این پژوهش در تلاش است تا به بررسی افکار و اندیشه های آذرکیوان، پیروان او و متون دساتیری بپردازد. خاستگاه زمانی آذرکیوانیان قرون دهم و یازدهم هجری قمری – دوره صفویه- می باشد و بیشترین اقتباس از تاریخنگاری آن ها مربوط به تاریخ نگاری دوره قاجار است. اهمیت موضوع مورد بحث نیز در نوع افکار و اندیشه های آذرکیوان و پیروان او است؛ گروهی که با تلفیق عقاید زرتشتی، اسلامی و بودایی با اندیشه های فلسفی اشراقی و بودایی در پی ایجاد رویکردهای دگراندیشانه بوده و با تاریخ سازی و داخل کردن رویکردهای فرا روایتی از اساطیر، اشخاص و وقایع تاریخی ایران، زمانه ای فرای روایت های تاریخی برای گذشته ایران بازپردازی کرده بودند. پژوهش حاضر به روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و شاخص بررسی خود را بر روی متون دساتیری قرار داده است. این نوشتار به این نتیجه رسیده است که آذرکیوانیان با آن که از دامان زرتشتیان برخاسته اند اما به دلیل پردازش های فکری و بازآفرینی-های اعتقادی، نگرشی متفاوت با زرتشتیان داشته و مورد قبول آن ها قرار نگرفته اند. دیگر آن که بر اساس گزارش سازی های آذرکیوانیان بسیاری از اخبار و مواردی را که آنان در خصوص روابط اجتماعی خود با دیگر گروه های اجتماعی مطرح کرده اند به دلیل یک سویه بودن باید مورد تردید قرار داد.