ابن ابى الحدید (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ابن ابىالحدید از شخصیتهاى درخشان علمى قرن هفتمهجرى است، مهمترین اثر او شرح نهجالبلاغه است که یکى از شرحها ى عالى بر این کتاب شریف محسوب مىگردد.
دانش گسترده، تساهل و تسامح فوقالعاده و استفاده مؤلف از منابع پیشین و کتابهاى ارزشمندى که بسیارى از آنها اندکى پس از نگارش آن شرح، در هجوم مغولان نابود گردید، به ارزش این اثر افزوده است. در این مقاله، سیر زندگانى، فعالیتهاى علمى، گرایشهاى مذهبى و سیاسى ابن ابىالحدید و شیوه کار وى از دیدگاه یکى از محققان غربى و از نویسندگان مقالات دایرةالمعارف اسلام، تجزیه و تحلیل شده است.
ابن ابىالحدید در رشتههاى علمى، مانند زبان عربى، شعر و ادب، معانى و بیان، کلام و تاریخ صدر اسلام، دانشمند بزرگى بود، علاوه بر این، وى یک قاضى اصولى و نویسنده برجسته در زمینه شعر و نثر محسوب مىگردد. او در اول ذىالحجه 586ه برابر با سىام دسامبر 1190م در مداین متولد شد و در سال (655ه /1257م) یا (656ه /1258م) به فاصله کمى پیش یا پس از آن که مغولان بغداد را تسخیر کنند (20 محرم 656/ژوئیه 1258)، در بغداد درگذشت.3 بر اساس نوشتههاى ابن الفوطى، که نشان مىدهد وى با پناه بردن به خانه وزیر، ابن العلقمى، از قتلعام مهاجمان جان به در برد و حتّى به عنوان کاتب صلاح (بایگانى دیوان ضمائم) تعیین شد، «تاریخ دوم» محتملتر است، نام کامل وى عزالدین ابوالحامد بن عبدالحمید بن ابى الحسن هبه اللَّه بن محمد بن ابى الحدید المدائنى است. با این همه، نام دیگرى نیز براى پدرش ذکر مىشود؛ برطبق نوشته روضات الجنان، نام پدرش ابوالحسن حماد الدین محمد بن محمد است نه، هبة الله (در صفحه پایانى جلد چهارم نهجالبلاغه، که در سال 1329ه در قاهره منتشر شده، نسب وى این گونه آمده است: ابن هبهاللَّه بن محمد بن محمد ابىالحدید) پدرش قاضى بود. نام دو برادر ایشان در منابع ذکر شده است، یکى موفق الدین ابوالمعالى احمد یا قاسم، که بخشندگى عبدالحمید را نداشت، ولى (بر طبق روایت ابن کثیر) از شهرت زیادى به عنوان فقیه، ادیب و شاعر برخوردار بود. برادر دیگرش، ابوالبرکات محمد، کاتب نظامیهها و شاعر بود، وى در سن 34 سالگى در سال (598ه /1201م) درگذشت.4
عبدالحمید جوانى را در زادگاهش گذراند، در آنجا اصول کلام را مطالعه کرد و به معتزله گرایش یافت، وى به دلیل حضور در مدائن، جایى که شیعه در آن صاحب نفوذ بود، هفت قصیده، مشهور به «العلویات» را سرود که گرایشهاى قوى شیعىاش را نشان مىدهد.5 او بعد از آن به بغداد رفت و پس از آشنایى با دانشمندان آنجا، عقایدش تعدیل شد، وى در آنجا از حمایت خلفاى عباسى بهرهمند گردید، به طورى که هدایایى از ایشان دریافت کرد و موقعیتهاى ادارى زیر را به دست آورد:
[وى ابتدا] کاتب دارالتشریفات (اداره پیماننامهها) بود. بعد از آن در دیوان دارالخلافه مشغول شد و پس از آن ناظر یک بیمارستان بود و سرانجام رئیس کتابخانههاى بغداد، شد.6
ابن ابىالحدید خود مىنویسد، مسئولیتهاى وى، کارش را از لحاظ غناى فرهنگى با ارزش نمود و مانع از اشتیاق او به کسب علم و دانش و سرودن شعر نشد. ابن العلقمى، آخرین وزیر خلفاى عباسى، بیشترین حمایتها را از وى مىنمود و این به دلیل تفاهم سیاسى، مذهبى و ادبى مشترک بین آنها بود.
بروکلمان، تنها اطلاعاتى درباره پنج اثر علمى ابن ابىالحدید ارائه مىدهد که عناوین آنها با پارهاى اطلاعات دیگر، از این قرار است:
1. نقد کتاب المثل المسائر فى الادب الکاتب و الشاعر، اثر ابن اثیر نصراللَّه بن محمد مىباشد.7 این اثر به دستور خلیفه مستنصر، نوشته شد که عنوان آن «الفلک الدائر على مثل السائر» بود و خیلى زود نقدهایى بر آن نوشته شد.8 شروع تألیف این اثر در اول ذى الحجه 633ه برابر با ششم آگوست 1236م بود و در مدت پانزده روز به پایان رسید.
2. شرحى بر کتاب آیات البینات9 اثر فخر الدین رازى.
3. شرحى بر المنتظم فى الطب، اثر ابن سینا.10
4. منظومهاى از کتاب فصیح الطلاب،11 از این که، ابن ابىالحدید این مجموعه را در 24 ساعت سروده شاید بتوان به ذوق شاعرانهاش پى برد.
5. شرحى بر نهج البلاغه: مجموعهاى مشهور که به وسیله شریف رضى، جمع آورى شده (نه برادرش سید مرتضى)، این مجموعه شامل کلمات قصار، نامهها، موعظهها و اندرزها و... است که به على بن ابیطالبعلیه السلام منسوب است.12 این شرح، شامل بیست جزء است و انصافاً اثرى ماندگار توصیف مىشود.13 این اثر، منبع اطلاعاتى بزرگ در زمینههاى مختلف محسوب مىشود. مؤلف در هر بخش، از کتابهاى متعدد استفاده نموده و براى توضیح کامل و جامع بحث، مباحث لغتشناسى، فلسفى، تاریخى، دینى، ادبى، شرح حال افراد و دیگر موارد را ذکر کرده است. (این نکته قابل توجه است که مؤلف در شرح خود، صفحات طولانى را به مطالب تکنگارىهایى اختصاص داده که قبل از طبرى نوشته شده یا وى از آنها استفاده نکرده است. به این دلیل است که مولف، ابتدا شرحى مختصر و دقیق از موضوع ارائه داده و سپس به مطالعه کامل و همهجانبه موضوعات مختلف پرداخته است. (استفاده از چاپ جدید این کتاب که محمد ابوالفضل ابراهیم آن را در بیست جلد در قاهره منتشر کرده آسانتر است) مؤلف براى این اثر بیش از پنج سال زمان صرف کرده است.14 (از اول رجب 644ه / 1240م تا پایان صفر 649ه / 1251م).15
کتاب شرح نهجالبلاغه به وسیله موفق، برادر ابن ابىالحدید به وزیر، ابن العلقمى، تقدیم شد و پاداشى نقدى معادل (صد دینار، یک خلعت افتخار و یک اسب) براى ابن ابىالحدید در برداشت. فخرالدین عبداللَّه بن هادى بن امیرالمؤمنین المؤید باللَّه یحیى بن حمزه زیدى16 گزیدهاى از آن را با عنوان العقد الفرید المستخرج من شرح ابن ابىالحدید، جمع آورى کرده که به فارسى ترجمه شده است.17 به فهرست بروکلمان موارد زیر را نیز باید اضافه نمود:
6. الاعتبار على کتاب الذریعه فى اصول الشریعه در سه جلد، گفته شده که مؤلف الذریعه، سید مرتضى بوده ولى از قرار معلوم نویسنده آن شریفالمرتضى است (این کتاب به وسیله بروکلمان ذکر نشده است).
7. نقد المستصفى غزالى، مستصفى من علم الاصول.18
8. الحواشى على الکتاب المفصل فى النحو، اثر زمحشرى.19
9. تعدادى شرحهاى انتقادى (تعلیق) بر المحصول فى علم الاصول به وسیله فخرالدین رازى.20
10. شرحى بر اثر محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، یک متن فلسفى نوشته شده به وسیله فخرالدین رازى.21
11. شرحى بر کتاب مشکلات العزر، از ابوالحسن بصرى، در علم کلام (هیچکدام از این آثار مؤلف، توسط بروکلمان ذکر نشده است).
12. یک مجموعه دینى، تاریخى و ادبى تحت عنوان العبقرى الحسان، که در آن مؤلف گونههایى از نثر و شعرش را معرفى نموده است.
13. شرحى بر کتاب الیاقوت، نوشته ابواسحق ابراهیم بن نوبخت.22
14. الوشاح الذهبى فى العلم الادبى که جزئیات بیشترى از آن شناخته شده نیست.
ابن ابىالحدید، علاوه بر اینکه متفکرى عالى رتبه است، از جانب اتونوماسیا(Autonomasia) به نام «شاعر العراقى» توصیف شده است و برخى از دانشمندان اشعار وى را شرح کردهاند. اشعارى که در ذیل آمده، توسط وى سروده شده است.
1. دیوان اشعار شامل همه نوع شعر از مدیحهسرایى تا غزل، که تسلط وى بر مناجات صوفیانه و خطابه نیز در اشعارش کاملاً مشهود است.23
2. قصایدى که تحت عنوان قصیده السبع العلویات یا سبع العلویات، شناخته مىشود که حداقل چهار شرح بر آن وجود دارد،24 و موضوعات آن عبارتند از:
الف) فتح خیبر؛
ب) فتح مکه؛
ج) ستایش پیامبر؛
د) کشته شدن حسن بن على بن ابیطالب.
3. مستنصریات، که به دستور خلیفه «مستنصر»، سروده شده است. اشعار ابن ابىالحدید به وسیله صفدى و همچنین ابن شاکر، در مجموعه زندگىنامهها نقل شده است.
این اطلاعات نه تنها از وجود دانشمندى بزرگ و آگاه در همه علوم عقلى خبر مىدهد، بلکه وى را از دیگر دانشمندان مسلمان نیز متمایز مىکند. جزئیات اطلاعاتى که درباره وى در روضات الجنات آمده و در ریحانهالادب نیز تأیید شده، نشان از شخصیت جذاب ایشان است؛ این دو منبع نشان مىدهند که براى بیان گرایشهاى سیاسى و مذهبى این دانشمند بزرگ اسلامى مشکلاتى وجود دارد. قضاوتهاى گوناگونى در این زمینه انجام شده، ولى دقیقاً مذهب وى مشخص نیست و نویسندگان به ذکر امتیازات وى بسنده کردهاند:
بعضى گفتهاند که وى در اصول، معتزلى و در فروع، شافعى بوده است (بنابر این اظهارنظر وى سنى بوده است). برخى به دلیل صراحتش در اثبات حقانیت على، وى را شیعه قلمداد کردهاند یا اینگونه گفتهاند که وى ابتدا معتزلى بوده و بعد شیعه شده است. همچنین گفته شده که وى بینابین دو گروه شیعه و سنى بوده است (بین الفریقین) حتّى از جهت «حُسن انصاف»، موقعیتش نسبت به سنىها را با موقعیت عمربن عبدالعزیز نسبت به بنىامیه مقایسه کردهاند.
برخى وى را جزء معتزله جاحظیه توصیف کردهاند که در اعتزال، از ایدههاى جاحظ پیروى مىکرد و در حقیقت، عقیده دینى وى که در شرح نهجالبلاغه آمده، از بسیارى جهات با جاحظ موافقت دارد.25 یک بررسى دقیق و منصفانه از بعضى صفحات مجادلهآمیز او در شرح نهجالبلاغه و ارزیابى کمّى و عمقى این اثر مشخص مىکند که وى امامى مذهب، نبوده است.26
پىنوشتها
1. این مقاله ترجمهاى است از مدخل ابن ابى الحدید در دائرة المعارف اسلام
IBN Abilhadid in Encyclopaedia of Islam v. 3, p684-686.
2. عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد کاشمر.
3. نگارش مهمترین کتاب ابن ابىالحدید، قبل از تصرف بغداد به دست مغولان بوده و حتى اگر وى، بعد از تصرف این شهر وفات یافته باشد، فرصت تغییرات لازم در ارتباط با تصرف بغداد را نیافته است، زیرا که در شرح خطبه 128 چنین مىنویسد که مغولان هرگز موفق به تسخیر بغداد نخواهند شد. ر.ک: ابن ابىالحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، (تهران، انتشارات کتاب آوند دانش، 1421ق) الجزء الثامن، ص 188، در شرح خطبه 128.
4. ابن السایى، ص 88 .
5. دقت در این قصیده ممکن است، گرایشهاى شیعى وى را تأیید کند، ولى شیعى بودن وى از این قصاید استنباط نمىشود؛ زیرا که وى در العلویات مىگوید که شیعه نیستم، ولى شیعیان را دوست دارم. ر.ک: ابن ابىالحدید، پیشین، الجزء الاول، مقدمه ابوالفضل ابراهیم، ص 12.
6. بر اساس گفته محمد ابوالفضل ابراهیم، در مقدمهاى بر شرح نهج البلاغه.
7. کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربى، ترجمه به عربى عبدالحلیم النجار و دیگران (مصر، دارالمعارف، 1959 - 1977م) ج 1، ص 297 - 521.
8. ر.ک: حجاج الخلیفه، چاپ فلوگل، ج 5، ص 373.
9. کارل بروکلمان، پیشین، ج 1، ص 507، 823.
10. همان، ص 823.
11. همان، ص 118.
12. همان، ص 405، 705.
13. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ چهار جلدى در قاهره، 1329.
14. ر.ک: کاتالوگ کتاب خانه خدیوى در قاهره، 1307، ج 4، ص 288.
15. کارل بروکلمان، پیشین، ج 11، ص 242.
16. همان، ج 1، ص 705.
17. همان، ص 424 - 754.
18. همان، ص 291 - 509.
19. همان، ص 509 - 921.
20. همان، ص 507 - 923.
21. همان، ص 320.
22. چند نمونه در شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 29 - 30، گنجانده شدهاند.
23. کارل بروکلمان، پیشین، ج 1، ص 247 - 249.
24. با یک بررسى مختصر مىتوان فهمید که کمتر از پنج سال، صرف تألیف کتاب شده است و خود ابن ابىالحدید هم صراحتاً به این موضوع اشاره مىکند.
25. البته باید در نظر داشت که از جهاتى نیز اندیشه وى با جاحظ متفاوت است، از جمله در مورد تفضیل على و ابوبکر، در این خصوص، جاحظ در کتاب العثمانیه مفصل بحث نموده است و ابن ابىالحدید در سراسر کتاب شرح نهجالبلاغه، برخلاف آن اظهار عقیده کرده است.
26. از مطالعه شرح نهج البلاغه چنین استنباط مىشود که وى زیدى مذهب نبوده است. به عنوان نمونه، نظر متکلمان زیدى را رد مىنماید، ر.ک: ابن ابىالحدید، پیشین، الجزء العشرون، ص 11 - 27، و رد این نظر در ارتباط با اصحاب ص 27، دفاع از عثمان هنگام تبعید ابوذر، الجزء الثامن، ص 203، فرق گذاشتن بین تفسیر خویش و تفسیر شیعیان، الجزء السادس، ص 34.
منابع
- ابن ابىالحدید، شرح نهجالبلاغه، تحقیق؛ محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولى (تهران، انتشارات کتاب آوند دانش، 1421ق).
- ابن خلکان، شمس الدین احمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق از احسان عباس (بیروت، 1965، دارصادر، بىتا).
- ابن کثیر، ابوالفدا حافظ، البدایه و النهایه، تحقیق ابوملحم، و على نجیب عطوى (بیروت، دارالکتب العلمیه، بىنا).
- بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربى، ترجمه به عربى: عبدالحلیم، النجار، و... (مصر دارالمعارف، 1959 - 1977) ج 6.
- تبریزى خیابانى، محمدعلى، ریحانه الادب فى تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب، 1324.
- زرکلى، خیرالدین، الاعلام (بیروت، دارالعلم، للملایین، 1989م).
- صفدى، خلیلبن ایبک، الوافى بالوفیات، باهتمام هلموت ریتر، 1381.
- الکتبى، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، تحقیق احسان عباس (بیروت، دارالثقافه، بىتا).
- کحاله، محمدرضا، معجم المؤلفین (بیروت، داراحیاء التراث العربى، بىتا).
دانش گسترده، تساهل و تسامح فوقالعاده و استفاده مؤلف از منابع پیشین و کتابهاى ارزشمندى که بسیارى از آنها اندکى پس از نگارش آن شرح، در هجوم مغولان نابود گردید، به ارزش این اثر افزوده است. در این مقاله، سیر زندگانى، فعالیتهاى علمى، گرایشهاى مذهبى و سیاسى ابن ابىالحدید و شیوه کار وى از دیدگاه یکى از محققان غربى و از نویسندگان مقالات دایرةالمعارف اسلام، تجزیه و تحلیل شده است.
ابن ابىالحدید در رشتههاى علمى، مانند زبان عربى، شعر و ادب، معانى و بیان، کلام و تاریخ صدر اسلام، دانشمند بزرگى بود، علاوه بر این، وى یک قاضى اصولى و نویسنده برجسته در زمینه شعر و نثر محسوب مىگردد. او در اول ذىالحجه 586ه برابر با سىام دسامبر 1190م در مداین متولد شد و در سال (655ه /1257م) یا (656ه /1258م) به فاصله کمى پیش یا پس از آن که مغولان بغداد را تسخیر کنند (20 محرم 656/ژوئیه 1258)، در بغداد درگذشت.3 بر اساس نوشتههاى ابن الفوطى، که نشان مىدهد وى با پناه بردن به خانه وزیر، ابن العلقمى، از قتلعام مهاجمان جان به در برد و حتّى به عنوان کاتب صلاح (بایگانى دیوان ضمائم) تعیین شد، «تاریخ دوم» محتملتر است، نام کامل وى عزالدین ابوالحامد بن عبدالحمید بن ابى الحسن هبه اللَّه بن محمد بن ابى الحدید المدائنى است. با این همه، نام دیگرى نیز براى پدرش ذکر مىشود؛ برطبق نوشته روضات الجنان، نام پدرش ابوالحسن حماد الدین محمد بن محمد است نه، هبة الله (در صفحه پایانى جلد چهارم نهجالبلاغه، که در سال 1329ه در قاهره منتشر شده، نسب وى این گونه آمده است: ابن هبهاللَّه بن محمد بن محمد ابىالحدید) پدرش قاضى بود. نام دو برادر ایشان در منابع ذکر شده است، یکى موفق الدین ابوالمعالى احمد یا قاسم، که بخشندگى عبدالحمید را نداشت، ولى (بر طبق روایت ابن کثیر) از شهرت زیادى به عنوان فقیه، ادیب و شاعر برخوردار بود. برادر دیگرش، ابوالبرکات محمد، کاتب نظامیهها و شاعر بود، وى در سن 34 سالگى در سال (598ه /1201م) درگذشت.4
عبدالحمید جوانى را در زادگاهش گذراند، در آنجا اصول کلام را مطالعه کرد و به معتزله گرایش یافت، وى به دلیل حضور در مدائن، جایى که شیعه در آن صاحب نفوذ بود، هفت قصیده، مشهور به «العلویات» را سرود که گرایشهاى قوى شیعىاش را نشان مىدهد.5 او بعد از آن به بغداد رفت و پس از آشنایى با دانشمندان آنجا، عقایدش تعدیل شد، وى در آنجا از حمایت خلفاى عباسى بهرهمند گردید، به طورى که هدایایى از ایشان دریافت کرد و موقعیتهاى ادارى زیر را به دست آورد:
[وى ابتدا] کاتب دارالتشریفات (اداره پیماننامهها) بود. بعد از آن در دیوان دارالخلافه مشغول شد و پس از آن ناظر یک بیمارستان بود و سرانجام رئیس کتابخانههاى بغداد، شد.6
ابن ابىالحدید خود مىنویسد، مسئولیتهاى وى، کارش را از لحاظ غناى فرهنگى با ارزش نمود و مانع از اشتیاق او به کسب علم و دانش و سرودن شعر نشد. ابن العلقمى، آخرین وزیر خلفاى عباسى، بیشترین حمایتها را از وى مىنمود و این به دلیل تفاهم سیاسى، مذهبى و ادبى مشترک بین آنها بود.
بروکلمان، تنها اطلاعاتى درباره پنج اثر علمى ابن ابىالحدید ارائه مىدهد که عناوین آنها با پارهاى اطلاعات دیگر، از این قرار است:
1. نقد کتاب المثل المسائر فى الادب الکاتب و الشاعر، اثر ابن اثیر نصراللَّه بن محمد مىباشد.7 این اثر به دستور خلیفه مستنصر، نوشته شد که عنوان آن «الفلک الدائر على مثل السائر» بود و خیلى زود نقدهایى بر آن نوشته شد.8 شروع تألیف این اثر در اول ذى الحجه 633ه برابر با ششم آگوست 1236م بود و در مدت پانزده روز به پایان رسید.
2. شرحى بر کتاب آیات البینات9 اثر فخر الدین رازى.
3. شرحى بر المنتظم فى الطب، اثر ابن سینا.10
4. منظومهاى از کتاب فصیح الطلاب،11 از این که، ابن ابىالحدید این مجموعه را در 24 ساعت سروده شاید بتوان به ذوق شاعرانهاش پى برد.
5. شرحى بر نهج البلاغه: مجموعهاى مشهور که به وسیله شریف رضى، جمع آورى شده (نه برادرش سید مرتضى)، این مجموعه شامل کلمات قصار، نامهها، موعظهها و اندرزها و... است که به على بن ابیطالبعلیه السلام منسوب است.12 این شرح، شامل بیست جزء است و انصافاً اثرى ماندگار توصیف مىشود.13 این اثر، منبع اطلاعاتى بزرگ در زمینههاى مختلف محسوب مىشود. مؤلف در هر بخش، از کتابهاى متعدد استفاده نموده و براى توضیح کامل و جامع بحث، مباحث لغتشناسى، فلسفى، تاریخى، دینى، ادبى، شرح حال افراد و دیگر موارد را ذکر کرده است. (این نکته قابل توجه است که مؤلف در شرح خود، صفحات طولانى را به مطالب تکنگارىهایى اختصاص داده که قبل از طبرى نوشته شده یا وى از آنها استفاده نکرده است. به این دلیل است که مولف، ابتدا شرحى مختصر و دقیق از موضوع ارائه داده و سپس به مطالعه کامل و همهجانبه موضوعات مختلف پرداخته است. (استفاده از چاپ جدید این کتاب که محمد ابوالفضل ابراهیم آن را در بیست جلد در قاهره منتشر کرده آسانتر است) مؤلف براى این اثر بیش از پنج سال زمان صرف کرده است.14 (از اول رجب 644ه / 1240م تا پایان صفر 649ه / 1251م).15
کتاب شرح نهجالبلاغه به وسیله موفق، برادر ابن ابىالحدید به وزیر، ابن العلقمى، تقدیم شد و پاداشى نقدى معادل (صد دینار، یک خلعت افتخار و یک اسب) براى ابن ابىالحدید در برداشت. فخرالدین عبداللَّه بن هادى بن امیرالمؤمنین المؤید باللَّه یحیى بن حمزه زیدى16 گزیدهاى از آن را با عنوان العقد الفرید المستخرج من شرح ابن ابىالحدید، جمع آورى کرده که به فارسى ترجمه شده است.17 به فهرست بروکلمان موارد زیر را نیز باید اضافه نمود:
6. الاعتبار على کتاب الذریعه فى اصول الشریعه در سه جلد، گفته شده که مؤلف الذریعه، سید مرتضى بوده ولى از قرار معلوم نویسنده آن شریفالمرتضى است (این کتاب به وسیله بروکلمان ذکر نشده است).
7. نقد المستصفى غزالى، مستصفى من علم الاصول.18
8. الحواشى على الکتاب المفصل فى النحو، اثر زمحشرى.19
9. تعدادى شرحهاى انتقادى (تعلیق) بر المحصول فى علم الاصول به وسیله فخرالدین رازى.20
10. شرحى بر اثر محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، یک متن فلسفى نوشته شده به وسیله فخرالدین رازى.21
11. شرحى بر کتاب مشکلات العزر، از ابوالحسن بصرى، در علم کلام (هیچکدام از این آثار مؤلف، توسط بروکلمان ذکر نشده است).
