۱.
تفسیر آیات قرآن کریم هدف وبحث محوری میان تمامی مسلمانان در تمامی عصرها بوده است. مفسران سلفی همچون سایر فرق و مذاهب اسلامی به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند. از جمله ایشان محمد الامین مختارالشنقیطی از مفسران بزرگ سلفیان است، که دارای نظرات قابل توجهی در تفسیر آیات قرآن است. در این تحقیق درصدد پاسخگویی به این سوال هستیم که الشنقیطی به عنوان یکی از علمای بزرگ و اثرگذار سلفیان چه آرا و دیدگاههای در تفسیر برخی از آیات کلامی دارد. بررسی توصیفی و تحلیلی این مسئله حاکی از آن است که او در تفسیر آیات به معنای ظاهری آن ها پرداخته و تاویل آیات قرآن را صحیح نمی داند. در نظر ایشان، مسلمانان و جوامع اسلامی در جهل به سر می برند و آنچه آن ها را به این جهل کشانده، درک نادرست از آیات اعتقادی است. الشنقیطی در تفسیر آیات کلامی و اعتقادی چون: توحید، ایمان، شرک، شفاعت، توسل، تبرّک، دارای نظراتی است. بررسی تحلیلی توصیفی آراء ایشان در تفسیر آیات قرآن نشان می دهد آراء او حکایت از ریشه داشتن اندیشه های او از تفکرات سلفیه داشته و ظاهر آیات قرآن را ملاک تفسیر این قیبل از آیات قرار داده است.
۲.
تبیین تأویل آیات قرآنی در مواجهه با دلالت انگاری آیات ، یکی از دغدغه های مفسران شیعه و سنی به شمار می آید . شناسایی دقیق وجود افتراق و اشتراک فریقین در دلالت ها و تأویلات یک آیه ، به فهم بهتر آیات و دست یابی به مقصود آن سوره می انجامد. در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی ، اختلاف فریقین در تفسیر و مراد آیات " وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ " مورد بررسی قرار گرفته است . اختلاف اصلی مطرح در این آیات بدین صورت است که گروهی آیه را تأویل به رؤیت قلبی و حقیقت ایمانی و معرفت عقلی خداوند در قیامت و گروهی دیگر آن را به معنی مشاهده ی نعمات بهشتی و رحمت الهی تفسیر و تأویل می کنند. در روایات شیعی، ائمه ی اهل بیت، (علیهم السلام) به خصوص امام رضا (علیه السلام) مخاطب خود را با استدلال های عقلانی و نیز ارجاع به آیاتی نظیر « لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ » دعوت می کند. از رهگذر تحلیل و بررسی این آیات چنین بدست می آید که اهل سنت به اتفاق تا قرن سه هجری به بحث تفسیر مادی از «نظر» در آیه مذکور نپرداختند. زیرا مکتب کلامی اشاعره تا قرن 2 و 3 وجود نداشته و از اواخر قرن سه هجری، مکتب معتزله موضوع بحث محافل بوده است.
۳.
در مورد تمثیلی بودن برخی از مسائل و گزاره های قرآن کریم سه دیدگاه وجود دارد: 1. مشهور مفسران با حفظ ظواهر آیات، گزاره های یاد شده را تاریخی دانسته و به تجزیه و تحلیل مفاد آن پرداخته و تمامی عناصر و اجزای گزاره ها را حقیقی دانسته اند؛ 2. برخی دیگر مجموعه داستان های یاد شده اعم از عناصر اصلی و جزئیات و ماجراها را حکایت مقام می دانند و به عبارتی از اسطوره ها برمی شمرند؛ 3. گروهی از مفسران هم با تمثیلی یا نمادین دانستن برخی از آیات و داستان ها به تحلیل و تفسیر آیات مورد نظر اقدام کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بیان معنایی جدید در مورد نظریه تفسیر تمثیلی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که: شخصیت ها و عناصر داستان ها واقعی بوده و تحقق خارجی داشته اند و نمی توانند تنها بعنوان مثل یا نماد مورد نظر باشند؛ البته ماجراهای نقل شده دارای معارف عمیقی علاوه بر معنای ظاهری آیه می باشد.
۴.
