۱.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی درماندگی آموخته شده با پیشرفت تحصیلی با میانجی گری اهمالکاری تحصیلی و اضطراب امتحان انجام شد. جامعه ی آماری کلیه ی دانش آموزان دختر دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 92-1391 بود. روش: نمونه ای با حجم 394 نفر با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شد. دانش آموزان پرسشنامه های درماندگی آموخته شده (LHS)، اهمالکاری (PASS) و اضطراب امتحان (TAI) را تکمیل نمودند. همچنین میانگین نمرات آن ها به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. پژوهش از نوع همبستگی بود و تجزیه و تحلیل داده ها با شاخص های آماری همبستگی و تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر یک از متغیرهای درماندگی آموخته شده، اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی ارتباط منفی معنادار دارند و درماندگی آموخته شده با اضطراب امتحان و با اهمالکاری تحصیلی و همچنین اهمالکاری تحصیلی با اضطراب امتحان ارتباط مثبت معنادار دارد. تحلیل مسیر نشان داد که الگوی پیشنهادی رابطه ی درماندگی آموخته شده با پیشرفت تحصیلی با میانجی گری اهمالکاری تحصیلی و اضطراب امتحان از برازش خوبی برخوردار نیست. تعدیل هایی که صورت گرفت منجر به ایجاد سه الگو که برازش خوبی داشتند، شد.
۲.
هدف: تعیین اثر بخشی مدیریت دفاع های تاکتیکی بر اساس روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر کاهش تعارضات بین فردی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با گروه کنترل، از نوع پیش آزمون و پس آزمون به همراه پیگیری 2 ماهه صورت گرفت. 16 نفر از جوانان 20 تا 40 ساله که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. برای ارزیابی متغیر از پرسشنامه تعارض ویکز و فیشر و اوری استفاده شد. اعتبار و روایی این پرسشنامه به ترتیب 77/0، 69/0 بود. همه شرکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 12جلسه تحت درمان روان درمانی روان پویشی کوتاه مدت قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش، در نمره تعارض بین فردی تفاوت معنا داری وجود دارد، اما در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل چنین تفاوتی دیده نشد. همچنین نتایج بدست آمده از آزمون T همبسته در گروه آزمایش نشان داد که اثربخشی مداخله در طی 2 ماه ماندگار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مدیریت دفاع های تاکتیکی براساس روان درمانی روان پویشی کوتاه مدت در کاهش تعارضات بین فردی موثر بوده است.
۳.
هدف: بررسی اثربخشی مداخله روانی- آموزشی بر کیفیت زندگی، سلامت روانی و بهشیاری بیماران مبتلا به بیماری MS بود. روش: 24 بیمار MS مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماران MS که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. دو گروه نیز به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از ابزارهای مقیاس کیفیت زندگی، مقیاس سلامت روانی و مقیاس بهشیاری استفاده شد. ابتدا هر دو گروه پرسشنامه های پیش آزمون را تکمیل نمودند. سپس افراد گروه آزمایش تحت مداخله روانی- آموزشی به مدت 8 جلسه 150 دقیقه ای و یک روز تمرین هشیاری قرار گرفتند و افراد گروه کنترل تنها درمان دارویی را ادامه دادند. در نهایت هر دو گروه پرسشنامه های پس آزمون را کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله روانی- آموزشی کیفیت زندگی و بهشیاری بیماران مبتلا به MS را به طور معنادار بهبود بخشید. سلامت روانی بیماران بعد از مداخله روانی- آموزشی تغییر قابل توجهی نداشت. بر اساس نتایج این پژوهش نتیجه گرفته می شود که این مداخله می تواند به عنوان یک درمان مکمل مناسب و تاثیرگذار برای افراد مبتلا به بیماری MS مورد استفاده قرار گیرد.
۴.
هدف: بررسی اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دلزدگی زناشویی و تعهد زناشویی در زنان متأهل. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه زنان متاهل شهرستان صفاشهر با حداقل یکسال و حداکثر 15 سال تجربه ازدواج بودند که 50 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند(هر گروه شامل 25 آزمودنی). پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز و تعهد زناشویی آدامز و جونز، و نیز هشت جلسه آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد ابزارهای گردآوری اطلاعات در این مطالعه بودند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده هاتوسط آزمون آماری تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر دلزدگی و تعهد زناشویی زنان متأهل در سطح01/0>p تأثیر معنادار داشته است. همچنین مشخص گردید که آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد؛ بر بهبود میزان تعهد اخلاقی، شخصی و ساختاری زنان متأهل شهرستان صفاشهر نیز در سطح 01/0>pتأثیر معنادار داشته است.
۵.
هدف: مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمانی شناختی- رفتاری بر نارضایتی از تصویر بدنی و حساسیت بین فردی زنان دارای نارضایتی از تصویر بدنی بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همراه با پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان مراجعه کننده ی 23-38 ساله ی دارای نارضایتی از تصویر بدنی در سال 95-1396 به مراکز سلامت شهرداری تهران بود. از طریق نمونه گیری خوشه ای بر اساس پهنه بندی شهرداری تهران پنج منطقه انتخاب و از هر منطقه چهارخانه سلامت به تصادف انتخاب شد، بدین طریق 453 نفر از مجموع 20 خانه ی سلامت حجم نمونه را تشکیل دادند، که با توجه به نمرات برش در پرسشنامه ها، ملاک های ورود و خروج، درنهایت تعداد 45 زن انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت از پرسشنامه های خرده مقیاس حساسیت بین فردی (SCL-90R)،(Dragutes and others1984 )، روابط چندبعدی بدن-خود، (Cash, 1997) بود. گروه های آزمایشی 12 جلسه، 90 دقیقه ای(هفته ای یک جلسه) تحت گروه درمانی شناختی رفتاری و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. یافته ها: یافته های تجزیه وتحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد الف) گروه درمانی شناختی- رفتاری و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور مشابه سبب بهبود رضایت از تصویر بدن گردیدند ب) گروه درمانی شناختی- رفتاری به طور معناداری سبب کاهش حساسیت بین فردی در پس آزمون شد اما این تأثیر در پیگیری سه ماهه پایدار نماند. لذا این روش های مداخله در بهبود مشکلات روان شناختی این گروه از افراد مؤثر می باشد.
۶.
هدف: تعیین اثربخشی درمان راه حل- محور به شیوه گروهی بر کاهش پرخاشگری مادران آسیب رسان روش: طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. نمونه پژوهش ، 30 مادر پرخاشگر آسیب رسان بودند که فرزندان پسر آنها در سال تحصیلی 94-93 در مدارس متوسطه اول شهر اهواز تحصیل می کردند و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای به طور تصادف در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 7 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته، تحت مداخله درمان راه حل- محور به شیوه گروهی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد درمان راه حل- محور به شیوه گروهی موجب کاهش پرخاشگری و مولفه های آن در مادران گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده و این اثر (به غیر از مولفه ی پرخاشگری کلامی) تا مرحله پیگیری ادامه داشته است.
۷.
هدف: اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی و تنظیم هیجان دانشجویان انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. نمونه شامل 30 نفر از دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب بود که با شکایت از نشانه های اضطراب، جهت دریافت مداخلات درمانی به کلینیک روانشناسی مراجعه کرده بودند. از این میان، 15 نفر در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر در گروه گواه گمارش شدند. اعضای گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، تعداد 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت گروهی را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه، مداخله خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه حساسیت اضطرابی تجدید نظر شده (ASI-R) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) توسط گروه نمونه تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در پس آزمون، نمرات حساسیت اضطرابی و دشواری های تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به آزمودنی های گروه گواه، کاهش معناداری داشته است.