۱.
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر شاخص توده بدنی در افراد مبتلا به چاقی انجام شد.این پژوهش به روش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبائی غرب تهران در شش ماه اول سال 1399 بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. از بین زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبائی، تعداد 60نفر انتخاب شدند پرسشنامه 5 عاملی ذهن آگاهی بر روی آزمودنی ها اجرا شد و سپس آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش اول12 جلسه 120 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان و گروه آزمایش دوم12 جلسه 120 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند و پس از آن از گروه های آزمایش و کنترل، پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شاخص توده بدنی افراد مبتلا به چاقی موثر بودند.
۲.
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت ساری بوده که با روش پژوهش آزمایشی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این تحقیق متشکل از کلیه زنان دارای نشانه های افسردگی و نشخوار فکری که به مراکز بهداشت شهرستان ساری در بین ماه های آذر تا بهمن سال 1398 مراجعه کرده اند، بود. تعداد 45 نفر نمونه در قالب 3 گروه 15 نفره (دو گروه های آزمایشی و یک گروه کنترل) با شیوه نمونه گیری در دسترس مشخص شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه افسردگی بک (1978) استفاده شده است.. نتایج نشان دادند که نتایج نشان دادند که درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است افسردگی و مولفه های آن ها را در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت ساری بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان دادند که بین اثربخشی دو روش درمانی شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش میزان افسردگی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت ساری تفاوت معنادار وجود دارد و اثربخشی درمان ACT بیشتر بوده است.
۳.
پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش خانواده بر بهبود روابط والدین و خودکارآمدی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان جویبار، انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی و مادران آن ها در آموزش و پرورش شهرستان جویبار در سال تحصیلی 1400 –1399 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 30 نفر انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در هر یک از گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. به افراد گروه آزمایش (مادران دانش آموزان منتخب) آموزش خانواده مطابق با کتاب خانواده و فرزندان در دوره ابتدایی تهیه شده توسط استادان طرح جامع آموزش خانواده به ویراستاری به پژوه (1389) طی 10 جلسه و به مدت یک ماه ارائه شد. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های ارزیابی رابطه والد–فرزند فاین و اسچووبل (1983)، خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. روایی توسط متخصصان تأیید شد و با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه های رابطه والد–فرزند برابر 90/0، خودکارآمدی برابر 88/0 محاسبه شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS 23 بود. یافته ها نشان داد که آموزش خانواده بر بهبود رابطه ولی-فرزندی و خودکارآمدی تاثیر دارد.
۴.
پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه بین مقاومت در برابر تغییر با رضایت شغلی و عملکرد سازمانی کارکنان در دوران همه گیری اپیدمی کووید-19 انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری عبارت بود از تمامی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان خواف که تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های استاندارد مقاومت در برابر تغییر اورگ (2003)، رضایت شغلی گریکسون (1987) و عملکرد سازمانی پاترسون (1992) بود که ضریب آلفای کرونباخ هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب برابر 75/0، 87/0 و 85/0 محاسبه شد. در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=) و بر حسب محاسبات ضرسب همبستگی پیرسون، یافته ها نشان داد در دوران همه گیری اپیدمی کووید-19، بین مقاومت در برابر تغییر با رضایت شغلی و هم چنین، بین مقاومت در برابر تغییر با عملکرد سازمانی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان خواف رابطه منفی معنی دار وجود دارد.
۵.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان: نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان نواحی 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 140 نفر بود که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 103 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب اداره محل خدمت و جنسیت کارکنان، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری تحول گرا باس و آولیو (2000)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و نگرش کاری کانتور و ویزبرگ (2002) بود. روایی پرسشنامه ها با نظر متخصصان تایید شد و به روش همسانی درونی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه رهبری تحول گرا برابر 83/0، توانمندسازی روان شناختی برابر 87/0 و نگرش کاری برابر 86/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) از طریق نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری تحول گرا با نگرش کاری و توانمندسازی روان شناختی کارکنان وجود دارد. هم چنین، رابطه مثبت و معناداری بین توانمندسازی روان شناختی با نگرش کاری کارکنان وجود دارد. از طرفی، معادلات ساختاری نیز نشان داد توانمندسازی روان شناختی نقش واسطه ای در رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان دارد.
۶.
پژوهش با هدف مقایسه دلزدگی زناشویی زنان و مردان متاهل عضو و غیر عضو در شبکه های اجتماعی مجازی شهرستان ساری انجام شد. این پژوهش از نظر تحقیق، کاربردی و روش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه زنان و مردان متاهل عضو و غیر عضو در شبکه های اجتماعی مجازی ساری بوده که تعداد 160نفر با روش نمونه گیری در دسترس ( 80 نفر عضو و 80 نفر غیر عضو) به عنوان نمونه انتخاب شدند.. ابزار گردآوری داده ها پرشسنامه دلزدگی پاینز، افسردگی بک، سلامت معنوی (SWB )توسط پالوتزیان و الیسون (۱۹۸۳ و پرسشنامه نگرش مذهبی بود که برای افراد عضو در شبکه های اجتماعی مجازی به صورت آنلاین و افراد غیر عضو به صورت دستی توزیع گردید.داده های بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS-24 و با به کار گیری آزمون تی تجزیه و تحلیل شد.نتایج آزمون نشان داد با توجه به نتایج بدست آمده از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و با توجه به اینکه سطح معناداری در این آزمون بزرگتر از05/0 است بنابراین تفاوتی بین افراد متاهل عضو وغیر عضو در شبکه های اجتماعی از نظر دلزدگی وجود ندارد.
