فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
از زمان تهیه و اجرای نخستین طرح هادی (روانبخشی روستا) بیش از 20 سال می گذرد. مروری بر آثار تهیه و اجرای طرح هادی نشانگر آن است که این طرح توانسته زمینه لازم را برای تحقق توسعه کالبدی در روستاها فراهم نموده و آثار مثبتی را به دنبال داشته باشد؛ از طرف دیگر این طرح در فرآیند تهیه و اجرا با چالش ها و مشکلاتی مواجه است. هدف تحقیق پی بردن به اثرات کالبدی اجرای طرح های هادی روستایی در نواحی شمال استان اردبیل می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بخش اصلی داده ها از شیوه میدانی بصورت مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بین ساکنان روستاها جمع آوری و استفاده شده است. از بین 58 روستا که طرح هادی اجرا شده بود؛ از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده 17 روستا انتخاب شدند. جامعه آماری روستاهای مورد مطالعه برابر با 2294 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول گرجسی– مورگان برابر با (303S=) سرپرست خانوار برآورد گردید و از طریق نمونه گیری تصادفی ساده پرسشنامه ها در بین ساکنین روستاها توزیع شد. این داده ها پس از استخراج با استفاده از نرم افزار SPSS بررسی و تجزیه و تحلیل و سپس مورد تفسیر قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل رگرسیون تک متغیری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح معنی داری خطای رگرسیون برای ضریب اطمینان 95/0 در هر سه فرضیه کوچک تر از 05/0 است. بنابراین می توان گفت که هر سه فرضیه مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین عوامل کالبدی بر اجرای طرح هادی روستایی تأثیرگذار بوده و اجرای طرح هادی روستایی تمام مؤلفه های کالبدی را پیش بینی می کند و بین آن ها رابطه معنی داری وجود دارد.
بررسی الگوی مدیریت تعارض ذی نفعان و ذی نفوذان در ابرپروژه های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابرپروژه های شهری، کنشگران و ذی نفعان متعددی شامل مسؤولین امور شهری، سرمایه گذاران، طراحان، پیمانکاران، مالکین و شهروندان را بطور مستقیم و غیر مستقیم درگیر خود می سازند. لذا شناخت درست ذی نفعان و پذیرش اجتماعی از عوامل مهم موفقیت ابرپروژه های شهری است. شهر مشهد، پروژه های بزرگ مقیاس متعددی را طیّ دو دهه ی اخیر تجربه کرده است و با وجود طرح انتقادات نسبت به تفکر حاکم بر فرایند تعریف و تصویب الگوی نوسازی و توسعه در این پروژه ها، قلمرو و تعداد این پروژه ها در حال گسترش است. در این مقاله، با هدف بررسی وضعیت مدیریت تعارض در ابرپروژه های مشهد، از طریق نظریه زمینه ای به بررسی سه پروژه نوسازی شهدا، نوسازی مجد و پروژه منطقه ی گردشگری سپاد پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش که شامل چگونگی حضور و چگونگی الگوی مدیریت تعارض کنشگران مختلف در هر پروژه است، از طریق مصاحبه نیمه سازماندهی شده با کنشگران مختلف در این پروژه ها گردآوری شد. طبق نتایج پژوهش، الگوی مدیریت تعارض در ابرپروژه های مشهد بیش از همه مبتنی بر اجتناب از بروز تعارض یا رقابت با تعارض بوده و الگوی توافق عمدتاً در تعارضات با سازمان ها، سرمایه گذاران، سازندگان و مالکان عمده به کار گرفته شده است.
بررسی نقش مشارکت شهروندان در نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده با رویکرد مدیریت شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات سریع ساختار شهری تهران در سال های اخیر، از موضوعاتی است که بر نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری تأثیر گذاشته است. عمده ترین آسیب ناشی از این دگرگونی، ناسازگاری کالبدی است که در دو وجه ناهمگونی و ناپایداری بافت های قدیمی و فرسوده و نوساز و در ابعاد ناهنجاری های مختلف کالبدی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی نمایان شده است. در این زمینه، اجرای برنامه هایی مانند بهسازی، مرمت، زنده سازی، نوسازی و... با هدف تجدیدحیات شهری یا جلوگیری از افت شهری، از مهم ترین شیوه هایی است که در کانون توجه متخصصان و مجریان شهرسازی و ساختار مدیریت شهری قرار دارد و محور اصلی اجرای این برنامه ها، مشارکت شهروندان است. در میان مناطق مختلف شهر تهران، منطقة 12، یکی از مهم ترین مراکز قدیمی و تاریخی شهر به شمار می آید که سهم عمدة فضای کالبدی آن را بافت های فرسوده تشکیل می دهند. مطابق بررسی ها، مهم ترین مسئلة بافت های فرسودة این منطقه، پایین بودن نقش مشارکت شهروندان در رویکرد مدیریت شهری و راهبردهای اتخاذشده طی سال های اخیر درجهت مرمت، توانمندسازی و حیات بخشی به آن هاست که در این مقاله به چیستی و چرایی آن پرداخته می شود. این پژوهش، با تحلیل توصیفی- کاربردی عرصه های تصمیم گیری مرتبط، انتخاب شیوه های مختلف مشارکت شهروندان و سیاست هایی مناسب در نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده اصلاح، تثبیت و ارائه شده و نشانگر آن است که حل مشکلات بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده، با مدیریت شهری، مرمت و مشارکت مردم رابطة مستقیم دارد.
جایگاه حکمروایی مطلوب شهری در کاهش میزان جدایی گزینی فضایی مطالعه موردی: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی فضایی در کلان شهر تبریز از منظر اجتماعی و فرهنگی، محمل نوعی هویت حاشیه ای است که در تعامل با فضای کالبدیِ جداافتاده، تباین متن و حاشیه را در کلان شهر تبریز و اکثر کلا ن شهرهای ایران به وجود آورده است. مفهوم جدایی گزینی فضایی متضمن فرآیندی طولانی مدت از جا افتادگی اجتماعات محلی در پهنه هایی از شهر است که یکپارچگی و انسجام شهری را به چالش می کشد. این جدایی گزینی ناشی از بازندگی اجتماعات محلی در بازی برنامه ریزی شهری مدرن بوده است؛ از این رو شکلی تاریخی دارد و در طول زمان اتفاق می افتد. همچنان بیش از ۶درصد از مساحت و بیش از ۲۰درصد از جمعیت در محدوده شهر تبریز هستند که تباین متن حاشیه را به نمایش می گذارند. پژوهش پیشِ رو از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش شناسی ناظر بر آن متأثر از استدلال قیاسی و محک تجربی است. این مقاله تقلیل این تباین و افزایش انسجام و یکپارچگی شهری را از نقطه نظر تمرکززدایی در فرآیند تصمیم سازی و سیاست شهری و بازتولید عرصه های متکثر و خُرد قدرت اجتماعات محلی جست وجو می کند. چارچوب فکری و نظری این توزیع قدرت بر مبنای پارادایم حکمروایی مطلوب شهری قرار دارد که در واقع فصل مشترک تمام کنشگران اجتماعی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست شهری متکثر و نوین با چالش محافظه کارانة قدرت سیاست شهری متمرکز (شهرداری) مواجه است؛ بنابراین گذار به الگوی حکمروایی مطلوب نیازمند مبنای قدرتمند قانونی است. حداقل چالش به منظور پیشبرد سیاست شهری متکثر ایجاد شهرداری متمایز محله های جداافتاده با ردیف بودجة متمایز است.
آسیب شناسی مدیریت طرح های توسعه منطقه ای در ایران و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این مقاله، با دو هدف آسیب شناسی الگوی موجود و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی طرح های توسعة منطقه ای تدوین شده است. روش: این پژوهش از نظر روش شناسی توصیفی و تحلیلی است و از روش اسنادی و میدانی برای گردآوری داده ها استفاده می کند. جامعة آماری پژوهش شامل پژوهشگران و متخصصانی است که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای و روش کوکران، ۳۷۰ از آن ها به عنوان نمونه برای پرسشگری انتخاب شده اند. همچنین از ۵۰ خِبرِه برای سنجش روایی محتوایی ابزار اندازه گیری و از ۳۰ خِبرِه برای انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی مصاحبه به عمل آمده است. از روش ANP برای وزن دهی به معیارها و از مدل PROMETHEEII برای رتبه بندی گزینه ها و انتخاب الگوی مطلوب استفاده شده است. از نرم افزارهای SPSS، Super Decision و Visual Promethee برای پردازش، وزن دهی، تحلیل و رتبه بندی استفاده شده است. روایی محتوایی ابزار با استفاده از ضریب CVR، ۸۰/۰ و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ۹۲۶/۰ و روش گاتمن، ۸۲۷/۰ محاسبه شده است. یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهند که الگوی موجود مدیریت طرح های توسعة ناکارآمد است و به اصلاح نیاز دارد. همچنین اجرای مدل PROMETHEEII نشان داد که، الگوی مبتنی بر حکمروایی خوب، الگوی مدیریت شبکه ای و الگوی مدیریت راهبردی، به ترتیب با نمرة خالص رتبه بندی ۷۱۰۶/۰، ۵۷۶۳/۰، ۰۷۸۳/۰، الگوهای برتر هستند. نتیجه گیری: در این پژوهش، این نتیجه به دست آمد که «حکمروایی شبکه ای»، الگوی مطلوبی برای مدیریت طرح های توسعة منطقه ای است. در پایان پیشنهادهای مانند ایجاد زیرساخت های ارتباطی و اطلاعاتی، زمینه سازی مدیریت مشارکتی مبتنی بر پیاده سازی حکمروایی خوب در مدیریت طرح ها ارائه شده اند.
