اقتصاد و توسعه منطقه ای
اقتصاد و توسعه منطقه ای پاییز و زمستان 1399 شماره 20 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نیروی انسانی یکی از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی است و تأمین سلامت آن اهمیت زیادی دارد. بهبود و پرورش نیروی انسانی به نوبه خود وابسته به تأمین مخارج بهداشت و درمان است؛ تجربه کشورهای جهان نشان داده که با افزایش مقیاس تولید، هزینه متوسط به دلیل یادگیری و صرفه مقیاس کاهش می یابد و این امر باعث دسترسی نیروی انسانی به خدمات بهداشت و درمان با سهولت و هزینه کمتر می شود؛ بنابراین سؤال محوری این تحقیق آن است که آیا در بخش بهداشت و درمان مقوله یادگیری مطرح است و آیا هزینه های واحد این بخش با یادگیری و افزایش مقیاس طی زمان کاهش یافته است؟ بدین منظور ضمن به کارگیری داده های 187 کشور جهان مستخرج از پایگاه داده ها و اطلاعات بانک جهانی نسبت به کمی نمودن دو مقوله یادگیری و صرفه مقیاس و پاسخگویی به سؤالات تحقیق اقدام می گردد. نتایج تحقیق دلالت بر آن دارد که: اولاً در بخش بهداشت و درمان کشورهای جهان صرفه های مقیاس محقق شده اما هنوز کاملاً تخلیه نشده و می توان با افزایش تولید از صرفه مقیاس بهره برداری نمود؛ ثانیاً در بخش بهداشت و درمان کشورهای جهان فرایند یادگیری تحقق یافته است؛ ثالثاً در کشورهای توسعه یافته ضریب تولید در منحنی یادگیری نزدیک به یک و بی معنی است؛ یعنی از تمامی صرفه های مقیاس بهره برداری شده است ضمناً ضریب یادگیری در سطح بالاتر از متوسط جهانی قرار دارد. درحالی که در کشورهای درحال توسعه که ضریب تولید معنی دار بوده و متوسط بازدهی به مقیاس گویای آن است که صرفه های مقیاس کاملاً تخلیه نشده و انتظار می رود با افزایش مقیاس امکان برخورداری از صرفه مقیاس وجود داشته باشد. درمجموع یافته های تحقیق مؤید آن است که نرخ یادگیری و برخورداری از صرفه مقیاس در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه متفاوت از یکدیگرند؛ اما در این کشورها هر دو مؤلفه نقش کارآمدی در کاهش هزینه دارند.
برآورد پتانسیل تجارت محصولات سرامیکی و مصنوعات شیشه ای در گروه کشورهای CIS (براساس مدل جاذبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به روند رو به رشد تجارت ایران با کشورهای CIS در کالاهای محصولات سرامیکی و مصنوعات شیشه ای و به منظور آگاهی سیاست گذار از مهم ترین عوامل مؤثر بر تجارت ایران با کشورهای موردبررسی، در این مقاله سعی شده است با استفاده از داده های تلفیقی سال های 2019-2009 و بر اساس مدل جاذبه، پتانسیل تجارت ایران با کشورهای گروه CIS به تفکیک گروه های HS68 (محصولات سرامیک، شیشه و مصنوعات از شیشه)، HS69 (محصولات سرامیکی) و HS70 (شیشه و مصنوعات شیشه ای) بررسی شود. تجزیه وتحلیل اطلاعات مرتبط با کشورهای طرف تجاری نشان داد که بزرگ ترین شریک تجاری ایران در گروه کالایی HS68 کشورهای قزاقستان، آذربایجان و روسیه و در گروه کالایی HS69 و HS70 کشورهای آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان و روسیه می باشند. نتایج برآورد نشان داد که قدرت توضیح دهندگی مدل برای هر سه گروه کالایی با استفاده از روش های حداقل مربعات معمولی، اثرات ثابت و اثرات تصادفی بالا بوده و متغیرهای اندازه و ابعاد اقتصادی تأثیر مثبت و معنی دار و عدم توازن تجاری و مسافت تأثیر منفی و معنی داری بر جریان تجاری کشورهای گروه CIS داشته اند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش بنیان در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق اقتصاد دانش بنیان مستلزم وجود پیش نیازهای فرهنگی مناسب است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی تأثیرگذار بر تحقق اقتصاد دانش بنیان با بهره گیری از چارچوب نظری نهادی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. داده های موردنیاز به کمک پیمایش جمع آوری شد. مهم ترین شاخص های فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش، با رجوع به ادبیات موضوع و اسناد بالادستی جمع آوری و از طریق مصاحبه با 14 نفر از خبرگان موضوع پالایش و انتخاب شد. اولویت بندی این شاخص ها به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. بدین منظور پرسشنامه های مقایسات زوجی توسط 20 نفر از متخصصین تکمیل و از طریق نرم افزار اکسپرت چوئیس استخراج گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین شاخص های فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش بنیان و اهمیت هر یک به ترتیب عبارت است از: آموزش (28%)، عقلانیت (14%)، مهارت تفکر (6/9%)، عدالت (6/8%)، اخلاق (1/8%)، ذهنیت های فرهنگی (5/7%)، نظم (4/7)، تعاملات (2/6%)، استقلال (2/6%) و فرهنگ عینی (6/4%).
