فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است با معرفی اخلاق لویناس رگه های پست مدرنیستی اخلاق وی نشان داده شود. ابتدا توصیفی از ماهیت اخلاق پست مدرن ارائه شده تا با شناخت عناصر این نوع اخلاق شباهت و تفاوت بین اخلاق پست مدرن و اخلاق لویناس عیان گردد. لویناس اخلاق خودمحور غرب را به باد انتقاد گرفت و آن را بر پایه ی مفاهیمی مثل «دیگری»، «مسئولیت»، «آزادی»، «چهره» و غیره پایه ریزی کرد. همچنین وی تفسیر غیر عقل گرایانه و انضمامی از اخلاق ارائه می دهد. لویناس اخلاق خود را به عنوان «فلسفه ی اولی» معرفی می کند «فلسفه ی اولی»یی که دیگر نه افلاطونی است نه کانتی، بلکه فلسفه ای است که از جنبه ی هستی شناختی و مفاهیم انتزاعی عاری است. لویناس در اخلاق خود از نوعی سوب ژکتیویته اخلاقی دفاع می کند. در این مقاله با استناد به برخی آثار خود لویناس نشان داده می شود که اخلاق وی به سمت اخلاق پست مدرن حرکت می کند.
تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
چالش اخلاقی نظریه عدالت جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
حقیقت و توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چارچوب پارادایم زبانی، همواره مرتبط با تلقی حقیقت به عنوان سازگاری، این مسأله وجود دارد که چگونه می توانیم در پرتو دلائل قابل دسترس، ادعای حقیقی نامشروطی را بیان کنیم که ورای آنچه توجیه شده است، قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر در چارچوب زبانی، حقیقت یک قضیه را نمی توان مطابقت آن با چیزی در جهان دانست، زیرا در این صورت ما باید قادر باشیم از زبان خارج شویم، در حالی که از زبان استفاده می کنیم، پس چگونه حقیقت از توجیه قابل تشخیص است. در پاسخ به این سؤال دو نظریة اصلی مطرح می گردد: از یک طرف، ریچارد رورتی به دلیل رادیکال کردن پراگماتیکی چرخش زبانی، فهم غیررئالیستی از شناخت را مطرح می کند و حقیقت را با توجیه یکسان می داند. او معتقد است از آنجا که هیچ چیزی غیر از توجیه وجود ندارد و هیچ راهی وجود ندارد که از عقاید و زبانمان خارج شویم تا وسیلة آزمون دیگری غیر از سازگاری بیابیم، لذا مفهوم حقیقت اضافی است. از طرف دیگر، متفکرانی مانند یورگن هابرماس، سعی می کنند شهودهای رئالیستی را در درون پارادایم زبانی حفظ کنند. هابرماس معتقد است، ارتباط درونی بین حقیقت و توجیه وجود دارد و توجیهی که در یک چارچوب خاص به نحو موفق مطرح می شود، می تواند معطوف به حقیقتی مستقل از چارچوب باور موجه باشد. از نظر هابرماس برای تبیین رابطة درونی حقیقت و توجیه فقط می توان به عمل متقابل بین اعمال و گفتمان استناد نمود. فقط تأثیر متقابل دو نقش متفاوت پراگماتیک مفهوم حقیقت که در چارچوب های عملی و گفتمان عقلانی ایفا می شود، می تواند تبیین کند که چرا توجیه موفق یک باور مطابق با معیارهای خاص ما، در راستای اثبات حقیقت مستقل از چارچوب باور موجه است.
تفکر و فرهنگ: بررسی نسبت تفکر و فرهنگ
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، از عمیق ترین لایه های هر جامعه است. تغییر در فرهنگ، خبر از تحولات عمیق میدهد و بر همهی لایه ها و حوزه های دیگر جامعه تأثیر میگذارد. برای اینکه ردپای فرهنگ در تفکر را مورد بررسی قرار دهیم با دکتر علیاصغر مصلح به گفت وگو نشستیم. گفت وگو در اتاق کوچک ایشان در دانشکدهی ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. اگر چه قرار بود کمترا ز سی دقیقه مزاحم وقت ایشان بشویم؛ اما صحبت ما بیش از یک ساعت به دارازا کشید. آنچه میخوانید حاصل این بحث و گفت وگو است.
