آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

جمهورى اسلامى ایران سازوکار اجرایى منحصر به فردى، جهت سازوکار کردن سلسله مراتب مقامات مذهبى و دموکراسى پارلمانى خود، اتخاذ نموده است. فرآیند تصمیم‏گیرى در سیاست خارجى و روابط بین الملل موجب مى‏گردد نهادهاى اجرایى مهمى هم از دولت و هم از مقامات مذهبى وارد عمل شوند. این نهادهاى مختلف در وصول به مصالحه در مورد نظام کنترل و تعدیل بین سطوح اساسى فرآیند مشورتى که عبارتند از: وزارتخارجه، شوراى عالى امنیت ملى، ریاست جمهورى و رهبرى، کمک مى‏کند. همچنین شاهد وجود تصمیم‏گیران منفردى تحت عنوان جناح گرایى کارگزار - محور هستیم که گرچه به طور غیررسمى ولى نقش مهمى در این فرآیند داشته‏اند.

متن

مقدمه‏
ماهیت کلى ساختار قدرت در جمهورى اسلامى ایران واضح ولى فهم پیچیدگى‏هاى آن دشوار است. از سویى، بخشى از فلسفه حکومتى در ایران با فلسفه حکومتى دیگر ملت‏ها مشترک است و ایران داراى قواى مقننه، قضاییه و مجریه حکومتى مى‏باشد و از سوى دیگر، فرآیندهاى سیاسى در ایران ساختار سلسله مراتبى مختلفى داشته که این امر در مقاله حاضر مورد بررسى قرار مى‏گیرد.
ساختار رسمى مردم‏سالارى دینى‏
در نظام پارلمانى ایران،، 290 نماینده براى دوره‏اى چهار ساله انتخاب مى‏شوند. رئیس جمهور را مردم مستقیماً هر چهار سال یک بار انتخاب مى‏کنند که بیش از دو دوره نمى‏تواند در قدرت باقى بماند. رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مسؤول اداره امور روزمره کشور است. وى 22 وزیر را معرفى مى‏کند که نیازمند کسب رأى اعتماد مجلس بوده و مستقیماً در برابر مجلس مسؤولیت دارند. آنچه در نظام حکومتى ایران متفاوت و منحصر به فرد است صبغه دینى آن است. 86 روحانى توسط مردم براى دوره‏اى هشت ساله به عضویت مجلس خبرگان انتخاب مى‏شوند. این نهاد رهبر انقلاب اسلامى را تعیین کرده و بر نحوه فعالیت آن نظارت دارد. رهبر، رئیس قوه قضاییه را که بر دادگاه‏هاى عمومى، انقلاب و نظامى نظارت دارد منصوب مى‏کند. در نهایت رهبر فرماندهى نیروهاى مسلح را نیز بر عهده دارد. جز رهبرى و مجلس خبرگان، شوراى نگهبان مسؤولیت ارزیابى تطابق قوانین مجلس با قوانین شرع را بر عهده دارد. همچنین این نهاد وظیفه تفسیر قانون اساسى و نظارت بر انتخابات ریاست جمهورى، مجلس و مجلس خبرگان را نیز عهده‏دار است.
مجمع تشخیص مصلحت نظام، بر اساس اصلاحیه جدید قانون اساسى که در سال 1988 تصویب شد تشکیل گشت. همه 38 عضو این نهاد از احزاب و جناح‏هاى مختلف سیاسى ایران‏1 را رهبر منصوب مى‏کند.2 وظایف این مجمع عبارتند از: 1. حل اختلاف بین مجلس و شوراى نگهبان؛ 2. دادن مشورت به رهبرى؛ 3. تعیین خط مشى کلى جمهورى اسلامى.
شوراى عالى امنیت ملى نیز بر اساس اصلاحیه قانون اساسى ایجاد گردید. رئیس جمهور ریاست شوراى عالى امنیت ملى را، که نهادهاى قدرت را به هم نزدیک مى‏کند، بر عهده دارد. این شورا از افراد زیر تشکیل مى‏شود: 1. دو نماینده از جانب رهبر؛ 2. رؤساى سه قوه (رئیس مجلس، رئیس جمهور، رئیس قوه قضاییه)؛ 3. وزراى امور خارجه، کشور، اطلاعات، دفاع و فرماندهان ارتش و سپاه. شوراى عالى امنیت ملى سیاست‏هاى خارجى، نظامى و امنیتى ایران را شکل مى‏دهد. هر تصمیم شورا که به تصویب رهبرى برسد قابل اجراست. نمودار بخش‏هاى اصلى نظام جمهورى اسلامى را نشان مى‏دهد.
