۱.
کلیدواژهها:
ایران ، سیاست خارجی ، رژیم صهیونیستی (اسرائیل) ، غرب ، هژمونی منطقه ای ، عدالت
تاکنون پژوهش های بسیاری درباره تفاوت های بنیادین رویکردهای نخبگان ایرانی از طیف های گوناگون فکری نسبت به پدیده رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین انجام شده، اما کمتر پژوهشی درباره تطور این دیدگاه ها انجام گرفته و کمتر پژوهشگری روند تحول دیدگاه های همه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال رژیم صهیونیستی را جستجو کرده است. این درحالی است که به نظر می رسد تمامی نخبگان، به رغم تمامی تفاوت ها به واسطه ایرانی بودن و اثرپذیری از مجموعه آگاهی ها و تجربه های مشترک تاریخی- سیاسی جامعه ایرانی، در قبال رژیم اشغالگر قدس، سیر تاریخی ای را تجربه کرده اند که نهایت و اوج آن، طرد و نفی کامل این رژیم در دوره پس از انقلاب اسلامی است. در این مقاله سعی شده تا ضمن مروری بر گفتمان نخبگان سیاسی ایران در قبال رژیم صهیونیستی، این فرایند تجزیه و تحلیل شود. این پژوهش چنین نتیجه می گیرد که دیدگاه نخبگان سیاسی ایرانی در قبال سه موضوع روابط ایران و غرب، جایگاه ایران در منطقه و نیز برقراری عدالت در مناسبات منطقه ای و بین المللی نقش مهمی در تعریف دیدگاه آنان نسبت به رژیم صهیونیستی ایفا کرده که نتیجه آن، تاکید بر عدم مشروعیت این رژیم است.
۲.
کلیدواژهها:
پیش بینی ، انقلاب اسلامی ایران ، خاورمیانه ، مطالعات آینده نگرانه
محقق در یک «مطالعه موردی» می کوشد تا مباحث نظری و ماهیت متفاوت پیشبینی در پدیده های انسانی و پدیده های طبیعی در انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن را بررسی کند. وی ضمن جدایی دو مقوله پیشبینی و پیشگویی، خطوط افتراق آن را در عرصه های علوم دقیقه و علوم انسانی برجسته می کند. به نظر وی درک عمیق بحث بازتاب انقلاب اسلامی ایران منوط به فهم مقوله پیشبینی و ظرایف آن در علوم انسانی است. نویسنده بر این باور است که محافل غربی اعم از نظریه پرداز و یا سیاست مدار در پیشبینی وقوع انقلاب اسلامی ناکام بوده اند و غافل گیرانه با آن مواجه می شوند؛ اما آنان کوشیده اند تا به پیشبینی بازتاب انقلاب اسلامی بپردازند. زین سبب، پیشبینی بازتاب های وسیع انقلاب اسلامی در سطح تحلیل منطقه ای و سطح تحلیل بینالمللی موجب شد تا کارگزاران آن با دست کاری در «شرط وقوع» این پیشبینی ها، از این تاثیرات جلوگیری کنند و یا دست کم زمان وقوع آن را تا اطلاع ثانوی به تعویق اندازند و یا از شدت آن بکاهند. کاوش در موضوع پیشبینی تاثیرات انقلاب اسلامی ایران در موقعیت «وقوف بعد از وقوع» پیچیدگی در صحنه شطرنج سیاست را افشا، و ضرورت استفاده از «علم سیاست» در تصمیمگیری ها در موارد مشابه را اثبات می کند.مقاله حاضر میتواند بخشی از «کاستیهای نظری» درس بازتاب انقلاب اسلامی ایران را جبران کند.
۳.
