پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی)
پژوهش های زبان شناختی قرآن سال ششم پاییز و زمستان 1396 شماره 2 (پیاپی 12) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ماده عزم حامل مفهوم تعیین کننده در حیطه های مختلف فرهنگ اسلامی از عقاید، اخلاق، احکام و اندیشه سیاسی است که در 9 آیه از قرآن کریم دیده می شود و به نظر می رسد، مطالعه ریشه شناختی و تحلیل واژگانی درباره آن در برداشت های قرآنی سبب افزایش دقت می شود. در کتب تفسیر و لغت تشتت آشکاری در توضیح این ماده دیده می شود که تا حدی برخاسته از دورشدن از زبان عصر نزول و تا حدی مربوط به تعدد خود ریشه ها در سابقه تاریخی است. پرسش اصلی در پژوهش حاضر این است که ماده عزم در کاربردهای مختلف زبان عربی چه ریشه های تاریخی دارد. هریک از این ریشه ها چه معنای اصلی و چه گسترش های معنایی را دارند و تا چه حد در کاربردهای قرآنی این معانی پی جویی می شود. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، ریشه شناسی به سبک معمول در زبان شناسی تاریخی است و داده های کتب لغت و تفسیر در هماهنگی با الگوهای ریشه شناسی، تفسیر و جایابی شده اند. در مواقع لزوم آنجا که ارتباط معنایی وضوح کافی ندارد، برای آشکارتر شدن آن فراتر از روابط تبارشناختی بین واژگان از گونه شناسی ساخت معنا نیز استفاده شده و نمونه ای از آنگونه ساخت در واژه ای یا زبانی دیگر ارائه شده است. در این مقاله نخست همه احتمال ها در ریشه شناسی و سپس امکان امتداد آن ریشه های تاریخی تا زبان عربی قرآن کریم بررسی می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد که کاربردهای قرآن واژه عزم همگی ذیل معنای استوار بودن/ کردن و معانی نزدیک بدان که ریشه در ماده «زم» در آفروآسیایی و سامی دارد، صورت بندی می شود و ریشه های دیگر عملاً در قرآن استفاده نشده اند. معنای قصد کردن و تصمیم گرفتن که در طیفی از تفاسیر و ترجمه ها مدّ نظر قرار گرفته است، با شواهد ریشه شناختی تأیید نمی شود و به نظر نمی رسد در زبان عربی قرآن، ماده عزم این طیف از معنا را حمل کرده باشد.
تحلیل معنی شناختی واژه «ضلال و اوصاف آن» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت معانی واژگان قرآن و تبیین میدان معنایی آنها از دیرباز توجه مفسران و قرآن پژوهان را جلب کرده است. واژه ضلال و مشتقات آن از جمله واژه هایی است که در قرآن از بسامد نسبتاً بالایی برخوردار است. این واژه در بافت قرآنی با اوصاف مبین، بعید، کبیر و قدیم آمده است. در این پژوهش کوشش شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر ساختارهای مختلف صرفی و ترکیب نحوی آیات مشتمل بر واژه ضلال، معانی این واژه و کاربرد آن با اوصاف یادشده، تبیین شود. برآیند پژوهش نشان می دهد که صفت مبین بیشترین و کبیر و قدیم کمترین کاربرد را دارند. صفت مبین هم برای ضلال به معنای گمراهی حقیقی و دینی و هم برای گمراهی غیردینی آمده است؛ درحالی که صفت بعید تنها برای گمراهی حقیقی و صفت های کبیر و قدیم برای گمراهی غیرحقیقی به کار رفته اند. کارکردهای واژه ضلال با صفت های یادشده از نظر معنا و ساختار صرفی و نحوی تفاوت های آشکاری دارند؛ به گونه ای که از نظر صرفی به دو صورت نکره و معرفه و از نظر نحوی در نقش های مجرور به حرف جر، مفعول مطلق و خبر به کار رفته اند.
