آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

در معنای حکمت الهی، اختلاف نظرهایی میان متکلمان و فیلسوفان مسلمان وجود دارد. هدف این نوشتار، تبیین و بررسی اشکالات شهید مطهری بر تعریف علامه طباطبایی از معنای حکمت الهی است. علامه در بیانی دقیق، نفس فعل خداوند را عین حکمت و مناط همه حکمت ها می داند که حکمت براى فعل دیگران، از آن جا انتزاع مى شود. منتفی شدن حکمت و عدم آن درباره خداوند، بی معنا شدن استدلال هاى قرآن به حکمت و انتقال از حکمتِ حکیمانه به حکمت متکلمان و سپس نفی آن، اشکالات شهید به این دیدگاه است؛ حال آن که با در نظرگرفتن حکمت به معنای غایتمندی افعال خداوند، بین فعل خدا و علت غایی آن یا همان حکمت، فاصله ای نیست. طبق مبنای علامه، فعل خدا تابع هیچ قانونی نیست؛ لذا حکمت برای خدا قابل اثبات است. ضمن این که غایت فعل خدا بالذات، ذات خداست و رساندن مخلوقات به کمالاتشان، مقصود بالتبع است. استدلال های قرآنی نیز فرض لغویّت را در نظر گرفته و سپس رد می کنند. علامه در موارد متعددی، معنای حکمت در خداوند را غیر از تعریف متکلمان معتزلی تبیین کرده و بیان ایشان، از قبیل دفع اشکال مقدّر بوده است. نقطه اشتراک دو دیدگاه این است که اساسا نظامی غیر از نظام احسن موجود، حتی فرضی ندارد.

تبلیغات