فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۴۴ مورد.
میزگرد «بررسی مسئله نوسازی شهری در ایران»؛ سبقت نوسازی از فرسودگی
حوزه های تخصصی:
بیش از یک دهه است که نوسازی شهری به عنوان یکی از موضوعات مهم پیش روی مدیریت شهری ایران است. کتاب ها و مقالات زیادی در این زمینه نوشته شده و اقدامات فراوانی جهت نوسازی بافت های فرسوده صورت گرفته است. در این میان علی رغم حجم زیاد برنامه هایی که نوسازی شهری را هدف خود قرار داده اند، شکاف بین روند رشد بافت های فرسوده و نوسازی این بافت ها، که از طریق مدیریت شهری و سازمان های دولتی انجام می شود، در حال افزایش است و شاهد رقابت نفس گیر دو جریان فرسودگی و نوسازی هستیم ولی همچنان سرعت رشد فرسودگی از اقدامات نوسازی بیشتر است. این میزگرد به بحث پیرامون علت این جریان اختصاص یافت. در این میزگرد آقایان دکتر محمد سعید ایزدی، مدیر عامل شرکت عمران و بهسازی، دکتر فریبرز رئیس دانا متخصص اقتصاد و دکتر سید امیر منصوری سر دبیر مجله در دو بخش به بحث درباره موضوع پرداختند
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروند و شهرساز به مفهوم کیفیت محیط شهری (مطالعه موردی: بافت فرسودة شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیستگاه انسانی هنگامی میتواند بیشترین مطلوبیت را برای انسان حاصل کند،که انتظارات وی را برآورده سازد. این انتظارات در قالب ابعاد مختلف زیستمحیطی، اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و... معنا پیدا میکند. چنانچه هریک از این عوامل در محیط زندگی یک فرد فاقد کیفیات مطلوب باشد، بر ادراک و احساس وی از فضا و در نتیجه بر سطح رضایتمندی او از محیط زندگی تأثیرگذار خواهد بود. همانطور که میدانیم بافت فرسوده شهری به عرصههایی از محدوده قانونی شهرها اطلاق میشود که به دلیل فرسودگی و سطح نازل کیفیت محیطی در آنها مسایل و مشکلات خاصی را برای شهرها به وجود آوردهاند؛ و همواره شاهد این موضوع هستیم که در این بافتها توقعات شهروندان در ارتباط با کیفیت محیط سکونت خود تحقق نیافته و رضایت ساکنین از فضای زندگی در سطوح پایینی قرار دارد. شاید بتوان علت این مطلب را در عدم همسویی انگارههای شهروندان از یک فضای زیستی مطلوب ـ که به رضایتمندی آنان از محل زندگیشان میانجامد ـ با رویکردهای شهرسازان در ساماندهی اینگونه بافتها یافت.
این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیت محیط در بافتهای فرسوده شهری در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویت معیارها و شاخص های کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یکسو و نگاه مسئولان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ در این راستا، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه (Oneway) و آزمون دانکن در گروه بندی (HSD) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل بیانگر آن است که شهروندان اولویت پایین بودن سطح کیفیت زندگی در این بافت ها را در عدم توجه به مسایل فیزیکی و کالبدی محیط بافت های فرسوده شهری و سطح پایین وضعیت اقتصادی ساکنان میدانند؛ در حالیکه در رویکرد شهرسازان به بافت های فرسوده شهری معیارهای محیطی، مدیریتی به نسبت بیشتری از سایر مؤلفه ها دچار نابسامانی هستند.
