اوباما که با تغییر شعار تغییر در سیاست خارجی آمریکا به قدرت رسید، عملا نتوانست آن چه را مد نظر دارد در مورد جمهوری اسلامی ایران به منصه ظهور برساند. به عبارت دیگر سیاست خارجی آمریکا دچار تغییر عمده ای نسبت به ایران نشد و دولت آقای اوباما همان سیاست های گذشته بوش و کلینتون را مبنی براعمال فشار، تهدید نظامی و تحریم علیه ایران دنبال کرد. در این مقاله پس از ارایه یک چارچوب تئوریک مبتنی بر نظریات روابط بین الملل تلاش می شود، نشان داده شود که چه عواملی در شکل گیری و استمرار تحریم ایران در سیاست خارجی آمریکا موثر بوده اند و کنش و اندرکنش این تصمیم گیری در سیاست خارجی متقابل ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟ در این راستا، بیم ها و دغدغه های متقابل و افق فراسوی این دو بازیگر ترسیم شده و با توجه به رویکرد تقلیل گرا نشان داده می شود که سیاست خارجی ایران دارای استقلال از محرک های خارجی بوده و بیشتر مبتنی بر پویایی های داخلی خود است، البته این به معنای انکار این واقعیت نیست که عوامل روان شناختی یا محیطی نیز می توانند بر سیاست خارجی ایران موثر باشند.