 
سیاست خارجى ایران‏
قانون اساسى جمهورى اسلامى، اولویت‏هاى سیاست خارجى را مشخص کرده است. چهار دسته از کشورها بر آن اساس اولویت‏بندى شده‏اند: 1. همسایگان ایران؛ 2. کشورهاى اسلامى؛ 3. کشورهاى جهان سوم؛ 4. کشورهایى که نیازهاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و یا نظامى ایران را تأمین مى‏کنند.
از نظر جغرافیایى ایران در میان کشورهاى غنى نفتى خاورمیانه و کشورهاى منطقه آسیاى میانه و قفقاز قرار دارد. در محیط پس از جنگ سرد ایران به عنوان واسطه مهم قدرت ظاهر شد و هنگامى که مسائل ژئواستراتژیک خارجى مطرح مى‏گردید ایران استراتژى‏هاى خود را در هر دو منطقه معین مى‏کرد. در سطح کلى، سیاست‏هاى ایران نیازهاى اقتصادى و امنیتى منطقه را مورد تأکید قرار داده است؛ از این جهت اقدامات دو جانبه و چند جانبه متوازن و متداخلى به منظور تضمین منافع ایران در هر دو منطقه صورت گرفت. مشخصاً، تعاملات ایران با کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس ماهیتى دو جانبه داشته است (روابط با قطر و عربستان سعودى)؛ از سویى دیگر، در آسیاى مرکزى ایران ترجیح داده است همکارى‏هاى چند جانبه از طریق شوراى همکارى‏هاى اقتصادى (ECO) انجام دهد. بعلاوه در حالى که ایران وارد همکارى‏هاى امنیتى با کشورهاى مشخصى از شوراى همکارى خلیج فارس شده، سیاست‏هاى آن در مورد اکو، همچنان صبغه اقتصادى دارد.3
مدل‏هاى متناقض تصمیم‏گیرى در سیاست خارجى‏
به لحاظ سنتى، تحلیل سیاسى از میان گزینه‏هاى مختلف، بر نحوه انتخاب تصمیم‏گیرنده، متمرکز است.4 در این خصوص، سه مدل تصمیم‏گیرى در سیاست خارجى را که در سال‏هاى اخیر به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته، ذکر مى‏کنیم. اولین مدل را گراهام آلیسون(Graham Allison) مطرح کرده است. وى مدل عقلانى(Rational Model) 5 را به دو جنبه روند سازمانى و چانه‏زنى حکومتى (یا سیاست دیوان‏سالارى) تقسیم مى‏کند؛6 دومین مدل، عقلانیت محصور Bounded rationality است که هربرت سایمون(Herbert Simon) ارائه کرده است؛7 مدل سوم، تمامیت‏گرایى(Poliheurestic) مبتنى بر روش تجربى در روان‏شناسى معرفت تجربى مى‏باشد.8
مى‏توان بین دو رهیافت غالب در تصمیم‏گیرى سیاست خارجى یعنى انتخاب عقلایى و روان‏شناسى معرفت، تمایز قائل شد و آن را با رهیافت تمامیت‏گرایى که این دو را به هم نزدیک مى‏کند سنجید. تمامیت‏گرایى، فرآیند و نتیجه تصمیمات را توجیه کرده و به نحو مؤثرى سطوح مختلف تحلیل (فرد، زوج و گروه)9 را گرد مى‏آورد. مسائل مورد نظر اعم از این که فرآیند تصمیم‏گیرى توسط رهبران سیاسى صورت گرفته باشد یا خیر، شامل یکى از موارد ذیل مى‏شود: 1. حداکثر کردن یا به حد رضایت رساندن سود؛ 2. تتبع جامع؛ 3. انجام محاسبات فصل؛ 4. ساده‏سازى روش تجربى که توسط تأثیرات ساختارى محدود شده است.10
سیاست‏گذاران به منظور پرداختن به این مسائل، در تصمیم‏گیرى باید راه‏هاى خاص و علایم کنار جاده را در نظر بگیرند. این راه‏ها عبارتند از:
الف) اخذ هیچ تصمیمى بدون در نظر گرفتن قواعد مشخص، ممکن نیست؛
ب) قواعد و استراتژى‏ها. استفاده از قواعد مختلف تصمیم‏گیرى (تحلیلى، سیبرنتیکى یا شناختى) یا استراتژى‏هاى ترکیبى (مانند تحلیلى - سیبرنتیکى) بر نتیجه تأثیر دارد؛
ج) شیوه‏اى که رهبران سیاسى یا مخالفان، مسائل را براى مردم طرح یا طرد مى‏کنند؛
د) قوانین ناظر بر چگونگى نزدیک کردن اولویت‏هاى افراد به نظرى جمعى؛
ه) جامعیت اطلاعات موجود؛
ز) نحوه پردازش اطلاعات؛

مدل بازیگر عقلانى، بهینه‏سازى درون حوزه تعاملات جهانى را مفروض مى‏پندارد (با مفروضات اقتصاد بازارى به هدایت جامعه/حکومت مى‏پردازد). در تئورى سودگرایى،(Utiltity theory) تصمیم‏گیرندگان نتایج ناشى از انتخاب‏هاى موجود و نیز احتمالات بروز نتایجى که به وقوع مى‏پیوندد را پیش‏بینى کرده و سپس تقریباً بهترین گزینه ممکن را انتخاب مى‏کنند.11 مدل عقلایى در رشته‏هاى بسیارى مورد بحث قرار گرفته است؛ از این رو تعجبى ندارد که هر کدام این بحث را از منظر رشته خود نگریسته‏اند:
روان شناسان معرفت بر چگونگى انتخاب رفتارهاى هنجارى توسط افراد تأکید دارند؛ جامعه‏شناسان بر ساختارهاى اجتماعى، ارزش‏ها و هنجارها تأکید مى‏کنند؛ انسان‏شناسان در مورد اقتصاد رسمى(Formalist Economics) (عقلانیت) در برابر اقتصاد اساسى(Substansire Economics) (که در آن ارزش‏هاى مذهبى و ملاحظات اجتماعى بر دستاوردهاى اقتصادى و سیاسى غلبه مى‏کنند) بحث مى‏کنند؛ دانشمندان علوم سیاسى بر غلبه عوامل سیاسى و نهادهاى سیاسى در فرآیند تصمیم‏گیرى تأکید دارند؛ اقتصاددانان بر پیشینه‏سازى ثروت در حالى که در معرض محدودیت‏هاى متعددى است، تأکید مى‏کنند؛ نظریه‏پردازان مسائل مالى بر رفتار ناقص بازار و ظرفیت سوددهى در حین آشفتگى بازار تأکید دارند. استراتژیست‏هاى مربوط به بازاریابى، انتخاب‏هاى مصرف کننده را که منجر به رفتار عقلانى مى‏شود را شکل مى‏دهند؛
مدل عقلانى سودگرایى رفتار را روان‏شناسان معرفت به چالش کشیده‏اند.12 نتایج آزمایشگاهى نشان مى‏دهد مردم صرفاً تصمیمات را بر اساس آنچه در مدل عقلانیت توصیف مى‏شود، اتخاذ نمى‏کنند. آنها عموماً دچار محدودیت‏هاى ساختارى هستند تا این که به دنبال پیشینه‏سازى سود باشند. آنها به ندرت وارد مرحله تتبع همه جانبه مى‏شوند. همچنین آنها از انجام محاسبات پیچیده به علت محدودیت‏هاى عملکرد فرآیند شناخت، اجتناب مى‏کنند.13 آیا این محدودیت‏ها مشابه محدودیت‏هاى مفروض در تحلیل عقلانیت محصورند؟ توانایى افراد در محاسبه و استنتاج محدود است؛ از این رو عقلانیت محصور به ندرت به نحو دقیقى تعریف مى‏شود. وقتى عقلانیت محصور به وضوح بیان مى‏شود، مى‏تواند مانند برخى مدل‏هاى انتخاب عقلانى، رفتار هنجارى را پیش‏بینى کند.14 وقتى بازیگران اجتماعى هزینه‏هاى جست و جو و ارزیابى مى‏کنند اولین گزینه قابل قبول را مى‏پذیرند. از این جهت بسیارى از شناخت‏شناسان، تئورى سودگرایى را هنجارى و تجویزى مى‏شمارند. این امر بدین معناست که تئورى سودگرایى یک ایده‏آل نیست، بلکه واقعاً نمى‏تواند فرآیند تصمیم‏گیرى را توصیف کند. گزینه دیگر، مدل تئورى احتمال‏گر است.(Prospect theory) در روزگار ساختارزدایى(Destructionism) تقریباً در روان‏شناسى معرفت کوبیدن نظریه انتخاب عقلانى مرسوم بوده و محدودیت‏هاى کاربردى آن بدون تردید مورد پذیرش قرار مى‏گیرد. با این وجود، تئورى سودگرایى با محدود کردن مشکل و افزایش گزینه‏ها سروکار ندارد. بر اساس چنین استدلال، افراد به جاى طرح‏هاى کلى که سودمندترند، طرح‏هایى را برمى‏گزینند که در دسترس‏ترند. این امر صرفاً چشم‏انداز بدیلى از روان‏شناسى معرفت است.