فهم معانی باطنی و تاویل آیات متشابه از قرآن، همواره بخشی از مشخصه مفسرین شیعه بوده و بدین خاطر، آیات قرآن از نظرآنان همواره از جاودانگی وپویایی و سیالیت خاصی برخوردار می باشد. ویژگی عمده این تاویلات از قرآن در آن است که این معانی باطنی ضابطه مند بوده و در راستای معنای ظاهری مستفاد از اسباب النزول و مسائل تاریخی آیه می باشد. از جمله این آیات که تاویلات گسترده و متفاوتی از آن صورت گرفته است، آیه 189 سوره بقره - لیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها و لکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوابها- می باشد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی است ، با استفاده از منابع مرتبط شیعی معانی باطنی متعددی برای آیه مذکور استخراج نموده است ، نتائج این تحقیق حاکی است که روایات شیعی ضمن آنکه به مباحث تاریخی آیه که ناظر به یکی از رسوم کهن جاهلی است، اشاره دارند؛ با تاویلاتی که ناشی از توسعه معنایی واژگان آیه است، برداشت های عصری گوناگونی از آن بدست داده اند. از جمله تاویلات شیعی از آیه عبارتند از: اهل بیت ع ، امام علی ع ، بیوت علم، ورود به کارها از طرق آن.
۵.
سلفیه عنوانی است که گروهی از پیروان احمد بن حنبل و ابن تیمیه برای خود برگزیده اند تا نشانگر عقیده آنها در لزوم رجوع به شیوه سلف از امّت پیامبر باشد. این گروه در برخورد با متون دینی و معنا شناسی آن ها مقید به ظواهر بوده و هر گونه تاویل را در مورد آیات قرآن نفی می کنند؛ ایشان دلایلی برای روش تفسیری خود مطرح می کنند که به عدم توجه به اقتضائات زبانی در بیان حقائق عالی و فراتر از جهان مألوف ذهن بشر باز می گردد بعلاوه این ظاهر گرایی و مخالفت با تاویل ظواهر بر اساس قرائن عقلی و نقلی علاوه بر ضعف در ناحیه مبانی، نتایجی نیز به بار می آورد که با اصول اسلامی و توحیدی سازگار نیست و موجب اثبات صفات نقص برای خداوند متعال می شود؛ اما معضلات موجود در ایده سلفیه به همین جا ختم نمی شود و خود نیز نتوانسته اند به این ایده پایبند بمانند و در مواردی ناچار به تاویل برخی آیات قرآن شده اند
۶.
به کارگیری مباحث زبان شناسی در مطالعه متون دینی از جمله قرآن کریم، به خوانش نظام مند آن کمک می کند. یکی از زیر شاخه های زبان شناسی، کاربردشناسی زبان است که در رویکردهایی مانند نظریه کنش گفتاری نمود می یابد. نظریه «کنش گفتاری» یکی از مباحث مهم تحلیل گفتمان در حوزه دانش زبان شناسی به شمار می رود که در آغاز توسط «آستین» مطرح شد و پس از او «سرِل» طبقه بندی پنج گانه ای را برای آن ارائه داد. پایه نظریه کنش گفتاری سرل بر این امر استوار است که نقش فعل و به دنبال آن جمله را در فرآیند گفتمان می توان به پنج دسته کنشهای اظهاری، عاطفی، ترغیبی، تعهدی و اعلامی تقسیم بندی کرد. با توجه به محورهای تهذیبی سوره یاسین و ترسیم نظام ارزشی مطلوب در آن سوره، نگارندگان در پژوهش حاضر بر آن شدند تا به روش توصیفی- تحلیلی به بیان گونه های مختلف کنش های گفتاری سوره یاسین بپردازند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که پیام اصلیِ سوره در قالب کنش اظهاری، نظام ارزشی جدیدی را تبیین می کند. در این میان کنش تعهدی در قالب سوگندهایی که از موارد کاملاً مشهود و محسوس به سمت امور غیبی و غیر محسوس، حرکت می کند، اطمینان بخشی و بیان اهمیت موضوع را برای خوانشگران خود فراهم می سازد.
۷.
