اقتصاد جهانی، مناسبات بین المللی و تحولات سیاسی، اهمیت تعاملات میان فرهنگی موفق را روز به روز تشدید می کند. بسیاری از سازمان های قرن بیست و یکم چند فرهنگی هستند و تحقیقات نشان می دهد، ماموریت های برون مرزی به ندرت به علت فقدان قابلیت های فنی و حرفه ای شکست می خورد ؛ بلکه آنها اغلب به علت فقدان هوش فرهنگی با شکست مواجه می شوند. هوش فرهنگی مهمترین ابزاری است که می تواند برای مواجهه مناسب با موقعیت های چندفرهنگی به کار گرفته شود. این هوش کمک می کند تا با درک سریع و صحیح مؤلفه های فرهنگی مختلف، رفتاری متناسب با هر یک از آنها ابراز گردد. این پژوهش به دنبال ارائه راهکارهایی برای ارتقاء این قابلیت در مدیران دولتی دست اندرکار در امور بین المللی می باشد. در تحقیق حاضر از ترکیب روش های تحقیق کیفی و کمی بهره گرفته شده است. برای پاسخ به سؤال اصلی تحقیق که ارائه راهکارهایی برای ارتقاء هوش فرهنگی می باشد، 20 مدیر دولتی دست اندرکار در امور بین المللی به روش گلوله برفی انتخاب شده اند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات، مصاحبه بوده و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش تحلیل محتوا و تکنیک آنتروپی شانون استفاده شده است. همچنین بوسیله پرسشنامه ی چهار عاملی هوش فرهنگی و با روش همبستگی؛ روابط ابعاد هوش فرهنگی، وضعیت (نسبی) این ابعاد و رتبه بندی آن ها در میان 140 نفر ازکارکـنان وزارت امور خارجه به عنوان مهم ترین سازمان دولتی کشورمان در تعاملات میان فرهنگی، مورد بررسی قرار گرفته است.