نگاهی اجمالی به آثار و اندیشه های مرحوم مؤید علایی
حوزه های تخصصی:
نقش دلبستگی به مکان در هویت بخشی به میدان های شهری (نمونه موردی : میدان آرامگاه شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان، نقطه تلاقی عناصر کالبدی، فعالیت ها و مفاهیم ذهنی نسبت به مکان است. این حس دلبستگی موجب تبدیل فضا به مکانی با ویژگی های حسی و رفتاری خاص برای افراد میشود. میدان با ابعاد مختلف معنایی، کارکردی و کالبدی می تواند نقش مهمی در ارتقای کیفی فضاهای شهرهای امروز ایفا کند. در این میان، توجه به عوامل مؤثر در دلبستگی افراد به میدان های شهری می تواند نقش مؤثری در هویت و مطلوبیت میدان ها داشته باشد. با توجه به اهمیت دلبستگی به مکان در ارتقای کیفیت محیط، این تحقیق ضمن بررسی مفهوم دلبستگی و ابعاد آن، با تبیین شاخص های دلبستگی به مکان، نقش دلبستگی به مکان را در ایجاد مطلوبیت و هویت میدانهای شهری بررسی میکند.
اساس این مقاله متکی بر یافته های تحقیقی در مورد آزمون دلبستگی به مکان در ارتباط با یکی از میدان های مهم واقع در مرکز شهر همدان، به نام میدان آرامگاه بوعلی سیناست. پژوهش مذکور با روش مطالعه نمونه موردی و مطالعات میدانی و مصاحبه های حضوری با شهروندان همدانی و بازدیدکنندگان از میدان مذکور و تحلیل آن با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام شده است. تحقیقات ثابت میکند ارزیابی بسیاری از شاخص های دلبستگی به این میدان بالاست و همین امر ذهنیت افراد را بر روی هویت آن مؤثر میسازد. از این رو مقاله استدلال میکند بین دلبستگی به مکان و هویت آن، رابطة مستقیم وجود دارد که این امر میتواند در طراحی میدان های شهری مورد توجه قرار گیرد. در بین عوامل مهم دلبستگی به میدان از جمله میتوان به وجود آرامگاه بوعلی با معماری فاخر آن در مرکز میدان، امکان دسترسی مناسب به میدان، وجود عوامل و عناصر محیطی نظیر درختان و فضای سبز مناسب در میدان، فضاهای تجاری و روزمره اطراف میدان، جانمایی مناسب میدان به لحاظ موقعیت مرکزی در شهر، مناظر ذهنی و عینی مناسب میدان نام برد. نتایج این تحقیق می تواند راهبرد مناسبی برای طراحی میدان های شهری مطلوب در شهرهای معاصر فراهم کند.
تأثیر موازین فقهی بر شکل یابی معماری و محله های مسکونی اقلیت های یهودی و مسیحی در اصفهان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان به عنوان «اهل کتاب» همواره در سرزمین های اسلامی و در کنار مسلمانان زیستهاند. این همزیستی از آغاز منوط به شروطی بوده که در قرارداد مربوط به «اهل ذمه» مورد پذیرش آن ها قرار گرفته است. در این قرارداد برای اقلیت ها در ایجاد فضاهای شهری و آثار معماری شروطی معین شده است.
اینکه شروط قرارداد ذمه چگونه و تا چه میزان در شکل معماری و فضاهای شهرهای ایران بازتاب یافته، پرسش اصلی این تحقیق است. بنابراین، دو محلة تاریخی یهودی نشین (جوباره) و مسیحی نشین (جلفا) انتخاب شده و مورد بررسی های نظام مند نگارندگان قرار گرفته است. انتخاب این دو محله به این دلیل است که از دورة صفوی تا کنون پیوسته مورد استفاده بوده و فضاهای معماری آن ها تقریباً سالم و قابل مطالعه باقی مانده است.
در تحلیل داده های میدانی روشن شد که درپی افزایش قدرت فقیهان در دورة صفوی، اقلیت های ساکن در شهرهای ایران چاره ای جز اجرای شروط مطرح در قرارداد ذمه را نداشته اند. تفاوت های موجود در بافت معماری و فضای شهری دو محلة جلفا و جوبارة اصفهان نشان می دهد در کنار مسائل مذهبی، شرایط متفاوت سیاسی پیروان این دو مذهب سبب شده که در دورة صفوی، جوباره تنزل کند و جلفا دورة اوج خود را بگذراند. همچنین، با تیکه بر داده های تاریخی می توان گفت میزان اعمال شروط یادشده به عوامل متعددی از جمله جایگاه سیاسی یهودیان و مسیحیان و نقش حامیان بین المللی آن ها بستگی تام داشته است.
حسّ حضور، مطلوب ترین برآیند ارتباطات انسان با محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از روزگاران گذشته تا امروزه که موضوع پرداختن به معرّفی شهر آرمانی (یا شهر خوب یا شهر قابل زیست و مانند اینها) و ویژگی های آن شدت پیدا کرده است، بسیاری از حکما و مصلحان و داعیه داران شناخت راه های سعادتمندی بشر، اقدام به معرفی بهترین هایی برای انسان در زمینه های مختلف کرده اند؛ یکی از مهم ترین این زمینه ها بهترین و مطلوب ترین فضای زندگی انسان، اعم از شهر یا معماری بوده است. بسیاری از حکما و عرفا و متخصّصان از تعابیری چون شهر آرمانی، خانه مطلوب، یوتوپیا، شهر خدا، معماری انسانی و امثال اینها سخن گفته اند. با عنایت به دگرگونی های کالبدی و فن آوری و فکری و امکانات در دسترس و شیوه زیست، به نظر می رسد که به جای سخن گفتن از بهترین کالبد معماری، اصلح آن باشد که به بهترین و عالی ترین اصل یا صفت برای معماری، یا معماری ای که برای زندگی انسانی انسان مناسب و مطلوب باشد، سخن گفت. بدیهی است که در کنار معرفی این عالی ترین صفت، تبیین بدترین ویژگی نیز ضرورت خواهد داشت. به دنبال پاسخ این سؤال که بهترین صفت برای معماری مطلوب چیست، این سؤال نیز مطرح می شود که بهترین حالت برای انسان چه حالتی است؟ مطالعات و کاوش در فرهنگ اصیل ایرانی متّکی بر جهان بینی توحیدی نشان می دهد که بهترین حالت برای انسان، آگاهی یا «حسّ حضور» (و شعبات آن شامل حسّ خودآگاهی، حسّ زمان، حسّ ایمان، حسّ امان، حسّ مکان و...) است؛ در مقابل بدترین حالت برای انسان، حالت غفلت و ناآگاهی و جهل است که در آن، هر چیز بر او مشتبه می شود. نگارنده مقاله حاضر با اتّکا به روش های اکتشافی و تحلیلی و قیاسی، سعی کرده تا در مقایسه بهترین صفت برای بهترین هایی که حضرت احدیّت برای سعادت و کمال انسان خلق کرده است، به بهترین صفت برای معماری مطلوب ایرانی (که اسلامی و حتماً انسانی) است، دست یابد. ناگفته نماند که اصلی ترین معادل واژه برای «حسّ حضور» و «آگاهی»، بیداری و متذکّر بودن است؛ به این ترتیب، اصلی ترین صفت برای بهترین فضای زندگی، تذکّردهی، بیدارکنندگی و غفلت زدایی خواهد بود.
جایگاه عقل در مفهوم پایداری شهر، نگاهی دیگر به مبانی نظری معماری و شهرسازی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق با اصول و مبانی شناخت در اندیشه اسلامی، زاویه ای که از آن هر چیزی و از آن جمله مبانی معماری و شهرسازی اسلامی مورد مطالعه، تعریف و تحلیل قرار می گیرد، زاویه عقل و حکمت است. هنرمند، معمار و یا شهرساز مسلمان، از راه دل (از دریچه عقل و حکمت الهی)، ملکوت (یعنی جنبه باطنی و عقلانی)، هستی و موضوعات جاری درآن (از جمله حقیقت باطنی شهر) را مورد مطالعه قرار می دهد، و به دانشی شفاف، حقیقی و مطابق با واقع دست مییابد. براساس این بینش، شفافیت، خوانایی، پایداری و استحکام ساختار نظری و عملی هر چیزی، در پایداری و استحکام ذاتی عقل مایه به کار گرفته شده در آن است. تردیدآلود بودن و مشکوک بودن، ابهام و تزلزل پذیری در هر نظامی ( ازجمله نظام سازمانی یک شهر) نتیجه مستقیم جهل (یعنی عدم عقل محوری و یا عدم فعالیت عقل درآن) است. بهره مندی معمار و معماری (و یا شهرساز و شهرسازی) از اندیشه ای عقل مند و برهانی (و به عبارتی، دارای استدلالات منطقی)، آن ها را از انواع شک ها و تردیدهای ممکن می رهاند، و نوعی استحکام و استقلال و پایداری حقیقی و اصیل و تزلزل ناپذیر در مفهوم، ساختار انسانی و حتی کالبدی شهر به وجود می آورد. ذات عقل، «یکتایی» است. و میوه آن، وحدت و یگانگی است، و هرگز کثرت و تضاد و تزاحم در آن راه ندارد.
