مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این جستار نقد و بررسی مقاله ای است که پیش تر شریف زاده و حجتی با عنوان «پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»» در همین مجله به چاپ رسانده اند. این مقاله با وجود برخورداری از برخی نکات مثبت دربردارندة چندین نکتة قابل نقد است. ما نکات قابل نقد را گزارش می کنیم و می سنجیم؛ مواردی چون تعبیر «حکم ناپذیری» در مجهول مطلق، عدم اعتبار ارجاع به قراملکی و جاهد در نقد راه حل های پیشینان، تقسیم بندی معدوم مطلق به «هستی شناختی» و «معرفت شناختی»، رابطة مجهول مطلق و معدوم مطلق و راه حل آن ها، غفلت از قاعدة فرعیه و تعریف قوی قدما از معدوم مطلق، راه حل های مقاله و تناقض گویی های مکرر آن؛ عدم موفقیت مقاله در نشان دادن خدشه پذیر بودن راه حل پیشینان، خدشه پذیربودن تحلیل مقاله از «خبر» و احتمالاً از «سخن» و بدفهمی مقصود قدما، و غفلت از تعریف مجهول مطلق و دلیل خبرناپذیری و سخن ناپذیری آن.
هنجاری بودن معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیین کنندة الگوی درست کاربرد بوده و این الگو را تجویز می کند. مهم ترین استدلال هایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاری بودن معنا ارائه داده اند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان خطای سمانتیکی» استوار است. اما برخی فلاسفه، ادعای هنجاری بودن معنا را زیر سؤال برده و انتقاداتی به آن وارد کرده اند. در این مقاله از این نظریه که هنجارهای زبانی ریشه در جنبة اجتماعی زبان دارند دفاع می شود؛ یعنی معنای کلمات به خودی خود، در مورد کاربردهای صحیح و ناصحیح بی طرف است، اما قوانین اخلاقی یا اجتماعی هر جامعه هنجارهایی را به زبان تحمیل می کند.
«مفهوم نمایی» محالات ذاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منطق و فلسفة ارسطویی و اسلامی، محالات ذاتی دارای مفهوم و معنا تلقی می شوند، هرچند در خارج محقق نمی شوند و نمی توانند بشوند. محالات، احکامی فلسفی دارند که در امور عامة فلسفه مورد بحث قرار می گیرند. در این نوشتار، ضمن رد دلایل اندکی که بر معنا داری محالات ذاتی آورده اند، چند دلیل فلسفی و منطقی بر بی معنایی محالات ذاتی اقامه خواهیم کرد. به نظر می رسد مبحث منطقی «عدم و ملکه»، مبنای خوبی برای تشخیص بی معنایی جملات و مرکبات به دست می دهد. بر این اساس و توضیحاتی که در متن آمده است، محالات ذاتی را باید الفاظ مرکبی دانست که از طریق بازی با الفاظ ایجاد شده اند و هیچ مفهومی را به ذهن نمی آورند، بلکه صرفاً ذهن را به توهم معنایابی می اندازند؛ محالات ذاتی «مفهوم نما» هستند. پیامدهای مهم این نظریه در این نوشتار به اجمال مورد اشاره قرار گرفته اند.
برهان وجودی آنسلم و مسئلة مقایسه با خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان آنسلم از نمونه های نامور برهان وجودی است که قرن ها محل بحث فیلسوفان و منطق دانان بوده است. یکی از کلیدی ترین فرازهای این برهان چنین است که «اگر [آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست] در ذهن وجود داشته باشد، آن گاه می توان همین فرد را به عنوان موجود تصور کرد که فراتر است». بر اساس این فراز، می توان «مسئلة مقایسة با خود» را مطرح کرد؛ مسئله ای که اولاً به تمایز میان «آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست» و «آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست به عنوان موجود»، و ثانیاً به مقایسة میان آن ها می پردازد. در این مقاله، نگارندگان تلاش می کنند پاسخ چهار تقریر از برهان وجودی آنسلم، میلیکان، اوپنهایمر و زالتا، لوئیس، و کینگ، به «مسئلة مقایسه با خود» را بررسی کنند؛ در مقام پاسخ گویی به این مسئله، میلیکان و هم چنین اوپنهایمر و زالتا آن را منحل کرده اند، لوئیس با استفاده از جهان های ممکن لوئیسی به حل آن پرداخته است، و کینگ با بهره گیری از نظریة اشیای التفاتی کوشیده است این تمایز را مدل کند. در این نوشتار استدلال می شود که مسئله منحل شدنی نیست؛ مدل لوئیس نظریة وی در باب جهان های ممکن را پیش فرض می گیرد و نظریة اشیای التفاتی باعث ایجاد مشکلی می شود که صورت بندی کینگ را از اعتبار می اندازد.
مفاهیم موجهه از نظر دئودوروس، فیلون، و خروسیپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دئودوروس، فیلون، و خروسیپوس از برجسته ترین منطق دانان مگاری ـ رواقی بوده اند و موجهات یکی از مباحث مورد توجه این منطق دانان بوده است. نظرات این متفکرین در مورد مفاهیم موجهه، تعریف ضرورت، امکان، امتناع، و رابطه و نسبت این ها با هم از مباحث جالب تاریخ منطق است که به روشن شدن برخی از مواضع منطقی منطق دانان دیگر در این زمینه هم کمک می کند.
از میان این سه تن، نظرات دئودوروس بیش از همه مورد بحث بوده و هست. این توجه عموماً به این علت است که تعاریف دئودوروس از این مفاهیم همراه نگاهی دترمینیستی به عالم است. تعاریف فیلون و خروسیپوس گرچه با درک عرفی سازگارتر هستند، با موضع دترمینیستی آنان هم خوانی ندارد.
تحلیل نادرست کواین از ذات گرایی ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کواین، فیلسوف تجربه گرای شهیر امریکایی، در پی انتقاداتی که به منطق موجهات محمولی دارد آن را متعهد به آموزة ذات گرایی ارسطویی می داند و می کوشد نشان دهد که چنین آموزه ای بی معناست. او ذات گرایی ارسطویی را آموزه ای تعریف می کند که، مستقل از نحوة تشخیص شیء و مستقل از هرگونه رابطة زبانی، قائل به تمایز میان صفات ذاتی و عرضی برای اشیاست. در این مقاله تلاش خواهم کرد بر اساس متون ارسطو، به بررسی تعریف کواین از ذات گرایی ارسطویی بپردازم. از این بحث خواهم کرد که آیا او ذات گرایی ارسطو را درست تعریف کرده است و آیا انتقادات او به ذات گرایی، شامل ذات گرایی ارسطویی هم می شود؟ نشان خواهم داد که کواین تحلیل صحیحی از آن چه ارسطو ذات گرایی می داند ارائه نکرده است.