در نهایت، نظر جامعه‏شناسانى چون جیمز کولمن و آمیتاى اتزیونى را مورد توجه قرار مى‏دهیم که معتقدند عوامل فرهنگى و اجتماعى تنوع تصمیم‏گیرى را توجیه مى‏کند. اتزیونى اشاره مى‏کند که تصمیم‏گیرى واقعه‏اى فردگرایانه (بر اساس صرف تمایلات فردى) نیست که مستقل از شرایط اتفاق بیفتد. توصیف فرآیند تصمیم‏گیرى نیازمند در نظر گرفتن شرایط فرهنگى و شناخت تأثیر عوامل زیر است: 1. عوامل اجتماعى یعنى اتحادهاى گروهى؛15 2. سازمان اجتماعى (که در جامعه‏شناسى کارکردگرا، ساختار اجتماعى خوانده مى‏شود)؛ 3. تعهدات و ارزش‏هاى اخلاقى ایدئولوژى خاص؛ 4. احساسات شخصیتى افراد.
علاوه بر این، اتزیونى معتقد است افراد کارویژه‏هاى سودگرایانه متعددى دارند؛ زیرا اهداف متعدى دارند و این کارویژه‏ها درون کارویژه‏هاى سودگرایانه بزرگ‏ترى گرد هم نیامده‏اند،16 بلکه بازیگران سیاسى شبکه‏اى از افراد متداخل هستند که براى رسیدن به یک هدف، در یک لحظه آمال مشترکى پیدا مى‏کنند. جناح‏ها که گروه‏هاى غیر رسمى هستند و در کنار ساختار نهادى حکومت حضور دارند، مورد اهتمام این مقاله هستند. برامفیلد(Brumfild) و فاکس(Fox) فعالیت افراد خاص با اهدافى چند بُعدى را عملکرد کارگزار - محور(Agent - centered) مى‏خوانند.17
على‏رغم همه نکاتى که ذکر شد، تصمیمات سیاست خارجى را نوعاً نه مدل بازیگر عقلانى و نه مدل‏هاى روان‏شناسى معرفت آغاز مى‏کنند. روان‏شناسان سیاسى سعى در تمایز و مطالعه نخبگان یا رفتارهاى جمعى سیاسى دارند؛ به عبارت دیگر، آنها خود را در بالاترین نقطه سلسله مراتب سیاسى محدود به بازیگران (واسطه‏ها) کرده یا بر تعریف نظرها و گرایش‏هاى کلى بخش وسیع‏ترى از عامه مردم تمرکز مى‏کنند.18 انسان شناسان این امر را دیدگاه نمادین «انسان بزرگ تاریخ»(Great man of history) مى‏دانند که در مقابل دیدگاه مبتنى بر قانون منطق فرهنگى(Culturalogical) قرار داد. (این دیدگاه قانونى، همچنین با الگوهاى گسترده‏اى که علوم اجتماعى تعریف و تبیین مى‏کنند، رابطه دارد)19 مدل‏هاى عقلانى یا شناختى بهترین توصیف از شکل‏گیرى سیاست خارجى در ایران یا جاهاى دیگر ارائه نمى‏کنند. بهتر آن است که تصمیم‏گیران استراتژى‏هاى انتخاب (تحلیلى، سیبرنتیکى و شناختى) را جهت رسیدن به یک تصمیم ترکیب کرده و استراتژى‏ها را در حین فرآیند تصمیم‏گیرى تغییر دهند.20 این امر مشابه تئورى هرج و مرج و پیچیدگى در علوم اجتماعى و فیزیکى است.
فرآیند سیاست‏گذارى خارجى در ایران‏
سیاست خارجى در جمهورى اسلامى ایران، نتیجه تعامل پیچیده و چند بعدى میان بازیگران متعدد حکومتى و غیر حکومتى است. این بازیگران اهداف متفاوت و اغلب متعارضى را دنبال مى‏کنند. با این وصف، فرآیند تصمیم‏گیرى در سیاست خارجى به قدر کافى جهت تبیین واضح است. این دو گروه مجموعه‏اى از اهداف را که در خصوص هویت اسلامى حکومت و تعاملش با هویت ایرانى است، پیش مى‏برند.