کلیدواژهها:
ایران ، خاورمیانه ، سازنده گرایی ، اسلام گرایی ، استقلال گرایی ، وحدت گرایی ، گفتمان
ایران پس از انقلاب اسلامی، گفتمان ویژه ای را در سطح جهان و به ویژه، در خاورمیانه به وجود آورده است که نه تنها اختلاف اساسی با قبل از انقلاب داشته بلکه ماهیت آن نیز متفاوت است. این تفاوت بر سه محور «اسلام گرایی»، «استقلال گرایی» و «وحدت گرایی» متکی است. اسلام گرایی پایه اصلی گفتمان ایران پس از انقلاب است. گرچه با اسلام گرایی می توان استقلال گرایی و نفی حضور سلطه گران جهانی و نیز وحدت گرایی میان اقشار دینی و اجتماعی منطقه را نیز استنباط کرد، اما از منظر دیگر، به لحاظ اهمیت این دو گفتمان و کشف ابعاد آن ها در منطقه، به شکل جداگانه بررسی می شود. اسلام گرایی ایران، نقش اساسی در ظهور نهضت ها و گرایش های تند و معتدل اسلامی در منطقه خاورمیانه داشته است. گرچه گرایش شیعی در منطق اسلام گرایی ایران، در سطوح مختلف، متفاوت بوده، واکنش های متفاوتی را در سطح منطقه داشته و زمینه ای برای به هم خوردن تعادل ژئوپلتیکی و جمعیتی را باعث گردیده است. دفاع بی وقفه از آرمان فلسطین و تاکید بر محو دولت غاصب صهیونیستی و همچنین، برخوردها و تحولات مربوط به وضیعت کنونی شیعیان بحرین و یمن، یکی از نمونه های بارز نگاه دینی منطقه به اسلام گرایی ایران است. مهم ترین ویژگی استقلال گرایی ایران در گفتمان سیاسی منطقه، نفی حضور سلطه گران غربی، تعامل بازیگران منطقه با همدیگر و ایجاد برتری گفتمانی برای منطقه با هدایت ایران است. گفتمان وحدت گرایی ایران، بر پایه انسجام دینی، همگرایی سیاسی، اتحاد اجتماعی و همسان سازی فرهنگی استوار است. توجه به محورهای سه گانه گفتمان ایران در منطقه خاورمیانه با دو عامل اساسی تحولات زمانی و تغییرات سیاسی- اجتماعی متغیر بوده، و دیدگاه های درونی و بیرونی به آن ها نیز تابعی از این دو عامل بوده است. علی رغم حضور جدی این دو عامل در ایجاد نوسانات گفتمانی مزبور، روح گفتمان انقلاب اسلامی ایران در سه محور یادشده، هنوز به عنوان «گفتمان غالب ایران در منطقه خاورمیانه» به حساب می آید.
۴.
کلیدواژهها:
محیط زیست ، عهدنامه ، مسئولیت مدنی ، طبیعت محوری ، تخریب ، آلودگی
پیشرفت علم و صنعت و گسترش تمدن در کنار رفاه و آسایشی که برای انسان به ارمغان آورده، نتیجه ناخوشایندی نیز برای انسان به همراه داشته و این نتیجه ناخوشایند، صدمه و آسیب به محیط زیست بوده است. تخریب محیط زیست می تواند برای انسان خطرهای زیادی به دنبال داشته باشد. توجه به این خطر باعث پدید آمدن حرکت های خودجوشی توسط انسان های آگاه و نیک اندیش شده و تشکل های مردمی متعددی در سرتاسر دنیا به وجود آمده و از راه های گوناگون سعی و تلاش در آگاهی دادن به مردم داشته اند. دولت ها نیز کم وبیش متوجه آینده بحرانی کره زمین شده و با این حرکت های مردمی برای یافتن راهکارهای جدی همراه شده اند. این حرکت ها از دهه شصت قرن بیستم جدی تر شده و موجب برپایی اجلاس های متعددی گردیده و پیمان های بین المللی متعددی پیرامون محیط زیست منعقد شده است. به این ترتیب، نجات محیط زیست از محدوده تلاش های سیاسی به عرصه قانون گذاری نیز کشیده شده و تخریب محیط زیست ضمانت اجرای حقوقی پیدا کرده است. سرآغاز تشکیل اجلاس های مربوط به حقوق محیط زیست در اجلاس «ریودوژانیرو» تشکیل شد که ضمن تاکید بر مصوبات اجلاس استکهلم راه های جدیدی را برای قرن بیست و یکم پیش بینی کرد و پس از آن برپایی این اجلاس ها و تنظیم این معاهدات ادامه داشته است. این مقاله نگاهی گذرا بر ضرورت توجه به حفظ محیط زیست از نظر اخلاقی، سیاسی و حقوقی دارد و تلاش هایی را که در این زمینه انجام شده، بررسی کرده است و به این نتیجه رسیده که در فرهنگ اسلامی- ایرانی ما زمینه های مناسبی برای گسترش توجه همگان- به ویژه دولت- در حفظ محیط زیست موجود است که توجه به آن ها راهگشاست. در عرصه حقوق نیز علی رغم کمبودها و نقایص قانونی که در این زمینه وجود دارد، بااین حال، در قوانین موجود نیز مقررات قابل توجه و بازدارنده ای برای جلوگیری از تخریب محیط زیست موجود است.
۵.
کلیدواژهها:
تنوعات اجتماعی ، اقوام ، اقلیت ، مذهب ، تکثرگرایی ، ناسیونالیسم
ویژگی ها و متغیرهای تاثیرگذاری مانند عدم مهاجر بودن اقوام ایرانی، افزوده نشدن به قومیت ها در اثر کشورگشایی، برخورداری از مشترکات کهن، عدم گسست همبستگی ملی و شکل گیری ملت در ایران قبل از ظهور ناسیونالیسم، بر پیوستگی تنوعات اجتماعی در ایران افزوده است. سیاست های جمهوری اسلامی در مدیریت تنوعات اجتماعی و افزایش همبستگی ملی بر بنیاد «سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی» در حال تکوین است. بااین همه، سیاست های قومی در ایران در بستری از چالش های ناشی از متغیرهای داخلی و خارجی (برون مرزی) با بهره گیری از رویکردی منطقی با عنوان سیاست تکثرگرایی وحدت طلب دینی در حال استحکام و نهادینه شدن است. تنها در صورتی می توان از فعال شدن شکاف های مذهبی و قومیتی در ایران (دارای تنوعات اجتماعی) کاست که از ظرفیت های قانونی و حقوقی موجود در قوانین اساسی و مدنی و همچنین، آموزه های ارزشمند قرآنی با هوشمندی و متناسب با اقتضائات جامعه ایرانی بهره گیری گردد.
۶.
کلیدواژهها:
شکاف مذهبی ، هلال شیعی ، تهدیدها و فرصت ها ، خاورمیانه ، ایران ، کشورهای عربی ، ایالات متحده آمریکا
پاییز 1383 زمانی که از یک سو، بحران هسته ای ایران به اوج خود رسیده و از سوی دیگر، عراق به سمت جنگ داخلی شتاب گرفته بود، ملک عبدالله دوم- پادشاه اردن- ادعا کرد: نتیجه اصلی جنگ در عراق، شکل گیری یک «هلال شیعی» تحت سلطه ایران بوده است. چند ماه بعد در سپتامبر سال 2005 میلادی، وزیر خارجه عربستان سعودی در سفر به آمریکا از نگرانی دولت متبوعش در مورد آن چیزی که وی آن را «تحویل عراق به ایران» در نتیجه حمله آمریکا به این کشور نامید، سخن راند. سپس در ماه آوریل 2006 میلادی، رئیس جمهور مصر در مصاحبه با شبکه العربیه، ضمن این ادعا که بیشتر شیعیان ساکن کشورهای عربی به ایران وفادارترند تا کشور خود، مدعی شد شیعیان عراق تحت نفوذ ایران قرار دارند. این مقاله ضمن بررسی ادعاهای مربوط به شکل گیری هلال شیعی، به دنبال پاسخ به این «پرسش» اصلی است که ایده و مفهوم هلال شیعی چه فرصت ها و تهدیدهایی برای ایران، اعراب و آمریکا ایجاد کرده است؟ «فرضیه» مقاله این است که ایده شکل گیری هلال شیعی، یک. برای ایران، امکان موازنه قدرت آمریکا در خاورمیانه و تضعیف تهدید آن همراه با زمینه های تبدیل این کشور به قدرت برتر منطقه را فراهم می سازد، هرچند می تواند درگیری درون اسلامی که بر خلاف دیدگاه پان اسلامیسم ایران است، را تشدید نماید، دو. برای کشورهای عربی، امکان جلوگیری از قدرت گیری ایران همراه با جلب توجه آمریکا به تهدید ایران به جای مشکلات داخلی این کشورها را فراهم می سازد، هر چند می تواند موجب بی ثباتی منطقه ای از یک سو و تقویت اسرائیل از سوی دیگر و در نتیجه تضعیف هر چه بیشتر جهان عرب گردد، و سه. برای آمریکا، تشدید فشار بر ایران و امکان تغییر رژیم در این کشور که هدف اصلی آمریکاست را تسهیل می کند، هر چند می تواند موجب بی ثباتی منطقه به صورتی کنترل ناپذیر از یک سو و تشدید مقاومت اسلامی در مقابل آمریکا و اسرائیل از سوی دیگر، گردد.
۷.
کلیدواژهها:
پاکستان ، طالبانیسم ، مدارس مذهبی ، فرقه دیوبندیسم ، رفتار خشونت آمیز
یکی از ویژگی های بارز جهان اسلام از آغاز دهه 1350ش به بعد رویکرد مجدد برخی از گروه ها به اسلام و شکل گیری جنبش هایی بوده است که توسط پژوهشگران غربی به آن ها عنوان بنیادگرایی داده شده است. رفتار سیاسی گروه های اسلام گرا در منطقه خاورمیانه از رفتار خشونت آمیز تا مسالمت آمیز در نوسان بوده است. پاکستان نیز از جمله کشورهایی است که جایگاه مهمی در موضوع اسلام سیاسی دارد. اهمیت این کشور در این موضوع از یک طرف، به دلیل نقش اسلام و گروه های اسلام گرا در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر، به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکل گیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع طالبانیسم در این کشور و صدور آن به کشورهای همسایه است. به نظر می رسد محیط اجتماعی پاکستان، نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور، فعالیت طرفداران مکتب دیوبندی، وجود مدارس مذهبی و نقش قدرت های خارجی به ویژه عربستان از عمده ترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال در پاکستان است.لذا به نظر می رسد محور اصلی این پژوهش، تبیین دو نکته باشد: اول، علل رشد اسلام خواهی در پاکستان و دوم، دلایل رویکرد برخی از گروه های اسلام گرا به رفتار خشونت آمیز.