مقالات
حوزه های تخصصی:
فناوری انتقال آب نقش مهمی در شکل گیری و تداوم حیات مراکز شهرنشینی در دوره های مختلف داشته است. یکی از ویژگی های این فناوری، نظام دفع آب است که تاکنون چنان که باید و شاید بدان پرداخته نشده است. به نظر می رسد ساسانیان در این زمینه، بسیار تلاش کرده و نشان داده اند که این شیوه به عنوان یک زیرساخت، به چه میزان، تعیین کننده، مؤثر و حائز اهمیت برای دیگر شیوه های انتقال آب بوده است. بر همین اساس نگارندگان با توجه به بررسی های میدانی و پژوهش روی شیوه های انتقال آب در دشت فیروزآباد، با پرسش هایی روبه رو شدند. اینکه با توجه به ویژگی های جغرافیایی و زیست محیطی دشت فیروزآباد، چه تدابیری برای دفع آب های سطحی و زیرزمینی در دوران ساسانی و اسلامی در نظر گرفته شده بود؟ اجرای این نظام منسجم، چه تأثیری در شکل گیری و استمرار سکونت گاه ها و اقتصاد دشت فیروزآباد داشته است؟ رویکرد پژوهش تاریخی- توصیفی - تحلیلی است و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. مطالعه میدانی، گستره دشت فیروزآباد به مساحت ۲۷۶ کیلومترمربع را شامل می شود. در این گستره، تاسیسات آبی شامل رودخانه، چشمه، آبراه، قنات، پل بند، سیل بند، مسیل و بارش های سالانه بررسی و مطالعه شده است. این مطالعات روشن می کند که در دوره ساسانی نظام دفع آب یکی از عوامل بسیار مهم و تعیین کننده در شکل گیری زیرساخت و توسعه شهرنشینی و دیگر نظام ها و فناوری های انتقال آب در دشت فیروزآباد بوده است. سیاست های دقیق اتخاذ شده توسط ساکنان دشت تا قرن حاضر نگهداری و بهره برداری شده است. علاوه بر این نام های بومی که در این راستا به کار برده شده، بسیار مهم و قابل توجه است. مهم تر آنکه به دلایل شکل گیری شهر اردشیرخوره در بخش شرقی رودخانه پرداخته شده است. پژوهش حاضر به مدد یافته های باستان شناختی و مردم شناسی، شیوه های دفع آب این دشت را شناسایی و مزایای به کارگیری آن ها را معرفی کرده است.
بازنمود اصول مکتب اصفهان در معماری و شهرسازی دوران صفوی در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان های فکری حاکم در هر دوران، همواره بر معماری و شهرسازی آن دوران تأثیر گذاشته است. برای درک عمیق تر این تأثیرات، ایجاد ارتباط معنادار میان کالبد در معماری و شهرسازی هر دوره با تفکرات حاکم بر آن دوره می تواند مؤثر باشد. دوره صفویه، یکی از درخشان ترین دوره های تاریخ ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده است؛ بنابراین شایسته است اندیشه هایی که موجب شکوفایی این دوره شده اند، بررسی شوند. در این دوره، سه جریان فکری شاخص وجود داشته است: تشیع، اشراق (بر پایه حکمت ایرانی) و عرفان. این جریان های فکری بر معماری و شهرسازی این دوران از جمله باغ ها، کاخ ها و خیابان چهارباغ نیز تأثیر گذار بوده و نوآوری هایی را به وجود آورده است. مکتب اصفهان عنوانی است که برای اوج گیری فعالیت های مختلف فلسفی، فقهی و هنری در سده ۱۷ و اوایل ۱۸ میلادی در اصفهان به کار برده شد و اصول و قواعدی را در معماری و شهرسازی پایه گذاری کرد. مقاله حاضر ضمن تشریح ویژگی های مکتب اصفهان به بررسی تأثیر اصول مطرح شده این مکتب در معماری و شهرسازی اصفهان پرداخته و برای این مهم، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با اتکا به متون و اسناد تاریخی و شواهد به جامانده از معماری و شهرسازی دوره صفوی و مطالعات پژوهشگران معاصر درباره ساختار معماری و شهرسازی این دوره ، معماری باغ ها و کاخ های این دوره در شهر اصفهان و همچنین سطح کلان از جمله خیابان چهارباغ را در حیطه مکتب اصفهان بررسی کرده و به این پرسش پاسخ داده است که چه ارتباطی میان مکتب اصفهان با معماری و شهرسازی وجود داشته و بازنمود اصول این مکتب در باغ ها، کاخ ها و سطح کلان (خیابان چهارباغ، شهر) چه بوده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که معماری و شهرسازی دوره صفوی و به طور شاخص باغ ها، کاخ ها و خیابان های آن ریشه در اصول حاکم بر مکتب اصفهان دارد.
