مقالات
حوزه های تخصصی:
عفو، به معنای گذشت از اشتباه خاطی و چشم پوشی از گرفتن انتقام باوجود داشتن قدرت آن و غفران به معنی پوشاندن گناه و خطا به کار رفته است. در بسیاری از ادیان توحیدی بر بخشش تأکید فراوانى شده؛ اسلام و مسیحیت نیز در متون مقدس به این بحث توجه ویژه ای داشته اند. در این پژوهش با روش اسنادی و مطالعه کتابخانهای به توصیف، تحلیل و تطبیق روش، معانی و مصادیق عفو و غفران در دو کتاب مقدس و زمینه های اشتراک و افتراق این موضوع پرداخته شده است. حاصل آنکه مراتب عفو و غفران در قرآن کریم به صورت امر و توصیه خطاب به پیامبر (ص) و مسلمانان بوده و در اناجیل به صورت توصیه تنها خطاب به مردم می باشد که در هر یک از دو کتاب شامل گروهی با شرایط متفاوت خواهد شد. در عین حال، دو کتاب مقدس، از روشهای مشابه و متفاوتی برای دعوت مردم به عفو بهره گرفته اند.
بررسی مفهوم سروش در متون اوستایی و پهلوی
حوزه های تخصصی:
سروش از مهمترین ایزدان دین زردشتی است. این ایزد در سلسله مراتب ایزدان دین زردشتی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده، و از معدود ایزدانی است که نام او در سرودهای گاهانی آمده است. آنچه که در این پژوهش بدان پرداخته می شود، یافتن پرسشی برای این مساله است که ارتباط سروش با ایزدان دیگر زردشتی چیست؟ این ایزد در گاهان و متون دیگر اوستایی و پهلوی چه جایگاهی دارد؟ و خویشکاری او در وقایع مربوط به پس از مرگ انسان چیست؟ سروش در متون اوستایی و پهلوی ایزد اطاعت، فرمانبرداری و انضباط در دین مزدایی است؛ او پیام الهی را می شنود و از آن اطاعت می کند؛ او همواره بیدار است و مردمان را از آسیبهای اهریمن و دیوان محافظت می کند. این ایزد همچنین در انتقال روح انسان به جهان پس از مرگ، با دو ایزد میترا و رشن همکاری می کند. روش این پژوهش کتابخانه ای، و با تکیه بر متون اوستایی و پهلوی است.
پیوند توأمان هنر موسیقی و شعر در آفرینش
حوزه های تخصصی:
هارمونی و جان انگاری جهان هستی نوعی اندیشه را به عارفان القاء نموده است که هستی با حرکات موزون خود تولید اصوات می نمایند و هر ذره ای، نغمه ای می نوازد و به دنبال آن رقص موزون آفرینش اتفاق می افتد. عارفان با فرورفتن در باطن اشیاء و نگرش عمیق و ذوق باطنی در پدیده های جهان به پیوند توأمان شعر و موسیقی دست یافتند و زیباانگاری این دو هنر را شهود نمودند و هر لحظه نظم موسیقیایی و رقص کیهانی را تجربه کردند و بی جان دانستن جهان را امری خطا تلقی نمودند. آیا موسیقی و شعر ابزاری برای لذایذ نفسانی بوده اند و یا تعالی معنوی؟ از نظر عارفان، درک حقیقت نظم کیهانی و موسیقی خلقت با فرورفتن در اعماق درون اتفاق خواهد افتاد. به همین جهت هنر به عنوان ابزاری که در باطن عارفان شکل گرفت، برای کشف و شهود حقایق بکار گرفته شد.
جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ، متفکر و عارف پروتستان قرن هجدهم
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیش زمینه خانوادگی، علمی و شهودی ، به نظر می رسد جهان بینی ایمانوئل سودنبرگ (1688-1772م.)، عارف و دانشمند سوئدی پروتستان، بیشتر متأثر از شهودات او پس از تحول روحیش باشد. اگرچه که ردّ پای سوابق علمی و مطالعات آناتومیکی و ریاضی وی هم در این جهان بینی به خوبی آشکار است، از جمله: تناظر میان دنیای مادّی و معنوی، تناظر بین انسان به عنوان عالم صغیر با عالم کبیر و تناظر میان انسان مخلوق با انسان جهانی که از نظر او همان پروردگار یا بهشت است. این عارف پروتستان متأثر از دوره و زمانه خود هم هست، چرا که انسان گرایی حاکم بر قرن هجدهم را هم می توان در آثار او مشاهده نمود. وجه مشخصه و ویژگی برتر نظریات او در گذر از دنیای مادّی و سیر در دنیای معنوی است. در این مختصر، سعی بر این بوده است تا جهان بینی او را از آثارش به دست آوریم.
سیر و سلوک روحانی با نظر بر تفسیر بیان السعاده
حوزه های تخصصی:
بحث سیر و سلوک در آثار صوفیان مسلمان جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است . سلطان محمد گنابادی –سلطان علیشاه – (قرن 14 ه ق ) نیز در آثار خویش و بطور خاص درکتاب بیان السعاده که به تفسیر آیات قرآن اختصاص دارد، به این مبحث پرداخته است. مقاله حاضر با هدف آشنایی با دیدگاه های او در این باره نگاشته شده است. در این راستا اهم آثار برجای مانده از وی به عنوان اولین قطب سلسله نعمت اللهیه گنابادیه مورد بررسی و استناد قرار گرفته است . مراحل سیر و سلوک روحانی ، احوالی که در هر مرحله بر سالک عارض می شود و لوازم سیر و سلوک از جمله پرسش هایی است که در این نوشتار پاسخ گفته شده است . ماحاصل این پژوهش نشان می دهد که سلطان علیشاه سیر و سلوک را در چهار مرحله ( اسفاراربعه ) ممکن دانسته است. ایشان هدایت راهبر طریق ، تقید سالک به شریعت ، فکر و ذکر را از لوازم سیرو سلوک بر شمرده است. از دیدگاه وی رسیدن به مقام ولایت و توحید منتهای سلوک است.
مقایسه عشق و محبت عرفانیِ بایزید و جنید بر اساس نظریه هرمنوتیک گادامر
حوزه های تخصصی:
ارجمندترین سخن صوفیه، حدیث عشق و محبت است که آن را استوارترین رشته ی پیوند میان حق و خلق دانسته اند.عرفا پس از تعمق در آیات قرآنی و تأویل آیه ی «یحبهم و یحبونه» به منظور وصول به حقیقت موضوع عشق و محبت الهی را در عرفان پایه ریزی کردند .با این حال معانی متفاوتی از این آیه و مفهوم محبت مندرح در آن را ارایه نموده اند. تعاریفی که بایزید و جنید از مفهوم عشق و محبت ارائه می دهند از تأویل ایشان از آیات قرآن نشأت گرفته و در تفاوت بنیادی در سیر و سلوک عرفانیشان در حوزه های عملی و معنایی«شریعت و طریقت»، «صحو و سکر» نمود می یابد. این تحقیق تفاوت دیدگاه بایزید بسطامی و جنید بغدادی در مورد عشق و محبت، مندرج در متون عرفانی تاقرن ششم را بررسی می کند. فرضیه تحقیق بر این امرمبتنی است که اختلاف تعاریف این دو عارف از محبت، ناشی از تفاوت جایگاه عرفانی و نگرش متفاوت آنان و نحوه ی تأویل آنها از آیات مربوط به محبت است و متناسب با مشرب عرفانی این دو عارف شکل گرفته است. روش بررسی این اختلاف نظر بر اساس نظریه هرمنوتیک گادامر که تأویل را امری مفسر محور می داند تبیین می گردد که طریقی نو در بررسی متون عرفانی محسوب می شود.