۱.
درک خاص نیما از شعر و جایگاه شاعر، متضمن نوعی دلالت هنجاری است که به ترسیم نوعی وضعیت آرمان شهری در شعر او منجر می شود. بر مبنای دیدگاه این مقاله، نیما نیز همانند سمبولیست های اروپایی با تأکید بر مرجعیت «تخیل» در شعر، میان شعر و حقیقت و به دنبال آن جایگاه شاعری و مقام رازبینی و رازگویی قرابت و یکسانی ایجاد می کند. چنین قرابتی که با خود نفی وضعیت نابسامان موجود و ترسیم و القای جهان آرمانی را به دنبال دارد، همسویی فراوانی با مفهوم ایدئولوژی در اندیشه سیاسی پیدا می کند. بدین گونه، درک خاص نیما از شاعری به آن نوع از تفکر آرمان شهری در شعر او منجر می شود که می تواند به عنوان بارزترین جلوه تفکر اجتماعی در اشعار او شناخته شود.
۲.
در اندیشة سیاسی ایرانشهری شاه سایه خداوند بر زمین است و حضور شاه عادل و فرهمند در رأس حکومت موجب خرمی و آبادانی کشور و سعادت و نیکبختی نفوس مردم خواهد شد. فردوسی در شاهنامه کوشید اندیشه شاه آرمانی را بازسازی کند و متناسب با شرایط زمان خود جلوه ای «حماسی» بدان ببخشد؛ اما شهاب الدین سهروردی در قرن ششم دریافتی دیگر از همین نظام اندیشه سیاسی عرضه کرد که از آن به «قرائت عرفانی-اشراقی» از اندیشة سیاسی ایرانشهری تعبیر کرده ایم. شیخ اشراق در آثارش از مؤلفه ها و مفردات اندیشه ایرانشهری، که به طور کامل در شاهنامه گردآوری شده بودند، برمبنای نظام فلسفی اشراقی خود قرائتی نوین عرضه کرد. در این قرائت جدید «عالم خیال» به مثابة یکی از مهم ترین ابتکارات سهروردی، نقشی اساسی دارد. کارنامة شاهان آرمانی چون فریدون و کیخسرو، که در روایت های کهن جنبة اسطوره ای یا حماسی داشتند، در قرائت سهروردی جنبة عرفانی می یابند و مفاهیمی چون سیمرغ، جام جهان بین، کوه قاف و مانند آن، همگی در نظام فکری اشراقی معنا و مفهوم جدیدی به خود می گیرند. مقالة حاضر به ابتکارات سهروردی در حوزة اندیشه سیاسی ایرانشهری می پردازد.
۳.
ارزشمندی نظریه سیاسی مدرن در اصالت درونی و کاربردهای بیرونی آن است؛ اما سؤال این است که این نظریه چگونه تکوین یافت؟ این مقاله در پاسخ به این پرسش، این فرضیه را مطرح می کند که مدرنیته به پیدایش و آشکار شدن نیروهایی انجامید که آن نیروها مبانی و کاربردهای نظریه سیاسی را از بنیاد دگرگون کردند. تفکر علمی به عنوان عامل زمینه ای و سیاست جدید (مشخصاً دولت مدرن) در پی فروپاشی قرون وسطی (به عنوان عامل درونی)، دو نیروی اصلی در تکوین نظریه سیاسی مدرن بودند. اندیشة علمی جدید با دگرگونی در مفهوم طبیعت و سیاست با تمرکز بر قدرت و گسست از اندیشة مدینة فاضله، زمینه های تحول نظریه سیاسی را ایجاد کرد. نظریه سیاسی مدرن در پی این وضعیت، چونان چارچوبی مرجع و کارآمد در توصیف زندگی سیاسی و عرضه راهکارهایی برای حل مشکلات سیاست پدیدار شد.
این مقاله با تفکیک مفهومی نظریه سیاسی قدیم و نظریه سیاسی مدرن در یک جایگاه تاریخی نشان می دهد که چگونه در فضای مدرنیته، نظریه سیاسی مدرن با گسست از جهان قدیم شکل گرفت، هویت یافت و کاربردهای جدید خود را در فهم مسائل و حل مشکلات نشان داد. نتیجه حاصل از این مطالعه نشان می دهد که کفایت و کارآیی نظریه سیاسی مدرن در نوع تلازم و تناسب میان مبانی فکری و ارزش های بنیادین آن و نیز کاربردهای عملی آن در عرصة زندگی سیاسی و اجتماعی است؛ وظیفه ای که در نظریه سیاسی در عصرجهانی شدن با آسیب و تردید مواجه شده است.