سازمان فضایی شهرهای ابواب البر دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت مجموعه های معماری و فضاهای مستقل شهری تحت عنوان ابواب البر ـ با الهام از امکان مقدس، مشاهده قبور ائمه اطهار و سایر بزرگان دینی و عرفانی ـ و نیز مراکز آموزشی که در واقع ترکیبی از مجموعه های علمی و مذهبی اند، عمده ترین تحول در معماری و شهرسازی دوره ایلخانی می باشد. متأسفانه به سبب وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی بسیار در طول زمان، دسترسی به این شهرها و مطالعه مستقیم آن ها به راحتی میسر نیست؛ از این رو، برای بررسی این شهرها و تعیین نحوه ساختار آن ها، ناگزیر باید به منابع مکتوب ـ کتاب ها، نسخ و متون ارزشمندی که می توان تاریخ گمشده معماری و شهرسازی را از لابه لای سطور آن ها به دست آورد ـ رجوع کرد. نوشتار حاضر، به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی مجموعه های غازانیه، ربع رشیدی و سلطانیه به عنوان نمونه هایی از شهرهای ابواب البر ایلخانی می پردازد. روش این تحقیق تفسیری ـ تاریخی مبتنی بر دقت در مطالب و نکات موجود در متون تاریخی است و رهیافت راهبردی آن بر روش اکتشافی استوار است.
آموزش سنتی معماری در ایران و ارزیابی آن از دیدگاه یادگیری مبتنی بر مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود آثار ارزشمند معماری گذشته ایران، نشان از ساخته شدن آنها به دست هنرمندانی است که از توانمندی های بالای هنری، فنی و فرهنگی برخوردار بوده اند؛ چنین توانمندی هایی به خودی خود نشان دهنده وجود دانش معماری مناسب در میان آنهاست. بدیهی است که برخورداری از این توانمندها علیرغم عدم وجود نظام آموزشی دانشگاهی در میان معماران سنتی، صرفاً از طریق تجربههای شخصی و بدون بهرهگیری از آموزش های حرفه ای مناسب نمیتواند صورت پذیرفته باشد. نظام آموزشی فعلی در ایران صرفاً با الگوبرداری از برخی سیستم های آموزشی غربی و برخی تغییرات در آن بنیان نهاده شده و با چشمپوشی از تجربیات مثبت گذشته، خود را از استفاده از آنها محروم کرده است، بنابراین شناخت تجربههایی که پیشینیان برای پرورش معماران از آن بهره می بردند و تلفیق جنبه های مثبت آن با نظام های فعلی آموزشی، می تواند در ارتقای این نظام ها مفید واقع گردد. نگارنده این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که عناصر اصلی در شکلدهی به آموزش معماران در معماری گذشته چه بوده است؟ پژوهش مورد نظر، نوعی پژوهش کیفی است که با استفاده از روش تئوری مفهومسازی بنیادی به مطالعه نظام سنتی آموزش معماری در ایران و بررسی مباحث و روش های آموزشی در آن پرداخته، و نظام آموزش سنتی معماری را بر اساس نظریه های آموزشی مبتنی بر نظریه های یادگیری مبتنی بر مغز با هدف شناخت ویژگی های مثبت در نظام آموزش سنتی معماری ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، برخلاف آنچه غالباً تصور می شود، نظام سنتی آموزش معماری در ایران صرفاً شامل آموزش های عملی نبوده و آموزش مباحث نظری و مبانی فکری، بخش دیگری از آموخته های معماران را تشکیل می دادهاند.
