ارائه الگوی هوشمندی راهبردی کسب وکارهای نوپا همسو با اقتصاد مقاومتی
آرشیو
چکیده
کسب وکارهای نوپا نقشی کلید ی در اشتغال زایی و افزایش تولید در اقتصاد مقاومتی دارند. در محیط ناپایدار امروز، کسب و کارهای نوپا برای موفقیت در برابر چالش های محیطی و همنوایی با تغییرات و همچنین افزایش رقابت پذیری، چاره ای جز به کارگیری هوشمندی راهبردی به منظور بهره مندی از اطلاعات محیط پیرامونی ندارند. هدف این پژوهش، ارائه الگوی هوشمندی راهبردی کسب وکارهای نوپا در بستر اقتصاد مقاومتی است. پژوهش حاضر کاربردی از نوع توصیفی و پیمایشی است. عوامل مؤثر بر هوشمندی راهبردی در دو بخش درون و برون سازمانی شناسایی و دسته بندی شده اند. الگوی تدوین شده، با روش دلفی فازی اعتبارسنجی و اولویت بندی شده است. نتایج نشان داد که هوشمندی کسب وکار یا هوشمند درونی و هوشمندی رقابتی یا هوشمندی بیرونی دو بعد هوشمندی راهبردی کسب وکارهای نوپا هستند. پیشنهاد می شود مدیران از مفاهیم شناسایی شده برای ایجاد و توسعه کسب وکارهای نوپا و افزایش هوشمندی آن برای کمک به تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی استفاده کنند.Presenting a Pattern of Str ategic Intelligence for Startups in A Resistive Economy
Start-ups play a key role in creating jobs and increasing output in a “Resistive Economy”. In today's unstable environment, start-ups have no choice but to acquire environmental information through “strategic intelligence” in order to succeed in the face of environmental challenges and adapt to change, as well as increase competitiveness. The purpose of this study is to provide a model of strategic intelligence for start-ups in the context of resistive economics.The present applied research is based on descriptive and survey method. Accordingly, the factors affecting strategic intelligence are identified and grouped in both internal and external contexts. Based on the study of theoretical foundations and comparison of previous studies, the initial model of research has been developed. The developed model has been validated and prioritized by Fuzzy Delphi Method(FDM). The results showed that business intelligence or internal intelligence and competitive intelligence or external intelligence are the two dimensions of strategic intelligence for start-ups. It is proposed that managers use the identified concepts to build and develop start-ups and increase their intelligence to help achieve the goals of a resistive economy.