دو رویکرد، می تواند پیرامونِ تحریفِ کتبِ آسمانی همانند قرآن کریم، اتخاذ کرد. یکی اینکه به دلایل عقلی، معتقد شویم که قرآن کریم، قابل تحریف نبوده و نمی باشد. بنابراین، خود را مبرای از منازعات تاریخی و نگارشی پیرامون تحریف نماییم. دوم آن که، صرف نظر از اینکه آیا می توان دلایلی عقلی برای عدم تحریف کتب آسمانی، تبیین نمود یا خیر، با روشی «تاریخی» یا «تاریخمند» به بررسی همه جانبه و جزئی موضوع «تحریفِ کتبِ آسمانی» بپردازیم. در این صورت، می توان با توجه به مراحل مختلفی که برای تحریف کلام الهی متصوّر است، مرحله ای را نیز برای «تحریفِ مصحف» در نظر گرفت؛ و این تحریف را شامل دو بخش «لفظی» و «غیرلفظی» تعریف نمود، و حالاتی را برای آن برشمرد. یکی از این حالات، «مصادیقِ جزئی انحرافِ حذفیِ وحی» است. بنابراین لازم است بررسی شود که، مصادیقِ جزئی انواعِ انحرافِ حذفیِ وحی در جمع آوری و انتقالِ الفاظِ مصحف تاکنون، کدامند؟ این مصادیق جزئی، چگونه تبیین و توصیف می شوند؟ پژوهش حاضر با روش تحقیق کتابخانه ای و وصف و تحلیل آنها، در صدد معرفی و تبیین این مصادیق جزئی در تحریف لفظی قرآن است؛ و در نهایت مشخص شد که توجه و دقت در انواع این مصادیق جزئی، همانند: «تحریف لفظی در بخشی از آیه، کلمه یا چند حرف، اعراب و نقطه»، می تواند بر تأملات و استدلال های مباحث علوم قرآنی، بسیار مؤثر باشد؛ به گونه ای که برخی موارد تأویلات قرآنی را متغیر یا مبهم سازد.
۸.
از جمله شاخه های علوم قرآنی که اغلب از طرف دانشمندان و صاحب نظران علوم قرآنی مورد بحث و اختلاف قرار می گیرد مساله ی نسخ در آیات قرآن کریم است. برخی منکر وجود نسخ در آیات قرآن هستند و برخی با تقسیم بندی آن به انواع مختلف برخی از انواع آن یا نوعی از انواع آن را در آیات قرآن قبول دارند. آیت الله خویی از میان مفسران قرآن، پدیده نسخ را در مورد آیات قرآن قبول ندارند و تنها آیه ی نجوا را از موارد نسخ قرآن به قرآن می دانند. از جمله آیاتی مفسران دیگر پدیده ی نسخ را نسبت به آن قائل هستند آیات 15و 16 سوره نساء است که علامه طباطبایی نیز در این خصوص قائل به نسخ هستند. پژوهش حاضر ضمن تحلیل و مطرح کردن نظریات این دو بزرگوار مساله عدم نسخ در دو آیه مذکور را مطرح می نماید. آیت الله خویی نسخ در آیه 15 نساء را نپذیرفته و حکم آن را به جهت پیش گیری از گناه و تکرار کار زشت می داند اما علامه معتقد است که این آیه با آیه ی 16 نساء و آیه 2 سوره مبارکه نور نسخ شده است.
۹.
قرآن کریم چراغ روشنی است که فروغ تابناکش به خاموشی نگراید. سرچشمه و دریاهای دانش امت که وسعت مقاصد و معانی غیب و شهودش بی نهایت است. قرآن کریم با فصاحت لفظ، بلاغت اسلوب و اعجاز نظم، همه حقایق را تبیین می کند، تا فقیه از آن احکام الهی را استنباط کند؛ حکیم به حقیقت نظام موجودات برسد و مفسر به معانی و معارف آن دست یابد.در میان مباحث تفسیری، همواره بحث از تأویل آیات و مفاهیم قرآنی مورد توجه مفسران بوده است. بحث از تأویل از مباحث مبنایی در علوم مختلف اسلامی است که هر گونه نگرش به این مقوله تأثیر مستقیم و بنیادین در تمام علوم اسلامی خواهد گذاشت. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی به مسأله «حقیقت تأویل از منظر فریقین» می-پردازد و به این نتیجه دست یافته است که از منظر مفسرین بین تفسیر و تأویل تفاوت وجود دارد؛ در نتیجه تأویل در قرآن کریم و همچنین روایات اسلامی مصادیق مختلفی از قبیل تحقق خارجی امر، نتیجه و عاقبت امر، تعبیر خواب و ... دارد و در نهایت از منظر شیعیان تأویل درشمارمباحث جدی قرآن پژوهان و اصحاب تفسیر بوده است و اکثر علمای اهل سنت هم تأویل را در آیات و روایات پذیرفته اند.
۱۰.