بررسی اثرگذاری عملکردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شوراهای اسلامی شهرها در ایران (مطالعه موردی: شورای اسلامی شهر سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوراهای شهر همواره نقش بسزایی در ارتقای کیفیت زندگی شهروندان دارند. این پژوهش که به بررسی عملکرد شورای شهر سردشت پرداخته است با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اطلاعات پیمایشی و اسنادی صورت گرفته است. روش اثبات فرضیه ها در این پژوهش استناد بر داده های مورد بررسی از طریق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل دوگروه کارشناسان شهری و ساکنان شهر را در برمی گرفت. جهت تعیین حجم نمونه برای گروه ساکنان از فرمول کوکران استفاده شد که تعداد نمونه 384 نفر بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای و تصادفی اقدام به تکمیل آن ها شد. اما برای نمونه کارشناسان از روش گلوله برفی استفاده شد که تعداد نمونه کارشناسان در این پژوهش به 15 نفر رسید. در تحلیل داده ها جهت بررسی نرمال بودن توزیع میانگین نمرات از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و برای ارزیابی عملکرد شورای شهر سردشت از آزمون T تک نمونه ای و آزمون (Binominal test) و نیز جهت مقایسه نظرات گروه مردم و کارشناسان از آزمون یومن-وایت نی و T مستقل استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عملکرد اقتصادی شورای شهر سردشت ضعیف بوده است. البته عملکرد اجتماعی در وضعیت مناسبتری نسبت به عملکرد اقتثصادی قرار دارد و فراتر از حد متوسط و قابل قبول پژوهش قرار گرفته است. این در حالی است که بهترین وضعیت عملکردی شورای شهر سردشت مربوط به عملکرد فرهنگی است که این مقدار 89/3 می باشد
ارزیابی تأثیر فضایی _ زمانی سیاست ها و قوانین زمین شهری بر گسترش بهینه شهری مهاباد با استفاده از CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر و بعد از انقلاب اسلامی همزمان با دگراندیشی و بازاندیشی در فضای شهری، نوع رشد شهری تحت تأثیر جریانات فکری و تصمیم سازی، زمینه شکل گیری توسعه شهری متفاوت با آنچه قبل از انقلاب بوده است را به وجود آورده است. در این زمینه، حسب رشد و توسعه شهری، نیاز به زمین شهری، راه را برای تصمیم گیری و تصمیم گذاری در نوع بهره مندی از اراضی با استفاده از قوانین و مقررات باز کرده است. در این راستا، نقشه های پوشش اراضی حاصل از تصاویر ماهواره ای نقش سازنده ای در تحلیل و ارزیابی فضای کالبدی شهرها بر عهده دارند و راه آینده نگری را در افق برنامه ها تضمین می کنند. تلفیق سامانه های اطلاعات مکانی و سنجش از دور، ابزار مؤثری را برای گردآوری و تحلیل اطلاعات مکانی- زمانی مهیا می کند. در این پژوهش برای تولید نقشه های کاربری- پوشش اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده شده است. از آنجا که تصاویر خام سنجش از دور دارای خطایی در هندسه و مقادیر ثبت شده برای پیکسل اند، برای آماده سازی و پیش پردازش از تصحیحات رادیومتریک استفاده شد. در ادامه، برای استخراج اطلاعات از روش طبقه بندی نظارت شده استفاده شد. در مطالعه پیش رو، برای ارزیابی دقت نقشه های پوشش اراضی به دست آمده، 290 نقطه به صورت تصادفی با انجام عملیات صحرایی جمع آوری شده است و پس از آن، با هدف مدل سازی تغییرات پوشش سطح زمین در دو کلاس اراضی ساخته شده و ساخته نشده و قرارگیری اراضی سازمان ملی زمین و مسکن روی آن در شهر مهاباد، تغییرات در افق سال 1400 با استفاده از مدل Markov CA- شبیه سازی شد. نتایج این مطالعه، افزایش سطح استفاده از اراضی سازمان ملی زمین و مسکن را در افق سال 1400 به مساحت 15/397 هکتار نشان می دهد. بنابراین، ایجاد نقشه های تولید شده، مسیر باروری باز تفکر پروری را در رابطه با آینده شهر و چگونگی استفاده از اراضی یاری می کند.
تحلیل جایگاه و تدوین برنامه ی استراتژیک حکمروایی خوب مطالعه ی موردی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه ی کشورهای تمرکزگرا نشان داده است نگاه یکسونگر و سوژه انگار به شهر مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد. رفع چنین مشکلاتی از طریق نظارت عموم (پاسخ گویی)، عمل مشارکتی و ارتقای سطح کارایی کارکردهای شهری ممکن است. حکمروایی خوب شهری به عنوان رویکرد نوین نظام تصمیم گیری و اداره ی امور شهری مطرح می باشد و در واقع فرآیندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره ی شهر از یکسو و سازمان های غیردولتی و تشکل های جامعه ی مدنی، از طرف دیگر شکل می گیرد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر؛ سنجش وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری و نشان دادن نقش تسهیل کننده ی شهروندان در دستیابی به این هدف والا می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مدلSWOTو ابزار پرسشنامه به تحلیل جایگاه برنامه استراتژیک حکمروایی خوب شهری پرداخته می شود. برای تحقق این هدف بر اساس فرمول کوکران، اقدام به تکمیل 385 پرسشنامه از شهروندان و تعداد 32 پرسشنامه از کارشناسان و متخصصان شهرداری و شورای شهر شده است. نتایج نشان داد ازنظر شهروندان، بهترین وضعیت در بین شاخص های حکمروایی خوب متعلق به شاخص های بینش راهبردی و مشارکت بوده و از نظر کارشناسان بهترین وضعیت متعلق به شاخص پذیرش و پاسخ دهی می باشد. نتایج حاصل از تحلیلSWOT نیز نشان می دهد موقعیت حکمروایی در شهر زاهدان از میان چهار حالت تهاجمی، محافظه کارانه، رقابتی و تدافعی در موقعیت تدافعی قرار دارد. راهکارهای این بخش به ترتیب اولویّت به شرح زیر است:
جلب مشارکت و توجه به نظرات مردم در تهیه و اجرای طرح ها و اطلاع رسانی در مورد جزییات طرح ها؛ تمرکز بر تفکر استراتژیک و اجماع مدیران محلی بر اجرای مدیریت یکپارچه ی شهری و ضرورت هماهنگی بین سازمان ها؛ توجه ویژه به مسائل زیست محیطی در برنامه ریزی ها؛ توجه به مسأله ی عدالت در دسترسی مساوی مناطق به امکانات و کاهش شکاف ایجادشده در بین مناطق در این مورد.