معناشناسی واژه «وجه» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی واژگان قرآن از روش های نوین پژوهش در قرآن کریم است. در این نگرش، پس از انتخاب کلمات کلیدی قرآن، حوزه های معناشناسی هر واژه به همراه ارتباط سیستمی میان آن ها، بررسی و برخی لایه های معنایی آیات ظاهر می شود. این رویکرد سعی دارد، با ملاحظه بافت و سیاق و با توجه به مجاورت کلمات و تکیه بر مجموعه یا بافت کلی قرآن، انسجام و پیوستگی معارف قرآن را روشن کند. تحقیق حاضر سعی دارد با استفاده از روش یادشده، حوزه های معنائی واژگان مرتبط با واژه «وجه» را با نظر به سیاق و روابط هم نشینی و جانشینی کلمات در آیات، تبیین کند؛ بدین ترتیب که معنای این واژه ابتدا از منابع معتبر لغت، جست وجو و سپس مصادیق مختلف آن با ملاحظه بافت و سیاق آیات از تفاسیر معتبر، روشن می شود و از محور هم نشینی در فهم معنا و مصداق آیات، کمک گرفته می شود و معناشناسی این واژه در حوزه های متعددی نظیر خداوند، پیامبران، انسان های وارسته، گناهکاران و ... تبیین می شود.
معناشناسی تاریخی و توصیفی «شُعُوب» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان و به دنبال آن واژگان، ریشه در فرهنگ ها، سنت ها و نظام خاص زندگی در هر جامعه ای دارد و متأثّر از جهان بینی دربرگیرنده آن است. بسیاری از واژگان قرآنی نیز پس از گذر از جهان بینی جاهلی و ورود به جهان بینی قرآنی، عناصر معناشناختی تازه ای پیدا کردند و در دوره پس از قرآن نیز با عنایت به گذر زمان، دچار تحوّل معنایی متناسب با حاکمیت فکری دوره خویش شدند. شناخت روند تحوّلات معنایی آن دسته از واژگان قرآنی که بعد ها در پیدایش نهضت ها و جریان های فکری، فرهنگی و اجتماعی همانند «شعوبیه» استناد شده، بسیار مهم و ضروری است. ازجمله این واژگان، واژه قرآنی «شعوب» است؛ واژه ای که نهضت شعوبیه بعد ها با استناد به آن در سوره حجرات، آیه 13، تأثیر فراوانی بر اوضاع فرهنگی، اجتماعی دوره عباسی و پس از آن به جای گذاشت. پژوهش حاضر با استناد به اشعار جاهلی، قرآن کریم، واژه نامه ها، تفاسیر و برخی دیگر از منابع متکلمان به منظور آسیب شناسی جریان «شعوبیه»، واژه «شعوب» را براساس معناشناسی تاریخی و توصیفی، تحلیل و تحول معنایی آن را از دوره جاهلی تا قرن پنجم هجری قمری در دوره اسلامی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که شکل مفرد این واژه، یعنی «شعب» مفاهیم «شکاف، جدایی، پراکندگی ...» و شکل جمع آن «شعوب»، مفاهیم «گروه های پراکنده، بسیار دورکننده = مرگ» را در دوره جاهلی و در قرآن کریم نیز مفهوم متضاد «گروه های پراکنده» را دارد و در قرن های بعدی نیز با عنایت به جریان های سیاسیِ متکی بر نژادپرستی و متأثرشدن از اندیشه های کلامی در مفهوم ملل غیرعرب به ویژه موالی و ایرانیان به کار می رود.
