در پژوهش حاضر تأثیر ابعاد اجتماعیِ موفقیت جوانان در یادگیری فیزیک آزمون تجربی شده است. رویکرد اصلی، نظریه تلفیقی و چندبُعدی نظم اجتماعی است؛ زیرا در آن، به ارتباط نکات محوری نظریه های تربیتی توجه، و از تقلیل گرایی مرسوم اجتناب شده است. روش انجام تحقیق، بنا به امکانات و ماهیت تحقیق، سنجش اجتماعی است؛ و عمده گزارش تحقیق مبتنی بر نتایجِ پیمایش است. نمونه تحقیق شامل 398 دانش آموز دوره دوم متوسطه است که به روش نمونه گیری خوشه ای از سطح استان البرز انتخاب شده اند. نتایج تحقیق، با توان تبیین 70 درصد از تغییرات نمره فیزیک دانش آموزان، چگونگی تأیید فرضیه های تحقیق را آشکار می کند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندگامه حاکی از آن است که از میان متغیرهای سطح فرد، متغیرهای علاقه به درس فیزیک و هوش ریاضی بیشترین نقش تقویت کننده را در کسب نمره فیزیک دارا هستند. در میان متغیرهای سطح خانواده، اقتدار اخلاقی والدین، درآمد سرپرست خانواده، و نحوه مدیریت مادران پُرتجربه مهم ترین عوامل تقویت کننده نمره فیزیک جوانان می باشند. از میان متغیرهای سطح مدرسه، متغیرهای تدریس کاربردی توسط معلم فیزیک، عدم غیبت در طول ترم، و مشارکت در امور سیاحتی و تفریحی توسط دانش آموزان بیشترین نقش را در تقویت نمره فیزیک دارا هستند.