چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان: نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان نواحی 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 140 نفر بود که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 103 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب اداره محل خدمت و جنسیت کارکنان، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری تحول گرا باس و آولیو (2000)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و نگرش کاری کانتور و ویزبرگ (2002) بود. روایی پرسشنامه ها با نظر متخصصان تایید شد و به روش همسانی درونی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه رهبری تحول گرا برابر 83/0، توانمندسازی روان شناختی برابر 87/0 و نگرش کاری برابر 86/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری) از طریق نرم افزار های SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رهبری تحول گرا با نگرش کاری و توانمندسازی روان شناختی کارکنان وجود دارد. هم چنین، رابطه مثبت و معناداری بین توانمندسازی روان شناختی با نگرش کاری کارکنان وجود دارد. از طرفی، معادلات ساختاری نیز نشان داد توانمندسازی روان شناختی نقش واسطه ای در رابطه بین رهبری تحول گرا و نگرش کاری کارکنان دارد.

تبلیغات