اولین گروه در مورد هویت اساسى انقلاب اسلامى و بازگشت به ارزش‏هاى اسلامى بحث مى‏کنند. در ابتداى انقلاب اسلامى طبقات اجتماعى، تحت فشار فقر، سوء تغذیه، ناامنى و درگیرى قومى نبودند، بلکه مردم به علت غفلت از فرهنگ اسلامى و بى‏عدالتى بین طبقات اجتماعى و بى‏عدالتى در روابط بین‏الملل - که متحد نزدیک شاه یعنى آمریکا هدایت مى‏کرد - به خیابان‏ها ریختند. آنها عملى‏ترین راه براى حفظ تداوم جمهورى اسلامى را امور زیر مى‏دانستند: 1. حفظ توده‏هاى مسلمان به عنوان متحدان راسخ؛ 2. ایجاد رابطه نزدیک با کشورهاى اسلامى؛ 3. اجتناب از مصالحه با ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر بلوک قدرتى که مسؤول تحقیر امت اسلامى است. موضع گروه دوم آن است که ایران یک دولت - ملت بوده و باید نقش محورى در حوادث بین المللى بازى کند. براى ایران بهتر است که در جامع بین‏المللى مانند سایر دولت‏ها و بلوک‏هاى سیاسى به فعالیت بپردازد. آنها تأکید دارند که تجارت بین‏الملل و روابط سیاسى ابزارهاى عمده حفظ منافع ملى ایران است.
برخى بین ارزش‏هاى اسلامى و منافع ملى ایران تعارضى نمى‏بینند. آنها معتقدند هویت اسلامى نیز بخشى از منافع ملى ایران است.21 اما باید در نظر گرفت که در حوزه تصمیم‏گیرى سیاست خارجى، تعارض بین اهداف مى‏تواند باعث ایجاد نظرهاى غیر قابل پیش‏بینى و مواضع متفاوت افراد واحدهاى اجرایى شده و به تضعیف کارآیى سیاست خارجى ایران منجر شود.
در این میان یک مسأله همچنان لاینحل باقى مانده و آن چگونگى توسعه روابط مناسب بین ایران و آمریکاست. در این مورد خاص، اهداف مشخص شده توسط واحدهاى ناشناس در زنجیره فرماندهى فرآیند تصمیم‏گیرى متناقضند. مثالى مى‏تواند بیانگر چند بعدى بودن تصمیم‏گیرى باشد، مقاومت در برابر سیاست آمریکا و نظر بوش در خصوص محور شرارت مى‏باشد که در تقابل با نظر خاتمى در مورد گفت و گوى تمدن‏ها است. على‏رغم همگرایى نظرات مقامات ایرانى، تفاوت‏هاى اساسى در مورد برخى مسائل حیاتى وجود دارد. نمونه نخست آن وقتى بود که ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامى 1979 (وقتى شاه آمریکایى سرنگون شد) روابط خود را قطع کردند و دانشجویان مسلمان سفارت آمریکا را اشغال و 42 آمریکایى را به گروگان گرفتند (و آنها را تا ژانویه 1981 نگه داشتند). اخیراً آیةاللَّه خامنه‏اى - که حرف آخر را در سیاست خارجى مى‏زند - بیان داشت: «آمریکا از اساس با جمهورى اسلامى مخالف است و اگر حرکتى مى‏کند، حرکت تاکتیکى و فریبکارانه است... با این شرایط آیا مذاکره معنا دارد؟» با این وجود، باید یادآورى کرد که اصلاح‏طلبان متحد رئیس جمهور محمد خاتمى به دنبال بهبود روابط با واشینگتن هستند. هر چند که اکثر اعضاى محافظه‏کار شوراى امنیت ملى و مجمع تشخیص مصلحت معتقدند رابطه با آمریکا خیانت به اصول 23 ساله انقلاب اسلامى است.22
نمونه کلى دیگر را حالتى مى‏توان فرض کرد که فرصت یا تهدیدى در خارج از ایران وجود دارد که باید کسب یا خنثى شود. در زیر شیوه‏اى را بررسى مى‏کنیم که طى آن اطلاعات از خارج از کشور براى سیاست خارجى ارسال و پردازش مى‏شود. قبل از آن، توجه به منابع متعدد چنین اطلاعاتى مفید خواهد بود.
