فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۶۳۵ مورد.
فلسفه اخلاق در انحصار یونانیان
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بر پیدایش علم فلسفه اخلاق متمرکز است. نویسنده، برخلاف اندیشه رایجی که با توسل به سیر تحولات و مباحث فکری به وجود آمده در میان سوفیست ها و فیلسوفان یونان باستان، علم فلسفه اخلاق را محصول اختصاصی یونانیان می داند، مدعی است که با در نظر گرفتن تحولات و فرایندهای مشابهی که در سایر سنت های اخلاقی پدید آمده، نمی توان قاطعانه فلسفه اخلاق را به مثابه یک علم، محصول خاص و انحصاری یونان باستان دانست، بلکه این مباحث در میان سایر فرهنگ ها نیز به چشم می خورد. در این باره، نویسنده، به ویژه به منازعات اخلاقی و تحولاتی اشاره می کند که در سنت اخلاقی چین میان اخلاق کنفوسیوسی و دیدگاه های موتزو رخ نمود. این تشابهات، برای رد ادعای مختص بودن فلسفه اخلاق به یونانیان و فرهنگ غرب کافی است، هرچند که نمی توان منکر این واقعیت شد که فلسفه اخلاق غربی دارای نوعی ویژگی های اختصاصی است که در سایر فرهنگ ها به چشم نمی خورد.
کانت و فلسفه اخلاق
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اهلیت ها
جان مک داول و واقع گرایی اخلاقی
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۴ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
معنا و ماهیت سود در نظر سودگرایان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مک اینتایر و ارسطو در حکمت عملی
منبع:
راهبرد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
مسأله ارزش با رویکردی روانشناسانه
منبع:
علامه ۱۳۸۴ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
کانت و مسأله جنسیت
منبع:
علامه ۱۳۸۴ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
مبانی یونانی اخلاقی مسلمانان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
مطالعهى کتب علم اخلاق در جهان اسلام و یونان قدیم به روشنى تشابهى را بین مبانى آنها به ذهن متبادر مىسازد. ذهنیت اقتباس مبادى اخلاقى علماى اسلام از اندیشههاى اخلاقى یونانیان همچون دیگر مبادى فلسفى توسط فیلسوفان مسلمان، و به تبع آنها علماى اخلاق، سادهترین فرضیهى ممکن است. در این مطالعه سعى شده است تا به میزان صحت این فرض دست یابیم.
حال، اگر این فرض درست باشد، روند این اقتباس چگونه بوده است و تا چه زمان ادامه پیدا کرده است؟ آیا خود اسلام نظریهى اخلاقى ندارد و این روند مسلمانان را تا چه حد از روح قدسى دین دور ساخته است؟ براى این منظور دیدگاههاى اخلاقى نمایندهى فکر یونانى، ارسطو، و تا حدى افلاطون، مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با مهمترین کتب اخلاقى مسلمانان در پهنهى تاریخ اسلام، یعنى کتب یحیى بن عدى، ابوالحسن عامرى، ابن مسکویه، خواجه نصیر طوسى، محمد غزالى، فیض کاشانى، نراقیین و عبدالله شبّر مقایسه شده است. در این راستا میزان اقتباس و نوآورى آنها و نقش هر یک در این روند مورد بررسى قرار گرفته است.
معناى حقیقى اختیار(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعى بر آن است که در مورد معناى صحیح اختیار بحث شود و معانى که تا امروز در مورد اختیار مطرح گشته است، نقد و ارزیابى گردد. آنچه معمولاً تا به امروز کلام شیعه به طرفدارى از اختیار با توجه به اعتقاد به توحید افعالى مطرح کرده چنین است: «انسان مسؤول کارهاى خود است، اما این خداوند متعال است که او را مسؤول کرده است. نه آنچنان که معتزله براى اثبات عدل الهى گفتهاند انسان به خود وا نهاده شده و نه آنچنان که اشاعره براى اثبات توحید افعالى گفتهاند که کارهاى انسان را خداوند اراده مىکند و انسان اختیارى از خود ندارد، بلکه
خداوند به او قدرت اختیار را داده و به او اجازه داده است که اعمال خود را از طریق تدبّر و اختیار خود انجام دهد. به عبارت دیگر، چون اختیار انسان در طول اختیار خداوند است، اعتقاد به اختیار انسان با توحید افعالى ناسازگارى نخواهد داشت.»
به نظر مىرسد که همهى آنچه گفته شد در مورد ارادهى انسان صادق است نه اختیار انسان. بسیارى از متفکّرین اسلامى بین اراده و اختیار تفاوت قایل شدهاند و اراده را اعم از اختیار دانستهاند، اما در مقام توجیه اختیار انسان به گونهاى مشى کردهاند که در مورد اراده صادق است نه اختیار. به عنوان مثال، طرفداران اختیار معتقد شدهاند که سرنوشت انسان را اختیار انسان مىسازد، در حالى که اثبات مىشود
آنچه صحیح است این است که سرنوشت انسان را ارادهى انسان مىسازد و بین این دو عبارت، تفاوت بسیارى مىتواند وجود داشته باشد.
در این مقاله سعى شده است که در مورد معناى صحیح اختیار و تفاوت حقیقى آن با اراده به گونهاى بحث شود که از خلط مباحث خوددارى شود و به اختیار به عنوان یک صفت کمالى در انسان نظر شود، نه به عنوان یک ویژگى که همهى انسانها در هر سطح فعلیت روح از آن برخوردار هستند.
به نظر مىرسد معناى حدیث معروف «الامور بالتقدیر لا بالتدبیر» تنها با چنین برداشتى از اختیار قابل ادراک است که توضیح آن در متن مقاله خواهد آمد.
ارسطو، هیوم و اخلاق فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: