جستارهایی در فلسفه و کلام (فلسفه و کلام)
جستارهایی در فلسفه و کلام سال پنجاه و یکم بهار و تابستان 1398 شماره 102 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
برخی روشنفکران معاصر اسلامی، به طرح پرسش های فکری در باب اصل خاتمیت و مباحث مرتبط با آن یعنی جامعیت و جاودانگی دین و مسائل مربوط به وحی، پرداخته اند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، کوشش شده که آرای روشنفکران معاصر اعم از سنت گرا نظیر مطهری و نصر و تجددگرا مانند لاهوری، شریعتی، سروش و ابوزید پیرامون سه جنبه خاتمیت، جامعیت اسلام و وحی مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از این است که می توان رویکرد روشنفکران معاصر نسبت به خاتمیت را در دو دسته عمده نیازگرایانه و علت گرایانه طبقه بندی کرد. در رویکرد نیازگرایانه می توان از شهید مطهری و حسین نصر یاد کرد و در رویکرد علت گرایانه دیدگاه های لاهوری، شریعتی، سروش و ابوزید قابل بررسی هستند. در رویکرد اخیر، میان روشنفکران تجددگرای معاصر اختلاف نظر وجود دارد. هرچند لاهوری و شریعتی، به اصل نیاز انسان امروزی به آخرین دین و کتاب آسمانی با وجود تکامل و بلوغ عقلی اذعان دارند؛ اما سروش و ابوزید با نظر به نظریه جانشینی تجربه های دینی و عقل جمعی و دیدگاه استغناگرایانه مدعی اند که خاتمیت به معنای اعتبار مطلق عقل و امکان نقد وحی است که در پرتو آن بشر جدید از مکتب وحی بی نیاز می شود که لازمه آن، سکولاریسم و عقب نشینی دین در برابر عقل خواهد بود.
بررسی مقایسه ای مسئله خواب و رؤیا در شعاع اندیشه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین شیرازی و علامه طباطبایی بنا به رویکرد متعالیه خویش به عالم خواب به عنوان یکی از عوالم غیر قابل انکار هستی نظر داشته و با نگاه تفسیری و فلسفی خود از ماهیت آن سخن گفته اند. در چنین رویکردی، عالمی که نفس در عالم خواب بدان وارد می شود، برزخ یا مثال نام دارد که عالمی است روحانی و همانطور که حواس به منزله روزنه هایی به عالم شهادت اند، قوه خیالیه انسان، به منزله دریچه آن شمرده می شود؛ اما جدایی روح از بدن و سیر روح در عالم مثال یا عقل به تناسب میزان ارزش و استعداد آن، مهم ترین مشخصه هایی است که علامه در تبیین فرآیند خواب بدان قائل است و آن را شاهدی بر مسئله غیریت نفس و بدن و مجرد بودن عالم نفسانی و خواب می گیرد. وی در این خصوص ذیل تفسیر آیاتی به بحث پرداخته است.
ماهیت زبان در اندیشه سوسور و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوسور با نقد جریان های تاریخی – تطبیقی پیرامون زبان، نقطه عزیمت تفکر خود را بررسی مختصات و عناصر درون زبانی قرار می دهد. از نظر وی، وجه تحقق یافته و پویای زبان نمی تواند ماهیت حقیقی آن را نشان دهد. بنابراین باید به وجه ایستای زبان و یا، بنیادهای همزمانی زبان توجه عمیق داشت. سوسور تحت تأثیر معرفت شناسی کانت حدود قلمرو زبان را از طریق لانگاژ، لانگ و پارول از هم متمایز می کند و ابژه انضمامی و یا به نحوی ساحات تقرر زبان را به لانگ محدود می کند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی در نسبتی بسیار نزدیک با سوسور، به تاملات زبان شناسانه پرداخته است. وی مطالعات زبان شناختی خود را با برداشتی تازه از روابط میان زبان و منطق آغاز می کند و با ریشه یابی واژه نطق از منطق، خاستگاه منطق را به سمت زبان سوق می دهد. در تلقی فارابی، نطق وجه بنیادین و عام زبان است. وی سه ساحت زبان را به نفس ناطقه، نطق درونی و نطق بیرونی تلخیص می کند که نطق درونی محل تقرر عناصر زبانی تعیین شده است. صرف نظر از این مساله؛ در نشانه شناسی، روابط میان دال و مدلول نیز در نسبتی متناظر با لفظ و معقول، به شکل قراردادی مطرح شده است. مقاله حاضر با بررسی ساحات سه گانه زبان در اندیشه سوسور می خواهد نشان دهد این تلقی ساختارگرایانه تلقی تازه ای نیست. قرن ها پیش در سنت فلسفه اسلامی نیز، فارابی به چنین تاملاتی پرداخته است. تلقی فارابی با تقسیم بندی نشانه های زبان به دو بخش الفاظ و معقولات و تقسیم سه گانه ساحات زبان، تلقی تازه ای در زبان شناسی است که به نوعی آغاز سیر مطالعاتی تازه در حیطه زبان شناسی اسلامی است.