آموزه هایی از معماری اقلیمی گذرهای کاشان، تحقیق میدانی در بافت تاریخی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری سنتی شهرهای تاریخی ایران حاوی درس های آموزنده ای در زمینه های مختلف مرتبط با معماری و شهرسازی است. یکی از نکات قابل تأمل در این زمینه شگردهای به کار رفته در طراحی فضاهای باز و پیاده راههای شهرهای کویری است که علی رغم شرایط محیطی سخت و خشن این مناطق، امکان زندگی امن، راحت و پایدار را برای هزاران سال فراهم نموده است. مقاله حاضر با بررسی بافت تاریخی شهر کاشان در اوج گرمای تابستان و اوج سرمای زمستان، به مطالعه این شگردها به کمک علم همسازی با اقلیم پرداخته است. در این مقاله از جدیدترین شاخص ارزیابی وضعیت گرمایی فضای باز که شاخص اقلیم دمای جهانی نام دارد برای ارزیابی داده های برداشت شده در روزهای 20 و 21 ماه تیر و 20 تا 22 ماه دی سال 1390، استفاده شده است. داده های میدانی توسط دستگاه هواشناسی سیار که قادر به برداشت آمار دما، رطوبت، باد و فشار هواست گردآوری شده است. به رفتارهای مردم، اعم از مدت حضور، نوع لباس و فعالیت در مسیر انتخابی، در روزها و شب های مورد نظر توجه شد. تحلیل نتایج با انتقال داده ها به نمودار سایکرومتریک و مقایسه آن با منطقه های گرمایی تعریف شده توسط شاخص مورد نظر برای ارزیابی گرمایی انجام شده است. مقایسه این نتایج با داده های طولانی مدت و کوتاه مدت ایستگاه هواشناسی کاشان نشان داد که معماری هر فضا، تا چه میزان وضعیت اقلیم خرد را نسبت به اقلیم محلی، اقلیم کوتاه مدت شهر و اقلیم بلند مدت شهر تعدیل کرده و امکان حضور طولانی و امن مردم را در گرم ترین ایام تابستان و سردترین ایام زمستان کاشان فراهم نموده است. تعیین میزان موفقیت راهکارهای معماری به کار رفته به عنوان اصول طراحی گذرهای همساز با اقلیم در مناطق کویری محصول این مقاله است.
ویژگی های بصری شاخص تزئینات گچبری معماری عصر ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایلخانیان از دست نشاندگان مغولان پس از تصرف ایران بودند که میراث هنر سلجوقیان را در تصرف خود گرفتند و تحولاتی در آن ایجاد نمودند که به شکوفایی برخی از آن ها انجامید. یکی از تزئینات وابسته به معماری که در این دوره بسیار مورد توجه بود و به اوج رسید، هنر گچبری است که آثار بسیار زیادی از آن در قالب تزئینات معماری به جای مانده است. تقریباً تمامی نمونه های موجود از این دوره توسط محققین شناسایی شده، اکثر بررسی های صورت گرفته تنها به توصیف کلی این آثار و تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آن ها پرداخته و کمتر به نقوش تزئینی و تغییرات سلیقه هنرمندان و جامعه آن زمان، در به کارگیری آن ها توجه کرده اند. در این مقاله، سعی بر آن است تا در راستای رسیدن به هدف، با مقایسه تعدادی از نمونه های موجود، نقوش گچبری دوره ایلخانی مورد بررسی قرار گیرند و نقوش تزئینی شاخص به کار رفته در آن ها و تحولات صورت گرفته توسط هنرمندان ایلخانی شناسایی شوند. در این مقاله، آثار شاخص گچبری ایلخانی به روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شده اند. چنین نتیجه گیری شده است که در دوره ایلخانیان، گچبری برگرفته از دوران پیش از خود، به خصوص سلجوقیان است اما با برجستگی بیشتر و طرح های پیچیده تر، متأثر از تذهیب نسخ خطی است که خود وجه تمایز عمده آن نسبت به دیگر دوره هاست. از جمله ویژگی های بصری شاخص این دوره، ساخت محراب های گچی با گونه های مختلف کوفی و اقلام دیگر خط، انواع گره های هندسی، نقوش اسلیمی پیچیده در لابه لای کتیبه ها و اولین استفاده از کتیبه های «معقلی» و «بنایی» و کتیبه «مادر و فرزند» و کاربرد برخی نقوش مانند گل شاه عباسی، گل روزت و نقش زنجیره خمپا در گچبری است که موجب تحولی بزرگ در این هنر و خلق شاهکارهایی عظیم در این دوره شده است.