آموزه های واقع گرایی علمی و براهین موید آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی علمی عبارت است از این دیدگاه که بهترین نظریه های علمی ما توصیف های تقریباً حقیقی از جنبه های مشاهده پذیر و مشاهده ناپذیر جهان مستقل از ذهن عرضه می کند. مناقشه واقع گرایان و منتقدانشان بر سر این دیدگاه در قلب مباحث فلسفه علم است. در این مقاله، پس از بررسی اصول محوری موضع واقع گرایانه می کوشیم ادله آنها را در پاسخ به انتقادات مطرح شده از سوی دیدگاه های رقیب ذکر کنیم.
نقش قرارداد در تقوم مبانی دانش از دید تجربه گرایان جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظاهراً پوانکاره نخستین کسی است که در دورة معاصر، به اهمیت قراردادها در تقوم مبانی دانش اشاره کرده (و با در نظر داشتن تقسیم بندی های کانتی)، به این رأی رسیده است که اصول موضوعه و قضایایی که در مبانی علوم قرار گرفته اند، نه حقایقی پیشینی نه حقایقی تجربی را بیان می کنند، بلکه صرفاً «قرارداد» هستند. این سخن در فلسفة علم معاصر تأثیر بسیار گذاشته و توجه اندیشمندانی چون شلیک، کارنپ و کواین را به خود معطوف کرده است. از دید این اندیشمندان، پرسش اصلی این است که: چگونه مبانی دانش که به شکلی قراردادی انتخاب می شود، به تقوم دانشی تجربی در مورد جهان طبیعی می انجامد؟ دانشی که ادعای انطباق با واقعیت عینی و امور جهان خارج را دارد؟ در این مقاله، با نگاهی به آرای این اندیشمندان، در پی پاسخ دادن به این پرسش هستیم که تأثیر قراردادها بر شکل گیری ساختارهای علمی، بر تلقی ما از ارتباط این ساختارها با واقعیت ها یا واقعیت جهان چه اثری می گذارد. با این تعبیر، تحلیل مفهوم قرارداد اصولاً، ما را به تأمل در باب مفاهیم و ساختار نحوی زبان (در اصل، ساختار منطقی آن) و چند و چون ارتباط آنها با واقعیت وا می دارد؛ زیرا علم را می توان شیوه ای برای مدل سازی روابط موجودات جهان، در زبان و بر اساس قواعد زبانی دانست.
زبان دین نزد برناردوس سیلوستریس: بررسی رساله تبیین عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برناردوس سیلوستریس از جمله اندیشمندان قرن دوازدهم میلادی است. مهمترین اثر وی رساله «تبیین عالم» است که در آن با به کارگیری اسطوره های یونانی و رومی و فلسفه در معنای نوافلاطونی و افلاطونی میانه و باورها و اعتقادات مسیحی، به توضیح و تبیین آفرینش جهان و انسان میپردازد. هنر برناردوس ترکیب آموزه های مختلف از جمله اسطوره، فلسفه و باورهای مسیحی در این رساله است. با بررسی این رساله مشخص میشود که زبان دین حاکم بر آن هیچ کدام از اقسام زبان دین همچون زبان ایجابی، تشابهی، زبان سلبی و یا زبان تفضیلی نیست، بلکه زبان دین حاکم بر آن، زبان رمزی ـ تمثیلی است. به بیان دیگر برناردوس با استفاده از آموزه های مختلف، نظام منسجمی از آنها ایجاد میکند و با به کارگیری زبان رمزی ـ تمثیلی، اسطوره های یونانی و رومی را که در فرم و صورت الحادی و کفرآمیز اند در خدمت تأیید صحت اعتقادات مسیحی به کار میبرد.
اخلاق ارسطویی: توصیفی یا کاربردی
حوزه های تخصصی:
بحث اخلاق از مهم ترین مباحث معرفتی بوده و فراز و نشیب بسیاری داشته است. دکارت در کتاب گفتار در روش، ضمن نقد روش و آرای علمای اخلاق به ویژه ارسطو و متهم نمودن آنان به گزافه گویی، تصویرپردازی و توصیف گرایی و نیز عدم ارائه راه صعود به قله رفیع اخلاق، وعده میدهد که در نظام اخلاقی خود، نردبانی برای صعود به این قلّه و نیز اخلاقی کاربردی و توصیه ای ارائه نماید.
این مقاله به بررسی تطبیقی این دو رویکرد میپردازد و نشان میدهد اتهامات دکارت به اصحاب مدرسی به ویژه ارسطو صحیح نیست و وی به رغم استفاده فراوان از ارسطو در بحث اخلاق و مابعدالطبیعه، جانب انصاف را نگه نداشته است. همچنین وعده او به ارائه بنای استوار اخلاقی و اخلاق کاربردی و توصیه ای هیچ گاه جامة عمل نپوشید
آسیب شناسی اخلاق حرفه ای در شرکتهای مشاور (معماری سازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: برون سپاری به عنوان مهمترین روش انجام طرحهای توسعه ای سازمانها (به ویژه سازمانهای دولتی) می باشد. این رویکرد در طرحهای توسعه فناوری اطلاعات بسیار متداول است. هدف این تحقیق استخراج و اولویت بندی موارد ناسازگار با اخلاق حرفه ای در مراحل آغازین، اجرا و پس از اجرای طرحهای برنامه ریزی معماری سازمانی می باشد.روش کار: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است. با توجه به کمبود مطالعات در این زمینه، در مرحله اول 3 سازمان دارای تجربه اجرای پروژه معماری سازمانی، جهت استخراج موارد رفتارهای مغایر اخلاق حرفه ای شرکتهای مشاور مورد بررسی قرار گرفتند. بر مبنای اطلاعات استخراج شده، پرسشنامه ای از موارد تنظیم گردیده و با روش نمونه گیری هدفمند میان 35 نفر از کارشناسان حوزه فناوری اطلاعات که دارای تجربه مشارکت در طرحهای معماری سازمانی بودند، توزیع و 21 پرسشنامه تکمیل شده دریافت شد. بر مبنای میانگین نظرات پاسخ دهندگان، آسیبهای شناسایی شده اولویت بندی شده و مبنای تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: بررسیهای انجام شده از طریق مطالعات موردی منجر به شناسایی 20 مورد آسیب اخلاق حرفه ای در 3 دوره زمانی پیش از آغاز، اجرا و پس از اجرای برنامه های معماری سازمانی مرتبط در حوزه شرکتهای مشاور شد. نتایج ارزیابی پرسشنامه بیانگر درصد بالای موافقت پاسخ دهندگان با موارد نقض اخلاق حرفه ای توسط شرکتهای مشاور فناوری اطلاعات به ویژه در مراحل آغازین و پس از اجرای طرحها می باشد.نتیجه گیری: مبنای اصلی تصمیمات و رفتارهای شرکتهای مشاور، بیش از آنکه مبتنی بر حل مشکل سازمانها باشد، معطوف به تامین منافع اقتصادی خودشان است. بیشترین موارد رفتارهای غیراخلاقی مربوط به موقعیتهایی است که منجر به کاهش هزینه ها و یا افزایش درآمد شده و نتایج اقتصادی برای مشاوران به همراه دارد. شرکتهای مشاور، منافع کوتاه مدت حاصل از طرحها را به منافع بلند مدت ارتباط با مشتریان و حسن شهرت در میان شرکتهای مشاور و مشتریان ترجیح می دهند.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی شیخ اشراق و برگسون و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
سهروردی و برگسون در زمرة فیلسوفانی هستند که به عرفان و شهود اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی این دو فیلسوف بزرگ، دلالت های تربیتی آنها استخراج گردد. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و معرفت شناسی برگسون و سهروردی نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفة برگسون زمان، تکامل، شهود و تغییر می باشند. اما در فلسفه سهروردی، نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو بر ارادة فردی و شهود تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه برگسون و سهروردی نسبت به انسان و خداوند متفاوت است. در این موضوع، سهروردی، بحث قوای گوناگون را مطرح می سازد و برگسون به رابطة مغز و ذهن اشاره می کند. خدای برگسون، پیوسته در حال تغییر و تکامل است و خدای سهروردی متعالی و منزه از هر گونه تغییر است. در بحث معرفت شناختی، هر دو علی رغم تأکید فراوانی که بر شهود دارند، تفکر و تعقل را برای شناخت لازم می دانند. در بحث دلالت های تربیتی چنین استنباط شده است که هدف غایی تربیت، از نظر سهروردی رسیدن به کمال مطلق و از دیدگاه برگسون پرورشِ انسانی، عقلانی ‐ شهودی است. اصول تربیتی حاصل از آرای برگسون شامل: اصل تغییر، اصل تکامل، اصل آزادی و اصل تدریج است. اصول تربیتی حاصل از اندیشه های شیخ اشراق غفلت گریزی، کرامت نفس، صبر و خودشناسی است. از میان روش های تربیتی برگرفته از آرای سهروردی و برگسون، می توان به اهمیت عرفان، شهود، تفکر و تعقل، که هر دو بر آن تأکید داشته اند، اشاره کرد.
آموزش میان رشته ای: نوآوری علوم شناختی در آموزش فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد پیامد علوم شناختی را به منزله مطالعه ای بین رشته ای در آموزش فلسفه ذهن بررسی کند. علوم شناختی با پرداختن به بررسی یکپارچه ذهن در روش شناسی پژوهشی خود، این امکان را به وجود آورده که شیوه ها و فنون جدیدی در زمینه روش های آموزش فلسفه ذهن به کار گرفته شود. برای روشن ساختن نوآوری پداگوژیک حاصل از علوم شناختی در فلسفه ذهن، ابتدا مفروضه های معرفت شناختی علوم شناختی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد آموزش فلسفه ذهن مستلزم توجه هم زمان به دانستنی ها و مهارت هاست. مسئله دیگر، تنوع شایستگی ها و تفاوت های دانشجویان این رشته است که با اتخاذ رویکرد بین رشته ای می توان با تشکیل گروه های مطالعاتی نامتجانس، از آن به عنوان یک فرصت بهره برد. بدین ترتیب با بهره گیری از منابع آموزشی متعدد در بررسی یکپارچه ذهن می توان الگوی غیرخطی حل مسئله را به کار گرفت و علاوه بر روش تبیین که در سنت فلسفی جاری بوده از شیوه های شبیه سازی کامپیوتری و مطالعات تجربی (مانند علوم اعصاب) برای مطالعه یکپارچه ذهن، فرصت های یادگیری دانشجویان را غنا بخشید.
زبان، جستجو و آپوریا در نامهی هفتم افلاطون (Language, Search and Aporia in Plato’s Seventh Letter)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله رابطهی میان زبان و وجود را آن گونه که در به اصطلاح انحراف فلسفی نامهی هفتمِ منسوب به افلاطون فهمیده شده است، بررسی میکند. در اینجا نویسندهی نامه، برخلاف گواهی بسیاری از رسالات افلاطون، مدعی است که هیچ کلمه ای دربارهی فلسفهی افلاطون نوشته نشده است و نخواهد شد؛ وبه علاوه، گویا نگارنده به این دلیل که مطلب چندان سردرگم کننده نبوده است، در ادامه توضیح میدهد که در واقع مسائل فلسفی به هیچ وجه بیان شفاهی را نمیپذیرند.این مقاله، برای طرح استدلالات این ادعاها و بیان نتایج آنها، آنچه را میجوید که به گفتهی نامه تنها راه خروج از کمبودهای معرفت شناسانه و وجود شناسانهی ذاتی زبان است. این مقاله در کوشش برای کشف اینکه چگونه نویسندهی نامه برای نابسندگی فهم عقلانی، نظری و زبانی واقعیت نهایی استدلال میکند، در مفاهیم سونوسیا (sunousia) و تریبو (tribô) (که شاید در این بافت به ""گفتگوی زنده"" و ""صرف زمان"" ترجمه شدنی باشد)، به عنوان تنها اعمال به قدر کافی نیرومند برای چیرگی بر موانع زبان و دست یابی به فهمی حقیقی از وجود، کنکاش میکند. این مقاله به منظور استدلال علیه تفسیری اسطوره ای از مفاهیم سونوسیا و تریبو- بر اساس وحدت مسلم سوژه و ابژه- مدعی است که بر طبق نامه، رابطهی فلسفی حقیقی با وجود، به عنوان نتیجهی نوع خاصی از جستجو فهمیده نمیشود، بلکه باید به عنوان خود جستجو فهمیده شود. مقاله میگوید نه سونوسیا و نه تریبو، هیچ کدام نوع خاصی از موقعیت تأملی را تسخیر نمیکنند، بلکه یک گفتگوی مفصل منعکس کنندهی شرایط خاصی از یک رهیافت فلسفی است.