میدان معناشناختی «زهد» در قرآن و بازتاب آن در دیوان شریف رضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زهد پدیده ای نفسانی است و ریشه های عمیق فرهنگی و دینی در میان ملت ها دارد. ملت ها از زهد به تعابیر مختلف یاد می کنند و در فرهنگ اسلامی ازجمله مفاهیمی است که تأثیر مستقیم و بسزایی بر زندگی فردی و روابط اجتماعی میان افراد دارد. در این پژوهش با شیوه وصفیتحلیلی، موضوع زهد، بررسی و میدان معناشناسی آن ترسیم می شود؛ همچنین رابطه میان اجزای پیشرفته سیستماتیک آن و دیگر واژگان اخلاقی مرتبط با آن در قرآن کریم کشف می شود و چه بسا هریک از این اجزاء به خودی خود، سیستم معنایی دیگر (زیرسیستم) را تشکیل دهند که به ترسیم یک شبکه معنایی گسترده منجر می شود. سپس ابعاد فنی آن در دیوان عالم و شاعر بزرگ شیعی، شریف رضی، واکاوی می شود و میزان قدرت و توانایی شاعر در فهم الفاظ و معانی قرآن را به دنبال بیداری روحی و گرایش فکری عصر عباسی آشکار می کند و تلاش دارد تا با صبغه ای تعلیمی، ارزش های اسلامی و مخصوصاً شیعی را آشکار کند. درنهایت به کارگیری میدان معناشناختی زهد ایجابیِ سیدشریف رضی با رویکرد تعلیمی مملو از اشارات فراوانی است که با آمیخته ای از عاطفه و حکمت و اسالیب بیانی همراه شده است و با استناد به آیات قرآنی و با صبغه شیعی، برنامه کاملی را برای زندگی دنیوی و اخروی ارائه می دهد.
بررسی معناشناختی کاربرد مفهوم «رزق» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم پرکاربرد در قرآن کریم مفهوم «رزق» است. رزق در برخی اوصاف خدا ازجمله «الرزّاق» تجلی می یابد و با برخی مفاهیم اساسی در نظام معنایی قرآن کریم پیوند دارد. در این نوشتار سعی شده است با روش اسنادی - کتابخانه ای و با توجه به بافت زبانی و دقت در مقتضای آیات، روابط مفهومی رزق با دیگر مفاهیم همنشین و جانشین در قرآن کریم، تحلیل و تبیین معناشناختی شود. روابط همنشینی مفهوم رزق براساس فاعل رزق، متعلَّق یا مصداق رزق و دریافت کننده رزق در سه گروه جای می گیرند و روابط جانشینی آن نیز نخست براساس ساختارهای مشابه و دوم براساس روابطی مفهومی همچون شمول معنایی و هم معنایی شناسایی می شوند؛ درنتیجه، در این پژوهش علاوه بر تبیین جایگاه رزق در پیوند با دیگر مفاهیم قرآن کریم در محور همنشینی، مفاهیم جانشین آن نیز در قرآن کریم معرفی شده است.
بررسی سبک شناسی نحوی در سوره «الإنسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه سبک شناسی در جستجوی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در آثار برجسته و هنری است. این نظریه نگرشی است، در باب رابطه مشخصه های برجسته سبک و نقش و ارزش آنها در زبان متن با پیوستار معنایی و انتقال محتوای مرتبط با آن مشخص ه ها. یکی از این ویژگی ها، برجستگی های نحوی در زبان است که در قالب چیدمان کلمات در جمله ها، طول جمله ها و نوع آنها، کیفیت وجه و زمان بیانگر نوع اندیشه گوینده آن متن است. به عبارت دیگر از رهگذر ساختار عناصر نحوی نشان دار، نوع سبک و میزان ارزش گذاری این ویژگی ها در تعیین سبک نمایان و از آن با نام فراهنجاری نحوی یاد می شود. گاهی این برجستگی ها در قالب تکرار جملات ناهمپایه یا همپایه اتفاق می افتد و توازن نحوی را ایجاد می کند. در این پژوهش کوشش شده است، با بررسی سبک شناسی نحوی که شامل فراهنجاری نحوی، تشخّص نحوی و توازن نحوی است، زیبایی شناسی سوره انسان توصیف و تحلیل شود. با بررسی سبک شناسانه این سوره دریافتیم که تقدیم و تأخیر، حذف برخی از اجزای جمله و توازن نحوی برخی آیات منجر به زیبایی های موسیقایی می شود و از سوی دیگر، تأکید، بررسی جمله های فعلیه و اسمیه، بررسی فعل های ماضی، مضارع و امر و دلالت فعل های ماضی به کاررفته در این سوره، منجر به افزودن بار معنایی و دلالی شده است.