واکاوی طرح های توسعه شهری جدید با الگوهای نوین برنامه ریزی شهری (مطالعه موردی: شهرک خاوران تبریز)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی در ایران از دهه 40 به بعد، شدت می گیرد که نتیجه آن پیداش طرح های شهری (جامع و تفصیلی) جهت انتظام بخشیدن به توسعه های شهری است. این طرح ها به دلیل نگرش صرفاً کالبدی که به شهرها داشته اند از بُعد اجتماعی، اقتصادی، فنی و سازمانی با نارسایی های بسیاری همراه بوده و در مجموع نتواسته اند برای توسعه موزون و متناسب شهرها مؤثر باشند و غالباً نیز، به دلیل بلند مدت بودن و فاقد انعطاف پذیری، در مقابل پویایی شهر نتوانسته اند به اهداف خود دست یابند. ضرورت این امر، استفاده از الگوهای نوین توسعه شهری است که در اواخر قرن بیستم در کشورهای اروپایی و آمریکایی به کار گرفته شده و نسبت به طرح های موجود موفقیت بیشتری را نشان می دهند و شهرهای بی روح مدرنیته را به سمت زندگی های محله ای با ساختارهای سنتی پیشین خود سوق می دهند که مقیاس انسانی دارد و سرزندگی و زندگی در این گونه شهرها موج می زند. از این رو باید الگوهای نوین، که بیشتر بر پایه توجه به اصول و معیارهای انسان گرایی و منعطف بودن استوار است، به عنوان طرح آلترناتیو استفاده گردد که بیشتر بر مقیاس های کوچک (محلی) با بازه زمانی کم تأکید می کنند. هدف این مقاله، بررسی و تحلیل طرح توسعه شهرک خاوران با استفاده از مبانی نظری الگوهای نوین توسعه شهری از قبیل TND، TOD، رشد هوشمند، واحدهای برنامه ریزی شده و ... است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. محدوده مورد مطالعه این تحقیق، شهرک خاوران یکی از شهرک های تازه طراحی شده شهر تبریز است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده؛ همچنین از نرم افزار ArcGIS برای تهیه نقشه ها استفاده شده است. تحلیل های صورت گرفته، براساس نقشه های ترسیم شده محدوده و گزارش کار طرح بازنگری شهرک خاوران است. نتایج تحقیق نشان می دهد با وجود توسعه و گسترش ادبیات نظری الگوهای نوین برنامه ریزی شهری در کشور، این اصول و مبانی کمتر در طرح های شهری کشور به طور عام و شهرک خاوران تبریز به صورت خاص مد نظر قرار گرفته است.
تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر کاربری فضای سبز (باغ ها) در شهر جهرم با تأکید بر نقش مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع فضای سبز (باغات) در شهر جهرم موضوعی مهم و استراتژیک است و به جرأت می توان گفت که بخشی از هویت شهری جهرم با مسئله فضای سبز (باغات) و به ویژه باغات داخل شهر پیوند دارد. پژوهش پیشِ رو به تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر کاربری فضای سبز (باغات) در شهر جهرم طی سال های ۱۳۷۵-۱۳۸۹ (با تأکید بر نقش مدیریت شهری) پرداخته است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی است و نوع آن کاربردی توسعه ای است. اطلاعات مورد نیاز از دو طریق اطلاعات کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه و مشاهده) جمع آوری و با نرم افزارهای GIS و Excel تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند عامل اقتصادی با ۸۴/۲۶ درصد مهم ترین عامل تغییر کاربری باغات به شمار می رود. بحران آب (۸/۱۵ درصد)، عدم ثبات بازار (۲۱/۴ درصد)، کمبود خدمات پشتیبان تولید (۲۱/۴ درصد) و ناامنی در باغات (۱۵/۳ درصد)، پیشنهاد طرح های توسعه شهری (۴۷/۹ درصد)، راه ارتباطی (۳۶/۷ درصد)، تبدیل باغات متروکه (۲۱/۴ درصد)، مسئله ارث (۳۱/۶ درصد)، مدیریت شهری (۷۳/۱۴ درصد) و سایر (۶۸/۳ درصد) از دیگر عوامل مؤثر بر تغییر کاربری باغات به حساب می آیند. همچنین بررسی ها نشان می دهند بیشترین تغییر کاربری باغی در سال ۱۳۸۸ اتفاق افتاده است و ۳/۸۳ درصد از باغداران، از تغییر کاربری باغی رضایت داشته اند.
