فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۶۸۹ مورد.
بررسی تطبیقی انسان شناسی قرآنی با انسان شناسی غربی
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان از دیرباز با تفکرات عمیق فلسفی افراد زیادی در سرتاسر جهان روبه رو بوده است. انسان شناسی قرآنی و انسان شناسی غربی، به عنوان دو مکتب فکری عمده که به شناخت انسان، پرداخته اند به طور کلی از حیث موضوع، هدف و رویکرد با هم متفاوت هستند. نقاط عمده ضعف انسان شناسی غرب در مقایسه با انسان شناسی قرآنی در ضعف موضوع، هدف و رویکرد است؛ به گونه ای که انسان غربی را با پوچ گرایی در عصر حاضر مواجه نموده است در حالی که کاربردی بودن و تاثیر عینی بر زندگی بشر از نقاط قوت آن به شمار می رود؛ اما انسان شناسی قرآنی عمدتا هنوز در حوزه نظری باقی مانده است. انسان شناسی غربی سه موقعیت زمانی مختلف باستانی، قرون وسطی و معاصر را طی نموده است. در این مقاله، سعی شده است با استناد به اصول مذهب شیعه، یعنی توحید، معاد، نبوت، امامت، عدل و مراجعه به منابع دست اول همچون قرآن، فلاسفه اسلامی، روایات ائمه اطهار علیهم السلام، مستشرقین غربی، فلاسفه ازمنه مختلف غربی به ویژه قرون وسطی و عصر جدید، دید جامعی از تطبیق این دو مکتب به خواننده، ارائه شود.
قرائت دین و چالش معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسة دو گونه نزاع و چالش در عالم اندیشه میپردازد، یکی چالش شکاکیت و نسبیت و دیگر چالش تکثر قرائت یا پلورالیسم قرایی، و سرانجام به این نتیجه میرسد که این دو نوع جریان در واقع از یکجا منشأ میگیرد، و در منتهی نیز به یک نتیجه ختم میشود. برای نیل به این هدف، ابتدا زیرساختهای معرفتشناسی مسأله - خصوصاً «مسأله معیار» - مورد بررسی قرار میگیرد و به رویکرد شکاکاندر نفی معیار و رهیافت نسبیگرایان در ارجاع معیارها به انسان معیاری، که در واقع نفی معیار واقعی و نفسالامری است، اشاره میشود، سپس به زیربنای هرمنوتیکی مسأله قرائت پرداخته میشود، به این نتیجه رهنمون میشود که هرمنوتیک فلسفی گادامر و اتباع او در واقع بیانی است از شکاکیت و نسبیت معرفتشناسی در عالم قرائت، چرا که این نوع هرمنوتیک نافی هر نوع معیار واقعی در باب قرائت هر نوع متنی است، و این اشکالی است که کسانی چون بِتی و هِرش بر گادامریان نیز وارد کردهاند.این مقاله در پایان نیز به کیفیت راه برون شد از دگماتیزم هرمنوتیک فلسفی در نفی معیار اشاره میکند و راه خلاصی از این بحران را باز مینماید
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب تومیستی و برهان صدیقین سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
آکوئیناس، در طریقة سوم خود، از امکان و وجوب دریچه ای به سوی اثبات وجود خدا می گشاید. بعضی از فیلسوفان، استدلال او را طبیعی مابعدالطبیعی تفسیر کرده اند و بعضی دیگر، طبیعی. با این وصف، به سادگی نمی توان استدلال او را با برهان صدیقین ابن سینا یکی دانست. این مقاله بر آن است که پس از ارائة گزارشی از برهان صدیقین سینوی و تقریرهای گوناگون برهان امکان و وجوب تومیستی، تفاوت های این دو برهان را به خصوص از لحاظ ابتنای آن ها بر اصل امتناع تسلسل آشکار سازد. به نظر می رسد در تحلیل و ریشه یابی تفاوت یاد شده، باید سراغ نظر این دو فیلسوف دربارة خدا و رابطة او با طبیعت رفت؛ ابن سینا چون در پی اثبات واجب الوجود بالذات است و بس، برای اثبات مدعای خود، به بیش از این نیاز ندارد که با تکیه بر امکان ماهوی، تسلسل در علل فاعلی را ابطال و درنتیجه، وجود خدا را اثبات کند، در حالی که در تقریرهای طبیعی مابعدالطبیعی از برهان امکان و وجوب تومیستی، هدف اثبات واجب الوجودی است که عالم طبیعت را از کتم عدم خلق کرده است. به همین دلیل این نوع تقریرها نمی توانند صرفاً با تکیه بر امکان ماهوی، برای طبیعت حادث، آفریدگار ازلی اثبات کنند. همچنین با گریز به طریقة دوم آکوئیناس و مقایسة استدلال او بر امتناع تسلسل با برهان وسط و طرف ابن سینا، روشن می شود که حتی اگر استدلال آکوئیناس برگرفته از برهان ابن سینا باشد، اقتباسی ناقص از آن است
