مقالات
حوزه های تخصصی:
دستیابی به منابع باثبات نفت و گاز از دیرباز بهعنوان یکی از دغدغههای اصلی کشورهاي اروپایی بوده است. اروپا عمده واردات انرژی خود را از روسیه انجام میدهد اما با توجه به بروز اختلافات متعدد با روسیه ازجمله بر سر مسئله اوکراین تلاش دارد تا از میزان وابستگی خود به روسیه بکاهد. در این زمینه توجه به انتقال منابع انرژی از آذربایجان بسیار موردتوجه قرارگرفته است. حال این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه آذربایجان در امنیت انرژی اروپا چیست؟ یافتهها نشان میدهد علیرغم اینکه آذربایجان دارای منابع انرژی قابلتوجهی است ولی به سبب آنکه ظرفیت انتقال انرژی را بهاندازهای که بتواند جایگزین روسیه شود را ندارد بنابراین جایگاه این کشور در امنیت انرژی اروپا نمیتواند بسیار قابلتوجه در نظر گرفته شود.
از مدل های تصمیم گیری در سیاست تا درک شکست سیاست ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مدل های تصمیم گیری در سیاست و درک شکست پایداری تصمیم ها می پردازد. باید گفت مدل های متعددی در نحوه تصمیم گیری سیاست مداخله می کند ولی همچون دلایل شکست های سیاست می تواند با بررسی طیف وسیعی از عوامل در داخل و هم فراتر از زیرسیستم سیاست درک شود، بنابراین سؤال اصلی این است که مدل های تصمیم گیری در سیاست و دلایل شکست سیاست ها چیست؟ یافته ها نشان می دهد که بستگی به نوع جوامع و ساختار مدل های تصمیم گیری تفاوت دارد و همین عامل نیز در نوع شکست سیاست ها تأثیرگذار است به طوری که تصمیمات جمعی و تصمیمات فردی و واکنش ها به تصمیمات در این مقوله تأثیرگذار است.
تغییرات اقلیمی و چالش های محیط زیستی سیاست گذاران مطالعه موردی گازهای گلخانه ای و تأثیر آن در تسریع بحران آب در ایران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در دنیای کنونی چه عاملی از مهم ترین عوامل تغییرات اقلیمی موجود در کشورها است؟ و چگونه می توان نقش آن را نسبت به تغییرات زیست محیطی موجود و در پی آن، تنش های آبی در ایران تبیین و تفسیر نمود؟ چارچوب نظری ناظر براین پژوهش، نظریه امنیت است. اطلاعات به صورت کتابخانه ای گردآوری و از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده و داده ها نیز به صورت کیفی تحلیل شده اند. در ادامه یکی از مهم ترین دلایل تغییرات اقلیمی، گازهای گلخانه ای است. به طوری که تغییرات اقلیمی، امنیت زیست محیطی- ملی با محوریت منابع آبی، گازهای گلخانه ای و آموزش ارتباطی چندجانبه دارند. آینده این روند نیز دو حالت دارد: هم می تواند در طی برنامه های مدون، مستمر و سریع مدیریت، بی اثر و خنثی شود و هم می تواند تشدید و به یک بحران منتهی گردد.
نقش بحران سیاسی-معرفتی در شکل گیری مدین فاضله فارابی: آرمان شهر به مثابه نیاز تاریخی
حوزه های تخصصی:
فارابی با بهره از سه منبع الهام بخش اندیشه ایرانشهری، فلسفه سیاسی یونانی و اندیشه های اسلامی آرمانشهری تلفیقی ترسیم کند. این مقاله حول این ایده شکل گرفته است که فارابی با ترکیب این منابع متفاوت، مدینه فاضله را بر مبنای نیاز تاریخی طراحی نموده است. به تعبیر دقیق تر بحران سیاسی-فکری عصر فارابی، او را با واقعیتی مواجه کرده است که اساساً واقعیتی وارونه شده در سیاست جامعه اسلامی است. تخاصم مذاهب اسلامی و تلاش های کلامی برای برتری دادن به یک مذهب، فساد دربار و سوء استفاده از عنوان خلیفه، تفرقه و نبودن تعاون اجتماعی در رسیدن به خیر و... فارابی را وا می دارد تا به سوی ساختن آرمان شهری ایرانی-اسلامی-یونانی حرکت کند. بدین معنا وی می کوشد راه حلی برای منازعات عصر خود بیاید، هرچند که مدینه فاضله وی جای چندانی برای دگراندیشان باقی نمی گذارد. مقاله پیش رو با بهره از جامعه شناسی معرفت رابطه زمینه و اندیشه فارابی را بررسی می کند.