۴.
مقاله حاضر که با رویکرد میان رشته ای و با استفاده از روش تحلیلی سامان یافته است، به دنبال بررسی میزان امکان پذیری اعمال مسئله انصاف در نظریه اقتصاد قانون اساسی است. عمده ترین نتیجه حاصل این است که با وجود قابلیت ها و راهگشایی های خوب نظریه اقتصاد قانون اساسی، در توانایی های آن غلو شده و به بیان آمارتیا سن نوعی نهادگرایی استعلایی را به نمایش گذارده است. با این وجود، عنایت به نقش نهادهای غیررسمی می تواند کمک کند که قواعد بازی و قوانین اساسی به شکلی بهتر تدوین و اجرا شوند.
۵.
طی چند دهة اخیر، جهان دستخوش تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترده ای شده است. بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده اند که متناسب با تغییراتی که در حوزه های مختلف زیست بشری به وجود آمده، اتخاذ چشم انداز گسترده تری برای مطالعة فرهنگ و سیاست ضرورت یافته است؛ برهمین اساس در جامعه شناسی سیاسی جدید، جهانی شدن به یکی از مفاهیم و متغیرهای مهم در تبیین تحولات سیاسی و اجتماعی مبدل شده است. از طرف دیگر جنبش های اجتماعی از جمله پدیده هایی هستند که در دوران جدید رشد و گسترش زیادی پیدا کرده اند، به نحوی که امروزه از این جنبش ها به عنوان موتور محرک تحولات عصر جدید یاد می شود. طی دو دهة اخیر، همزمان با گسترش ابعاد و شاخص های جهانی شدن در همه نقاط دنیا و از جمله در ایران، جنبش های اجتماعی در ایران نیز رشد و گسترش زیادی پیدا کرده اند. نتایج پژوهش های انجام شده نشان می دهد فرایند جهانی شدن، بر جنبش های اجتماعی ایران مؤثر بوده و یکی از مهم ترین این تأثیرها، تقویت پیوند این جنبش ها با یکدیگر بوده است. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤال است که جنبش های اجتماعی ایران در عصر جهانی شدن حول چه محوری، با یکدیگر پیوند خورده اند؟ بررسی های انجام شده نشان می دهد دموکراسی خواهی مرکز ثقل مطالبات جنبش های اجتماعی ایران و حلقة پیوند متقابل آن بوده است.
۶.
چالش از مفاهیم اساسی و کلیدی در علوم سیاسی- اجتماعی به شمار می رود و تمامی دولت ها به گونه ای با آن مواجه می شوند. دولت ها مجبورند برای تبدیل نشدن چالش به بحران، استراتژی های مختلفی را در معرض آزمون قرار دهند؛ چرا که عدم شناخت چالش می تواند دولت را با مشکلات نهادی و غیرنهادی مختلف مواجه و مشروعیت و کارآمدی آن را دچار نوسان و گاه با بحران روبه رو کند. در این مقاله با استفاده از رویکرد نهادگرایی تأثیر چالش زای جهانی شدن بر کارآمدی دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به چالش مشارکت سیاسی، مطالعه و نشان داده شده که جهانی شدن چگونه ممکن است باعث چالش مشارکت سیاسی در دولت جمهوری اسلامی ایران شود.
۷.
در این مقاله با استفاده از تئوری نخبگان قدرت و با رویکردی نهادی، گروه قدرت در شهر تهران مطالعه شده است. سؤال اصلی این است که آیا اداره کنندگان سازمان های مهم شهر، یک گروه نخبه قدرت را تشکیل می دهند؟ و آیا می توان مدعی شد که این گروه به طور متشکل بر مسائل اجتماعی شهر تأثیرگذار است؟ این پژوهش برای مطالعه قدرتمندان، بر سازمان های دولتی اداره کنندة شهر متمرکز می شود و سران این سازمان ها را به عنوان نخبة قدرت در نظر می گیرد. روش انجام تحقیق عبارت از مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه با افراد مورد نظر است. مطالعه عملکرد، تصمیم گیری ها و روابط افراد، در نظر گرفتن چند حادثة خاص و نیز جمع آوری اطلاعات حول مشخصات اجتماعی افراد، مجموع داده های ما را تشکیل می دهند.