اثر آزادی اقتصادی بر کیفیت محیط زیست کشورهای اوپک (با استفاده از رویکرد پانل- (ARDL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش غلظت دی اکسید کربن در جو به یکی از مهم ترین موضوعات در سراسر جهان تبدیل شده است. این افزایش بسیاری از محققان اقتصادی را برای بررسی تجربی در مورد عوامل مؤثر بر انتشار گاز دی اکسید کربن و کیفیت محیط زیست مجاب کرده است. یکی از متغیرهای اثرگذار بر انتشار دی اکسید کربن، آزادی اقتصادی است که در بسیاری از مطالعات نادیده گرفته شده است. ازاین رو این پژوهش به دنبال بررسی اثر آزادی اقتصادی بر انتشار دی اکسید کربن (به عنوان متغیر جایگزین برای کیفیت محیط زیست) در کشورهای اوپک (شامل ایران) طی دوره زمانی 1996-2014 با استفاده از الگوی اقتصادسنجی پانل-ARDL است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد آزادی اقتصادی تأثیر منفی روی انتشار دی اکسید کربن (یا به عبارت دیگر، تأثیر مثبت روی کیفیت محیط زیست) در کشورهای عضو اوپک دارد و منحنی کوزنتس در این کشورها تأیید نشد.
ارزیابی و تحلیل اکوسیستم کارآفرینی و محیط کسب وکار استان ها با رویکرد نوین PFB(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بهبود محیط کسب وکار به عنوان یکی از مهم ترین راهبردهای حمایت از تولید و رونق تولید مولد و پایدار اقتصادی، در راستای برنامه ی مقاومت اقتصادی، به عنوان راهبرد اقتصادی بنیادی کشور مطرح است. اکوسیستم کسب وکار استان های ایران، همواره با چالش ها و تنگناهای فراوانی روبرو بوده و علی رغم بالا بودن ارزش برخی از مؤلفه ها و شاخص های مربوطه در برخی از استان ها، تنها به دلیل ناهمگنی موجود در میان ارکان ده گانه محیط کسب وکار، شاهد اکوسیستم هایی ناکارا و ناپایدار هستیم که منجر به افزایش هزینه های مداخلاتی مدیریت دولتی، به منظور بهبود وضعیت موجود گشته است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اکوسیستم کارآفرینی و عملکرد آن در استان های ایران است. به همین منظور از اطلاعات و داده های پایش و بهبود نظام کارآفرینی ایران در سال 98 که بر جنبه های کیفی نهادی و فردی اکوسیستم کارآفرینی تمرکز دارد، استفاده شده است. علاوه براین، در این پژوهش از رویکرد نوین تاوان گلوگاه (PFB) برای ارزیابی اینکه کدام یک از عناصر اکوسیستم کارآفرینی در استان های ایران باید موردتوجه بیشتری قرار گیرد استفاده شده است و همچنین برای رفع تنگناها و گلوگاه های موجود چه میزان تلاش موردنیاز است. ازاین رو در پژوهش حاضر با هدف ارائه یک تصویر پویا از تخصیص بهینه سازی شده، تلاش های سیاستی موردنیاز برای به حداکثر رساندن ارزش شاخص محیط کسب وکار و بهبود فضای کسب وکار کشور، با استفاده از روش pfb (تاوان گلوگاه) و ضمن استفاده از داده های سنجه ملی، که مطابق با اکوسیستم منحصربه فرد کارآفرینی ایران است؛ اقدام به محاسبه جدول شبیه سازی مؤلفه های محیط کسب وکار استان های ایران صورت گرفت و درنهایت، نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش بیانگر لزوم تمرکز سیاست ها و منابع موجود هر استان، بر ضعیف ترین رکن در همان استان است. به طوری که عمده استان های توسعه یافته تر همچون، اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، مرکزی، مازندران و بوشهر، ضعف در محیط حقوقی اکوسیستم را نشان می دهند؛ درحالی که استان های درحال توسعه البرز، فارس، کردستان، گلستان، همدان، اردبیل و چهارمحال و بختیاری ضعف در محیط مالی اکوسیستم مشاهده شد. همچنین برخی استان ها نیز ضعف در رکن محیط فرهنگی و آموزشی اکوسیستم کارآفرینی را نشان داده اند. محیط فناوری و نوآوری در استان های پیشرو صنعتی و تجاری همچون اصفهان، بوشهر، فارس و خوزستان و مرکزی و هرمزگان به عنوان رکن برتر گزارش شده است. استان هایی که دارای مزیت های جغرافیایی همچون دسترسی به بازارهای مصرف، دسترسی به بازارهای صادراتی و زیرساخت های ارتباطی داشته اند در محیط جغرافیایی مزیت نسبی داشته اند. بر اساس شبیه سازی اجرا شده بر شاخص ارکان استان ها، یافته ها حاکی از آن بود که، به منظور دستیابی به بهبود 11 درصدی در شاخص محیط کسب وکار کشور، نیازمند 16 درصد تلاش بیشتر در رکن محیط اقتصاد کلان، 15 درصد تلاش بهینه در رکن محیط مالی، 19 درصد تلاش بیشتر در رکن محیط فرهنگی و 18 درصد تلاش مضاعف در رکن محیط حقوقی است.
بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر ارزش افزوده بخش کشاورزی کشورهای منتخب منا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات آب وهوایی کره زمین به عنوان نتیجه روزافزون کشورها برای دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر در دهه های اخیر اثرات زی ادی را به دنبال داش ته ک ه نمی توان تأثیر آن بر بخش کشاورزی را نادیده گرفت. بخش کشاورزی به لحاظ نقشی که در تأمین مواد غذایی مردم دارد، یکی از اصلی ترین بخش های متأثر از تغییر اقلیم است که ب ا تأثیرپ ذیری از ش رایط اقلیم ی ه ر منطق ه می تواند بر اقتصاد آن منطقه تأثیر بگذارد. در این میان برخی از مناطق در معرض تغییرات آب وهوایی شدیدتری قرار دارند؛ ازجمله منطقه خاورمیانه و کشور ایران که از این مسئله مستثنی نیستند. در این تحقیق به بررسی تأثیر تغییرات آب وهوایی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی کشورهای منطقه منا پرداخته می شود. بدین منظور از داده های دما و بارش و ارزش افزوده بخش کشاورزی 11 کشور منطقه منا برای دوره زمانی 2001-2016 و از مدل هم جمعی با رهیافت حداقل مربعات معمولی اصلاح شده(FMOLS) و حداقل مربعات معمولی پویا(DOLS) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که یک رابطه بلند مدت هم جمعی میان تغییر اقلیم و ارزش افزوده بخش کشاورزی وجود دارد. در طول دوره موردبررسی متغیر دما اثر منفی و معنادار و متغیر بارش اثر مثبت و معنادار داشته است؛ به نحوی که با هر یک درصد افزایش دما و بارش در بلندمدت ارزش افزوده بخش کشاورزی در مدل (FMOLS) به ترتیب به میزان 28/0-، 03/0 درصد و در مدل (DOLS) به میزان 09/0-، 02/0 درصد تغییر می یابد.