بررسی و تحلیل فروش مازاد تراکم ساختمانی نمونه موردی: کوی ولیعصر شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراکم را می توان به عنوان معیار یا یک سیستم اندازه گیری تعریف نمود. این سیستم ما را قادر می سازد تا با یک الگوی ریاضی ساده، مقدار زیربنای ممکن در سطح معینی از زمین را محاسبه کنیم و حاصل آن را به عنوان ""تراکم ساختمانی"" در نظر بگیریم. بعد اقتصادی تراکم، شاید مهمترین موضوع این مقوله باشد زیرا اقتصاد ملی، اقتصاد محلی و اقتصاد خانوار به گونه ای مستقیم بر تراکم شهری موثرند. از سویی نسبت قیمت زمین، هزینه ساخت مسکن، هزینه تأمین زیرساخت های شهری و آماده سازی زمین اهمیت زیادی دارند و از سوی دیگر توان مالی عوامل اجرایی و مدیریت شهری در کمک به برنامه های مسکن، توان مالی مردم در تأمین هزینه های زمین، مسکن و نیز خدمات شهری، همگی بر روند شکل گیری و ماهیت تراکم شهری و تحقق تراکم های پیش بینی شده در طرح های توسعه شهری موثر است. در دو دهه اخیر، سیاست فروش مازاد تراکم ساختمانی توسط شهرداریها، موجب ایجاد اختلال در نظام تراکم جمعیتی طرح های مصوب، سازمان فضایی شهرها و سیمای شهری شده است. علاوه بر این همین عامل باعث کمبود کاربریهای خدماتی و افزایش ازدحام شده و تبدیل به بستری جهت سوداگری زمین و مسکن گردیده است. تبعات این سیاست در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و محیطی قابل بررسی است. در این نوشتار، پس از مشخص نمودن اهداف و روش کار، تراکم از دیدگاه نظری و مبانی فروش مازاد تراکم ساختمانی در ایران مورد بحث قرار می گیرد. سپس شهر تبریز و کوی ولیعصر به عنوان نمونه موردی و مصداق کاربرد سیاست فروش مازاد تراکم مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین طرح های توسعه شهری تبریز به اختصار - از نظر تراکم پیشنهادی - مرور می گردد و اثرات گوناگون فروش مازاد تراکم در سطح محلی مورد تحلیل قرار می گیرد و نهایتاً به جمعبندی و ارائه پیشنهادات پرداخته می شود.
ارزیابی میزان تحقق پذیری کاربری های مصوب طرح های هادی و میزان انطباق آن ها در مرحله اجرای طرح (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه طرح هادی روستایی مهم ترین ابزار مدیریت توسعه روستایی در ایران است. با گذشت بیش از سه دهه از شروع اجرای این گونه طرح ها در نواحی روستایی کشور، لازم است بدانیم که اجرای این گونه طرح ها چه نتایجی به خصوص در ابعاد فیزیکی- کالبدی برای فضاهای روستایی کشور به همراه داشته است. این نوشتار جهت بررسی نتایج فیزیکی-کالبدی طرح به بحث کاربری های پیشنهادی پرداخته و در این زمینه به ارزیابی میزان تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی، و در ادامه میزان انطباق این کاربری ها را در مرحله اجرای طرح با نقشه کاربری های مصوب این طرح ها را در روستاهای شهرستان خواف مورد توجه قرار داده است. برای برآورد میزان تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی طرح های هادی روستایی از مقایسه نقشه پیشنهادی مصوب روستاهای مورد مطالعه در سال های 80-82 و نقشه وضع موجود آن ها در سال جاری (1392) استفاده شده است. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش های میدانی و اسنادی استفاده شده و نیز تهیه و تحلیل کلیه نقشه ها با استفاده از نرم افزار ArcGIS انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیش ترین درصد تحقق پذیری مربوط به کاربری ورزشی با 8/87 درصد و کم ترین مربوط به کاربری فضای سبز با 1/12 درصد می باشد. هم چنین کم ترین میزان انطباق یافتگی در بین کاربری های پیشنهادی مربوط به روستای سده با 8/71 درصد انطباق و بیش ترین مربوط به روستای خرگرد با 3/99 درصد می باشد. در زمینه اجرایی شدن کاربری های پیشنهادی، باتوجه به تحقق تنها 53 درصد مساحت کاربری ها می توان نتیجه گرفت که تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی در این روستاها ضعیف بوده اما همین میزان مساحت اجرا شده با کاربری های نقشه پیشنهادی انطباق لازم را داشته است.
فراتحلیلی بر پژوهش های حوزه ی حکمروایی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با مشخص شدن ناکارآمدی ابزار و شیوه های سنتی اداره جوامع شهری، اهمیت الگوهای گذار از حکومت شهری متمرکز و سلسله مراتبی، به حکمروایی خوب، غیرمتمرکز و مردم سالار روند فزاینده ای به خود گرفته است. رشد، تعدد و تنوع پژوهش های علمی منتشر شده در این حوزه نیز یکی از نشانه های قابل اتکا برای ضرورت توجه به این مفهوم است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهره گیری از روش فراتحلیل و با رویکردی بازنگرانه و کالبدشکافانه، به بازخوانی مطالعات علمی حوزه حکمروایی خوب شهری در راستای برجسته سازی قوت ها و رفع نواقص و ضعف های آن مبادرت کرده است. قلمرو پژوهش حاضر، پژوهش های تدوین شده در قالب مقالات علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی در حوزه حکمروایی خوب شهری در داخل ایران است. نتایج حاصل نشان می دهد پژوهش های حوزه حکمروایی شهری که با روش شناختی توصیفی آغاز شده، اغلب از منظر ماهیت در رده پژوهش های توسعه ای و کاربردی بوده و همین امر این پژوهش ها را به نظریه آزمایی رهنمون کرده، همچنین غلبه روش های کیفی و توصیف و تحلیل درصد استفاده از روش های استنباطی را در فرآیند تحلیل بالاتر برده است. به طور کلی تحولات پژوهش های حوزه حکمروایی شهری با روش شناختی توصیفی آغاز شده و دوره تحلیل های کمی را هرچند به صورت محدود در شهرهای بزرگ کشور تجربه کرده است. حال اگر این پژوهش ها بخواهد برای شهرها و نظام های اداره آن ها مفید واقع شده و مشکلات آن ها را برطرف کند، هرچند نتایج و پیشنهادات خلاقانه و کاربردی را نیز تاکنون شاهد بوده ایم، اما ضروری است در سایه اتکا به نظریه ها و اندیشه های اجتماعی و فلسفی و الگوهای تبینی و آینده نگرانه به رویکردی بوم محور روی آورد.
ارزیابی عملکرد سازمان نوسازی شهری در ارتقای محیطی (مطالعه موردی: مناطق دارای بافت فرسوده شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش وسیع فضاهای فرسوده در شهر تهران و نیز وضعیت نامساعد این فضاها، نیاز به سازمانی توانمند در برنامه ریزی و مدیریت این بافت ها را به وجود آورده است. بر این اساس در شهر تهران سازمان نوسازی، متولی بهبود وضعیت بافت های فرسوده بوده است تا به دین طریق از مشکلات بافت های فرسوده در این شهر بکاهد و برای بهبود کیفیت این فضاها در آتی برنامه ریزی نماید. این پژوهش نقش فعالیت های سازمان نوسازی در بهبود وضعیت مناطق شهری را در قالب شش شاخص (مطلوب نمودن عملکردهای مناطق شهری، بهبود کیفیت زندگی، حل مشکلات کالبدی، حل مشکلات معیشتی، نوسازی بافت های فرسوده و نوسازی ساختمان های فرسوده) بررسی می کند تا به دین طریق ابعاد مختلف اثرگذاری این سازمان روشن شود. روش تحقیق در این مطالعه، تحلیل نظرات مردم، پیرامون وضعیت عملکرد این سازمان است که با دیدگاه کاربردی تدوین گردیده است. در این پژوهش ابتدا اطلاعات لازم، با استفاده از منابع موجود در زمینه موضوع پژوهش جمع آوری شد؛ سپس برای تکمیل اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج نشان می دهد که به طور کلی عملکرد این سازمان در وضعیت نسبتاً خوبی قرار دارد و بهترین عملکرد این سازمان در عرصه نوسازی ساختمان های فرسوده و ضعیف ترین عملکرد نیز در زمینه حل مشکلات معیشتی بوده است. از طرف دیگر عملکرد سازمان نوسازی در مناطق 13گانه تفاوت معناداری را نشان می دهد. به دین معنی سازمان نوسازی در مناطق 15، 16، 9 و 18 عملکرد خوب و در مناطق 12، 13، 14 و 11 عملکرد ضعیفی داشته است.
شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد نهادهای اجتماعی در مدیریت هر چه بهتر محلات؛ نمونه موردی: محلات واقع در شهر فردوسیه - شهرستان شهریار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محلات به عنوان یک واحد تصمیم گیری خرد امروزه حرف کمتری را در تصمیمات گرفته شده از طرف مسئولان می زند و این در صورتی است که اصلی ترین هسته اولیه شهرها را محله های آنان تشکیل می دهد و شهروندان برای مشارکت در تصمیم های گرفته شده در سطح شهر نیاز به نهادهایی اجتماعی در سطح خردتر آن یعنی محلات دارند و اعتماد به نهادهای محلی در شهروندان نیز بیشتر است و به همبن دلیل ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات نیازی مبرم و ضروری است. بنابراین، ضرورت مطالعه بیشتر در این زمینه که چه عواملی در ایجاد نهاد های اجتماعی در سطح محلات از نظر شهروندان مؤثر است از اهمیت بالایی برخوردار است. در همین ارتباط مقاله حاضر در نظر دارد که به شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات و میزان همبستگی آن با ویژگی های این نهادها بپردازد و همچنین عوامل مؤثرتر را از میان عوامل شناسایی شده با آزمون رگرسیون خطی شناسایی کند. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی و پیمایشی است و ابزار آن برای پژوهش مصاحبه و استفاده از پرسشنامه و تحلیل نتایج آن ها با نرم افزار SPSS است. پس از شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات، آن عوامل را در نمونه ای موردی در محلات واقع شده در شهر فردوسیه مورد سنجش قرار دادیم که نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که از نظر شهروندان هر 5 عامل اعتماد، مشارکت، کارایی، عدالت و کیفیت زندگی با بالای 50 درصد و به طور زیاد در تحقق ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور تأثیرگذار است و نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون خطی نیز تأثیرگذاری دو عامل مشارکت و اعتماد را با 8/57 درصد معلوم می دارد و در نهایت برای ایجاد نهادهای اجتماعی در سطح محلات باید شهروندان را در تصمیمات گرفته شده در شهر فردوسیه مشارکت داد تا اعتماد را در آن ها برای ایجاد نهادهای اجتماعی محله محور بالاتر برد و در سطح محلات می توان از شهروندان با تجربه بالاتر استفاده نمود.
