مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مفسّران شیعی در قرن دوازدهم، «ابوالحسن شریف عاملی اصفهانی» صاحب کتاب «مقدّمه مرآت الانوار و مشکات الاسرار» است. وی این اثر را به عنوان مقدّمه ای بر تفسیر قرآن خود نوشته و البتّه تفسیر را به پایان نرسانده است. عاملی در این اثر، اهتمام خود را بر گرد آوری روایات باطنی و تأویلی قرار داده و در حجم عمده کتاب، برای حدود 1200 واژه ی قرآنی به ترتیب الفبا ، معنای تأویلی بر مبنای روایات ارائه داده است. انتخاب روایات توسّط او، بر یک سری مبانی علمی و اعتقادی استوار بوده که می توان به مواردی چون اعتقاد به تحریف ناپذیری قرآن، حجّیت ظواهر قرآن، حجّیت روایات، اجتهاد ضابطه مند و پرهیز از اجتهاد بی اساس اشاره کرد. کتاب مذکور در منظومه آثار شیعی و از لحاظ اثر گذاری بر تفاسیر بعد از خود، جایگاه متوسّط یا کمتری دارد و بنا به تصریح مؤلّف، برای پر کردن خلأ موجود در عصر وی نسبت به این روایات تألیف شده است. در عین حال، نظریّات قرآن پژوهان معاصر که درمورد تأویل صاحب نظر و اثر هستند، در ارزیابی مبانی عاملی اصفهانی اهمّیّت دارد
مفهوم شناسی تأویل و کاربرد آن در تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
واژه تأویل بارها در قرآن به کار رفته و قرآن برای خودش ، قائل به تأویل شده که تلاش های بسیاری را برای یافتن مفهوم صحیح آن به خود معطوف ساخته است؛ علامه طباطبایی نظری جدید برای تعریف تأویل ارائه داده که شناخت آن، در کشف مراد قرآن از تأویل اهمیت ویژه ای دارد. در مقاله حاضر تلاش شده با استفاده از روش کتابخانه ای، تعریف علامه طباطبایی از تأویل در عرف قرآن، تبیین و عملکرد ایشان در کاربرد این واژه در المیزان،گردآوری گردد تا با تعریف ایشان، برداشتی صحیح از معنای تأویل در کاربرد این واژه در قرآن و تفسیر آن بدست آید و مشخص گردد که هیچ یک از تعریف های دیگر تأویل، به جز تعریف علامه طباطبایی، با مراد قرآن مطابقت ندارند و تأویل در تعریف علامه، از سنخ مفاهیم نیست، بلکه حقیقت واقعی و عینی یک واژه یا عبارت قرآنی است که در تمام تفسیر المیزان رعایت شده و تأویل، بر اساس تعریف رایج(بازگرداندن معنای ظاهری)، با هر انگیزه ای باشد، نادرست ارزیابی شده است.
بررسی تطبیقی وجوه معناشناختی و وجودشناختی مفهوم «بطن» و «تأویل» با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مفاهیمی که در ارتباط با تفسیر و بعضا مرادف با آن استعمال شده است، واژه تأویل است. درباره تأویل دیدگاه های متعددی وجود دارد که «ترادف با تفسیر»، «صرف از معنی ظاهر به معنی خلاف ظاهر» و نهایتا «دلالت بر باطن» مهم ترین این دیدگاه ها است. با وجود این که دیدگاه دلالت بر باطن، از شهرت کمتری برخوردار است، ادله متعددی آن را تأیید می کند که از جمله مهمترین این ادله، دلالت آیات قرآنی و احادیث دال بر این معنی است. با این وجود ابهام مفهوم «باطن» کمتر از ابهام مفهوم «تأویل» نیست و همین مطلب، ماجرای «تأویل» را پیچیده تر می سازد. برخی بسیار ساده و سطحی از کنار «باطن» و «تأویل» می گذرند و روندی را طی می کنند که به نفی «باطن» و «تأویل» منجر می شود. علامه طباطبایی (ره) به «تأویل» نگاهی وجود شناسانه و به «باطن» نگاهی معناشناسانه دارد که نیازمند تحلیلِ و تبیین است. این مقاله در صدد بررسی تطبیقی دو مفهوم «باطن» و «تأویل» در دو ساحت وجود شناسانه و معناشناسانه است و اثبات می کند می توان به هر دو مقوله بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) به عنوان دو مفسر برجسته معاصر بر اساس نگرش وجود شناختی و معرفت شناختی نگریست.
پیجویی دو رویکردِ تأویلی معناگرا و عینیگرا در روایات دربردارنده واژه «تأویل» از امام علی (ع)
حوزه های تخصصی:
با تتبع در روایات موجود، به دست می آید که امام علی (ع) جایگاهی ویژه در تأویل دارا می باشد. با وجود اختلافاتِ بین دیدگاههای مختلف تأویلی، ضرورت دستیابی به نوع نگاه امام علی (ع) در اینباره به عنوان یک مبنای معتبر در تشخیص دیدگاهِ صحیح، مشخص می گردد. در راستای رسیدن به این هدف، روایات دربردارنده واژه تأویل از امام علی (ع)، مورد تحلیل قرار گرفت و سپس دیدگاههای مطرح تأویل با دو رویکرد عینی گرا و معناگرا در این روایات پیجویی شد. از جمله نتایج تحقیق حاضر این است که، امام علی (ع) به بیان معنای غیرظاهری آیات قرآن کریم (اعم از محکم و متشابه) و سایر گزارههای دینی پرداخته اند؛ تا به این وسیله ابعاد مختلف دین اسلام را تبیین، تفهیم و محقق نماید و این یکی از معانی اصلی تأویل نزد ایشان است. ذیل رویکرد معناگرا، دیدگاه «تأویل به معنای خلاف ظاهر» (با رعایت قواعد و مصالح دین اسلام) مورد پذیرش قرار گرفت. ذیل رویکرد عینی گرا، دیدگاه علامه طباطبایی درباره تأویل به عنوان امور صرفاً عینی و خارجی، رد شد. و قسمتی از دیدگاه ابن تیمیه که قائل به تأویل در معنای عملی کردن اوامر و نواهی الهی است، مورد پذیرش واقع شد.
تطبیق دیدگاه ابن رشد و مولوی در مساله بایسته های اهل تاویل قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
تصرف در معنای ظاهری کتاب مقدس(قرآن کریم) و جایگزینی معنایی دیگر که در باطن آن لحاظ گردیده یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان دینی است. علی رغم مخالفت برخی اندیشمندان در فرقه های مختلف اسلامی، موافقان تاویل دینی به تبیین و توجیه آن پرداخته اند. پرسش تحقیق این است که: معتقدان به جواز تاویل در قرآن، در جایگزینی معنای باطنی به جای معنای ظاهری چه اموری را باید مد نظر قرار بدهند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در صدد است به بررسی تطبیقی دیدگاه ابن رشد و مولوی پیرامون ویژگی های اهل تاویل بپردازد. یافته های پژوهش حاضر این است که هر دو اندیشمند به تاویل در متون مقدس معتقد هستند. ابن رشد به عنوان فیلسوف مسلمان یکی از مهم ترین شرایط اهل تاویل را آشنایی با استدلال عقلی می داند. از سویی دیگر، مولوی به عنوان عارف مسلمان مهم ترین ویژگی اهل تاویل را سلوک در وادی شهود عرفانی می داند.
تحلیل شناختی مفهوم استعاری «انتقال» در حرف «حتی» با نگاهی به نقد تأویلات مبتنی بر مفهوم «انتها» در قرآن
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی حرف «حتی» در قرآن پرداخته است که یکی از حروف پرکاربرد بوده و از جهت عملکرد به حرف«الی» شباهت دارد؛ بر همین اساس برخی، اکثر موارد کاربرد آن را به معنای «انتها» گرفته و گاه تأویلات نادرست از آیات ارائه کرده اند. اما معنای «انتها» معنای اولیه و پیش نمونه ای این حرف است و همه موارد کاربرد آن محدود به این معنای پیش نمونه ای نیست؛ بلکه با قرار گرفتن در بافت های متفاوت و از طریق استعاری از مفهوم «انتها»، مفاهیم انتزاعی دیگر را کدگذاری کرده است. از جمله این مفاهیم، مفهوم «انتقال» است. نوشتار حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از اصول معناشناسی به تحلیل این حوزه ی معنایی حرف «حتی» پرداخته است. طبق بررسی های انجام گرفته گاهی حرف «حتی» با ایجاد تغییر در طرح واره ی اولیه ی آن، انتقال مسیر پیما از حالت، موقعیت یا مرتبه ای به حالت و مرتبه ای دیگر را نشان می دهد. به عبارت دیگر صرفاً بیان کننده مرحله ی نهایی فعل نیست بلکه رسیدن به انتها و ورود مسیرپیما به مرحله جدید را کدگذاری می کند.