تحلیل فضایی مسجد الحرام؛ رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان های دینی همواره از اهمیت ویژه ای در میان مؤمنین برخوردارند این اهمیت هم ناشی از باور مؤمنامه افراد است و هم به دلیل ساختار خاص فضایی، معانی، نشانه ها و نمادهایی است که در این مکان ها وجود دارد. تحلیل فضایی این مکان ها از منظری برون دینی بیانگر وجوهی از چگونگی تأثیر و تأثر پیروان آن دین در تعامل با این مکان ها است. چنانکه می توان شاخص های مشترکی از مکان هایی دینی ارائه کرد. نظیر :باشکوه بودن سازه ها، بلند بودن سقف های، بکارگیری اوج هنر انسانی در کلیه زمینه ها، وجود مناسک خاص در این مکان ها. اهمیت این مکان های مقدس به اندازه ای است که تداوم ادیان بدون آن در طول تاریخ ناممکن بوده است. لذا تحلیل فضایی این مکان های ویزه به شناخت دو سویة مکان (فضا) و انسان،کمک می کند. مسجدالحرام به عنوان تنها قبله مسلمانان و مهمترین بنای جهان اسلام دارای اشتراکات و تفاوتهایی با سایر بناهای مهم ادیان دیگر است. از آن جمله تفاوت های قابل تامل، سادگی بیش از اندازه در مقابل شکوه بیرونی سازه ها مشابه، پرهیز از هرگونه هنر نمایی و عدم بهره گیری از ذوق و خلاقیت انسانی در موارد مشابه است. تحلیل فضایی این مسجد بیانگر نوعی فشردگی جهان بینی اسلامی در باره خداوند، انسان ، هستی، زندگی، مرگ و روابط پیچیدة میان این مفاهیم و واژه های بنیادین حیات آدمی است.
درآمدی بر تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثاری که از معماری گذشته ایران به جا مانده، گنجینه های ارزنده معماری ایران است، اما این آثار، نماینده تام معماری ای نیست که در طی سده ها در این سرزمین تحقق یافته است. بیشتر آنچه از بناها به دست ما رسیده، آثار فاخر و شاهانه است و از طریق این آثار، به دشواری می توان به بخش اعظم معماری ایران ـ معماری عموم مردم ـ پی برد. از این گذشته، آثار معماری نتیجه نهایی مسیر معماری است. معماری فقط اثر معماری نیست؛ اندیشه ها و خیال های معماری، پسند و ذوق فردی و جمعی، مسیر طراحی و ساخت، آموزش معماری، حرفه و نظام صنفی معماری، بانیان و حامیان معماری، معماران و کارگزاران معماری همه در این مسیر دخیل اند و شناخت معماری مستلزم شناخت اینها نیز هست. پس برای فهم معماری مردم، باید علاوه بر بناهای ایشان، از پندارها و اندیشه هایشان درباره بناها و همه وجوه دیگر معماری هم باخبر باشیم. یکی از وظایف تاریخ پژوه معماری ایران، جستن راه هایی برای پی بردن به جنبه هایی از معماری ایران است که روزگار از ما پنهان داشته است؛ راه هایی که به واسطه آن ها به معماری عوام، یا نسبت های عوام با معماری فاخر، پی ببریم. در روزگار ما، در دیگر حوزه های تاریخ نویسی و تاریخ پژوهی، کسانی در صدد برآمده اند تا تاریخ مبتنی بر زندگی اشراف و اعیان و پادشاهان را کنار بگذارند و از خلال یافته ها و دانسته های تاریخی، به شناخت زندگی و اندیشه عامه مردم بپردازند و برای این منظور، رویکردهایی پیش نهاده اند. یکی از این رویکردها، «تاریخ فرهنگی» است و یکی از شاخه های آن، «تاریخ ذهنیت» یا «تاریخ نگرش عامه» است. هدف از این مقاله، گشودن باب مطالعه تاریخ ذهنیت عامه در معماری ایران است. بدین منظور، نخست تاریخ ذهنیت، ماهیت و سیر تکوین و تحول آن را به اجمال معرفی می کنیم، سپس امکانات آن را برای مطالعه تاریخ معماری ایران، بررسی و منابع آن را معرفی می کنیم. آن گاه نمونه ها و موضوع ها و منابعی برای آزمودن این شیوه تاریخ پژوهی در معماری ایران پیش می نهیم.
