۱.
آرامگاه شیخ علی نقی اصطهباناتی یکی از آثار ملی و هویت بخش کشور است که دستخوش دست اندازی و تخریب های عمدی بسیاری بوده است. با گذشت ده سال از تخریب دیوار محوطه آن، نه تنها اقدامی برای مرمت و بازسازی آن صورت نگرفته، بلکه برخی مدعی شده اند این بنا مسجدی قاجاری است و مدفن شیخ نیز در اصفهان است؛ ازاین رو این پرسش مطرح است که چگونه افراط گرایی بقای آرامگاه شیخ را با تهدید مواجه ساخته است؟ به نظر می رسد تفاوت های عقیدتی و برداشت های افراطی دینی به انگیزه ای برای تخریب این آرامگاه و تحریف تاریخی پیشینه و مدفن شیخ تبدیل شده است. هدف این پژوهش آشنایی با «وندالیسم افراط گرا» و نقش آن در تخریب این آرامگاه و آگاهی بخشی پیرامون این مسئله است. برای پیشبرد این موضوع از نظریه های وندالیسم، روش توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای-اسنادی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند افراط گرایی با استفاده از کارویژه های تحریف، تخریب و ممانعت از ترمیم، به تهدیدی برای بقای مجموعه شیخ علی نقی اصطهباناتی تبدیل شده و تحریف تاریخی، مکملی برای پروژه های تخریب و ممانعت از ترمیم در راستای کاهش حساسیت، فشار اجتماعی و بی تفاوتی دستگاه های متولی است؛ ازاین رو نیازمند مستندسازی و آگاهی بخشی از طریق تولید محتوای علمی و رسانه ای و پیگیری گروه ها و فعالان اجتماعی است.
۲.
مطالعه کالبد کاخ دروازه ارگ های هخامنشی با رویکرد اسطوره شناسی نو و با روش تحلیل تاریخی به کشف مضامین و مفاهیم در پس این کالبد انجامید و نشان داد کالبد و آرایه های این بناها به مضامین فرهنگی غالب در دوره مذکور ارجاع می دهد، مضامینی که مبتنی بر الگوهای فکری مردمان باستان یعنی اسطوره ها شکل گرفته اند. نتیجه آنکه این کاخ دروازه ها دارای ساختاری متفاوت با دروازه شهرهای دیگر فرهنگ ها بوده اند و به ترتیب زمانی از پاسارگاد تا شوش و پارسه به تدریج تحولاتی را نیز پذیرا شده اند. مقایسه این کاخ دروازه ها و تحولات آنها نشان می دهد که این بناها با هر چه بیشتر قدرت گرفتن پادشاهی هخامنشی به تدریج بیشتر و بر مضامین فرهنگی ایرانی تکیه کرده اند؛ چنانکه در کاخ دروازه پاسارگاد تأثیر فرهنگ مصری و بین النهرینی بیش از دیگر کاخ دروازه ها مشهود است و در مقابل کاخ دروازه پارسه که در اوج قدرت گیری هخامنشیان ساخته شده، بدون نیاز به ارجاع به دیگر فرهنگ ها بر مضامین ایرانی تکیه دارد. در این کاخ دروازه از سویی مبتنی بر کالبد سه درگاهی و آرایه های آن که ارجاعی است به نظریه کنش های سه گانه ژرژ دومزیل نزد اقوام هند و اروپایی و از سوی دیگر با نام گذاری ویژه، دروازه همه ملت ها، بر کارکرد آن تأکید شده است؛ کارکردی که به شکلی دوپهلو از سویی به دروازه ای اشاره دارد که روی به همه گروه ها و ملت های تحت حکومت ایرانی هخامنشی باز است و از سوی دیگر حاوی دلالتی نمادین به قدرت فراگیر حکومت هخامنشی است که همه گروه ها و ملت ها از هر نژادی را در زیر پرچم خود جای داده است.
۳.