12. یک مجموعه دینى، تاریخى و ادبى تحت عنوان العبقرى الحسان، که در آن مؤلف گونههایى از نثر و شعرش را معرفى نموده است.
13. شرحى بر کتاب الیاقوت، نوشته ابواسحق ابراهیم بن نوبخت.22
14. الوشاح الذهبى فى العلم الادبى که جزئیات بیشترى از آن شناخته شده نیست.
ابن ابىالحدید، علاوه بر اینکه متفکرى عالى رتبه است، از جانب اتونوماسیا(Autonomasia) به نام «شاعر العراقى» توصیف شده است و برخى از دانشمندان اشعار وى را شرح کردهاند. اشعارى که در ذیل آمده، توسط وى سروده شده است.
1. دیوان اشعار شامل همه نوع شعر از مدیحهسرایى تا غزل، که تسلط وى بر مناجات صوفیانه و خطابه نیز در اشعارش کاملاً مشهود است.23
2. قصایدى که تحت عنوان قصیده السبع العلویات یا سبع العلویات، شناخته مىشود که حداقل چهار شرح بر آن وجود دارد،24 و موضوعات آن عبارتند از:
الف) فتح خیبر؛
ب) فتح مکه؛
ج) ستایش پیامبر؛
د) کشته شدن حسن بن على بن ابیطالب.
3. مستنصریات، که به دستور خلیفه «مستنصر»، سروده شده است. اشعار ابن ابىالحدید به وسیله صفدى و همچنین ابن شاکر، در مجموعه زندگىنامهها نقل شده است.
این اطلاعات نه تنها از وجود دانشمندى بزرگ و آگاه در همه علوم عقلى خبر مىدهد، بلکه وى را از دیگر دانشمندان مسلمان نیز متمایز مىکند. جزئیات اطلاعاتى که درباره وى در روضات الجنات آمده و در ریحانهالادب نیز تأیید شده، نشان از شخصیت جذاب ایشان است؛ این دو منبع نشان مىدهند که براى بیان گرایشهاى سیاسى و مذهبى این دانشمند بزرگ اسلامى مشکلاتى وجود دارد. قضاوتهاى گوناگونى در این زمینه انجام شده، ولى دقیقاً مذهب وى مشخص نیست و نویسندگان به ذکر امتیازات وى بسنده کردهاند:
بعضى گفتهاند که وى در اصول، معتزلى و در فروع، شافعى بوده است (بنابر این اظهارنظر وى سنى بوده است). برخى به دلیل صراحتش در اثبات حقانیت على، وى را شیعه قلمداد کردهاند یا اینگونه گفتهاند که وى ابتدا معتزلى بوده و بعد شیعه شده است. همچنین گفته شده که وى بینابین دو گروه شیعه و سنى بوده است (بین الفریقین) حتّى از جهت «حُسن انصاف»، موقعیتش نسبت به سنىها را با موقعیت عمربن عبدالعزیز نسبت به بنىامیه مقایسه کردهاند.
برخى وى را جزء معتزله جاحظیه توصیف کردهاند که در اعتزال، از ایدههاى جاحظ پیروى مىکرد و در حقیقت، عقیده دینى وى که در شرح نهجالبلاغه آمده، از بسیارى جهات با جاحظ موافقت دارد.25 یک بررسى دقیق و منصفانه از بعضى صفحات مجادلهآمیز او در شرح نهجالبلاغه و ارزیابى کمّى و عمقى این اثر مشخص مىکند که وى امامى مذهب، نبوده است.26
پىنوشتها
1. این مقاله ترجمهاى است از مدخل ابن ابى الحدید در دائرة المعارف اسلام
IBN Abilhadid in Encyclopaedia of Islam v. 3, p684-686.
2. عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد کاشمر.
3. نگارش مهمترین کتاب ابن ابىالحدید، قبل از تصرف بغداد به دست مغولان بوده و حتى اگر وى، بعد از تصرف این شهر وفات یافته باشد، فرصت تغییرات لازم در ارتباط با تصرف بغداد را نیافته است، زیرا که در شرح خطبه 128 چنین مىنویسد که مغولان هرگز موفق به تسخیر بغداد نخواهند شد. ر.ک: ابن ابىالحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، (تهران، انتشارات کتاب آوند دانش، 1421ق) الجزء الثامن، ص 188، در شرح خطبه 128.