سیر تحول کاشیکاری در آثار معماری دوره صفویه تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر کاشیگری و کاشیکاری از آرایه های ارزشمند وابسته به معماری است که ذوق، سلیقه و هنرمندی کاشیگری سرزمین ما، آن را به درجه ای از رشد رسانده که تحسین بینندگان را برانگیخته است. آنان که با معماری اسلامی ایران آشنایی دارند، بایستی از آگاهی های لازم از ارزش های هنری، طرح ها و نقوش رنگ و لعاب، پخت و به طور کلی از اصول و قواعد و رموز کاشیکاری نیز بهره مند باشند. در این مقاله، از کاشی های دوره صفویه تا قاجاریه و در امتداد آن تا به امروز مورد بررسی قرار گرفته و شاخصه های کاشیکاری دوره های یادشده و اصطلاحات مهم کاشیکاری معرفی گردیده تا علاقه مندان با تحولات کاشیگری این دوره آشنا شوند.
بازآفرینی فرهنگ مدار در بافت تاریخی شهر قزوین با تأکید بر گردشگری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلاش شده است تا با بهره گیری از اصول گردشگری شهری، راهکارهایی برای بازآفرینی بافت های تاریخی کشور که به عنوان سرمایه های ارزشمند امروزه در مرکز توجه نهادهای شهری واقع شده اند، ارائه گردد. در این باره، از بازآفرینی فرهنگی به عنوان رویکردی اساسی تحقیق استفاده شده است. در این رویکرد، فرهنگ به عنوان یکی از سرمایه های اصلی شهر شناخته می شود. شهر تاریخی قزوین با برخورداری از بافتی تاریخی و واجد ارزش مرمت، حفاظت و نگهداری و با دارا بودن پتانسیل های بسیار مناسب تاریخی و جاذبه های گردشگری، امکانات توسعه فراوانی دارد؛ با این حال، در اثر برخی سهل انگاری ها و اقدامات بی ملاحظه و نیز عدم توجه به روند فرسودگی، علی رغم وجود طرح های متعدد، مشکلات بافت در سال های اخیر افزایش یافته است و نیاز به احیای فعالانه بافت را ضروری نشان می دهد. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است و با اتکا به مرور پیشینه تحقیق از سویی، بررسی اسناد مربوط به بافت تاریخی قزوین و مطالعات میدانی از سوی دیگر، به تحلیل مسئله می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهکار برون رفت از مشکلات و احیای بافت های تاریخی ارزشمند در گرو اجرای برنامه هایی است که بر راهبردها و سیاست های تعاملی بین بازآفرینی فرهنگی و گردشگری فرهنگی شهری استوار است. رویکرد گردشگری فرهنگی نیز مانند بازآفرینی به نوبه خود از ابزار مؤثر در احیای بافت های تاریخی محسوب می شود. بالفعل سازی پتانسیل های بالقوه گردشگری و هویت تاریخی در رابطه ای مستقیم با یکدیگر، حیات واقعی و مدنی شهری را تضمین می کند. جهت تدقیق موضوع، کاربست راهبردهای پیشنهادی در طراحی بافت تاریخی قزوین مورد بررسی قرار گرفته است تا زمینه تحول و معاصرسازی یکی از بافت های ارزشمند میراث فرهنگی کشور فراهم گردد.
گونه شناسی مزارهای اسلامی در ایران، بر اساس مفاهیم قدسی تشبیه، تنزیه، جمال و جلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، بناهای مذهبی به ویژه مزار امامان و بزرگان علم و عرفان، شکل های مختلفی به خود گرفته و به نظر می رسد تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوت های کالبدی در آن ها گشته است. حال باید دید که آیا این تفاوت ها دارای مبانی معنادار خاصی است و آیا بررسی چگونگی تفاوت ها می تواند در گونه شناسی مزارها مؤثر واقع شود؟ نگارندگان این تحقیق درصدد گونه شناسی مزارها، بر اساس تفاوت های معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان برآمده اند و این گونه ها را با استفاده از مفاهیم تشبیه، تنزیه و صفات جمال، جلال، در سه دسته مزارهای تشبیهی ـ جمالی، مزارهای تنزیهی ـ جلالی، و مزارهای تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی مزارها، مرتبط با هر یک از این گونه ها پرداخته اند. در خلال پژوهش از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است، به این ترتیب که گونه تشبیهی ـ جمالی دارای ویژگی های حداکثر رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری نشانه و نماد، اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح فاخر و پرتزئین و وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است و بهترین نمونه در این گونه، مزار امامان شیعه می باشد که در دوره صفوی و قاجار به اوج خود رسیده است. گونه تنزیهی ـ جلالی دارای ویژگی های حداقل رابطه با طبیعت تشبیهی، دلالتگری آیه ، عدم اصالت مقبره در سامان دهی فضاهای مزار، عدم قرارگیری مقبره در فضای درون، به کارگیری مصالح کم بها و کم تزئین و عدم وجود سلسله مراتب فضایی در رسیدن به مزار است. بیشترین نمونه های این گونه، در میان اهل سنت رایج است که دارای کمترین میزان به کارگیری عناصر کالبدی و مجلل اند. گونه تشبیهی ـ جمالی و تنزیهی ـ جلالی، دارای ویژگی های مشترک هر دو مزار است و در دوره های آل بویه و سبک خراسانی و رازی، رواج بیشتری داشته است.
تحلیل چگونگی استمرار معماری چهار طاقی از دورة ساسانی به اسلامی در ایران با تکیه بر روش نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهار طاقی از شکل های ارزشمند معماری ایران در دوران پیش از اسلام و بعد از آن بوده که در ساخت بنا های مذهبی و جز آن به کار رفته است. بنابر شواهد موجود باستان شناسی، این نوع معماری در پیش از اسلام به ویژه از دورة ماد در نقشة آتشکده ها مشاهده شده است. پس از مدتی این شکل از معماری کاربرد عام تری یافت و در بنا ی کاخ ها نیز به کار رفت. طرح چهارطاقی در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ هرچند در چهار قرن نخست هجری آثار و نشانه های استفاده از آن بسیار محدود بود. باوجود این، از دورة سلجوقی به بعد با لزوم گسترش فضا های معماری مانند مسجدها، این نقشه در ساخت بنا های مختلفی مانند مسجد، آرامگاه و کاخ و کوشک کاربرد گسترده ای یافته است. نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا با توجه به نظریة کهن الگویی یونگ، علل و عوامل انتخاب این شکل از معماری و نحوة انتقال آن از دورة ساسانی به اسلامی را با ذکر شواهدی از جنبة امر قدسی در منابع اسلامی بررسی و تحلیل کنند. به بیان روشن تر، این پرسش مطرح است که آیا معماری چهارطاقی الگویی برگرفته از باورهای مسلط جامعه و یا به تعبیری، اندیشة ناخودآگاه قومی مردمان ایران از دورة پیش از اسلام است که در فرهنگ مذهبی و ادبیات دورة اسلامی راه یافته، ریشه دوانده و سپس در ذهن آدمیان این مرز و بوم تحول یافته و در ساخت دیگر بناها ازجمله کاخ ها، کوشک ها، مسجد ها و بناهای آرامگاهی به کار رفته است. هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است.