بازیابی دانش و نظام های معنایی (مطالعات دانش شناسی سابق)
مطالعات دانش شناسی سال دوم بهار 1395 شماره 6
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر سطح همکاری و تحلیل ساختار شبکه همکاری های علمی پژوهشگران ایرانی حوزه علوم پایه پزشکی، درپایگاه استنادی علوم) سال 1996 تا سال 2013) انجام شده است. پژوهش با روش علم سنجی و با کمک شاخص های تحلیل شبکه انجام شد و جامعه آماری پژوهش شامل 1040 مقاله منتشر شده در سه حوزه سلول های بنیادی، پزشکی مولکولی و بیوانفورماتیک از زیرشاخه های علوم پایه پزشکی و از اولویت های علوم پایه در سند نقشه جامع علمی کشور بود. یافته ها نشان داد همکاری درون سازمانی در این حوزه 94/23 درصد، همکاری برون سازمانی 02/52 درصد و همکاری بین المللی 08/23 درصد است. یافته های پژوهش در تحلیل شبکه همکاری های علمی، برای چگالی شبکه عدد 018/0 ، ضریب خوشه بندی شبکه معادل 831/0 ، میانگین فاصله در شبکه همکاری برابر با 334/3 و قطر شبکه 9 است و از مولفه های شبکه همکاری حوزه علوم پایه پزشکی 24 مؤلفه محاسبه شده بود. یافته های شاخص های مرکزیت (خرد)، در مرکزیت درجه شبکه معادل 346/2 درصد، مرکزیت بینیت شبکه معادل 69/31 درصد و شاخص مرکزیت نزدیکی معادل 522/3 و شاخص بردار ویژه شبکه معادل 18/85 درصد بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد شبکه همکاری در حوزه علوم پایه پزشکی از انسجام کافی برخوردار نبوده و ارتباط و همکاری علمی لازم بین پژوهشگران صورت نگرفته است.
طراحی و تبیین الگوی مرجعیت علمی در آموزش عالی ایران براساس زندگی نامه اندیشمندان کشور با رویکرد تحلیل مضمون
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل فرایندی مرجعیت علمی در آموزش عالی ایران بوده است. در این پژوهش از روش آمیخته اکشتافی (کیفی کمی) از نوع کاربردی، به روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون، 10 نفر از افراد دارای شرایط مرجعیت درگذشته علمی ایران بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است و در مرحله دوم اساتید و صاحب نظران آموزش عالی شامل کلیه اعضای کمیته های علمی فعال در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، شامل 176 نفر که به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای موردمطالعه قرارگرفته اند. در مرحله اول تحقیق موضوع اتکاپذیری پژوهش توسط محقق رعایت شده و در مرحله دوم ضریب آلفای کرون باخ محاسبه شده که عدد 89/0 به دست آمده است. یافته های کیفی شامل مراحل پیدایش با پنج بعد، رشد و پرورش با شش بعد، تعامل با چهار بعد و تکامل با پنج بعد شناسایی گردید؛ و در پایان با استفاده از نرم افزار لیزرل[1] مراحل فرایندی و ابعاد مورد آزمون قرار گرفت. مشخص گردید؛ بیشترین تأثیر تجربه محیط های علمی جدید و یادگیری مناسب با میانگین رتبه ای 82/3 و کمترین تأثیر مربوط به وجود فضا و محیط سیاسی برانگیزاننده و تقویت کننده فعالیت های علمی با میانگین رتبه ای 19/2 است. نتایج پژوهش نشان داد نظر به نقش مرجعیت علمی در افزایش توان رقابتی کشور و همچنین جایگاه آن در اسناد بالادستی، ضرورت دارد با انجام برنامه های عملیاتی مناسب برای توجیه و آگاه سازی مدیران علمی کشور و به تبع آن همه دانش پژوهان شایسته از طریق برگزاری سمینارها و مجلات و انجمن های علمی و صداوسیما اقدامات کافی به عمل آید. [1] .Lisrel Software
اعتباریابی پرسشنامه رهبری دانش (مطالعه ای در دانشگاه های شهر سنندج)
حوزه های تخصصی:
پژوهش هایی که پیرامون رهبری انجام می شوند، نقش رهبران در مدیریت دانش را علیرغم اهمیتی که برای سازمان دارند، چندان مورد توجه قرار نمی دهند. از سوی دیگر مدیریت دانش و اطلاعات نیز علیرغم اینکه کلید فعالیت های رهبری هستند، چندان مورد توجه نظریه های رهبری نبوده اند. پژوهش توصیفی حاضر در صدد است تا از طریق بررسی ساختار عاملی پرسشنامه رهبری دانش ویتالا (2004)، به گسترش پیوند بین رهبری و مدیریت دانش کمک نماید. جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه های آزاد اسلامی واحد سنندج، دانشگاه کردستان و دانشگاه پیام نور سنندج بود (434 نفر). با درنظر گرفتن نسبت کارکنان در هر دانشگاه، نمونه ای به حجم 204 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رهبری دانش ویتالا (2004) بود که روایی و پایایی آن تأیید شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ساختار عاملی پرسشنامه رهبری دانش ویتالا (2004) مشتمل بر چهار بعد جهت یابی یادگیری، ایجاد فضای حمایت از یادگیری، حمایت از فرایند یادگیری در سطح فردی و گروهی، و عمل در نقش الگو (الگو بودن)، با اندکی تغییرات در نحوه ارتباط شاخص ها و ابعاد، پذیرفته می شود. یافته ها همچنین نشان داد که وضعیت رهبری دانش در دانشگاه های مورد مطالعه، بالاتر از متوسط بود. با توجه به نتایج بدست آمده بر مبنای یافته های پژوهش، پرسشنامه رهبری دانش ویتالا (2004) در ایران قابل استفاده است.
تحلیل ومصورسازی همکاری های علمی پژوهشگاه های علوم انسانی کشور
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تحلیل همکاری های علمی پژوهشگاه های علوم انسانی، به مصورسازی همکاری های علمی بین آنها پرداخته است و هدف آن مشخص کردن سطوح همکاری درون سازمانی و برون سازمانی این مراکز بوده است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی است و با مراجعه به پایگاههای کتابشناسی ملی، نورمگز، آی اس آی و اسکوپوس، فهرست آثار علمی پژوهشگران مورد نظر، استخراج شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهشگرانی است که طی سالهای 1386 تا 1392 دارای انتشارات علمی بوده و وابستگی سازمانی آنها یکی از پژوهشگاههای مورد مطالعه بوده است. تعداد این افراد 116 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع، طی سال های مورد مطالعه، 575 اثر علمی توسط محققان وابسته به پژوهشگاه های مورد مطالعه منتشر شده است که بیشترین سهم مربوط به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با 307 مقاله بوده است. طی سال های مورد مطالعه، 169 همکاری علمی بین پژوهشگاه ها صورت گرفته است. که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با 116 مورد دارای بیشترین همکاری بوده است. در مجموع، طی سال های مورد مطالعه، 143 همکاری علمی داخلی و تنها یک مورد همکاری علمی خارجی در قالب هم تالیفی صورت گرفته است. ضریب هم نویسندگی در مجموع سه پژوهشگاه 1.4 است. علیرغم همپوشانی موضوعی فراوانی که در پژوهشگاههای علوم انسانی و گروههای آنها وجود داشت، هیچ گونه همکاری علمی بین این پژوهشگاه ها وجود نداشت و این مسئله می تواند گسستگی فعالیت های پژوهشی علوم انسانی کشور را نشان دهد.
تحلیل الگوی مرجع دلوس و چار چوب پنج اس. در سازماندهی منابع علمی و ارزیابی کتابخانه های دیجیتالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل مفهومی الگوی مرجع دلوس و چارچوب پنج اس و شناسایی روابط بنیادین بین مفاهیم و شاخص های این الگو و چارچوب در سازماندهی و ارزیابی کتابخانه های دیجیتالی انجام شده است. روش پژوهش حاضر تحلیل مفهومی الگوی مرجع دلوس و چارچوب پنج اس در سازماندهی و ارزیابی کتابخانه های دیجیتالی بوده است. تمرکزالگوی مرجع دلوس بر شناسایی شش مفهوم اصلی و نیز روابطی است که کل یک کتابخانه دیجیتالی را در بر می گیرد ، درحالیکه تمرکز چارچوب پنج اس. بریکپارچه سازی مفاهیم کتابخانه دیجیتالی با پنج اس است . یافته ها نشان داد، الگوی دلوس و چارچوب پنج اس درحوزه هایی مانند جریان ها، محتوا، اجتماع ها و کاربران ، روابط مشترکی با کتابخانه های دیجیتالی دارند. در نتیجه، انعطاف پذیری چارچوب پنج اس در بخش ساختار به عنوان ابزاری قدرتمند برای تحلیل و سازماندهی محتوا در کتابخانه های دیجیتالی می تواند با به کارگیری انواع فراداده ها در سامانه کتابخانه های دیجیتالی مبتنی بر الگوی مرجع دلوس ، کاربردی شود . بخش سناریو در چارچوب پنج اس می تواند در پیش بینی هایی که در خصوص خدمات اطلاعاتی کتابخانه های دیجیتالی با توجه به رشد و افزایش فناوری های نوین اطلاعاتی در جهان اتفاق می افتد ، کمک کند.
بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع علمی پیوسته
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع اطلاعاتی پیوسته بوده است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی اجرا شده است. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بوده که در بین 472 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی توزیع شده است. یافته های پژوهش نشان داد 80 درصد اعضای هیات علمی از طریق جست وجو در اینترنت و مطالعات شخصی با منابع پیوسته آشنا می شوند و هدف اصلی آن ها در استفاده از منابع پیوسته انجام فعالیت های پژوهشی و به روز کردن اطلاعات است. در بین انواع منابع اطلاعاتی پیوسته استفاده از مجلات و کتب الکترونیکی بیش از سایر انواع منابع کاربرد داشت. 88درصد هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی از منابع اطلاعاتی رایگان برای رفع نیازهای خود بهره می گرفتند. مهم ترین معیار اعضای جامعه برای ارزشیابی منابع پیوسته وجود اطلاعات جدید و روزآمد است. نتایج پژوهش نشان داد که عدم دسترس پذیری دائمی به بانکهای اطلاعاتی به علت اشتراک نشدن به موقع و نداشتن سیاست جامع و کامل در این زمینه و همچنین سرعت پایین اینترنت از جمله مهم ترین موانع اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع اطلاعاتی پیوسته ذکر شده است.
ارزیابی عملکرد کتابداران کتابخانه های عمومی استان مازندران با استفاده از روش بازخورد 360 درجه و ارائه الگو
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد کتابداران کتابخانه های عمومی استان مازندران، با استفاده از بازخورد 360 درجه بود. پژوهش از نوع کاربردی و به روش پیمایشی-تحلیلی بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه پیش ساخته مدل 360 درجه است که روایی آن قبلا اخذ شده و پایایی آن براساس آلفای کرونباخ در تمامی موارد بزرگ تر از 75/0 است. جامعه آماری پژوهش شامل جامعه اول95 نفر کتابدار، جامعه دوم95 نفر همکار و جامعه سوم 32 نفر مدیر کتابخانه است که با توجه به محدود بودن از نمونه گیری به روش سرشماری استفاده شد، جامعه چهارم هم شامل 95 نفر مراجعه کننده است که به روش نمونه گیری اتفاقی انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS 22 و PLS و آمار توصیفی و آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، آنالیز واریانس و دانکن استفاده شد. یافته ها نشان دادوضعیت عملکرد کتابداران به طور کلی ( 35/4 ) و وضعیت عملکرد آن ها در هر کدام از شاخص های مهارت اخلاقی –ارزشی (44/4)، مهارت عملکردی(32/4) و مهارت فرآیندی(33/4)بالاتر از سطح متوسط بوده؛ همچنین بین نتایج ارزیابی 4 گروه به طور کلی و درتمامی شاخص ها بجز شاخص اخلاقی-ارزشی(097/0) تفاوت معناداری وجود داشت، مقایسه نمرات عملکرد کتابدارن هم نشان ازوجود تفاوت معنادار در نمرات این شاخص ها در بین 32 کتابخانه دارد. نتایج نشان دادارزیابی کارمندان و کارکنان سازمان ها از عوامل اصلی رشد مجموعه یک سازمان به شمار می رود. بنابراین ارزیابی کتابداران و شناخت آن ها از خود به ارتقای کتابخانه ها خواهد انجامید. ارزیابی کارکنان و تجزیه و تحلیل آن ها به روش 360 درجه یا ارزیابی گروهی می تواند روشی نو و تعیین کننده برای مجموعه مورد بررسی باشد.