باز بینی طرح باغ صفوی: باغ بیرم آباد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور رایج بر این است که باغ ایرانی چنانکه در فضایی مسطح واقع شده باشد، بر اساس الگوی ثابت چهارباغ و اگر در دامنه کوه باشد و توپوگرافی آن ایجاب کند، شکلی سکویی و پلکانی دارد، اما گاه شواهد تاریخی الگوهای دیگری جز این موارد را نشان می دهد. در این مجال این پرسش مطرح می شود که باغ سازی در دوره صفوی چگونه بوده است؟ آیا همیشه از الگویی که به باغ ایرانی معروف است، پیروی می کرده است؟ این مقاله فرضیه الگوی تعیین شده برای باغ را با تمرکز بر باغ بیرم آباد کرمان به چالش می کشد. باغ بیرم آباد تنها باغ به جامانده از دوران صفوی در کرمان است. بیرام بیگ افشار برای اولین بار بنای آن را در دوره شاه اسماعیل گذاشت. گنجعلی خان، حاکم کرمان در زمان سلطنت شاه عباس، هم زمان با ایجاد تحولات عمرانی در ساختار شهر کرمان، باغ را مرمت کرد و توسعه داد. این باغ با وجود دو عمارت که هر دو متعلق به دوران صفوی هستند و دو محور اصلی و قرار گرفتن بخشی از عمارت اصلی در خارج از حصار باغ، یکی از مصادیق متفاوت از الگوی شناخته شده باغ ایرانی است. در این پژوهش، پرسش اصلی این است که دلیل پدیدآمدن شکل متفاوت باغ بیرم آباد چیست؟ فرضیه های ارائه شده نیز بدین ترتیب هستند: ۱. باغ سازی دوره صفوی از قالب خاصی پیروی نمی کرده است و یکی از نکات تأثیرگذار بر آن، وضعیت و امکانات متفاوت بستر قرار گیری باغ بوده است. ۲. مفاهیم سیاسی- اجتماعی بر طرح توسعه باغ بیرم آباد تأثیرگذار بوده و به قدری قدرتمند شده که القای مفهوم مورد نظر بر طراحی باغ بر اساس ریخت شناسی زمین تفوق حاصل کرده است. در این مقاله، پس از جمع آوری اطلاعات از طریق پژوهش های کتابخانه ای و میدانی، به روش توصیفی- تحلیلی به بازبینی و بررسی ساختار باغ بیرم آباد پرداخته و صحت فرضیه های مزبور نشان داده شد.
مطالعه تطبیقی دیوارنگاری در خانه های ایران و ترکیه در بستر تعامل با دنیای غرب (نمونه موردی؛ خانه های قاجاری تبریز و عثمانی توکات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل ارتباط جهان اسلام با غرب و ورود عناصر غربی تغییری عمیق در هنر دیوارنگاری ایجاد شد. دیوارنگاری که قبل از سده ۱۸م در اختیار دربار قرار داشت، با کم رنگ شدن جنبه درباری اش، جنبه مردمی پیدا کرد و بین مردم مقبولیت یافت و در فضاهای خانه های افراد اعیان جامعه بروز نمود. نقاشی های دیواری در خانه های تاریخی دو شهر تبریز و توکات در دوره های قاجار و عثمانی که از مهم ترین حکومت های جهان اسلام بوده اند، می توانند منبع خوبی برای شناسایی و بررسی نقوش باشند. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه مطالعات کتابخانه ای در پی پاسخ به این سؤالات است که تغییرات رخ داده در جامعه قاجار و عثمانی، موجب چه تغییراتی در دیوارنگاری ها گردید؟ دیوارنگاری های قاجاری و عثمانی چه وجوه اشتراک و تمایز، از نظر ویژگی های مضامین تصویری، با هم دیگر دارند؟ براین اساس پژوهش حاضر با بررسی دیوارنگاری های خانه های شهرهای تبریز و توکات، بر اساس مدارک تصویری و نوشتاری موجود به شناسایی، دسته بندی و مقایسه تطبیقی نقوش می پردازد. نتیجه بررسی ها نشان داد دیوارنگاری ها را می توان از دو منظر موضوعات و شیوه اجرا بررسی کرد. به فراخور مبحث، مضامین موجود در دیوارنگاری ها به سه دسته اصلی (نقوش انسانی-حیوانی، نقوش معماری - طبیعت و نقوش تزیینی) تقسیم گردید. پس از بررسی نقوش مشخص گردید که تصاویر دارای تشابهات و تمایزاتی در مضامین و تکنیک ها با هم دیگر دارند. علی رغم اشتراکی مانند ماهیت تصویر ، اصول و قواعد که عدم تسلط بر قواعد ، به وضوح در نمونه ها دیده می شود تمایزاتی به علت مختصات مکانی تبریز و توکات به وجود آمده اند. از عمده تمایزات می توان به متنوع بودن نقوش و رنگ، کیفیت بالاتر و نحوه اجرای بهتر نقوش قاجاری به دلیل پایبندی به اصول نگارگری ایرانی نسبت به نقوش عثمانی اشاره کرد. همچنین نزدیکی و ارتباط بیش تر عثمانیان با دنیای غرب و التقاط گرایی و تأثیر بیش تر، مهم ترین دلیل برای بروز تمایز بین دیوارنگاری های دو دوره قاجار و عثمانی باشد .
واکاوی مفاهیم مشترک تکرارشونده و مشخصات هندسی زمینه های منتظم در کاربندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربندی یکی از عناصر اصیل معماری ایرانی، حاصل ذوق و تسلط معماران ایرانی بر علم ریاضیات و هندسه بوده است. در استفاده از کاربندی ها، زمینه (پلان یا کارشیو) یکی از ارکان جدایی ناپذیر فرآیند طراحی می باشد و همواره این سؤالات مطرح بوده است که چگونه می توان برای یک زمینه، به سادگی کاربندی های مربوط به آن را پیدا نمود؟ زمینه های منتظم موجود در کاربندی ها با چه مفاهیم مشترک تکرار شونده هندسی تکرار می شوند؟ پژوهش حاضر با اتکا بر برهان های ریاضی و گزاره های قاعده مند و مبتنی بر علم هندسه و احکام بدیهی در صدد پاسخگویی به سؤالات مذکور است؛ لذا روش تحلیل به کار رفته در آن روش توصیفی و استدلال منطقی است که اطلاعات لازم در مورد کاربندی به صورت مطالعات کتابخانه ای، بررسی مقالات داخلی و خارجی، مشاهدات میدانی و مدل سازی های رایانه ای گردآوری شده است. نخست تمامی کاربندی های ممکن، ترسیم و مدل سازی شده و سپس زمینه های موجود در آن ها بررسی و کنکاش شدند. سپس شماره کاربندی ها، n ، نوع آن، m و الگوی تکرار برای زمینه های منطبق ، مربع، مستطیل، مثلث متساوی الاضلاع و چندضلعی منتظم مشخص شده است. نشان داده شد که برای هر k ضلعی منتظم جمله عمومی الگوی تکرار آن به ازای k ≥ ۳ به صورت a n =kn * n k,nϵN می باشد. در ادامه، نشان داده شد که تمامی کاربندی های زوج با شماره بزرگ تر از چهار، منطبق بر زمینه پر کاربرد مستطیلی خواهند بود. رابطه بین طول وتر در هندسه پلانی کاربندی، ارتفاع کاربندی و مساحت شمسه نیز ارزیابی شد. نتایج ارزیابی حاکی از آنست که برای یک شماره ثابت n ، هرچقدر در نوع آن کاربندی، m ، پیش می رویم، طول وتر، دهانه قوس، ارتفاع کاربندی و تعداد تقسیم بندی های داخلی در هندسه کاربندی افزایش و مساحت شمسه کاهش می یابد. همچنین برای یک نوع خاص m ، با افزایش شماره ، n ، طول وترها و در نتیجه ارتفاع کاربندی کاهش و مساحت شمسه افزایش می یابد.
جلوه ناتورالیسم در دیوار نگاره های قاجاری عمارت سیدجوادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر نظر برخی از محققین، هنر قاجار از یک طرف تحت تأثیر غرب و از طرف دیگر در امتداد هنر گذشته ایران دانسته می شود. با بررسی آثار به جامانده می توان رد این تأثیر پذیری را در دیوار نگاره های قاجاری نیز مشاهده کرد . در فرآیند خلق یک دیوارنگاره، هنرمند می کوشد با انتخاب صحیح مضمون طرح، کاربری فضا، محل دیوار و سایر ویژگی ها بتواند پیوندی پایدار بین عناصر کالبدی، طرح و محیط پیرامون ایجاد و به خلق فضایی یکپارچه دست زند. در دوره ای از حکومت قاجار، برخی بناها از نقاش های دیواری دارای مضامین طبیعت گرا برای تزئین کالبد خود بهره برده اند. نظر به حضور عناصر تجسمی سبک ناتورالیسم در دیوارنگاره های عمارت سید جوادی، اینگونه به نظر می رسد که خلق این آثار تحت تأثیر این سبک صورت گرفته است. با توجه به این موضوع و با هدف کشف این ارتباط، پژوهش حاضر ضمن شرح بنیاد و ویژگی های مکتب ناتورالیسم، به بررسی عناصر تجسمی مشترک و مفاهیم موجود در دیوارنگاره های این بنا و نقاشی های سبک ناتورالیسم پرداخته است. به عنوان نتیجه، ساختار و مؤلفه های تجسمی این آثار کاملا منطبق بر الگوهای سبک ناتورالیسم هستند. با توجه به اینکه نگاره های مذکور به صورت سفارشی و با نظر کارفرمای عضو طبقه حاکم بر دیوار نقش بسته اند، اینگونه به نظر می رسد که مالکین این بنا نیز تحت تأثیر روح حاکم بر جامعه به شکل تقلیدی و بی کم و کاست و بدون درنظر گرفتن مفاهیم مستتر در این ساختار، (اصطلاحا به صورت کارت پستالی) نظر به برخی جریانات مرسوم در غرب از جمله ناتورالیسم داشته اند.