بررسی مقایسه ای روابط علم و دین در الهیات جدید مسیحی (با تاکید بر آرای مک گراث، باربور و پیترز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی روابط متصور یا محقق میان علم و دین از دیدگاه آلیسترمک گراث، باربور و پیترز پرداخته، با برشمردن نقاط اشتراک و افتراق، دیدگاه های آنها با یکدیگر مقایسه می شود. سپس مدل هایی از آرای هر یک از این متفکران درباره روابط محقق میان علم و دین ارائه و نقاط افتراق و اشتراک آنها بررسی می شود و در نهایت جدولی، برای تبیین تعامل یا رویارویی تاریخی میان علم و دین در قرون وسطی، قرن 17، 18 و 19 ارائه می گردد. باربور به وجود چهار رابطه (گفتگو، استقلال، تعارض و همبستگی) میان علم و دین قائل است و خود به رابطه همبستگی میان این دو باور دارد. پیترز به وجود هشت رابطه (علم گرایی، امپریالیسم علمی، اقتدارگرایی دینی، خلقت گرایی علمی، نظریه دوزبانی، توافق فرضیه ای، همپوشانی اخلاقی و عصر جدید معنویت) اشاره دارد و خود به رابطه توافق فرضیه ای برای گفتگو اذعان دارد. مک گراث هم به وجود سه رابطه اشاره دارد و خود رابطه گفتگو میان این دو را تصدیق می کند.
مبانی کلامی حق و تکلیف
حوزه های تخصصی:
حق و تکلیف از مباحثی است که فقیهان و اندیشمندان مسلمان، بیشتر آن را در حوزه فقه و آثار فقهی مورد بحث قرار میدادند، امّا در چند دهه اخیر برخی محققان به آن صبغه کلامی داده و در این عرصه نیز آن را مورد مداقه قرار دادهاند. این موضوع به سبب عدم طرح یا کم رنگ بودنش در آثار کلامی متکلمان سلف، در زمان معاصر مورد چالش جدی قرار گرفته است؛ به اندازهای که شماری ادعا کردهاند دین رویکردی تکلیفمحور داشته، در حالی که انسان معاصر حقمدار است نه تکلیفگرا، و یا مفهوم حق در گذشته و امروز تفاوت کرده است؛ زیرا حق در گذشته مفهوم اخلاقی داشته، ولی امروز مراد از حق، مفاد حقوق بشر امروزی است. و نیز گفته شد که ادیان الاهی سعی کردهاند جهت بندهپروری انسانها را پرورش داده، روحیه تعبد و تسلیمپذیری او را احیا نمایند، نه آزادیخواهی و کمالجویی او را. انسان سنتی و انسان مدرن نمیتوانند تعریف واحدی در حق داشته باشند. دین شاید نیازهای انسان سنتی را برآورده میساخت. امّا پاسخگوی همه حقوق انسان مدرن نخواهد بود.این مقاله، پاسخ به شبهاتی است که در آثار و مقالات برخی محققان و نویسندگان در این زمینه مطرح شده است.
الحاد جدید: چیستی، بنیان ها، و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحاد جدید وصف جریانی است که در دهه نخست قرن حاضر، با انتشار سلسله ای از کتاب های پرفروش و در واکنش به حملات تروریستی برخی افراطیون دینی، به عرصه افکار عمومی آمد. این جریان هرچند ریشه در گذشته دارد و مبانی و مفروضات آن همان مبانی و مفروضات ملحدان گذشته است، با اتخاذ رویکردی بسیار خصمانه، به جریانی توفنده و جدید علیه دین و دین داران تبدیل شد. سخنگویان، و به اصطلاح پرچمداران آن عبارت اند از داکینز، دنت، هریس، و هیچنز. برخی از این ملحدان پیش تر به عنوان یک طرح کلان دست به عمومی و همه فهم کردن علومی چون زیست شناسی، به ویژه نظریه فرگشت و انتخاب طبیعی، زده بودند و اینک از آن جهت حمله به باورهای دینی استفاده می کنند. آنها در نقد خود به جای تکیه بر استدلال یا نقد دلایل و براهین مؤمنان، رویدادهای تاریخی و نیز رفتار و کردار برخی گروه های تندرو دینی، به ویژه اسلامی، را معیار داوری خود درباره دین و خداباوری می دانند. همچنین ملحدان جدید بدون آن که مبانی و تکیه گاه های خود را اثبات کنند، با تکیه بر آنها چنین وانمود می کنند که باورهای دینی اموری فرگشتی است و در نتیجه می توان با توجه به این نظریه و نیز با تکیه بر جهان بینی طبیعت گرایانه آن باورها را تبیین تجربی و طبیعی کرد. در این مقاله با توجه به دیدگاه های منتقدان آنها، اعم از خداباور و الهی دان و خداناباور، نشان داده ایم که اولاً طبیعت گرایی آن گونه که این ملحدان از آن می گویند و بر آن تکیه می کنند، یک نظریه علمی نیست، بلکه در واقع نوعی جهان بینی و نگرشی مابعدالطبیعی است. ثانیاً ملحدان در همین موضع مرتکب خطای آشکاری می شوند و آن خلط معانی گوناگون طبیعت گرایی است. ثالثاً بر خلاف نظر آنها میان علم و دین تعارضی نیست، بلکه اگر تعارضی هست به قول پلنتینگا میان طبیعت گرایی و علم است.
پلورالیسم دینی
چالش گناه ذاتی از نگاه آگوستین و پلاگیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اعتقادات مهم مسیحیان، اعتقاد به گناه ذاتی است. براساس این اعتقاد، حضرت آدم(ع) از میوة شجرة معرفت نیک و بد خورد، در حالی که خداوند او را از خوردن آن نهی کرده بود. این عمل و گناه، نه تنها موجب سقوط آدم(ع) گردید، بلکه همة ذریة او را نیز آلوده کرد. آگوستین و پلاگیوس دو تن از دانشمندان بزرگ مسیحیت و از مهم ترین نظریه پردازان در زمینة گناه ذاتی هستند که تقابل دیدگاه های آنان در این زمینه می تواند بسیار جالب توجه باشد.
این مقاله با رویکرد تحلیل محتوا، بررسی این آموزه را بر اساس دیدگاه آگوستین و پلاگیوس بر عهده دارد.
دیانت، مدارا و مدنیت
علم دینی
حوزه های تخصصی:
معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد کثرت گرایی دینی به روایت سید حسین نصر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی و نقد کثرت گرایی دینی در فلسفه دین سید حسین نصر می پردازد. در این تحقیق، ابتدا رابطه سنت، دین و حکمت خالده از نگاه نصر بررسی شده و سپس مبانی کثرت-گرایی دینی در فلسفه دین وی بررسی و تبیین می-گردد. «قائل شدن به مبدا واحد برای تمام ادیان»، «تمایز میان ظاهر و باطن در عالَم و در دین»، «قائل شدن به وحدت باطنی و کثرت ظاهری در عالم هستی و در دین»، «تفکیک حقیقت به حقیقت مطلق و حقیقت نسبی» و «وجود عناصر متشابه در ادیان مختلف»، مبانی و دلایلی است که نصر برای حقانیت ادیان گوناگون؛ و قائل شدن به کثرت گرایی دینی، در آثار مختلف خود به آن ها استشهاد کرده است. در این تحقیق، سعی بر آن بوده است که این مبانی، تبیین شده و مورد بررسی قرار گیرند. پس از آن، رویکرد کثرت گرایانه نصر نقد شده و اشکالاتی نیز درباره آن مطرح شده است.
جامعه پیامبر پسند
رویکردهای مختلف نسبت به رابطه علم و دین
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکردهای مختلف «رابطه علم و دین» مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این زمینه به سه رویکرد متداول اشاره شده است. در رویکرد اول دیدگاه پوزیتویستی نسبت به علم و دین، بخصوص مسیحیت، تجزیه و تحلیل شده و موضوعیت نتایج حاصل از آن در اسلام مورد نقد واقع شده است. در رویکرد دوم، ضمن بیان مفروضاتی نسبت به دین شناسی و معرفت شناسی، ارتباط این دو مجموعه و در نتیجه نسبت بین علم و دین تبیین شده و در آن بر ارتباط دین یا بخشی از علوم تأکید گردیده است. در رویکرد سوم با طرح پیش فرضهایی راجع به معرفت رویکرد دوم، ارتباط بین دین و همه علوم مورد تأکید واقع شده است.
مباحث وجود خدا طى سالهاى 1965- 1980 در غرب
حوزه های تخصصی:
چکیده
آلن پى، اف . سل در کتاب مهم خویش، فلسفه دین (2) (1870- 1983) یک دوره تاریخ صد ساله اخیر فلسفه دین را با توجه به کلیه منابع منتشره در این مدت زمانى عرضه داشته است .
سل در بخشى از این کتاب، مسئله مباحث وجود خدا را، که طى سالهاى 1965 تا 1980 دوباره از نو اهمیتخویش را در غرب پیدا کرد، و دیدگاههاى عمدهاى را که طى این مدت مطرح شدند، بررسى کرده است .
حقیقت, جَعْل, و معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی: