مطالب
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد و نازک الملائکه، دو شاعر بزرگ و پیشگام در ادبیات معاصر فارسی و عربی هستند. این دو شاعر که در قواعد عروضی شعر نو، تحولی بزرگ ایجاد کرده اند، ویژگی های مشترک زیادی دارند که داشتن نگاه و احساس زنانه در شعر، دارا بودن دیدگاه انتقادی نسبت به مسایل اجتماعی و برجستگی عامل زمان در شعر و نیز داشتن نوعی یاس و بدبینی از آن جمله است. موضوع محوری شعرهای «بعد از تو» از فروغ و «افعوان» از نازک، زمان است و هر کدام از این دو شاعر، از زاویه خاص خود به زمان پرداخته اند.
بررسی افکار و اندیشه های فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون رابطه فرهنگ و ادبیات، رابطه ای نه رقابتی بلکه متقابل و زیربنایی بوده است. گاه این فرهنگ است که ادبیات را دستخوش دگرگونی نموده و گاه نیز ادبیات، به آرامی در تغییر دیدگاه های فرهنگی موثر واقع شده است. یک شعر خوب که دارای ساختار و محتوای پربار باشد، فرهنگ ذاتی انسان را دگرگون می نماید و هر گاه این تحول درونی (فکر) ایجاد شد رفتار ظاهری به راحتی تغییر می کند. در این مقاله کوشیده شده است که افکار و اندیشه ها و دیدگاه های شعری فروغ فرخزاد بررسی شود.
نشانه شناسی شعر: کاربست نظریه مایکل ریفاتر بر شعر «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد نشانه شناختی ازجمله رویکرد های نظام مند نیمه دوم قرن بیستم است که در تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی نقش داشته است. مایکل ریفاتر، منتقد فرانسوی تبار آمریکایی، در کتاب نشانه شناسی شعر (1978)، چارچوبی نشانه شناختی را برای خوانش شعر پیشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ای مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پیشنهادی ریفاتر است، زیرا فرض ما این است که رویکرد ریفاتر، با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای عملی که تا کنون در ارتباط با تحلیل اشعار اروپایی داشته، توانایی تحلیل شعر معاصر فارسی را دارد. در عین حال، اگرچه یافته های این مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسی است و با تعمیم، در مورد اشعار دوره پختگی فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت مؤثربودن می تواند زمینه ای برای استفاده از این رویکرد و حتی رویکردهای نظیر آن برای بررسی اشعار معاصر فارسی فراهم کند تا شاید از این طریق امکان خوانش های خلاقانه تری از این اشعار فراهم آید.
مقایسه شعر سیاه فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد نگارندگان این است که ضمن بیان مبانی فکری شعر سیاه در غرب و بیان مناسبتهای آن با مکتبهایی همچون مکتب باروک، رمان گوتیک، گروتسک، ابسوردیته و ... عناصر زیرساختی شعر سیاه را در شعر معاصر فارسی، که عمدتا شامل برخی از نظریات فلسفی و نیز اوضاع اجتماعی و تاریخ سیاسی درهم تنیده شده ای است، گذرا تبیین کنند و جلوه های گوناگون این نوع شعر را در آثار فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی نشان دهند و تا حد امکان به مقایسه آنها بپردازند. با شیوه تحلیل توصیفی تطبیقی در خواهیم یافت که اشعار فروغ و رحمانی از جهت دربرداشتن مفاهیمی همانند 1- اندوه 2- شکست 3- ناامیدی 4- ظلمت/شب 5- تنهایی 6- سخنان هنجارستیزانه عقیدتی 7- سخن از کامجویی جسمانی نظیر هم است و در اموری نیز با هم متفاوت است که عبارت است از: 1- اختلاف در انگیزه تلخکامی 2- استنباط متفاوت از عشق 3- شیوه های گوناگون بیان طنز 4- تفاوت در تصویرسازی 5- تفاوت در روش ستیز با هنجارها.
کاربرد نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر در نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است.
روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است.
به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
یادی از گذشته ها و خاطراتی از فروغ فرخزاد
استعاره زمان در شعر فروغ فرخزاد از دیدگاه زبان شناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
زمان مفهومی انتزاعی است، و همواره از طریقِ چیزی ملموس و عینی درک می گردد. در نظریه ی معاصر استعاره که بنیانی شناختی دارد، به استعاره هایی مانندِ «زمان به مثابه ی مکان یا فضایی محصور» و «زمان به مثابه ی شیء» اشاره شده است. در این استعاره ها چگونگیِ ارتباطِ زمان و ناظر هم بررسی شده، به گونه ای که دو تقسیم بندیِ «زمان متحرک و ناظر ثابت» و «زمان ثابت و ناظر متحرک» موردِ توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر میزانِ قراردادی یا نو بودنِ یک استعاره نیز همواره موردِ توجه شناختی هاست. در پژوهشِ حاضر ابتدا تلاش شده است تا استعاره های زمان دراشعارِ فروغ فرخزاد مشخص گردند. شواهد نشان دهنده ی آن است که این استعاره ها به همان صورتی که در گفتارِ روزمره ی فارسی زبانان وجود دارد، دراشعارِ فروغ نیز یافت می شوند. در گامِ بعدی قراردادی بودن یا نو بودنِ این استعاره ها بررسی شد و مشخص گردید که در سه دفترِ آغازینِ فروغ، یعنی «دیوار» و «اسیر» و «عصیان» استعاره های قراردادی بیشتر به چشم می خورد؛ اما در دو دفترِ پایانیِ او، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغازِ فصلِ سرد»، استعاره های قراردادیِ زمان بسط می یابند و با ویژگی های جدیدی همراه می شوند و یا حتی استعاره هایی کاملا نو خلق می شوند.
