مقالات
حوزه های تخصصی:
از مسائل بسیار مهم در بحث ادیان، جهانی یا قومی- نژادی بودن ادیان زنده جهان در عصر حاضر است. برخی ادیان مانند یهودیت، تصریح به قومی- نژادی بودن آنها شده، از سوی دیگر، پیامبر برخی ادیان مانند پیامبر اسلام، رسالتش جهانی بوده است. آیین زرتشت، از ادیانی است که مسأله جهانی یا قومی بودن رسالت پیامبر آن در این نوشتار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نوشتار حاضر با استناد به متون دینی زرتشتیان و استفاده از دیدگاه پژوهشگران به ویژه نویسندگان زرتشتی، به ذکر و تحلیل دو دیدگاه کلّی و جامع موافقان جهانی یا قومی و نژادی بودن آیین زرتشت پرداخته است. پس از تحلیل و بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان، دیدگاه برگزیده ارائه شده است. دیدگاه برگزیده، ترکیبی از مستندات درون دینی زرتشتی و شواهدی از منابع اسلامی به ویژه قرآن و حدیث است. مجموع اسناد و شواهد، از قومی- نژادی بودن آیین زرتشت حکایت دارد و گواه این است که پیامبر ایران باستان، رسالتش جهانی نبوده است.
بهره مندان اسم اعظم از نگاه قرآن، روایات و تفاسیر عرفانی
حوزه های تخصصی:
موضوع اسم اعظم خداوند، از دیرباز در شاخه های مختلف علوم اسلامی بویژه عرفان اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. نوشته حاضر با بهره گیری از قرآن، روایات و میراث تفاسیر عرفانی قرآن کریم بر آن است که بهره مندان اسم اعظم خداوند و مهمترین ویژگی آنان را کشف و معرفیکند.
این پژوهش به روش کتابخانه ای و با بهره گیری از منابع معتبر به این نتیجه رسیده ؛ اسم اعظم به گونه ای معلوم و قابل دستیابی است و به نظر می رسد اسمی است لفظی که هر کس بدان دست یابد و با آن خدا را بخواند، دعایش مستجاب می شود. خداوند این اسم را دراختیار بندگان خاص خود قرارمی دهد از جمله؛ اهل بیت(علیهم السلام)، حضرت آدم(ع)، پیامبران(ع)، آصف بن برخیا(ع)، بلعم بن باعورا، علمای راسخ و انسانهای پاک، اما بهره مندی آنان از اسم اعظم متفاوت بوده، از این روی سهم پیامبرخاتم(ص) و اهل بیت(ع) از اسم اعظم بیش از دیگران بوده است و مهمترین ویژگی بهره مندان اسم اعظم، انقطاع کامل آنان از غیر خداست.
«دگر اندیشان» و شیوه های تعامل محبّت آمیز با آنان در عهدجدید و قرآن
حوزه های تخصصی:
«محبّت به همنوع» مفهومی است که در عهدجدید، ظهور چشمگیری دارد و در قرآن هم با کاربرد گسترده ی آن مواجهیم. امّا مسأله ی مهم این است که از میان اقسام همنوعان در این متون، «دگر اندیشان» و از میان آن ها «دشمنان» چه کسانی هستند و شیوه های تعامل محبّت آمیز با ایشان چگونه رقم می خورد؟ در این راستا منظور از آموزه ی «محبّت به دشمن» در عهدجدید چه می تواند باشد؟ در نوشتار حاضر، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی، مفهوم همنوعِ «دگر اندیش» را بر اساس آموزه های این متون توضیح داده و به بررسی شیوه های تعامل محبّت آمیز با آنان می پردازیم. درنهایت بیان می کنیم همه ی این شیوه ها به تمامی اقسام دگر اندیشان «صلح جو» و «کینه توز» تعلّق می گیرد، اما تنها این شیوه ی «دفاع و جهاد» است که در برابر عدّه ای خاص از دشمنان دینی (کافران حربی)، آن هم به منظور حفظ سلامت و بقای جامعه ی ایمانی به وقوع می پیوندد؛ امری که خود عین محبّت است.
مقدمه ای بر پدیدارشناسی ادیان ایران باستان
حوزه های تخصصی:
ادیان ایران باستان دایره وسیعی از تحولات دینی را در برمی گیرد که از حیث مطالعات پدیدارشناختی، نمونه قابل مطالعه از تحولات تاریخ ادیان به شمار می رود. در تاریخ ادیان در آغاز حیات دینی هر قومی، ادیان ابتدائی حاکم هستند؛ به طوری که حیث التفاتی همه پدیدارهای دینی به سوی مرکز معنای ادیان ابتدائی یعنی طبیعت پرستی، قبیله گرایی، بازگشت جاودانه به سرآغاز تاریخ و وطن پرستی معطوف هستند، اما ناگهان در برخی نقاط جهان پیامبران ظهور کرده و مردم را به مرکز معنای توحیدی یعنی اعتقاد به خداوند متعال و طبیعت شناسی، جامعه گرایی و عدالت، تاریخ گرائی و معاد و جهان شمولی دعوت می کنند. بعد از این مرحله، تاریخ ادیان به عرصه کشاکش ادیان ابتدائی و توحیدی تبدیل می شود و ادیان ابتدائی به اشکال مختلف در برابر پیام توحیدی مقاومت می کنند و به عرصه زندگی دینی مردم بازمی گردند.در ادیان ایران باستان این فرایند تحول دینی نیز کاملا مشهود است؛به طوری که ابتدا باورهای ابتدائی آریایی ها رواج دارند و بعد زردشت به عنوان پیامبر ظهور کرده و مردم را به توحید دعوت می کند اما بلافاصله بعد از مرگ ایشان، ادیان ابتدائی ماقبل زردشت به طور گسترده به زندگی دینی مردم بازمی گردند. مقاله حاضر با استفاده از روش پدیدارشناسی دین فرایند تحول دینی در ادیان ایران باستان را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد.
نگاه مکتب ابن عربی به جایگاه اساسی چهار لحاظ «علم»، «وجود» ، «نور» و «شهود» در تعین اول
حوزه های تخصصی:
محقق فرغانی به «علم»، «وجود»، «نور» و «شهود» به عنوان چهار لحاظ اصلی، که ابتدا، در تعین اول به نحو اندراجی و بدون تمایز تفصیلی، مطرح اند و سپس نقش حلقه های واسط میان احدیت تعین اول و کثرات تفصیلی در مراتب بعدی را به عهده دارند، توجه نشان داده و آن را به طور منسجم و منقح بیان کرده است. این چهار لحاظ، در ویژگیِ ذاتیِ «کاشف مستور بودن» مشترک اند و از این جهت، تعین اول را به سوی ظهور در مراتب تنزلی، سوق می دهند. البته ریشه های این مبحث را می توان در آثار استاد او، محقق قونوی نیز مشاهده کرد. تبیین فرغانی از چهار لحاظ اصلی «علم»، «وجود»، «نور» و «شهود» پس از او مورد توجه بزرگان فن همچون فناری، صائن الدین ابن ترکه، محقق جامی و ... قرار گرفته است و به این ترتیب، مسأله فوق، به عنوان یکی از مباحث علم عرفان نظری از سوی عارفان، پذیرفته شده و آن را در آثار خود منعکس کرده اند.
وحدت وجود اسمائی از دیدگاه ابن عربی؛ تبیین، کارکردها و تطبیق آن با روایات
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات بدیع ابن عربی، نظریه واحد کثیر یا احدیت کثرت است. این نظریه مرتبه الوهیت و اسماء الهی است و به این معناست که ذات واحد در عین وحدت می تواند اسماء کثیر داشته باشد. این نظریه در حقیقت تبیین وحدت وجود در دیدگاه ابن عربی است که علاوه بر بعد عرفانی آن، مطابق دیدگاه شیعه در توحید صفاتی است. واحد کثیر را می توان تقریر عرفانی عینیت ذات و صفات دانست. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و استنباطی علاوه بر تبیین وحدت وجود اسمایی، به صورت مختصر به تطبیق آن با توحید صفاتی کلام می پردازیم و در نهایت مویداتی از احادیث برای این دیدگاه بیان می شود.در این مقاله ادله ابن عربی استقراء و به سبکی نو صورت بندی قیاسی می شود و با تاملات پژوهشی در احادیث متناظر نظریه و ادله ابن عربی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است که از نوآوری های مقاله محسوب می شوند.