تحلیل مدیریت مشارکتی محلات با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: ناحیه 1، منطقه 15 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی متکی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی، مدیریت مشارکتی محلات با تأکید بر نقش سرمایه اجتماعی را در ناحیه یک شهرداری منطقه 15 تهران مطالعه کرده است. سه محله شوش، کیانشهر شمالی و افسریه جنوبی به عنوان محلات نمونه انتخاب و سپس با فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه 384 نفر برآورد شد. یافته های تحقیق نشان می دهد شهروندان نسبت به مدیریت مشارکتی محلات گرایش مثبت دارند؛ هر چند میزان این تمایل در بین محلات تحت مطالعه یکسان نیست و در محله شوش بیشتر از دو محله دیگر است. در این راستا نتایج آزمون تحلیل واریانس و توکی این تفاوت را به لحاظ آماری معنادار نشان می دهد. علاوه بر این، ارزیابی ها نشان می دهد سطح سرمایه اجتماعی در محلات تحت مطالعه مطلوب است. در این زمینه نیز تفاوت معناداری به لحاظ آماری بین محلات وجود دارد و محله شوش از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار است. نتیجه آزمون رگرسیون چندگانه توام نشان می دهد بین میزان سرمایه اجتماعی و میزان تمایل شهروندان به مدیریت مشارکتی محلات رابطه معنادار آماری وجود دارد و مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر میزان تمایل شهروندان در مدیریت مشارکتی محلات مؤثرند. پژوهش حاضر نتیجه گیری می کند با افزایش میزان سرمایه اجتماعی در محلات شهری، میزان گرایش شهروندان به مدیریت مشارکتی محلات نیز بیشتر می شود. همچنین میزان تأثیرگذاری مؤلفه های سازنده سرمایه اجتماعی بر گرایش شهروندان به مدیریت مشارکتی محلات یکسان نیست و تأثیر گذاری مؤلفه عضویت در شبکه های اجتماعی بیشتر از دیگر مؤلفه ها است.
بررسی و رتبه بندی علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی مطالعه ی موردی: دیدگاه معارضان ملکی بزرگراه های شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
اگرچه موضوع تأخیر در پروژه های عمرانی در مطالعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته و عوامل مؤثر و نیز اولویت آن ها شناسایی شده، اما در کمتر مطالعه ای در این حوزه تملک اراضی به عنوان عاملی اساسی در تأخیر انجام پروژه های عمرانی معرفی شده است. با این وجود و در ایران تأخیر در تملک اراضی واقع شده در مسیر این پروژه ها و به ویژه پروژه های بخش راه را می توان یکی از اساسی ترین علل تأخیر در کل پروژه قلمداد نمود. بر این اساس، شناسایی علل تأخیر در تملک اراضی بخش عمده ای از علل تأخیر در کل پروژه را تبیین نموده و از این رو، این مطالعه کوشیده است تا علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی راه های درون شهری و با تأکید بر دو پروژه ی بزرگراه شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری منطقه ی 18 تهران را از نگاه مالکان آن ها مورد بررسی قرار دهد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته جمع آوری گردیده و نمونه ی آماری آن را نیز مالکان اراضی این دو مسیر تشکیل می دهد. با استفاده از تکنیک AHP، نتایج این مطالعه نشان دهنده ی آن است که مهم ترین علل تأخیر معرفی شده از نظر مالکان و به ترتیب اولویت شامل: عدم پاسخگویی مسئولین مرتبط، عدم جایگزینی مناسب برای ملک، ضعف پیگیری دستگاه اجرایی برای خرید ملک، عدم اعتماد مالکان به مسئولین و عدم توانایی کارفرما در جلب اعتماد مالکان، عدم توانایی ارتباط مناسب بین کارفرما و مالکان، وجود نارسایی در قوانین و مقررات موجود و عدم اطلاع رسانی درباره ی مزایای اجرای پروژه به مالکان است. از نگاه سیاست گذاری و با توجه به آنکه کلیه این عوامل را می توان در گروه عوامل مدیریتی جای داد لزوم بازنگری در تیم مدیریتی برای کاهش زمان تأخیر در تملک امری ضروری است. ایجاد گروه کارشناسی که بتواند عوامل موثر بر تأخیر را مورد بازنگری قرار داده و با بهبود آن زمینه را برای کاهش آن فراهم نمایند پیشنهاد سیاستی این مطالعه است.