فروغ و امیلی (نگاهی به شعر و اندیشه فروغ فرخزاد و امیلی دیکنسون)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
عناصر سبک ساز در موسیقی شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد شباهت ها - تفاوت ها
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۷ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
عناصر سبک ساز در موسیقی شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، موسیقی شعر فروغ فرخزاد، بانگاهی سبک شناسانه مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه طبیعی بودن، جز مولفه های اساسی در همه عناصر شعری اوست موسیقی نیز در بافتی کاملا طبیعی و حسی ارایه شده که در این نوشتار به برجستگی و تمایز وزن شخصی (موسیقی بیرونی) شعر او و نیز به نقش قافیه و ردیف به عنوان ارکان موسیقی کناری و برجستگی خاص موسیقی درونی به خصوص تکرار در همه سطوح، پرداخته شده است.
تحول و تعالی اندیشه دنیای آرمانی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه دنیای آرمانی و آرزوی دستیابی به زندگی جاوید و سرشار از آرامش و کامیابی، اندیشه ای بسیار دیرین بوده که ذهن بشر را از دیرباز به خود مشغول داشته است و در پی چنین باوری، بسیاری از نویسندگان و شاعران، به شیوه های گوناگون، در آثار خویش بدان پرداخته اند. این مقاله به بررسی چگونگی نمود اندیشه دنیای آرمانی در شعر فروغ فرخزاد می پردازد و نشان می دهد که شاعر در اشعار خود به سبب ناخرسندی و نفرت از دنیای واقعیت و درشتناکی ها و ناکامی های آن و در آرزوی رهایی از این همه ناگواری، به آفرینش دنیایی سراسر شکوه و آرامش و کامرانی، در فراسوی واقعیت پرداخته است. همچنین نگارنده بر این باور است که اندیشه یاد شده، همواره در اشعار فروغ به یکسان بازتاب نیافته و همگام با تحوّل و پختگی اندیشه و شعرش، او در اندیشه دنیای آرمانی هم به نوعی تعالی دست یافته است.
متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
کارکرد شاعرانه گزاره ها در شعر فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری تحقیقی درباره ساختار گزاره های شاعرانه و چگونگی کارکرد هنری آن ها در شعر فروغ فرخزاد است. بخش اول مقاله به طرح مباحث نظری درباره کارکرد گزاره ها یا واحدهای گفتاری پایه اختصاص دارد. شیوه ارائه بحث ها در این بخش به نحوی است که ضمن تأملی انتقادی بر مباحث مطرح شده در معانی و بیان کلاسیک درباره خبر یا واحد گفتاری پایه، دستاوردهای مطالعات ادبی معاصر را به ویژه در زبانشناسی، نظریه شعری در آرای فرمالیست های روسی و ساختارگرایان مورد توجه قرارمی دهد. بخش دوم، کاربرد مباحث مطرح شده در بخش اول در اشعار فروغ فرخزاد است. در این بخش گزاره های شعر فروغ به چند دسته اصلی تقسیم شده و شیوه ارائه تحلیل ها در مورد کارکرد این گزاره ها به نحوی است که تا حدود زیادی چگونگی تحولات هنری گزاره ها را در شعر او به کمک جدول های آماری نمایش می دهد.
شاعران زن معاصر و اندیشه های فمینیستی (فروغ فرخزاد)
منبع:
رودکی۱۳۸۵ شماره۷
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی: وصف های فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
بررسی کارکرد تخیل در اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری بر اساس دیدگاه کالریج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی قالب های شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله، تمام قالبهای شعر فروغ فرخزاد، مورد بررسی قرار گرفته است.اگر سه عنصر وزن، قافیه، و شیوه نوشتاری را، عناصر مؤثر در به وجود آمدن قالبهای شعر بدانیم، قالبهای موجود در پنج مجموعه شعر او را، میتوانیم به قالبهای:نیمه سنتی، چهار پاره نو، (عامی-آهنگی)و نیمایی نو(سبک شخصی فروغ)، عناوینی است که با توجه به شکل اشعار، به بعضی از اشعار فروغ فرخزاد نسبت داده شده است.بحث محوری این مقاله، درباره قالب نیمایی نو(سبک شخصی فروغ)است که ضمن نقد و رد نظر بعضی صاحب نظران، نظریه جدیدی ارائه گردیده و نوعی آشنایی زدایی، نسبت به قالب نیمایی، برای نزدیک شدن شعر به طبیعت نثر که در این اشعار وجود دارد، نشان داده شده است.
"
مقایسهء زندگى و شعر امیلى دیکنسون و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیلى دیکنسون از نامدارترین و تأثیرگذارترین شاعران آمریکایى از سدهء نوزدهم میلادى تاکنون است. او را بانى مدرنیسم در شعر غرب دانسته اند. مطالعهء زندگى و شعر دیکنسون و فروغ فرخزاد، وجوه اشتراک و تفارت هاى قابل ملاحظه اى را پیش روى خواننده مى نهد که بررسى زمینه ها و آثار این وجوه، ضمن ایجاد آشنایى ژرف تر با این دو هنرمند، نحوهء نگرش آن دو نسبت به زندگى، عشق، مرگ، هنر و دیگر مفاهیم اصیل و مهم بشرى را نشان مى دهد. در این مقاله به بررسى مشترکات و تفاوتهاى شعر و زندگى این دو شاعر جریان ساز و صاحب سبک نوگرا پرداخته ایم. این کار در حوزهء ادبیات مقایسه اى (contrastive literature) قرار مى گیرد.
کمال شعری و هنری فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی: