مقالات
حوزه های تخصصی:
ادبیات توسعه و بالاخص توسعه اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم اهمیت بسزایی نزد نخبگان، پژوهشگران و دولتمردان داشته است و سیاست گذاری های حکومت ها را جهت حرکت در مسیر رشد و توسعه اقتصادی سامان داده است. نه تنها کشورهای صنعتی، پیشرفته و جهان اولی بلکه کشورهای تازه صنعتی ،درحال توسعه و جهان سومی هم حرکت و جهش به سمت توسعه اقتصادی را امری مهم و کار ویژه جدید دولتمردان، برنامه ریزان و نخبگان فکری و اندیشمندان تلقی نمودند. در پژوهش حاضر کشور ترکیه را که رشد و توسعه اقتصادی آن طی دهه های اخیر چشمگیر و قابل توجه بوده است، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. لذا سوال اصلی این است که سیاست خارجی ترکیه چه تاثیری بر توسعه اقتصادی این کشور طی سالهای 1980 تا2008 داشته است؟ فرض بر آن است که ترکیه با اتخاذ سیاست خارجی توسعه گرا توانست دو موضوع سیاست خارجی و توسعه اقتصادی را در یک مسیر قرار دهد و در این مسیر موفقیت هایی نیز بدست آورده است. نتایج نشان می دهد که مطالعه در مورد نحوه ارتباط بین توسعه و سیاست خارجی در کشور ترکیه پیوند مذکور را به روشنی نشان می دهد. این کشور به ویژه در دهه 1980 و همچنین دهه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه گرایش پررنگی به اعتمادسازی و بهبود مناسبات در عرصه سیاست خارجی (به ویژه در قبال جهان غرب) نشان داده است. این قضیه ایده ارتباط هم سو بین توسعه اقتصادی و سیاست خارجی مسالمت جو را نیز تقویت می کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تبیین نقش سیاست خارجی در پیشبرد و تحقق توسعه اقتصادی ترکیه است که با استفاده از روش کیفی و همچنین بهره گیری از منابع کتابخانه ای به این مهم دست یابد.
تاثیر ظهور بنیادگرایی اسلامی در غرب آسیا بر قدرت یابی احزاب راست افراطی در اروپا
حوزه های تخصصی:
بعد از بروزناامنی ها در غرب آسیا و پیدایش گروه افراطی تروریستی داعش شاهد استقبال مردم اروپا از احزاب راست افراطی دراروپا نیز هستیم. هرچندبه ظاهر این دو مسئله در دو منطقه جغرافیایی متفاوت شکل میگیرد اما از نظر این پژوهش رابطه ای بین رشد بینیادگرایی اسلامی در غرب آسیا و قدرت یابی راست افراطی دراروپا وجود دارد؛ بنابراین این پژوهش در پاسخ به این پرسش برآمده است که بنیادگرایی اسلامی در غرب آسیا چه تاثیری بر قدرت یابی احزاب راست افراطی اروپایی داشته است؟ یافته ها نشان میدهد که با بروز بنیادگرایی در غرب آسیا متغیر میانی مهاجرت مسلمانان به اروپا باعث شد تا احزاب راست افراطی از طریق امنیتی سازی مسلمانان مهاجر و پیوند زدن آنها به ناامنی های اروپا بتوانند نظر بخش قابل توجهی از رای دهندگان را در انتخابات به سوی خود جلب کنند؛ بنابراین پیدایش گفتمان های بیگانه هراسی و مهاجرستیزی در سپهر جوامع اروپایی به وسیله ی احزاب راست افراطی موجب گردید که این شعارها با استقبال قابل توجهی از مردم در انتخابات و پیروزی راست افراطی همراه باشد.
قدرت هوشمند و ارتقای جایگاه منطقه ای ایران در غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
قدرت هوشمند ترکیب هدفمند و هوشمندانه قدرت سخت (زور و اجبار) و نرم (اقناع و جذابیت) اس ت که بهره گیری از آن منجر به ارتقای توانایی های یک کشور در سیاست خارجی و کسب منافع ملی با هزینه و زمان کمتر است. این مسئله موجب شده است تا دولت ها تلاش کنند تا از ترکیب منابع نرم و سخت خود با توجه به شرایط مختلف به گونه های مختلفی استفاده کنند. با در نظر گرفتن تحولات پیرامونی کشور ایران در غرب آسیا و پیوند خوردن منافع ملی ایران با این تحولات این سؤال مطرح می شود که در راستای تحقق اهداف و منافع ملی جمهوری اسلامی نقش قدرت هوشمند در بهره گیری ایران در تحقق سیاست خارجی خود چیست؟ و سؤال فرعی این است که نقاط قوت و ضعف قدرت هوشمند ایران در محیط پیرامونی خود و با تأکید بر منطقه غرب آسیا چیست؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان با در نظر گرفتن اقدامات سخت و نرم ایران در محیط پیرامونی خود ازجمله در کشورهای عراق، بحرین، سوریه، لبنان بیان داشت که ایران در جهت دست یابی به نفوذ و مقابله با تهدیدات روزافزون از قدرت هوشمند (قدرت نرم و قدرت سخت) استفاده کرده است به طوری که اقدامات ایران در حوزه قدرت نرم توجه به ظرفیت فرهنگی، ظرفیت های گفتمانی، ظرفیت علمی، ارتباطات رسانه ای، ارتباطات گردشگری، جلوگیری از جنگ روانی بوده و در رفع سه چالش و تهدید عمده که شامل تهدید آمریکا و اسرائیل، جنگ های نیابتی و سلفی گری و تجزیه طلبی است از قدرت سخت خود به صورت هوشمند با اقداماتی چون تقویت قدرت نظامی، اعزام نیروهای مستشاری، تقویت گروه های نیابتی، مانورهای نظامی بهره برده است. همچنین تحریم ها و فشار اقتصادی به عنوان یکی از ابزارهای فشار سخت بر ایران از طریق اقتصاد مقاومتی و گسترش همکاری های اقتصادی موردتوجه قرارگرفته است.
تاثیرگذاری اجتماعی و سیاسی انگاره ها
حوزه های تخصصی:
انگاره ها تصاویر کم وبیش ثابت فردی و اجتماعی است که بیشتر به طور ناخودآگاه در ذهن آدمی آفریده های جدیدی را به وجود می آورد. مقاله حاضر به بررسی نقش مهم انگاره به عنوان یکی از عناصر مهم و حائز اهمیت در ساحت اجتماعی و سیاسی می پردازد. تحقیق حاضر سعی دارد با ارائه ی تعریفی روشن و قابل فهم از انگاره، تأثیرگذاری انگاره های را موردبررسی قرار دهد و به این نتیجه دست پیدا کند که چگونه انگاره ها بر تحولات اجتماعی و سیاسی تأثیر می گذارند؟ این تحقیق به روش تبیینی و با گرداوری داده ها از روش های کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که تأثیرات سیاسی و اجتماعی انگاره ها بسیار حائز اهمیت است به طوری که نه تنها در شکل دهی، تضعیف یا تقویت هویت ها و هنجارها و تصورات جامعه تأثیرگذار است بلکه همان گونه که انگاره ها از گذشته به ارث می رسند خود نیز می توانند در فرآیندهای پنج گانه حضور صورت های خیالی در ذهن، اقتران، اسناد، برجسته سازی و نماد شدن و از روش های گوناگون ازجمله استفاده از ابزارهای رسانه ای، تعامل گروه های مختلف با یکدیگر و ایجاد مشوق ها یا بازدارنده ها نیز دستخوش بازآفرینی و یا دگرگونی شوند. از همین رو می توان از نقش انگاره ها به عنوان واسطه بسیار تأثیرگذار و مهم در تحولات اجتماعی و سیاسی یادکرد.
تاثیر شیوع کرونا بر دولت ملی در عصر جهانی شدن
حوزه های تخصصی:
رویکرد «جهانی شدن» در سال های اخیر به یکی از مفروضه های بنیادین علم روابط بین الملل تبدیل شده و نظریه های مبتنی بر دولت های ملی را به حاشیه رانده است. با این حال، برخی از رویدادهایی که در ماه های گذشته و با همه گیری ویروس «کووید 19» و تبدیل آن به یک بیماری فراگیر رخ داده، این روند را با چالش و سوالاتی روبرو کرده است. مساله مدنظر بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل این است که نحوه تاثیر این اپیدمی بر جایگاه دولت ملی چیست و چگونه می توان به یک نتیجه مشخص درباره ی جهانِ پساکرونا رسید. آن چیزی که محور مشترک بسیاری از نظریات ارائه شده در ماه های اخیر است، این رهیافت است که همه گیری ویروس کرونا، به صورت واقع گرایانه، قدرت و جایگاه دولت های ملی برای تامین نیازهای شهروندان را احیا کرد و موفقیت دولت های ملی و ناکامی ساختار جهانی شده در مهار این بیماری، می تواند ساختار نظام بین الملل در برخی از حوزه های سیاسی و اقتصادی را به سمت مفاهیم معتبر در میان نظریات واقع گرایانه ی جهانی شدن سوق دهد.
تحلیل علوم انسانی باتاکید بر اثبات گرایی
حوزه های تخصصی:
اثبات گرایی وجه غالب در تاریخ نگاری عصر جدید بوده و هم خدماتی برای علم تاریخ کرده و به علمی تر شدن آن کمک نموده وهم تبعات منفی به همراه داشته است. تاریخ نگاری اثبات گرایی در پی تحمیل روش شناسی علوم تجربی بر علوم انسانی بود و به وحدت روش شناختی معتقد بود و می گفت تمام روش ها و اسلوبی که در علوم تجربی به کار می رود باید در علوم انسانی هم استفاده و تاریخ وقتی علم است که از آن روش ها استفاده کند. در ایران هنوز نگرش اثبات گرایی حا کم است. امروزه اصول اساسی این نگرش در عرصه علوم انسانی و اجتماعی به ویژه اصل همانندی انسان و طبیعت و امکان شناخت آن ها با روش های یکسان و به خصوص سلطه غرب محوری در مطالعات انسانی و اجتماعی آن مورد انتقاد جدی برخی مکاتب جامعه شناسی غرب قرار گرفته است. این روش دربدو ورود به ایران دردهه 1340 پیامدهای مثبتی به همراه داشت و سبب گردید رویکرد حقوقی بر مطالعه پدیده های سیاسی کاهش یابد و رویکرد جامعه شناسی تا انداز ه ای جایگزین آن گردد. اماتسلط آن باعث گردید عالمان علم سیاست به بیان نظریه های اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع غربی بپردازند و به تلاش برای شناخت جامعه ایرانی کمتر دست بزنند یا شناخت خود را از جامعه ایرانی در چارچوب همان نظریه غربی تئوریزه کنند. نتیجه این راهبرد دور ماندن علوم اجتماعی و علوم سیاسی از واقعیات تحولات سیاسی در ساخت دولت و جامعه ایرانی ، وضعیتی که می توان آن را انزوای سیاسی و اجتماعی علوم اجتماعی به طور عام و علم سیاست به طورخاص دانست. تا کنون پدیده های اجتماعی و سیاسی در ایران با نظریات مبتنی بر رویکرد فوق به علت حاکمیت گستره آن بر علم جدید مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این زاویه دید، پیامدهای خاصی در بررسی تاریخ فکری و سیاسی ایران داشته است.