آسیب شناسی رابطه بین شورای شهر با نظام سیاسی در ایران (تبیین اصول تمرکززدایی اداری در دولت محلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شورای شهر در ایران همراه با شورای روستایی، شوراهای پایه برای شوراهای مافوق هستند. مشکلات و نارسایی های متعددی بر عملکرد شورای شهر در مقام دولت محلی وارد است. یکی از این مشکلات، اجرای اصول تمرکززدایی اداری در شورای شهر است که اجرای آن در ارتباط با نظام سیاسی حاکم است. مقاله حاضر به آسیب شناسی رابطه شورای شهر با نظام سیاسی پرداخته است. تبیین خصوصیات تمرکززدایی اداری، دیدگاه غالب در بررسی آسیب شناسی رابطه شورای شهر با نظام سیاسی است. پژوهش مزبور به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی -تحلیلی است. قوانین عادی شورای شهر، آئین نامه اجرایی شورای شهر، سایر قوانین و برنامه های بالادستی، مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، شورای شهر در 5 مؤلفه: 1) جایگاه قانونی شورای شهر در قانون اساسی و قوانین برنامه های توسعه کشور؛ 2) انتخابات اعضاء شورا، لغو عضویت و انحلال شوراهای شهر؛ 3) شخصیت حقوقی شورای شهر؛ 4) بودجه و منابع مالی شورای شهر- شهرداری؛ 5) اختیارات و استقلال عمل شوراهای شهر در ارتباط با ادارات و سازمان های دولتی. دچار ضعف و آسیب است. رویکرد مبهم قانون اساسی به شوراهای اسلامی بطور عام و شورای شهر به طور خاص موجب شده است به فراخور زمان و شرایط موجود تفسیرهای مختلفی درباره جایگاه شورای شهر ارائه گردد. رویکرد مبهم قانون اساسی همراه با تفسیر به رأی نهادهای بالادستی و آراء نهادهای حقوقی و قضایی بر اصول تمرکززدای شورای شهر تأثیری منفی گذاشته است.
تبیین نقش تمرکزگرایی در ایجاد چالش های مدیریت شهری در ایران
حوزه های تخصصی:
سیستم اداری ایران به صورت متمرکز اداره می شود که این سیستم باعث به وجود آمدن چالش هایی در اداره کشور به ویژه در حوزه مدیریت شهری بوده است. در همین ارتباط، هر چند که با تشکیل شورای اسلامی شهر و اعطای بعضی از وظایف به شهرداری، حرکتی جدید به سمت تمرکززدایی در شهرها شروع شده، اما به خاطر سیستم پیچیده ساختار مدیریتی و برنامه ریزی کشور، هنوز این امر در زمینه تمرکززدایی توفیقی نداشته و به همین دلیل سیستم مدیریت شهری با چالش های بزرگی همراه است. روی همین اصل، هدف این تحقیق بررسی نقش تمرکزگرایی در ایجاد چالش های مدیریت شهری در ایران می باشد که این امر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمرکزگرایی در ساختار مدیریتی ایران باعث تکوین رویکرد بخشی و دولتی و دولت محور نسبت به شهر و مسائل مختلف شهری شده که حاصل آن چیزی غیر از تضعیف جایگاه شهرداری ها در سیستم مدیریت شهری نیست. همچنین این امر چالش هایی (محتوایی و رویه ای) را در ایران در حوزه مدیریت شهری ایجاد کرده است که رهایی از این چالش ها نیازمند بازساخت نگرش ها و دیدگاه ها و روش های موجود در شیوه مدیریت شهری در ایران می باشد.
در مجموع، براساس نتایج تحقیق، در ساختار متمرکز اداری – سیاسی ایران، مدیریت به جای تحقق توسعه مانع اصلی توسعه محسوب می شود. لذا تلاش های فراوانی لازم است تا زمینه مساعد برای مشارکت همه جانبه به منظور تمرکززدایی انجام شود. به عبارتی، لازمه رفع این چالش، تغییر در نگرش به ساختار مدیریت شهری به عنوان تقویت حکومت محلی و مشارکت مردمی و مدیریت یکپارچه و تقسیم قدرت از بالا به پایین و تغییر این ساختار به سیستم از پایین به بالا می باشد.
الگوی سیاستگذاری مداخله دولت درمدیریت زمین شهری ایران(مطالعه ی موردی:شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت زمین شهری از عرصه های کلیدی جهت پیشبرد توسعه پایدار در کشورهاست. دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار ناگزیرند سیاست هایی خاص متناسب با شرایط کشور و جامعه خود اتخاذ نمایند. این پژوهش می خواهد مداخله دولت در مدیریت زمین شهری ایران را مورد واکای قرار دهد. سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از 1) دلایل ناکارآمدی سیاست های مداخله دولت در مدیریت زمین شهری چیست وچرا؟ و 2)الگوی مناسب سیاستگذاری مداخله مناسب دولت در مدیریت زمین شهری چیست ودلایل مناسب بودن ان کدام هستند؟ و برای پاسخگویی به این سئوالات از تلفیقی از روش های کمی- پیمایشی و کیفی استفاده گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که فقدان چشم انداز مشخص و به تبع آن سیاست ها و نهادهای ناهماهنگ؛ تصمیم گیری متمرکز و غیرمشارکتی و تصدی گری بالا بدون ظرفیت نهادی لازم از مهمترین دلایل ناکارآمدی سیاستگذاری مدیریت زمین شهری است از این رو؛ الگوی مناسب سیاستگذاری مداخله دولت در مدیریت زمین شهری عبارت است از: مدیریت یکپارچه زمین شهری مبتنی بر(تدوین چشم انداز شفاف و سیاست راهبردی یکپارچه و تفویض بخشی از اختیارات دولت به پایین ترین سطح نهادهای محلی به همراه ظرفیت سازی لازم)