیز به رشته هاى خود افزود و صدها استاد زن ومرد را به خدمت گرفت؛ تا جایى که در 1378ق/ 1958م، و در هزاره تأسیس دانشگاه، آموزش پیش دانشگاهى و همچنین آموزش مذهبى در کلیه مدارس کشور را عهده دار شد. همزمان، به دستور شیخ وقت الازهر (شیخ محمود شلتوت)، کرسى فقه شیعه امامیّه در دانشکده شریعت، ایجاد گردید که گامى مهم در تقریب بین مذاهب اسلامى بود. بعدها، دیگر شیوخ الازهر (همچون: ابوزهرة، المدنى، الباقورى، الغزالى، و…) نیز این شیوه را پسندیدند.
(براى اطلاع بیشتر، رجوع کنید به: الأزهر فى ألف عام، محمّد عبدالمنعم الخفاجى؛ الأزهر جامعاً و جامعةً، عبدالعزیز محمّد النشاوى؛ دایرةالمعارف تشیّع، ج2، ص89)
3. قاهره، پایتخت کهن مصر، به سال 359ق/ 969م، توسّط «گوهر» (جوهر الصّقلى)، سردار فاتح فاطمیان، در ساحل شرقى نیل، بنیاد نهاده شد و در طول قرنها به تدریج آنچنان توسعه یافت که در شرق نیل به شهر فسطاط (اولین شهر اسلامى مصر) و جامع عمروبن عاص و ویرانه هاى هلیوپلیس (عین شمس) و در غرب نیل به شهر جیزه و ویرانه هاى مِمفیس (پایتخت فراعنه) دامن گسترد و گفته مى شود که هم اکنون، بیش از چهارده میلیون نفر را در خود جاى داده است.
4. گفتنى است هنگام ملاقات (چهارم تیرماه 1376)، ریاست جمهورى جناب آقاى رفسنجانى پایان نیافته بود.
5. این کتاب، اوّلین مجموعه مستقل از موسوعه بزرگ میزان الحکمة است که طرح و تدوین آن توسط جناب آقاى رى شهرى صورت گرفته است. استخراج روایات این کتاب از مجموعه هاى روایى اهل سنّت و شیعه، انجام گرفته و بعد از تنظیم ها و بازبینى هاى مکرّر ایشان، توسط دارالحدیث منتشر شده است. این کتاب، سیماى چهارده نور پاک را در چهارده فصل ترسیم مى کند.
6. در بازدید از کتابخانه جدیدِ الازهر، کمتر کتابى از شیعه یافتیم. متصدّى اطّلاعات رایانه اى، با درخواست ما فهرستى از کتابها (با موضوع شیعه) را براى ما فرستاد که بسیارى از آنها ردّیه هایى خطابى علیه شیعه بود
7. نام اصلى این شرح، المنهاج فى شرح صحیح مسلم بن حجّاج است و شارح را به مناسبت زادگاهش («نَوا» از روستاهاى منطقه حوران دمشق)، نواوى و نَوَوى گفته اند.
8. اندک زمانى پیش از ابن حجر، ابن رجب حنبلى (736ـ795ق) آغاز به نگارش شرحى بر صحیح بخارى با همین نام کرد ولى مهلت اتمام آن را نیافت و شرحش در کتاب «جنائز» ناقص ماند

تبلیغات