پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی)
پژوهش های زبان شناختی قرآن سال دهم بهار و تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 19) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ساختار چینش آیات در سوره های قرآن، از دغدغه های قرآن شناسان بوده است. این مسئله در نگاه کلامی با تعابیر توقیفی - اجتهادی و ازنظر تاریخی با تعابیر اصالت (صیانت) - تحریف و از نگاه زیبایی شناسی به تعبیر تناسب / عدم تناسب آیات بررسی شده است. در دهه اخیر، این مسئله با رویکرد مطالعات متن شناسی دنبال شده است. در این میان، یکی از دست آوردهای مطالعات متن شناسی تاریخی، بلاغت سامی است که سبک کهن در تألیف متون بر پایه تقارن است. مطابق بلاغت سامی، متون براساس مجموعه ای پیچیده از تقارن ها در سطوح مختلف متن بنا شده اند. این مطالعات در آغاز با مطالعات عهدین، شروع و با مطالعات انسانشناسی فرهنگی تأیید شد. در گام بعد، به این الگو به عنوان سبک تألیف آیات قرآن توجه شده است. هدف نوشته حاضر، آزمون این الگو در سوره مبارکه فتح با روش تحلیل بلاغی است. برای تعیین بخش های متن این سوره از الگوی تقسیم بندی رکوعات قرآنی استفاده شد که بر اساس آن، محدوده ابتدا و انتهای رکوعات این سوره عبارت اند از آیات: 1-10؛ 11-17؛ 18-26؛ 27-29. یافته ها نشان می دهند ساختار بیان مطالب در سوره مبارکه فتح به این صورت است که ابتدا عناوین موضوعات سوره در رکوع اول به صورت مختصر بیان می شوند: بشارت و امتنان فتح مبین به پیامبر(ص) و مواهب اعطایی به پیامبر(ص) در سایه فتح مبین، آثار فتح مبین برای مؤمنان بیعت کننده با پیامبر(ص)، پیامدهای فتح مبین برای دشمنان پیامبر اکرم(ص)؛ سپس به ترتیب معکوس، این عناوین در سه رکوع بعدی توضیح داده می شوند. از نتایج این پژوهش، ایجاد زمینه مناسب برای فهم بهتر سوره، شناخت و تبیین بهتر ساختار متنی سوره های قرآن کریم و نیز نشان دادن ظرفیت رکوعات قرآنی در فهم بهتر و شناخت دقیقتر ساختار بیانی قرآن کریم اند.
نقش ساختاری و معنایی «رأی» در پندارشکنی های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پندارشکنی و تصحیح افکار و اندیشه انسان ها یکی از مهم ترین مأموریت های کتب آسمانی است. قرآن کریم به عنوان جامع و کامل ترین متن وحیانی، در تعداد کثیری از آموزش های الهی خود، نسبت به بسیاری از اندیشه ها و توهم های غلط بشری انتقاد داشته و با واژه ها و عبارات و ساختارهای گوناگون کلامی و ادبی سعی در تغییر چنین گمان های باطل و گسست خیال های موهومی داشته که به مرور زمان و در طول سال ها (به دلایل مختلف) برخلاف حقایق جهان هستی، در ذهن ها شکل گرفته و عامل شقاوت و نگون بختی انسان ها شده است. این ساختارها و واژه ها در عین تنوع، هرکدام مأموریت و وظیفه ای خاص برای اصلاح اندیشه ها به عهده دارند. در این مقاله، با استفاده از روش شناخت معنا و تحلیل ساختاری، خانواده واژه پندارشکن «رَأیَ» بررسی شد و نتایجی به دست آمدند که مهم ترین آنها عبارت اند از: شناسایی گونه های «أ لَم تَر و أ لَم یَر و أَرَأَیتَ و أَرَأَیتم و أوَلایرَوْن و أ لَم تَروا و هَل تَری و لَوْ تَری» بوده که در 98% این آیات، پندارشکنی با استفاده از آموزش غیرمستقیم انجام شده که در 71% آنها از آموزش با واسطه بیانی پیامبر اسلام(ص) استفاده شده است. لحن و نوع گویش در این گروه از آیات و آیات هم سیاق آنها در 87% موارد، گویش انتقادی و توبیخی شدید است و به نظر می رسد مخاطب گمراه و معاند این آیات که عموماً مشرکان و کافران اند، در پندارهای سقیم خود و پیروی جاهلانه از عادات گذشتگان خود پافشاری کرده اند؛ ازاین رو، قرآن کریم با لحن تهدید درصدد تأثیرگذاری بیشتر و ایجاد تنبه در اذهان آنها است و درمجموع در این آیات، اصل موضوعات مطرح شده برای افراد، بسیار روشن و واضح بوده و به دانستن و آگاهی خاص و پیچیده ای نیاز نبوده و درک پذیر است؛ اما باوجود بدیهی بودن حقیقت، گمراه و متوهم شده اند.
