بررسی تطبیقی سیاست خارجی دولت های اصول گرا و اعتدال
آرشیو
چکیده
با شروع دولت اصول گرای نهم و تداوم آن در دولت دهم، به نوعی گفتمان تهاجمی نسبت به نظام بین الملل و منافع قدرت های بزرگ در دستورکار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت که هدف از آن تغییر وضع موجود در راستای الگوی نوین عدالت-محور بود. در این دوره با جابجایی در اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سیاست خارجی، تحقق آرمان های انقلاب و اصلاح نظام مدیریتی جهان در زمره اهداف کوتاه مدت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و درنتیجه سیاست خارجی ایران به سمت رادیکالیسم هدایت شد. در دولت یازدهم و درچارچوب گفتمان اعتدال، با جابجایی دوباره در اولویت ها و اهداف سیاست خارجی، تحقق آرمان های انقلاب اسلامی در حوزه اهداف بلند مدت سیاست خارجی ، و تأمین امنیت و جودی و رفاهی به ترتیب در دستور کار اهداف کوتاه مدت و میان مدت سیاست خارجی ایران قرارگرفت. رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم بر خلاف دولت های نهم و دهم، مبتنی بر پذیرش نسبی نظم موجود بین المللی و تنش زدایی و تعامل با قدرت های بزرگ است. سوال اصلی مقاله این است که چگونه می توان این ناپایداری ها در اولویت ها ی سیاست خارجی را در این دو دوره توضیح داد؟ فرضیه مقاله این است رویکردهای سیاست خارجی ایران در دو دوره اصولگرایی و اعتدال متأثر از ساختارهای متفاوت هنجاری داخلی و بین المللی بوده است. بر این اساس، این مقاله تلاش دارد تا تأثیر فضای هنجاری داخلی و بین المللی را بر ناپایداری و تغییر در رویکرد های سیاست خارجی ایران در دو دوره اصولگرایی و اعتدال مورد بررسی قرار دهد.Comparing Foreign Policy of Moderate government with that of the Principlist government
At the beginning of the ninth and tenth Iranian governments, the country adopted an aggressive discourse against the international community and the interests of great powers of the world. During this period of time, the main goal of Iran’s foreign policy was changing the international system on the basis of a justice-oriented approach. Realization of revolutionary ideals and changing the world`s management system was considered as the short -term objective of Iranian foreign policy. Thus, in the Principelist government, Iran`s foreign policy moved towards radicalism. In Iran's "Moderate" government, realization of revolutionary ideals is considered as the long term-aims. On the contrary, security and economic welfare became the short-term objectives of Iran’s foreign policy. Therefore, accepting the status quo relatively, practicing détente policy and renewing relationships with the great powers considered as the main priorities of the moderate government. The main question of this article is that: “How can this instability in the priorities of Iranian foreign policy be decribed?” The assumption of this research is that Iranian foreign policy approaches in the Principelist and moderate governments are affected by different domestic and international normative structures. On this basis, the impacts of domestic and international normative structures on shaping Iranian foreign policy in the both Principelist and Moderate governments have been investigated