تأثیر نقش نماهای گفتمانی «واو» و «فاء» در تحلیل معنی آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیق در نقش نماهای گفتمانی یکی از حوزه های مطالعاتی بکر در زمینه دانش زبان شناسی است. این واحدها عمدتاً ارزشی کاربردشناختی و فرادستوری دارند؛ یعنی در ساحت متنی و بینافردی نقش هایی را به عهده می گیرند. <strong>هدف</strong> از نوشتار حاضر بررسی نقش های به کار رفته در آیاتی از قرآن کریم است که به نحوی به سه حوزه نفس، قلب و روح اختصاص دارد تا از خلال آن روشن شود که نخست، میان موضوع آیات و روابط گفتمانی به کار رفته در آنها چه پیوندی برقرار است و دوم، هریک از این نقش نماها چگونه به بروز نقش و کارکردی آیاتیاری می کنند.<strong> روش:</strong> این مقاله با رویکرد کاربرد شناختی و با اتکا به روش تحلیل گفتمان صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیمی میان معنی آیه و برداشت مخاطب از آن بر پایه ادات گفتمانی به کار رفته در آیه وجود دارد. «فاء» در آیات نفس، هم جنبه استنباطی و هم جهت وجدانی دارد. بدین ترتیب که برای استنباط معنی آیه مخاطب را ناگزیر به استدلال و استنباط می کند. «واو» نیز در ساختاردهی و حفظ انسجام معنایی و صوری متن بیشترین تأثیر را دارد. <strong>حاصل</strong> تحقیق نشان می دهد معناشناسی قرآن از گونه معناشناسی پویا است که با استفاده نقش نماها به ایجاد حرکت در رویدادهای داستان و نوسازی اطلاعات مخاطب یاری می رساند.
ارزیابی دوگانگی رسم الخطِ ادوات «إنّما، أنّما، کُلّ ما و أین ما» و بازتاب آن در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مشکل زا در ترجمه و تفسیر قرآن، توجه به رسم الخط خاص برخی از واژگانی است که در نگارش به دو شکل گوناگون نوشته شده اند و برداشت های معنایی متفاوت را فراهم آورده اند. در این راستا در مقاله حاضر کوشش شده است تا با روش توصیفی تحلیلی دوگانگی رسم الخط ادوات «إنّما، أنّما، کُلّ مَا و أینَ مَا» در آیاتی مشخص و با تکیه بر قواعد زبان و ادبیات عرب و تفاسیر تجزیه و تحلیل شود، سپس با معادل یابی آنها ترجمه های فارسی معاصر قرآن واکاوی و ارزیابی شود. درنهایت به این نتیجه رسیده ایم که بعضی از مترجمان از یک سو در پاره ای از مواضع به تفاوتِ رسم الخطیِ این ادوات بی اعتنا بوده و با انگاشت هایی متنوع معادل های ناصوابی را در برگردان این ادوات اظهار داشته اند و از سوی دیگر، بعضی نیز با درج معنای مناسب متوجه تفاوت رسم الخطی این ادوات بوده اند. درنهایت اینکه هرچند عمده اشکالات مترجمان در وهله نخست، مربوط به توجه نکردن به رسم الخط اصیل این واژگان است، بعد از آن، مشکل اساسی مربوط به ضعف تشخیص مترجم در ساختارهای صرفی و نحوی زبان مبدأ و به تبع آن گزینش نامناسب معنا در زبان مقصد است. درهرحال تقریباً «رضایی» در برگرداندن ادات «إنّما، أنّما، کُلّ مَا و أینَ مَا» از دیگر مترجمان دقیق تر عمل کرده است.
واکاوی نقش اقناعی واژگان وصفی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وصف» به مثابه ابزار پردازش سخن و بهترین وسیله تصویر هنری، زمینه ساز بسیاری از آرایه های ادبی مانند تشبیه، مجاز و استعاره است. در آفرینش اغراض ادبی ازجمله: مدح، رثاء و غزل نقش آفرین بوده است و در نقد و تحلیل های صرفی، نحوی و بلاغی متون مدّنظر قرار می گیرد. علاوه براین بسامد تعابیر وصفی در آیات شریفه قرآن سبب برخی پژوهش های قرآنی شده است. در این جستار به شیوه توصیفی تحلیلی نمونه هایی از این تعبیرها در آیات شریفه قرآن واکاوی و معلوم شد که وصف های قرآن مجید علاوه بر نقش بلاغی خود یکی از ابزارهای سخن وحی برای اقناع مخاطبان است. این وصف ها در قالب تصویرهای دیداری یا شنیداری و از نوع متقابل و متنوع آن به رسایی سخن کمک کرده است. وصف های قرآن با «محسوس ساختن امور معنوی و غیبی» آنها را به ذهن مخاطب نزدیک ساخته و در اقناع وی ایفای نقش کرده است. اقناعی که سرانجامش با هدف غایی قرآن یعنی هدایت مردم سازواری دارد.