تأثیر بافت زبانی در گزینش باهم آیی واژگان قرآن کریم «مطالعه موردی سوره ابراهیم(ع)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بافت زبانی» متنی است که از پیوند بین واژگان به وجود می آید و کلمه ها ازطریق کاربرد در این بافت، معنا پیدا می کنند. «باهم آیی» همنشینی هدفمند واژگان در بافت زبانی متن است که در شکل دهی نظام واژگانی و نحوی زبان و القای مفاهیم مدنظر متکلّم، تأثیر بسزایی دارد. در پژوهش حاضر، تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی، تأثیر بافت زبانی آیات سوره ابراهیم(ع) در چینش و گزینش باهم آیی واژگان بررسی و تحلیل شود. تحلیل باهم آیی واژگان در سطح ساختار های اسمی و فعلی و بررسی میزان تطابق این همنشینی ها با موضوع و مفهوم سیاق آیات نشان می دهد کاربرد این شگرد زبانی در سوره کاملاً هدفمند و آگاهانه است. همچنین، اقتضای بافت زبانی و دلالت هایی که بافت متن در پی انتقال آن به مخاطب است، سبب چینش و گزینش این واژگان در زنجیره کلام شده است. کاربست این همایش ها در حوزه های معنایی متفاوت، افزون بر خلق معنایی جدید و فراتر از معنای معجمی برای واژگان، سبب ارائه اصطلاحاتی متداول در متون نیز شده است. برجستگی این هم آیی ها در بافت زبانی سوره ابراهیم(ع) با ایجاد هوشیاری در مخاطب، سبب شده است خواننده با تحلیل این پدیده متنی به درک بهتری از پیام و محتوای متن برسد.
بررسی و نقد راهکارهای ترجمه ابهام در قرآن کریم به زبان فارسی و چینی (ابهام واژگانی و دستوری به عنوان نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه ابهام ، به ویژه ابهام های قرآن به عنوان یک متن مقدس همیشه کار سختی است؛ زیرا سبک و شیوه ابهام قرآنی خالی از خلل و در عین سازواری و بلاغت است. در مقاله پیش رو با بررسی چگونگی ترجمه ابهام به دو زبان فارسی و چینی، تلاش شده است نخست، نحوه برخورد مترجمان با مقوله ابهام مشخص شود و دوم، تفاوت های این دو زبان در انتخاب های فرهنگی بررسی شوند. برای این منظور، از ترجمه های فارسی، یک ترجمه کهن ترجمه ابوالفتوح رازی و یک ترجمه معاصر ترجمه گرمارودی و از میان ترجمه های چینی، ترجمه «سلیمان بی جه سو» انتخاب شده اند. مهم ترین یافته های این پژوهش، نشان می دهد رازی در مواجهه با وجوه متعدد لفظ یا ساختار مبهم، معمولاً یک وجه را برگزیده و وجوه دیگر را وانهاده است. همچنین، گرمارودی بیشتر بر انتقال تعدد معنایی موجود در متن اصلی با استفاده از پاورقی و کمانک متمرکز است؛ در این بین، تمرکز سلیمان بر انتقال واژه یا ساختار مبهم به زبان چینی است.
معناشناسی "ضرّ" در قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ضرّ" از واژگان کلیدی و پربسامد در آیات قرآن کریم است که در تبیین حوزه معنایی رنج و سختی در جهان بینی قرآنی نقش مهمی دارد. این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی، مفهوم ضرّ را از دیدگاه قرآن کریم تبیین کرده است؛ زیرا معناشناسی با نگاه تحلیلی و دقیق به متن، روشی سودمند برای دستیابی به معنای حقیقی کلمه است. با بررسی واژه ضرّ با رویکرد هم زمانی مشخص شد ضرّ بر محور همنشینی فعلی با افعالی همچون مسّ و کشف و بر محور همنشینی اسمی با مفهوم بأس، نفع، نعمت، رحمت و سرّاء و بر محور جانشینی با واژه شرّ، عذاب و رجز در یک حوزه معنایی قرار می گیرد؛ ازاین رو "ضرّ" زیانی دنیوی و در حوزه آسیب های فردی و از سنن الهی است که وجود انسان را به کام خود می گیرد؛ همچون پرده اى بر چهره جان و تن انسان مى افتد و چهره سلامت، آسایش و آرامش را مى پوشاند. این ضرر در حدی است که شخص از دیگران قطع امید می کند و تنها خدا را می خواند و وسیله ای برای متنبه شدن، امتحان، رشد و رسیدن به مقام والا است؛ بنابراین، "ضرّ" لزوماً معنای منفی ندارد و ممکن است باوجود ظاهر ناخوشایند نتایج و آثار مثبت داشته باشد.