آبادی قهرود در منطقه کوهستانی شهرستان کاشان دارای دو مسجد تاریخی علی و کله از دوره ایلخانی است. از این میان، مسجد علی قهرود به سبب وجود چند صد کاشی ستاره ای کتیبه دار زرین فام و درب چوبی دولنگه نفیس به تاریخ ۷۰۰ ق اهمیت زیادی دارد. درب ایلخانی کم نظیر مسجد دارای سیزده کتیبه به زبان های فارسی و عربی است و پس زمینه نوشته ها و لنگه های درب با نقوش گیاهی و هندسی با کیفیت بسیار بالایی اجرا شده اند. پرسش اصلی پژوهش این است که کتیبه های درب مسجد علی چه محتوایی دارد و چه تصویری از اوضاع دینی، فرهنگی و تاریخی کاشان در آن دوران به دست می دهد. در این مقاله، برای اولین بار ضمن بازخوانی و تحلیل محتوای تمام کتیبه های درب چوبی، بانی مسجد، عبدالواحد بن محمد و هنرمند سازنده درب، محمد نقار اصفهانی و چند اثر دیگر او معرفی شده اند. در یکی از کتیبه های در، واقف به رؤیایی می پردازد که در آن امام علی (ع) دستور ساخت مسجد را داده است. این درون مایه شیعی شباهت چشمگیری با کتیبه لوح زرین فام ایلخانی قدمگاه علی صالح آباد کاشان دارد. برخلاف کتیبه اخیر که به تشیع اعتقادی گرایش دارد، متن درب قهرود بیشتر نشان دهنده ارادت به امام علی و خاندان پیامبر است؛ اگرچه همین نوع گرایش ها درنهایت به اعتقادی در دوره های بعد انجامیده است. در عین حال، این درب سندی بی بدیل از احساسات، انگیزه ها و گرایش های اعتقادی و اخلاقی بانی است.
۴.
نسخه های خطی از جمله آثار بسیار ارزشمندی هستند. مطالعه آنها کمک شایانی در کشف زوایای پنهان فرهنگ و هنر دارد. در این میان، موزه به عنوان یکی از مهم ترین مکان هایی است که در حفظ آثار نفیس همچون نسخه های خطی و سایر آثار تاریخی که از گذر ایام به یادگار مانده اند، نقش بسزایی دارد؛ آثاری همچون نسخ خطی و مصور که در حوزه نگارگری ایرانی، جایگاه ویژه ای از نظر مطالعه هویت و هنر ایرانی-اسلامی دارد. در این مقاله که بخش عمده آن براساس پژوهش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است، ساختار تصویری ۱۰ نگاره از دو نسخه خطی بررسی می شود. از نگاره های دو شاهنامه فردوسی، از نسخ خطی ارزشمند ادبی و هنری محفوظ در کاخ موزه سعدآباد بررسی می شود. هدف از بررسی نگاره های این دو شاهنامه مصور، در واقع بررسی و شناساندن این دو نسخه کمیاب و ناشناخته است و از طرف دیگر معرفی گنجینه هایی از هنر فاخر ایران زمین که تاکنون شرایط معرفی آنها نبوده و این مقاله مجالی برای آشنایی مختصری با آنهاست. دو نسخه شاهنامه مورد نظر یکی مربوط به اواخر دوره تیموری و اوایل صفوی و دیگری مربوط به دوره قاجار بوده که به وضوح دارای ویژگی هایی هستند که از نظر جلوه های ویژه بصری کاملاً قابل مطالعه هستند. بررسی ساختار ظاهری و ویژگی های منحصر به فرد این دو شاهکار هنری، که نتیجه نهایی آن آشنایی بیشتر با عناصر تشکیل دهنده نگاره ها، نوع رنگ و رنگ آمیزی، ترکیب بندی و... به کاررفته در هر دو اثر برای مطالعات بیشتر در آینده است، حائز اهمیت است. علی رغم موضوع های مشابه در هر دو شاهنامه، هریک دارای ویژگی های منحصربه فردی است که نشان از هویت مستقل هریک در جایگاه خود دارند.
۵.
منطقه شمال غرب ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی، بستری مناسب برای ایجاد فضاهای دستکند است. در این منطقه، تاکنون فضاهای دستکند متنوع با کاربری های مختلف کشف و شناسایی شده است. در میان آنها، فضاهای دستکند نیایشگاهی، یکی از سالم ترین و در عین حال شاخص ترین فضاهای دستکند محسوب می شود. تاکنون پژوهش هایی درباره این فضاها انجام شده و کاربری و گاه نگاری آنها بیشتر با تأکید بر معابد مهری متعلق به دوران اشکانی در نظر گرفته شده است؛ با این حال فرضیه های مطرح شده بدون پشتوانه علمی مناسب بوده و دلایل کافی برای انتساب آن به آیین مهرپرستی در دست نیست. بر همین اساس لزوم مطالعه و بازنگری در نظریات پیشین وجود دارد؛ بنابراین در پژوهش حاضر به صورت موردی سه فضای دستکند امامزاده معصوم، آباذَر و قدمگاه با روش مطالعات توصیفی- تطبیقی و تاریخی- تحلیلی مورد مطالعه و ارزیابی مجدد قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی زیر است: ۱. فضاهای دستکند مذکور از نظر گاه نگاری متعلق به چه دورانی هستند؟ ۲. نیایشگاه های دستکند مورد مطالعه از نظر ماهیت کاربری به کدام گروه های دینی- مذهبی تعلق دارند؟ در پاسخ به پرسش های بالا نگارندگان، براساس بررسی باستان شناختی، سبک شناختی عناصر معماری به خصوص پوشش فضاها، چشم انداز محوطه، مطالعات تاریخی و مواد فرهنگی باقی مانده در سطح محوطه ها، ضمن رد فرضیه مهرابه بودن این فضاها، گاه نگاری غالب فضاها را متعلق به دوران اسلامی با کاربری های آیینی- یادمانی و معیشتی در نظر گرفته اند.