مروری بر کاربرد مفهوم نامتناهی بالفعل در برهان جهان شناختی کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که ریاضیات و فلسفه را به یکدیگر پیوند داده است، مسئله «بعد نامتناهی» است. ویلیام کریگ، فیلسوف و متکلم آمریکایی سعی کرده است، با توسل به ریاضیات، عدم تحقق حوادث نامتناهی در عالم و حدوث زمانی جهان را اثبات نماید. وی نام برهان خود را برهان جهان شناختی کلامی می گذارد و در تقریر آن از برهان حدوث غزالی بهره می جوید. هدف این مقاله، بررسی یکی از دلایل فلسفی کریگ در اثبات مقدمه دوم این برهان در پی پاسخ گویی به این سؤال است: آیا این دلیل فلسفی- ریاضی کارایی لازم را در جهت اثبات حدوث زمانی عالم دارد؟ تحقیق حاضر با رویکردی توصیفی-انتقادی، دلیل اول از مقدمه دوم برهان کریگ را که دربردارنده مباحث نامتناهی بالفعل و نظریه مجموعه ها است، تبیین و سپس با تکیه بر آرای متفکران اسلامی ارزیابی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که اثبات حدوث زمانی عالم از طریق عدم امکان سیر قهقرایی رویدادهای جهان، شرایط تسلسل محال را ندارد و نمی توان نامتناهی بودن آن را انکار کرد و از آن جا که عدد را نمی توان به مجموعه نامتناهی نسبت داد؛ سخن از تعداد اعضای یک مجموعه نامتناهی، معنایی ندارد و از فرض وجود بعد نامتناهی حتی نامتناهی بالفعل تناقضی حاصل نمی آید و به همین دلیل، اغلب فلاسفه اسلامی، حدوث زمانی عالم را نپذیرفته اند.
مصداق قاعده الواحد در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهمی که ملاصدرا مانند حکمای سلف، آن را در فلسفه خود بیان کرده، قاعده «الواحد لایصدر عنه الا واحد» است. اگرچه وی این قاعده را از مستقلات عقلی دانسته و مفاد این قاعده را تا حدودی شبیه حکمای پیش از خود مطرح کرده است؛ اما با توجه به نظرات وی در باب وحدت شخصی وجود، قاعده بسیط الحقیقه، جایگزینی تجلی و تطور به جای علیت و بحث توحید، نمی توان مصداقی بر این قاعده در فلسفه او ارائه کرد. طرح قاعده بسیط الحقیقه و حذف علیت به معنای رایج آن، وحدت شخصی وجود را تائید می کند، در نتیجه هیچ موجودی غیر از خداوند از وجود حقیقی برخوردار نخواهد بود و همه موجودات در حکم سایه ها و تجلیات آن وجود حقیقی، محسوب خواهند شد. با حذف دوئیت در وجود، قاعده الواحد مصداق های متداول خود را از دست خواهد داد زیرا صدور در این قاعده فرع بر دوئیت و کثرت است.
کاربردشناسی زبانی؛ زمینه ها و لوازم آن نزد اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراگماتیک یا کاربردشناسی مطالعه معنا با توجه به مؤلّف یا گوینده است که به نقش عوامل برون زبانی و موقعیت و شرایط حاکم بر گوینده و مخاطب می پردازد و تحلیل رابطه دوسویه میان معنای درون زبانی و عوامل برون زبانی را به عهده دارد. هدف دانش کاربردشناسی تعیین معنای مراد گوینده یا مؤلّف است. پراگماتیک، کاربرد زبان از جانب انسان ها را یکی از اَشکال رفتار و کُنش اجتماعی می داند و آن را از این حیث مورد مطالعه قرار می دهد. هدف مقاله حاضر، احیای بخشی از میراث علمیِ منطق دوره اسلامی با جُستاری تطبیقی است و فرضیه آن، این است که اندیشمندان مسلمان نه به طور مستقل بلکه در ضمن برخی دیدگاه های منطقی خویش، به زمینه ها و لوازم پراگماتیک توجه نشان داده اند. از این رهگذر، می توان به خوانش دیگری از مباحث اندیشمندان مسلمان بر مبنای پراگماتیک دست یافت. آراء اندیشمندان مسلمان در این باب، در پنج مسأله قابل بحث و تحلیل است: تحلیل پراگماتیکیِ خبر، مشهورات صِرف، دلالت تصدیقی، پارادوکس دروغگو و اِنشاء اِخبارنُما (فعل گفتاری). اندیشمندان مسلمان در هر یک از این مسائل به رهیافت پراگماتیکی نزدیک شده اند. تأکید و تأمّل بیشتر بر این رهیافت، شاید می توانست پراگماتیک را به قامت بحثی مستقل و مبسوط نزد اندیشمندان دوره اسلامی درآوَرد. امروزه اهمیت بحث های زبانی، سودمندیِ اخذ رهیافت تطبیقی در فهم و کاوش مسائل و لزوم بازخوانیِ آراء پیشینیان، ضرورت چنین پژوهش هایی را دوچندان می کند.
بررسی نقش نظام مفاهیم سهروردی در مسئله ارتباط میان ذات و صفات نورالانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال بررسی جایگاه و نقش نظام مفاهیم سهروردی، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی در باب مسئله ارتباط ذات و صفات نورالانوار است تا از این رهگذر، دیدگاه فلسفی وی را بر اساس شالوده و محکمات تفکرش تبیین نماید. عبارات سهروردی در این باره به صورت های مختلفی بیان و تفسیر شده، برخی دالّ بر اثبات عینیت ذات با صفات نورالانوار و برخی دیگر منکر آن است. عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در فلسفه سهروردی و معیارهایی که در مورد اعتبار مفاهیم ارائه می کند، اعتقاد به عینیت ذات و صفات نورالانوار را با خدشه ای جدی مواجه می سازد.