استراتژی زبانی قرآن کریم در اقناع مخاطب (مطالعه موردی اسلوب مقابله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف مهم قرآن کریم، نفوذ در انسان ها به منظور شکل دادن به رفتارها و نیل به مقاصد خاص است که این مهم در سایه روش هایی همچون اقناع انجام می شود. اقناع، فرایندی است برای مجاب ساختن مخاطبان نسبت به پذیرش موضوع و خواسته ای که به واسطه مهارت های کلامی و غیر کلامی حاصل می شود. در این پژوهش، کوشش شده است با روش توصیفی تحلیلی، استراتژی زبانی قرآن کریم در اقناع مخاطب به واسطه اسلوب بدیعی مقابله، مطالعه و چگونگی اثرگذاری آن تبیین شود. با احصای صورت گرفته در کل قرآن کریم، 121 نمونه آرایه مقابله به دست آمد؛ تمامی این نمونه ها با دو محور اساسی ایمان و کفر در ارتباط بوده اند و بحث اقناعی آن شایان توجه است که ازطریق خطاب وجدان صورت می گیرد. همچنین، نتایج بحث پیش رو حاکی از آن است که اسلوب مقابله، نقشی بنیادین در تصویرآفرینی و تولید موسیقی ازطریق سازه توازن و تکرار در متن دارد که این موارد نیز دارای کارکرد اقناعی اند و با نیکوسازی کلام، فحوای آن را با تأثیرگذاری بیشتر به مخاطب ابلاغ می کنند و به فرایند اقناع جامه عمل می پوشانند.
بررسی ساختارِ وجهِ سوره الرحمن براساس نظریه نقشی نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبانشناسی نوین، به ویژه رویکردهای متنی و نشانه شناختی موجود درباره ساختار و کارکرد متن، ابزار و مفاهیم نظری مهمی را برای مطالعات متنی نوین قرآن در اختیار پژوهشگران قرار داده است. دستور نقشی نظام مند هلیدی ازجمله این رویکردهای مهم است که پیش از این، کارایی خود را در مطالعه انواع متن نیز نشان داده است. از نظر او، زبان سه نقش اصلی را بر عهده دارد: نقش بازنمودی که بر اساس آن، درباره جهان و پدیده ها سخن گفته می شود، نقش متنی که ما را به ساخت متون ارتباطی منسجم توانا می سازد و نقش بینافردی که تعامل ارتباطی ما را با یکدیگر ممکن می سازد. هر یک از این فرانقش ها به ترتیب با سه ساختار واژی – نحوی یعنی ساخت گذرایی، ساخت موضوعی و ساخت وجه تحقق زبانی می یابد. عناصر تشکیل دهنده ساخت وجه، عنصر وجه و عنصر محدودکننده است. پس از مشخص کردن ساختار وجه در این سوره (شامل 78 آیه و درمجموع 90 بند) و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که زمان غالب در این سوره، زمان حال و وجه اخباری نیز وجه غالب در این متن است. این امر موجب شده است این سوره، حالت خطابی داشته و بیشترین توجه آن معطوف به مخاطب باشد؛ این امر با هدف اصلی این کتاب مقدس همسو است که همانا وصل کردن انسان به خداوند متعال است.
نقد ترجمه سوره یوسف براساس بافت موقعیتیِ متن مبدأ از دیدگاه مایکل هالیدی (برای نمونه، ترجمه صفارزاده و غراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوره یوسف یکی از سوره های قرآن است که با شیوه ای بدیع، همه داستان یوسفِ پیامبر(ع) را از آغاز تا پایان گزارش کرده است. این سوره در پایان دوره مکّی نازل شد که فشار بر فراخوانی اسلام به اوج خود رسیده بود؛ ازاین رو، با شیوه ای تعلیمی - خطابی، پیامبر اسلام را مستقیم و همه مؤمنان را غیرمستقیم خطاب می کند. در این جستار، تلاش شده است با بهره گیری از نظریه بافت موقعیتی در دستور نقش گرای نظام مند هالیدی و لزوم توجه به آن در فهم متن، ترجمه خانم صفارزاده و آقای غراب از بخش هایی از سوره یوسف، بررسی و دریافته شود آیا آن دو مترجم در انتقال بافت موقعیتی متن زبان عربی به زبان فارسی، موفّق بوده اند یا خیر. در گام نخست، ارکان بافت موقعیتی هالیدی (گستره، منش و شیوه سخن) در متنِ عربی بخشی از سوره بررسی می شود، سپس به اندازه توجه مترجمان به این بافت موقعیتی اشاره می شود. ترجمه های مطالعه شده این جستار، کمتر بر مبنای بافت موقعیتیِ متن عربی و بیشتر بر پایه نگاه به ظاهر آن بوده است؛ ازاین روست که خواننده ترجمه فارسی نمی تواند به خوبی از نقش اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان اصلی (عربی) و جایگاه عاملان گفتگو در داستان یوسف آگاه شود.
بازخوانی معنای واژه «تَبِعَ» در قرآن کریم با تکیه بر تحلیل روابط همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم تبعیت و اقسام آن در قرآن کریم از موضوعات بسیار گسترده و مهمی است که گاه به شکل صریح و روشن و گاه به صورت غیرمستقیم، در قالب داستان ها، پیام های قرآنی و زندگی پیروان حق و باطل متبلور شده است که پرداختن به آن، مختصات پیروی در آیات قرآن کریم را به تصویر می کشد. یکی از روش های پی گیری موضوع مذکور، تکیه بر معناشناسی کلمات کانونی این حوزه، چون «تَبِعَ»، «أطاعَ»، «اِقتَدَی»، «اِستِجابَ» و مانند آن است. در مقاله حاضر، تلاش شد با تکیه بر کلمه کانونی «تَبِعَ» و مشتقات آن، جایگاه معنایی این واژه در نظام واژگانی قرآن، با ملاحظه واژه های هم حوزه، شامل واژه های مترادف، متقابل و مجاور، در محور همنشینی، تبیین و بررسی توصیفی شوند تا دلالت های مرتبط با پیروی در نظام و دستگاه تصوری قرآن به دست آیند. کاربرد واژه «تَبِعَ» و مشتقات آن در بیش از 170 آیه قرآن و نیز همنشینی با واژگانی چون «الله»، «رسول»، «اولوالأمر»، «تقوی»، «أهواء»، «هدایت»، «عصیان» و غیره نشان می دهد پیروی در دو ساختار کلّی «بیرونی» و «درونی» و به سه شکل «قلبی»، «زبانی» و «عملی» تجلّی یافته و پیروی راستین از نگاه آیات، تنها منحصر به سخن و در قلب نبوده است؛ بلکه جلوه خارجى و اطاعت عملى هم مى خواهد و جلوه گاه آن ، اطاعت بى قید و شرط در همه مسائل زندگى از فرمان خدا، پیامبر(ص) و اولوالامر و رهبران حق است.
تبارشناسی واژه «زوج» در زبان های آفروآسیایی و هند و اروپایی با کاربردهای قرآنی – عهدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از واژگان پُربسامد قرآنی واژه «زوج» است. اهمیت این واژه از دو جنبه درخور توجه است؛ یکی به سبب حضورش در بیشتر شاخه های زبان های آفروآسیایی و هند و اروپایی که نشان از وسعت مناطق استفاده شده آن را دارد. دوم به واسطه کاربرد آن در متون مقدس ادیان ابراهیمی، با وسعت حوزه معنایی اش است. پژوهش حاضر با روش معناشناسی تاریخی و زبانشناسی تاریخی - تطبیقی برای دستیابی به سیر تطور ساختاری - معنایی این واژه، در زبان های مذکور با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. برای توضیح بیشتر مباحث زبانی، مصادیق و شواهد عهد عتیق عبری، یونانی و عهد جدید یونانی و سریانی (پشتیا) و قرآن ارائه شده اند. نتایج نشان می دهند واژه، به احتمال زیاد از زبان یونانی وارد زبان سامی شده و از شمالی ترین منطقه سامی نشین تا شمال آفریقا گسترش یافته است. معنای اصلی آن «وصل کردن» است که قرابت تنگاتنگی با یوغ و گاو دارد که در متون دینی یهودیان و عیسویان متبلور شده است. با گذشت زمان معانی ثانوی مرتبط با اصل معنای اولی شکل می گیرد؛ به طوری که معنای اتصال و پیوستن به زوجیت زن و مرد و جنس مؤنث عدول می کند. در ادوار بعدی معنای همسر و زن محوریت می یابد. در آخرین ایستگاه زبان های سامی، یعنی عربی، این واژه، توسعه معنایی داشته است که قرآن با استخدام آن، یکی از ناب ترین مباحث خلقت، یعنی جریان قانون زوجیت در بین تمامی موجودات را ارائه داد که تا قبل از نزول قرآن، بشر نسبت به آن جاهل بود.
بررسی ترجمه آیت الله مکارم شیرازی از قرآن با تکیه برالگوی تحریف متن آنتوان برمن (مطالعه موردی: آیات سوره جمعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن قرآن از متون حساس دینی است که درک صحیح مفاهیم آن در زندگی مسلمانان، اهمیت بسزایی دارد؛ ازاین رو، باید ترجمه ای متناسب و درخور با متن مبدأ و وفادار به آن ارائه شود تا نزدیک تر به مقصود وحی باشد و راهگشای مشکلات آنان شود. نظریات متعددی در زمینه ترجمه ارائه شده که پژوهش حاضر براساس روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه آنتوان برمن فرانسوی به نگارش درآمده است. او در نظریه خود با نهایت سخت گیری، مخالفت خود را در همه جهات با ترجمه ای که وفادار به متن مبدأ نباشد، اعلام می دارد. در این نوشتار، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی براساس هفت مؤلفه (عقلایی سازی، شفاف سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی و تخریب ضرب آهنگ متن) از مؤلفه های سیستم تحریف متن آنتوان برمن بررسی شده است. مترجم در زمینه عقلایی سازی، بیشترین و در زمینه تفاخرگرایی و تخریب ضرب آهنگ متن، کمترین میزان تحریف را دارد. ترجمه ایشان در برخی موارد، دچار اطناب کلام، شفاف سازی و غنازدایی کیفی و کمّی شده است. به طور کلّی ترجمه مکارم شیرازی براساس هفت مؤلفه برمن، ترجمه ای وفادار به متن مبدأ است.
بررسی «غنازدایی کیفی و کمّی» واژگان قرآن کریم در ترجمه های کهن؛ مطالعه موردی ترجمه سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، حامل پیام وحی برای تمام بشریت بوده و «ذکرٌ للعالمین» بودن آن، ترجمه این کتاب مقدس به زبان های مختلف دنیا را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. این کتاب مقدس پس از مخالفت برخی عالمان دینی، سرانجام در نیمه های قرن چهارم با فتوای جمعی از علمای ماوراءالنهر به فارسی ترجمه شد. یکی از نمونه های نخستین ترجمه این کتاب به زبان فارسی، تفسیر سورآبادی (سده پنجم هجری) است. با توجه به اینکه زبان فارسی در دوره مذکور، دوران تجدید حیات خود را سپری می کند و به تدریج از سیطره زبان عربی رهایی می یابد، جستار حاضر درصدد است با تکیه بر نظریه «ریخت شکنانه» آنتوان برمن، ظرفیت های این زبان نوپا و راهبردهای سورآبادی را در برگردان عبارات و کلماتی که در زبان قرآن کانونی اند یا از تنوع لفظی برخوردارند، در دو محور «تضعیف کیفی و غنازدایی کمیِ» این نظریه بررسی کند. این جستار با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به صورت نقد تطبیقی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند دغدغه مندی سورآبادی در استفاده از واژگان سره فارسی، او را بر آن داشت تا واژگان کانونی مثل: التقوی، الجهاد، الإیمان، العزیز، الحکیم و ... را با برابرنهاده هایی جایگزین کند که نمی توانند بار غنایی - کیفی واژگان قرآنی را با خود حمل کنند. در محور تضعیف کمّی نیز ضعف زبان فارسی یا محدودبودن دایره واژگانی مترجم، سبب می شود زنجیره ای از دال های عربی با تنوع لفظی بسیار، با یک یا دو لفظ فارسی جایگزین شوند و نوعی غنازادیی کمّی و تقلیل تنوع لفظی در ترجمه سورآبادی صورت پذیرد.