۶.
پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی انطباق پذیر در استفاده مجدد میراث صنعت نفت آبادان با رویکرد منظر انجام گرفته است. این پژوهش مبتنی بر روش آمیخته و در دو فاز کیفی و کمی بوده است. داده های بخش کیفی از طریق تحلیل محتوای کیفی منابع مکتوب، مطالعه نمونه های موردی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با ۲۱ نفر از خبرگان حوزه میراث صنعتی و منظر جمع آوری شد. سپس تجزیه و تحلیل داده ها به روش نظریه داده بنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و ۳۴۷ کد باز، ۲۸ مفهوم و ۹ مقوله استخراج گردید. در نهایت با توجه به کدهای احصا شده از تحلیل محتوای منابع مکتوب، مطالعه نمونه های موردی و مصاحبه ها، چارچوب مفهومی انطباق پذیری میراث صنعتی با رویکرد منظر ارائه شد. برای اعتبارسنجی مدل منتج از فاز کیفی، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی در فاز تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته های کمی نشان داد، ۹ مقوله اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، زیست محیطی، کالبدی، تکنولوژی، زیرساختی، عامل قوانین و سیاست گذاری با انطباق پذیری میراث صنعتی با رویکرد منظر در استفاده مجدد میراث صنعت نفت آبادان رابطه مثبت و معناداری دارند. این پژوهش استفاده از رویکرد منظر در استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی را راهکاری برای ارتقای کیفیت بوم آشکارگی می داند که از طریق ایجاد تعادل محیط انسان ساخت با طبیعت و کارکردهای اکولوژیک منجر به برانگیزش حس ارزش گذاری به محیط طبیعی، عیان سازی زیرساخت های طبیعی شهر و قرارگرفتن نظام های طبیعی در معرض ادراک و تجربه انسانی می شود.
۷.
گرشاسب نامه داستانی منظوم و پهلوانی است در باب ماجراهای گرشاسب جد رستم که اسدی طوسی، شاعر سده پنجم به نظم درآورده است. از گرشاسب نامه ۳۹ نسخه کامل و ناقص موجود است که تعداد کمی از آنها مصور شده اند. هدف از این جستار، معرفی نسخه موزه بریتانیا به شماره or.۱۲۹۸۵ و تاریخ کتابت ۹۸۱ ق/۱۵۷۳ م و کنکاش در ساختار بصری و مشخصات صوری نگاره های آن است تا شناخت بیشتری از اسناد تاریخی و مهجور ایرانی و آگاهی از فرهنگ بصری گذشتگان حاصل شود. این نمونه مصور، دارای ۸ نگاره است که ویژگی های تصویری و سبکی مکتب قزوین را در خود دارند. نوشتار حاضر درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که خصوصیات صوری شاخص و وجوه اشتراک نگاره ها چیست. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی، به شیوه کیفی و استقرایی انجام شده است. نتایج مطالعه نشان داد؛ نگاره های نسخه در دو موضوع رزم و بزم به تصویر درآمده اند که مجالس رزمی به واسطه درون مایه حماسی اثر در پرورش موضوع و بیان هنری برجسته ترند، اگرچه در تقابل با ویژگی شاخص اشعار اسدی در توصیف صحنه های خرق عادت، با رویکرد محتاطانه و طبیعت گرایانه نگارگران آن مواجهیم. محوریت شخصیت قهرمان در تصویر و بی چهرگی او، توجه به غنا و تأثیرات رنگی و همچنین ترکیب بندی متناسب از اهم ویژگی های مشترک بصری نگاره های گرشاسب نامه است.
۸.