4. ابن السایى، ص 88 .
5. دقت در این قصیده ممکن است، گرایشهاى شیعى وى را تأیید کند، ولى شیعى بودن وى از این قصاید استنباط نمىشود؛ زیرا که وى در العلویات مىگوید که شیعه نیستم، ولى شیعیان را دوست دارم. ر.ک: ابن ابىالحدید، پیشین، الجزء الاول، مقدمه ابوالفضل ابراهیم، ص 12.
6. بر اساس گفته محمد ابوالفضل ابراهیم، در مقدمهاى بر شرح نهج البلاغه.
7. کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربى، ترجمه به عربى عبدالحلیم النجار و دیگران (مصر، دارالمعارف، 1959 - 1977م) ج 1، ص 297 - 521.
8. ر.ک: حجاج الخلیفه، چاپ فلوگل، ج 5، ص 373.
9. کارل بروکلمان، پیشین، ج 1، ص 507، 823.
10. همان، ص 823.
11. همان، ص 118.
12. همان، ص 405، 705.
13. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ چهار جلدى در قاهره، 1329.
14. ر.ک: کاتالوگ کتاب خانه خدیوى در قاهره، 1307، ج 4، ص 288.
15. کارل بروکلمان، پیشین، ج 11، ص 242.
16. همان، ج 1، ص 705.
17. همان، ص 424 - 754.
18. همان، ص 291 - 509.
19. همان، ص 509 - 921.
20. همان، ص 507 - 923.
21. همان، ص 320.
22. چند نمونه در شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 29 - 30، گنجانده شدهاند.
23. کارل بروکلمان، پیشین، ج 1، ص 247 - 249.
24. با یک بررسى مختصر مىتوان فهمید که کمتر از پنج سال، صرف تألیف کتاب شده است و خود ابن ابىالحدید هم صراحتاً به این موضوع اشاره مىکند.
25. البته باید در نظر داشت که از جهاتى نیز اندیشه وى با جاحظ متفاوت است، از جمله در مورد تفضیل على و ابوبکر، در این خصوص، جاحظ در کتاب العثمانیه مفصل بحث نموده است و ابن ابىالحدید در سراسر کتاب شرح نهجالبلاغه، برخلاف آن اظهار عقیده کرده است.
26. از مطالعه شرح نهج البلاغه چنین استنباط مىشود که وى زیدى مذهب نبوده است. به عنوان نمونه، نظر متکلمان زیدى را رد مىنماید، ر.ک: ابن ابىالحدید، پیشین، الجزء العشرون، ص 11 - 27، و رد این نظر در ارتباط با اصحاب ص 27، دفاع از عثمان هنگام تبعید ابوذر، الجزء الثامن، ص 203، فرق گذاشتن بین تفسیر خویش و تفسیر شیعیان، الجزء السادس، ص 34.
منابع
- ابن ابىالحدید، شرح نهجالبلاغه، تحقیق؛ محمد ابوالفضل ابراهیم، الطبعه الاولى (تهران، انتشارات کتاب آوند دانش، 1421ق).
- ابن خلکان، شمس الدین احمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق از احسان عباس (بیروت، 1965، دارصادر، بىتا).
- ابن کثیر، ابوالفدا حافظ، البدایه و النهایه، تحقیق ابوملحم، و على نجیب عطوى (بیروت، دارالکتب العلمیه، بىنا).
- بروکلمان، کارل، تاریخ الادب العربى، ترجمه به عربى: عبدالحلیم، النجار، و... (مصر دارالمعارف، 1959 - 1977) ج 6.
- تبریزى خیابانى، محمدعلى، ریحانه الادب فى تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب، 1324.
- زرکلى، خیرالدین، الاعلام (بیروت، دارالعلم، للملایین، 1989م).
- صفدى، خلیلبن ایبک، الوافى بالوفیات، باهتمام هلموت ریتر، 1381.
- الکتبى، محمد بن شاکر، فوات الوفیات، تحقیق احسان عباس (بیروت، دارالثقافه، بىتا).
- کحاله، محمدرضا، معجم المؤلفین (بیروت، داراحیاء التراث العربى، بىتا).