۷.
پژوهش تصویر بدن یکی از موضوعات مهم در عرصه سلامت روانی است که نارضایتی از آن می تواند آسیب های روانی- اجتماعی زیادی به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی علل روان شناختی نارضایتی از تصویر بدن در زنان ورزشکار بود. روش تحقیق، روش کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی بود. 14 نفر از زنان عضو در باشگاه ها، کانون ها و سالن های ورزشی شهرستان قائم شهر به عنوان مشارکت کننده به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به سؤال های مصاحبه نیمه ساختار یافته پاسخ دادند. مصاحبه ها تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و با روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شدند. از تحلیل نتایج 32 مفهوم، 11 زیر مقوله و 5 مقوله بدست آمده، مقوله های اصلی عبارتند از نارضایتی جسمی، ظاهرگرایی، خودپنداره منفی، مسائل رفتاری عملی و مسائل ارتباطی و اجتماعی بود.
۸.
خانواده، عامل همبستگی و شرط تعادل اجتماعی و رکن اصلی جامعه است که در هر عصری و نسلی عملکرد دارد و معمولاً این عملکرد در الگوهای تعاملاتی اعضایش تجلی می کند. تحولات اجتماعی دهه های گذشته در سطح جهانی تغییرات، چالش ها و مسائل جدیدی روبرو ساخته است. با عنایت به اینکه روند استفاده از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در جامعه ی ایران طی سال های اخیر افزایش یافته است، لذا هدف اصلی این تحقیق مقایسه سازگاری زناشویی، روابط بین فردی، بهزیستی ذهنی و امنیت اجتماعی در بین زوجین استفاده کننده از شبکه اجتماعی فیلتر شده و داخلی بود. استراتژی روش شناختی این پژوهش مبتنی بر استفاده از روش علی- مقایسه ای و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه های محقق ساخته شبکه های اجتماعی مجازی، سازگاری زناشویی گراهام بی اسپینر، روابط بین فردی فترو و همکاران (2000) و بهزیستی ذهنی کییز و همکاران (2002) بود. حجم نمونه مورد نظر 100 نفر از زوجین شهرستان میاندورود میباشد. بدین منظور برای تحلیل داده از آزمون مقایسه میانگین ها (آزمون تی، تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون تی و تحلیل واریانس نشان می دهد بین سازگاری زناشویی، روابط بین فردی، بهزیستی ذهنی و امینت اجتماعی زوجین استفاده کننده از شبکه اجتماعی فیلتر شده و داخلی تفاوت معنی داری وجود دارد.
۹.
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مهارت های خود نظم دهی خشم، خستگی شناختی و ادراک خویشتن با راهبردهای خود نظارتی نوجوانان پرورشگاهی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را کلیه کلیه نوجوانان پرورشگاهی شهرستان میاندرود در سال 1398که تعداد کل آنها برابر100 نفر می باشند، تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش بر طبق جدول کرجسی و مورگان (1970) 80 نفر می باشند، که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارگرد آوری دادها پرسشنامه خود ادراکی هارتر، مقیاس خستگی شناختی چالدر و پرسشنامه راهبردهای خود نظارتی مارک اشنایدر بود. داده ها بعد از گرد آوری و کد گذاری با استفاده از نرم افزار SSPS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. جهت توصیف داده ها و ترسیم تصویری کلی از ویژگی های جمعیتی و اجتماعی-اقتصادی پاسخگویان و توصیف متغیر های وابسته و مستقل تحقیق، از آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین) استفاده شده است. سپس با استفاده از آمار استنباطی و تحلیلی نظیر ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون سعی گردید تا فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار گیرد. یافته ها ی پژوهش نشان داد که بین مهارت های خود نظم دهی خشم، خستگی شناختی و ادراک خویشتن با راهبردهای خود نظارتی نوجوانان پرورشگاهی ارتباط معنی داری وجود دارد.
۱۱.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر چند رسانه ای فلسفه برای کودک (P4C) بر حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی، انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 00–1399 بود که تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت کاملا تصادفی (بر اساس قرعه کشی) در گروه های آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای آزمودنی های گروه آزمایش، آموزش فلسفه برای کودک بر پایه چند رسانه ای، با روش پیشنهادی فیلیپ کم (1994) طی 8 جلسه و به مدت یک ماه، اجرا شد. در حالی که، اعضاء گروه کنترل در این مدت آموزش مشابه ای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه حل مسئله هپنر (1988) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=) انجام شد. یافته ها نشان داد که چند رسانه ای فلسفه برای کودک (P4C) بر حل مسئله دانش آموزان پایه سوم ابتدایی تاثیر معناداری دارد. هم-چنین، چند رسانه ای فلسفه برای کودک (P4C) بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی تاثیر معناداری دارد. بنابراین، معلمان پایه سوم ابتدایی برای بهبود، ارتقاء و یا تقویت حل مساله و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان می توانند از چند رسانه ای فلسفه برای کودک (P4C) بهره گیرند.