تأثیر دکترین مقاومت بر مقاومت انصار الله یمن در برابر ائتلاف سعودی
حوزه های تخصصی:
بدون تردید شکل گیری جنبش انصار الله در یمن و رشد و توسعه سریع و تأثیرگذار آن را باید ازجمله پیامدهای انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقه غرب آسیا ارزیابی نمود. جنبشی که با الهام از اندیشه ها و آرمان های انقلاب اسلامی و بهره گیری از خط مشی و دکترین مقاومت توانست در مدت کوتاهی به یکی از مؤثرترین حرکت های سیاسی در سطح منطقه تبدیل گردد. در چنین شرایطی عربستان سعودی با تشکیل ائتلافی از کشورهای عربی، تهاجم هوایی خود را علیه انصار الله یمن با ادعای حمایت از رئیس جمهور مستعفی این کشور، آغاز کرد که همچنان این روند ادامه دارد. سؤال پژوهش این است که چگونه دکترین مقاومت بر مقاومت انصار الله یمن در روند جنگ ائتلاف سعودی با این کشور تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه این پژوهش این است که با توجه به تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش انصار الله یمن، به نظر می رسد دکترین مقاومت بیش از هر چیز از منظر ایدئولوژیکی و فکری و از طریق الگوبرداری درروند جنگ ائتلاف سعودی با این کشور تأثیر داشته است.
بررسی تطبیقی تحریم های بین المللی تأثیرگذار بر توسعه صنعت نفت با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داگسی
حوزه های تخصصی:
آمریکا همواره از تحریم در راستای تأثیرگذاری بر توسعه صنعت نفت استفاده نموده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و استفاده از چارچوب نظری تحریم مارگارت داکسی ، درصدد پاسخگویی به این سؤال بوده است که وضعیت تحریمهای اعمالشده علیه توسعه نفت ایران چه ارتباطی با تئوری تحریم تجمیعی مارگارت داکسی داشته و چه تأثیری در توسعهیافتگی صنعت نفت ایران است؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که تحریمهای اعمالشده در حوزه نفت علیه ایران منطبق با نظریه تحریم مارگارت داکسی بهطور اعم و تحریم صنعت نفت ایران بهطور اخص از منظر اجرایی هدفمند و از نوع تحریمهای مدرن بوده و با طبقهبندی تحریمهای ارائهشده توسط داکسی تناسب داشته و باهدف کنترل رفتار ایران در حوزه نقشآفرینی در جامعه بینالملل در ابعاد مختلف سیاسی ، اقتصادی ، روانی و ایدئولوژیک اعمالشده و علیرغم انتظار تحریم کنندگان در خصوص تأثیرگذاری تحریمها بر شاخصهای اقتصادی، کاهش درآمد و فعالیت شرکتهای بینالمللی حوزه صنعت نفت ، تحریمها به دلایل مشکلات ساختاری کشورهای تحریم کننده از قبیل شکاف سیاسی عمیق بین کشورهای تحریم کننده ، وجود حق وتو و مصون بودن برخی کشورها از پیروی از تحریمهای اجباری از مشارکت لازم بینالمللی بهرهمند نبوده است و همین مهم موجب ناکارآمدی تحریمها از جنبه عملی و اجرایی گردیده است .
بازشناسی پارادایم های توسعه نیافتگی ایران از دیدگاه نخبگان نوین
حوزه های تخصصی:
مقالهی مطروحه یک پژوهش کمی است که با روش ترکیبی پارادایمی- پیمایشی انجامشده است. در این مقاله کوشیده شد تا بر اساس آزمون فریدمن، اولویت و رتبهی پارادایمهای ساختار فرهنگی، ساختار سیاسی و ساختار حقوقی در میزان توسعهنیافتگی جامعهی ایران مشخص شود. از طرفی، تلاش شد تا بر اساس آزمون تیمستقل و آزمون منویتنی، میانگین توسعهنیافتگی بین مردان و زنان و میانگین توسعهنیافتگی بین افراد مجرد و متأهل سنجیده شود. برآیند حاصله، حاکی از آن است که مقایسهی میانگین رتبهها نشان میدهد که در بین سه پارادایم ساختار فرهنگی، ساختار سیاسی و ساختار حقوقی، مهمترین پارادایم توسعهنیافتگی به ترتیب ساختار فرهنگی 00/3، ساختار حقوقی 78/1 و ساختار سیاسی 22/1 میباشد. همچنین رابطهی بین مردان و زنان و میزان توسعهنیافتگی نشان میدهد؛ چون مقدار سطح معناداری آزمون تی مستقل برابر با 515/0 گزارششده است و این مقدار بالای 05/0 است، در سطح خطای 5% میتوان نتیجه گرفت که میانگین توسعهنیافتگی مردان و زنان یکسان است؛ بنابراین فرضیه پژوهش تایید میشود. از طرفی چون مقدار سطح معناداری آزمون من ویتنی برابر با 297/0 گزارششده است و این مقدار بالای 05/0 است، در سطح خطای 5% میتوان نتیجه گرفت که میزان توسعهنیافتگی افراد مجرد و متاهل یکسان است؛ بنابراین فرضیه پژوهش تایید میشود.