بررسی معانی شعاعی عناصر بافت بنیان در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«معنای شعاعی» مجموعه ای از خطوط جانبی متشکل از سایه معناهاست که زاییده عناصر بافت بنیان و دریافت های عاطفی در موقعیتی کاربردگرا است. مطالعه سازه های بافت بنیان در قرآن کریم در دو ساختار درون متنی و برون متنی معانی شعاعی و فراوضعی را در این معجزه جاوید فراهم می سازد و دریچه ای نو به سوی اعجاز ادبی قرآن می گشاید. براین اساس در نوشتار حاضر کوشش شده است تا با کاربست دانش معناشناسی و تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به نقش موثر معانی شعاعی در وظیفه مند ساختن متن قرآن برای اثربخشی بر روح و جان مخاطب و درک بهتر مقاصد آیات این کلام وحیانی اشاره شود و به این سوال اساسی پاسخ داده شود که معانی شعاعی قرآن محصول چه ابعادی از عناصر بافت بنیان است. بررسی ها نشان داد که سازوکارهای هنجارگریزی، آرایش واژگانی، همخوانی آواهای واکدار و بی واک، تکرار، استعاره، مجاز و... به عنوان مهم ترین عناصر بافت زبانی در تولید معانی شعاعی نقش بسزایی دارند؛ همچنان که در بافت غیر زبانی رعایت موقعیت های دینی، روانی و تابوهای اجتماعی و... معانی شعاعی برجسته ای را خلق کرده است.
تحلیل گفتمان بشارت در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت قرآن در قالبی روشمند توجه بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان را به خود جلب کرده است. ازجمله علومی که در راستای دستیابی به این هدف مقدس به کار گرفته شده اند، واژه شناسی، کاربردشناسی و معنا شناسی و.... هستند که در دریافت معانی قرآن و غرض خداوند متعال نقش بسزائی داشته و دارند. علمی که در حال حاضر پا را فراتر از معناشناسی نهاده، علم تحلیل گفتمان است که به نوعی تلفیقی از همه علوم بیان شده است. در این رویکرد پس از آنکه معنای واژگان و ارتباط نحوی آنها آشکار شد، به ویژگی های متکلم و مخاطب و شرایط گفتگوی موجود میان این دو عنصر می پردازد و در پایان واکنش مخاطب بعد از دریافت پیام را بررسی می کند. تحلیل گفتمان که شامل شش مرحله است، درواقع تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی در متون گفتاری یا نوشتاری را کشف می کند و چگونگی شکل گیری معنا در ارتباط با عوامل درون زبانی و برون زبانی را مطالعه می کند. در این پژوهش با به کار گیری روش توصیفی تحلیلی کوشش شده است تا پس از بیان تعریفی از «کارگفت» و تاریخچه آن، «کاربردشناسی» و «بافت»، بافت پیرامونی کارگفت بشارت و تحلیل گفتمان و کارگفت آن در قرآن و شرایط حاکم میان دوسویِ این تعامل گفتاری _خداوند و بنده_ و دستاویزهای عنصر مُبَشِّر برای اقناع مُبَشَّر ترسیم شود و در پایان، شرایط تحقق کارگفت بشارت و میزان تأثیرگذاری این شیوه با به کارگیری وعده های دنیوی و اخروی برای ترغیب و تشویق مخاطب به سبب قبول ایمان و انجام تکالیف بررسی شود. شایان ذکر است در تحقق یک کارگفت، وجود همه مؤلّفه ها و شاخص ها الزامی است و اتحاد این مؤلّفه ها سبب تفاوت کارگفت ها خواهد بود.