به فاصله ی کوتاهی پس از اکتشاف ژن ها وخصوصا حصول یافته ها و دستاوردهای جدید درعلم ژنتیک، آشکارشد که علاوه بر برخی صفات ظاهری وجسمانی، رفتار انسان نیز تحت تاثیر طبیعت ژنتیک درونی وی می باشد. از این رو، در میان گروهی از اندیشمندان و محققان علوم انسانی، علاقه و انگیزه ی جدیدی برای مطالعه، پژوهش و دفاع از مبانی ژنتیکی رفتار انسان و نیز ترکیب دانش های خود باعلم ژنتیک ایجاد شد. در این میان، نسل جدیدی از اندیشمندان و محققان علوم سیاسی و روابط بین الملل، با هدف تبیین رفتارهای سیاسی بر مبنای طبیعت ژنتیک انسانی، آغازگر سلسله مطالعات و پژوهش هایی شدند که درنهایت به ظهور یک جریان علمی ودانش میان رشته ای جدیدی به نام «ژنوپولیتیک» منجر گردید. با این حال، تاکنون، هویت علمی و نیز دستاوردهای آنان، در پژوهش های داخلی، مورد واکاوی و بررسی دقیقی قرار نگرفته است. این پژوهش به روش جریان شناسی، درصدد پاسخ به این سئوال است که «ژنوپولیتیک، ازچه منظومه وگفتمان، سابقه ی تاریخی، موسسان وچهره های علمی تاثیرگذار، دستاوردها و چالش هایی برخورداراست؟» یافته های این پژوهش، نشان می دهد «ژنوپولیتیک دانشی ترکیبی، طبیعت گرا، تجربه گرا-خردگرا و اثبات گرای تعدیل یافته است که طی بیش از چهاردهه از آغاز، باروش های رفتارگرا ازجمله مطالعه ی دوقلوها وفرزندخواندگی، درقالب یک دانش میان رشته ای منسجم، به تبیین رفتارسیاسی بر مبنای طبیعت ژنتیک پرداخته است».