یکى از مهم‏ترین منابع اطلاعات، کانال‏هاى دیپلماتیک از طریق سفارتخانه‏هاى ایران است. تحلیل‏هاى سفرا به وزارت امور خارجه مى‏آید. مدیر کل‏هاى بخش‏هاى مختلف گزارش‏ها را به معاونت‏هاى وزارت خارجه ارسال مى‏کنند. همچنین داده‏ها از مأموران امنیتى، منابع رسانه‏اى مختلف، کتابخانه‏هاى خارج از کشور، شهروندان کشورها و از گروه‏هاى فکرى و متفکران مربوط به حوزه‏هاى مختلف، کسب مى‏شود. آخرین مورد هم وابسته‏هاى فرهنگى هستند که بخشى از سازمان فرهنگ و ارتباطات مى‏باشند که سازمانى مستقل درون حکومت است.
حال به این مسأله مى‏پردازیم، که چگونه چنین اطلاعات خارجى تبدیل به بخشى از داده‏هاى فرآیند تصمیم‏گیرى سیاست خارجى ایران مى‏شود. ممکن است عوامل مختلفى را سنگ بناى فرآیند تصمیم‏گیرى بدانیم. مراحل مختلفى که جهت رسیدن به تصمیم مناسب باید طى شود، عبارتند از: 1.شناسایى مسأله؛ 2. طبقه‏بندى مسأله؛ 3. تعیین پاسخ‏هاى مسأله؛ 4. تصمیم‏گیرى در مورد آنچه بر اساس اسلام صحیح است، و نه آنچه صرفاً قابل قبول مى‏باشد تا حوزه مسائل مشخص شود؛ 5.تعیین مجموعه اقداماتى جهت حل مسائل؛ 6. ارزیابى میزان اثر بخش تصمیم در برابر مجموعه حوادث احتمالى.23
بر اساس اساسنامه‏اى که وظایف وزارت خارجه در آن پیش‏بینى شده، شوراى معاونان که ریاست آن بر عهده وزیر امور خارجه است، مى‏تواند در برخى موارد در چارچوب مؤلفه‏هاى گسترده سیاست‏ها و منافع ملى ایران دست به اقدام بزند. اما در حوادث عمده، وزیر امور خارجه بر رئیس‏جمهور گزارش مى‏دهد و وى تصمیم مى‏گیرد آیا آن موضوع باید در هیأت وزیران بررسى شود یا در شوراى عالى امنیت ملى. وقتى موردى ابعاد مختلف اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و اجتماعى داشته باشد، رئیس جمهور، گزارش را به کابینه جهت کسب نظر وزراى مختلف، ارسال مى‏دارد. مورد استثنا زمانى است که مسأله صرفاً حالت دیپلماتیک، امنیتى و دفاعى داشته باشد که در آن حالت به دبیرخانه شوراى عالى امنیت ارسال مى‏شود. در حالت دوم، دبیرخانه شوراى امنیت ملى، پس از تهیه موارد مقدماتى، آن را در جلسه اصلى مطرح مى‏کند. وقتى تصمیم‏گیرى در مورد مجموعه اقدامات، صورت گرفت، رئیس جمهور که ریاست شوراى امنیت ملى را هم بر عهده دارد گزارش را به رهبرى ایران ارسال مى‏دارد. اگر رهبرى موارد را تأیید کند، مسائل حالت عملیاتى پیدا کرده و به بخش‏هاى نظام و وزارت امور خارجه ارسال مى‏شود. نمودار 2 جریان کسب اطلاعات و نحوه تصمیم‏گیرى بخش‏هاى مختلف جمهورى اسلامى را نشان مى‏دهد.
 
تصمیم‏گیرندگان عمده در سیاست خارجى‏
چنان که قانون اساسى ایران معین مى‏دارد، چهار نهاد عمده مسؤولیت سیاست خارجى را بر عهده دارند: رهبر، رئیس جمهور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر امور خارجه. در ذیل کارکردهاى هر کدام از آنها در سیاست خارجى ذکر مى‏شود:
رهبرى: پس از امام خمینى، بنیان‏گذار جمهورى اسلام ایران، مجلس خبرگان در چهارم ژوئن 1989 به اتفاق آرا آیةاللَّه سید على خامنه‏اى را به عنوان رهبر انقلاب اسلامى تعیین کرد. همان طور که ذکر شد، رهبر سیاست‏هاى خارجى را تصویب یا رد مى‏کند24 و کلام وى در موارد مهم سیاست خارجى، فصل الخطاب است.25 از جمله تصمیمات سیاست خارجى که رهبرى آنها را هدایت کرده عبارتند از: 1. بى‏طرفى ایران در جریان حمله متحدین به عراق در 1991؛ 2. عدم مداخله در مسائل داخلى افغانستان (حتى پس از قتل نه دیپلمات ایرانى در مزار شریف به دست طالبان در 1998)؛ 3.حمایت از فلسطینیان در منازعه اعراب و اسرائیل.