پژوهش حاضر با عنوان « تأویلات داستان موسی (ع) در موضوع تجلّی خداوند» تلاش دارد تا با روش توصیفی تحلیلی به جنبه های عرفانی داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی با محوریت موضوع تجلّی خداوند برای موسی (ع) در کوه طور بپردازد. داستان حضرت موسی (ع) در متون تفسیری به ویژه تفاسیر و متون عرفانی بازتاب چشمگیری داشته و مفسران در تفسیر آیاتی که با زندگانی این پیامبر اولوالعزم مرتبط است، به تفصیل به بخش های متعدد این داستان اشاره کرده اند. یافته های تحقیق، بیان گر آن است که داستان انبیای الهی در قرآن کریم یکی از مهم ترین ارکان اساسی عرفان اسلامی است به حدی که اگر چنان چه حضور انبیای الهی درتفاسیر عرفانی نادیده گرفته شود، تبیین تفکرات و تعالیم عرفانی دشوار وشاید غیر ممکن خواهد شد. آن چه که در داستان حضرت موسی (ع) در تفاسیر عرفانی به چشم می خورد، یک دوره کامل سیر و سلوک را شامل می شود که هم نشان گر بعد آفاقی و تجربی معرفت و تکامل روحی موسی کلیم الله است و هم بیان گر بعد انفسی و شهودی آن. دقت در تفاسیر عرفانی این نکته رابه خوبی روشن می سازد که برخی از تفاسیر عرفانی چنان در مفاهیم عرفانی غرق شده اند که گویی هیچ اعتقادی به مفاهیم ظاهری و حقیقی نداشته اند که به نظر می رسد این شیوه با روش اهل بیت علیهم السلام چندان هماهنگی ندارد.
۱۱.
گرایش اخباری، رویکردی معرفتی در حوزه دانش های شیعی نظیر: فقه، اصول، تفسیر و ...و یکی از جریان های فعال و تاثیرگذار محسوب می شود. پرسش پژوهش حاضر که به روش توصیفی ،تحلیلی و بنیادین نگاشته شده، مقایسه دیدگاه های اخباریان و مفسران عقل گرای شیعه در قلمرو شش قاعده تفسیری است .هرچند اندیشه های نخستین اخباری گری ظاهرا حدود پنج قرن قبل از محمد امین استرابادی به شکل نهفته و پنهان وجود داشته، ولی عمدتاً در قالب محدثان شیعه و در تضاد با اصولیانی همچون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی نبوده است. دستاورد مقایسه تطبیقی دو رویکرد فوق در مورد شش قاعده تفسیرگری عبارتست از: انکار مطلق اعتبار ظن در آموزه های دینی؛ اعتبار ظنون که برخاسته از عقل ناقص، قیاس ،استحسان، رای شخصی و هوای نفس نباشد، با تفاوت دیدگاهشان با عقل گرایان در خصوص ظنون برخاسته از عقل محض؛ ظنی و غیر معتبر دانستن احکام نظری در اصول و فروع دین برخاسته از ظواهرقران؛انحصار تحصیل یقین در احکام دینی صرفاً از طریق روایات اهل بیت(ع)؛ انکار مطلق یا محدود ساختن قلمرو قواعد چهارگانه : پیوستگی متن قرآن ،سیاق ،جری و تطبیق و توأمانی ظاهر و باطن قران
۱۲.
آیت الله حسن زاده آملی، از زمره علمایی است که از جامعیت علمی برخوردار است هم در علوم و عرفانی. افزون بر این مکتب تاویلی ایشان در رسیدن به تاویل (تفسیر انفسی کتاب تکوین عقلی و نقلی و هم در سیر و سلوک و کشف و شهود مراتب عالیه را طی کرده اند. مکتب تاویلی ایشان با مستندات عقلی و نقلی و تدوین الهی) مد نظر قرآن و ائمه معصومین(ع) که در طول تاریخ مورد عنایت دانشمندان و محققان اسلامی بوده می تواند کمک شایانی در فهم اسرار و حقایق باشد. علامه حسن زاده آملی هرجا سخن از اسرار و حقایق به میان می آورد التفات ویژه ای به طهارت نفس، سیر و سلوک و کشف و شود می کنند. تاویل روشی برای رسیدن به لایه های باطنی و معانی ژرف و عمیقی است که در کتاب تکوینی و تدوینی وجود دارد. و نه برای انسان حد یقف است و نه برای قرآن. چراکه برای قرآن، قرآن مادی، قرآن مثالی، قرآن عقلی و قرآن الهی هست وآیات و درجات قرآن، زمانی برای انسان تجلی می کند و اسرار و حقایق خود را به او نشان می دهد که انسان اسما و صفات الهی را در خودش پیاده کند لذا معرفت فکری