بقعه شیخ خلیفه خفر به سبب داشتن معماری و آرایه های متعددی نظیر آرایه های سنگی، دیوارنگاره، آرایه های گچی و آرایه های کاشی به ویژه محراب کاشی آن، حائز اهمیت بسیار است؛ بنابراین پژوهش پیش رو به معرفی آرایه های معماری بقعه با تأکید بر محراب کاشی منحصر به فرد آن، محفوظ در موزه پارس شیراز می پردازد؛ از این رو یکی از اهداف این مقاله، شناسایی انواع آرایه های موجود در بقعه است. شناخت ویژگی های تزئینی محراب کاشی بقعه شیخ خلیفه خفر و همچنین مطالعه تطبیقی ساختار، نقوش و کتیبه های محراب با آرایه های کاشی مشابه خود، هدف دیگر پژوهش حاضر است. این پژوهش در پی پاسخگویی به پرسش های ذیل است: ویژگی های تزئینی بقعه شیخ خلیفه خفر و محراب کاشی آن کدام است. چه وجوه اشتراکی از لحاظ ساختار (شکل کلی)، نقوش و کتیبه های محراب کاشی بقعه، با آرایه های کاشی ابنیه دوره تیموری وجود دارد. روش یافته اندوزی بر پایه مطالعات میدانی و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تاریخی - تفسیری، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه مطالعاتی می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ساختار و صورت ظاهری بنا، کاربرد سنگ های تراش، کاربرد گره «شش ضلعی منتظم» در ازاره، عناصر ختایی مشترک در آرایه های کاشی و دیوارنگاره، از موارد قابل مقایسه در معماری و آرایه های این بقعه با بسیاری از بناهای دوره تیموری است. ساختار یک طاق نمایی و فاقد ستون نما، وجود فرم/ تزئینی دالبُری یا کنگره ای در قسمت فوقانی محراب، کتیبه ثلث با کشیده های عمودی بلند و کشیده، ترکیب بندی و فرم سر اسلیمی و اسلیمی های تشکیل دهنده لچکی و... از جمله ویژگی های محراب کاشی بقعه است که با بسیاری از محراب ها و دیگر آرایه های کاشی عصر تیموری تشابه دارد.
۹.
ریتون های هخامنشی به عنوان یکی از مهم ترین داده های باستان شناسی زینت بخش بسیاری از موزه ها در سراسر جهان هستند؛ با این حال تعداد زیادی از این ریتون ها از کاوش های علمی باستان شناسی به دست نیامده اند؛ از این رو مطالعه آنها به لحاظ اصالت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این رابطه، مطالعات آزمایشگاهی به منظور تعیین قطعیت هنوز در ابتدای کار بوده و از طرفی روش های جعل نیز با گسترش فناوری، پیشرفته تر گردیده است؛ بنابراین فن شناسی و مطالعات تطبیقی هنوز یکی از مهم ترین و مناسب ترین شیوه های شناسایی اصالت آثار تاریخی از جمله ریتون های هخامنشی به شمار می رود. در این راستا نوشتار حاضر سعی دارد با تمرکز بر ریتون سیمین توقیف شده منتهی به سر شیر ماده منسوب به دوره هخامنشی موجود در موزه هگمتانه، ضمن تحلیل و بررسی وجوه اشتراک و افتراق ریتون مورد بحث با سایر نمونه های مشابه در این دوره، راستی آزمایی تاریخ گذاری (اصالت) این نمونه را با رویکرد توصیفی-تحلیلی (گونه شناسی، فنون ساخت و آرایه های تزئینی) مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصل از گزینش و شیوه بازنمایی آرایه های تزئینی بیانگر آن است که نقش مایه های ریتون مورد بحث فاقد تناسبات و سبک هنر هخامنشی است. از طرفی جانمایی جزئیات نقوش واحد نیز عدم تناسب با سبک هخامنشی را نشان داد. یافته های به دست آمده می تواند عدم اصالت یا عدم تعلق ریتون منتهی به سر شیر ماده در موزه هگمتانه به دوره هخامنشی را تأیید کند.
۱۰.
افزایش مشکلات زیست محیطی، نیازمند ارائه راهکارهایی به منظور دستیابی به فضای زیستی مطلوب در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار است. توجه به الگوهای بومی در فضاهای معماری و شهری گذشته از جمله این راهکارهاست. از میان الگوهای شهرهای سنتی می توان باغ شهرهای تاریخی ایران را نام برد که در گذشته بسیاری از آنها با توجه به محیط طبیعی و بستر اکولوژیک طراحی می شدند. باغ شهرها به عنوان شهرهایی از پیش طراحی شده در انطباق با معماری باغ ایرانی و تکرار آن در مقیاس کلان بوده اند. به رغم مطالعات صورت گرفته در مورد باغ شهرها، این موضوع هیچ گاه با رویکرد پایداری مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بازخوانی ضوابط پایداری منظر در باغ شهر اصفهان در دوره صفوی به عنوان نمونه ای ارزشمند و شاخص از باغ شهرهای ایرانی بوده تا بتوان با بهره گیری از این ضوابط در طراحی منظر پایدار در شهرهای امروزی استفاده کرد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای بوده که به تدوین اصول و راهبردهای پایداری منظر پرداخته و با شیوه تطبیقی و تحلیلی، این معیارها را از باغ شهر اصفهان استخراج می کند. شیوه های آبیاری، کاشت و عناصر مصنوع باغ شهر اصفهان از جمله مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش بوده و نتیجه حاصل از بررسی الگوهای پایداری منظر و بازشناسی باغ شهر اصفهان صفوی نشانگر انطباق مؤلفه های این باغ شهر با اصول پایداری منظر است.