رئیس جمهور: در ماه مى 1997 محمد خاتمى به عنوان پنجمین رئیس جمهورى اسلامى برگزیده شد و 70 درصد آرا را به خود اختصاص داد. او خواهان توسعه روابط منطقه‏اى و بین‏المللى ایران است و پیشنهاد گفت و گوى تمدن‏ها را جهت ایجاد روابط بهتر ایران و غرب مطرح کرده است. خاتمى همچنین تنش‏زدایى بین ایران و کشورهاى عربى را نیز مطرح نموده است. او براى دوره چهار ساله دوم در سال 2001 انتخاب گردید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام: آیةاللَّه اکبر هاشمى رفسنجانى در سال 1997 به ریاست مجمع منصوب گشت. این شورا سیاست‏هاى کلى نظام را تدوین کرده و خطوط کلى سیاست خارجى را ترسیم مى‏کند. آیةاللَّه رفسنجانى رئیس جمهور پیشین ایران و نیز یکى از ائمه جمعه تهران مى‏باشد. و در چارچوب «هویت آسیایى» از داشتن روابط نزدیک با روسیه، چین و هند حمایت مى‏کند و موافق بازار آزاد در اقتصاد جهانى است.
وزیر امور خارجه: کمال خرازى که نماینده ایران در سازمان ملل بود در شکل‏دهى و حفظ روابط دو جانبه با سایر کشورها فعال است. در 1998 او با وزیر خارجه بریتانیا جهت عادى‏سازى روابط ایران و انگلیس مذاکره موفقى داشت و سپس در جهت عادى‏سازى روابط ایران و اتحادیه اروپا گام برداشت. خرازى همچنین ساختار وزارت خارجه را از طریق کاهش تعداد نمایندگان ایران در سفارت‏ها و سرکنسولگرى‏هاى خارج، از رقم قبلى 136 به پانزده عضو سازماندهى کرد.
نتیجه‏گیرى‏
در این مقاله، سعى شد چگونگى ترکیب ابعاد دین‏سالارى دستگاه اجرایى با ابعاد دموکراسى پارلمانى بیان شود. بسیارى از متخصصان خارجى معتقد به دوگانگى در درون حکومت ایران هستند و بر منازعه بین جناح‏ها، رقبا و گروه‏ها تأکید دارند. گرچه مشاجرات واقعى بین آنها وجود دارد، ولى در مورد سیاست خارجى نسبتاً توافق وجود دارد، به ویژه در زمانى که ایران تهدید شود. مهم‏ترین نمونه وفاق اخیر بین مقامات ایران زمانى بود که بوش ایران را بخشى از محور شرارت خواند.
براى جنبش انقلابى که حکومت نهادینه شده است، ثبات مستلزم همکارى و وجود هدف مشترک کلى است. رهبر، رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت جهت حفظ ثبات جمهورى اسلامى على‏رغم تفاوت‏هاى شخصى خود، همکارى مى‏کنند. با این وجود، فرآیند طولانى تصمیم‏گیرى در سیاست خارجى باید اصلاح شود. به خصوص در زمان بحران، هنگامى که نتایج حیاتى، و زمان کوتاه است، این فرآیند طولانى باید تسریع گردد. دوگانگى ذاتى دموکراسى پارلمانى و دین‏سالارى موجود در ایران در دو دهه اخیر تلاش‏هاى بیشترى در جهت تکمیل این فرآیند را ایجاب مى‏کند.
پى‏نوشت‏ها:
*) دانشجوى دکترى علوم سیاسى دانشگاه امام صادق‏علیه السلام.
1. در 16 مارس 2002 آیةاللَّه خامنه‏اى اعضاى جدید مجمع تشخیص مصحلت نظام را منصوب کرد ولى اعضاى جدید تفاوت چندانى با اعضاى قبلى ندارند. در دوره‏ى پنج ساله‏ى قبل، وزراى مهم کابینه‏ى هاشمى رفسنجانى مانند وزیر خارجه ولایتى، وزیر کشور عبداللَّه نورى، وزیر کل بانک مرکزى نوربخش اعضاى مجمع بوده‏اند. اکنون، ولایتى هنوز به جاى وزیر خارجه آقاى خرازى در مجمع حضور دارد و ایروانى جایگزین نوربخش شده است. نتیجه‏نهایى این است که سیاست‏هاى خارجى و اقتصادى خاتمى مدافع کمترى در داخل مجمع تشخیص مصلحت دارد.
2. http://www.iran.com/en/head/020316230512.ehe.shtml
3. Kaveh L. Afrasiabi, After Khomeini (New York: West View Press, 1994), pp. 34-36.
4. Y. Y. I. Vertzberger, The World in Their Mind: Information Processing, Cognition, and Perception in Foreign policy (Stanford: Stanford University Press, 1990).
5. J. Von Neumann, and O. Morgenstern, The Theory of Games and Economic Behaviour (New York: John Wiley, 1944).
6. Graham T. Allison, "Conceptual Models and the Cuban Missile Crises," The American Political Science Review; Vol. LXIII, No. 3 (September 1969), pp. 689-718.
7. H. simon, "Theories of Decision-Making in Economics and Behavioural Science," American Economic Review, 49 (1959), pp. 352-382.
8. Alex Mintz and Geva Nehemia, "The Poliheuristic Theory of Foreign policy Decision Making," in A. Mintz, and N. Geva (eds), Decision Making on
 War and Peace: The Cognitive-Rational Debate (London: Lynne Rienner, 1997), p. 81.
9. Alex Mintz, International Cognitive and Rational Theories of Foreign policy Decision Making (New York: Palgrave, 2002).
01. In the rational choice approach, framing is defined as creating a reference point with approximate parameters. In Many simple choice problems, the reference point is largely predetermined by the situation. For example, in a static situation the status quo or normative expectations are likely to serve as the reference point. The reference state usually corresponds to the decision maker's current position, but this is not always the case. Expectations, aspirations norms, and comparisons may also influence the framing of the reference point. See A. Tversky, and D. Kahneman, "Loss Aversion in Riskless Choice: A Reference-Dependent Model," Quarterly Journal of Economics, 41 (1991), pp. 1046-47.
11. L. R. Beach and T. R. Mitchell, "A Contingency Model for the Selection of Decision Strategies," Academy of Management Review, 3 (1978), p. 441.
12. E. singer and V. Hudson, Political Psychology and Foreign Policy (Boulder: Westview Press, 1992).
13. Herbert Simon, Models of Man (New York: John Wiley; 1957).
14. James D. Morrow, "Rational Choice Approach to International Conflict," in Mintz, Alex and Geva Neheimia (eds.), Decision Making on War and Peace: The Cognitive-Rational Debate (London: Lynne Rienner, 1997), pp. 17-18.
15. Elizabeth B. Brumfiel and John W. Fox, eds., Factional Competition and Political Development in the New World (New York: Cambridge University Press, 1993).
16. N. Geva and A. Mintz (eds), Decisionmaking on War and Peace: The
Cognitive-Rational Debate )London: Lynne Rienner, 1997(, p. 3.
17. Brumfiel and Fox, Factional Competition...
18. D. A. Sylvan and Voss, J. F., Problem Representation in Foreign Policy Decision Making (Cambridge: Cambridge University Press, 1998), p. 4.
19. Leslie White, Science of Culture (Ann Arbor: University of Michigan, 1948).
20. Mintz, A., N. Geva, S. B. Redd, and A. Carnes, "The Effect of Dynamic and Static choice Sete on Decision Strategy: An Analysis Utilizing the Decision Board Platform," American Political Science Review, 91 )September 1995(.
21. Abbas Maleki, "Iran's Foreign Policy: From Idealism to Realism," Majallah Siasat Khareji )The Journal of Foreign Policy(, Vol. 10, No. 3 (1985), pp. 348-78.
22.http://news1.iwon.com/article/id/02873/politics/03-18-2002::13:18/reuters.html
23. peter F. Drucker, "The Effective Desision," Harvard Business Review on Decision Making )1002(, pp. 1-21.
24. http://www.dre-mfa.gav.ir/index_eng.html
25.http://news.bbc.co.uk/hi/eoglish/world/middle_east/newsid_18

تبلیغات