از هنرمندان طراز اول و بدایع نگار هنر و نادره کار نقاشی ایران ،نقاش بی بدل و قدوه المصودین دوره ی تیموری ، استاد کمال الدین بهزاد است . او که از لحاظ بدایع نگاری و نیروی خلاقه و خامه سنجی طاق شده است در عصری پا به عرصه نهاد که قابلیتهای فرهنگی دوره اش و نیز حمایتهای هنری پادشاهان از نخبگان ،فزونی یافته بود . بهزاد و آثارش از نشانه های افتخار و فرهنگ درخشان عصر تیموری بود که این خصیصه نیز توسط صفویان مورد بهره برداری قرار گرفت چنانکه او در هر دو حکمت مقتدر بارها عناوین ریاست کتابخانه ها خصوصآ کتابخانه های سلطنتی را به عهده گرفت و بر همه ی امور غلبه داشت ...
مکتب نگارگری بغداد در دوره آل جلایر تمامی تجاربی را که پیشتر مکتب تبریز ایلخانان و مکتب بغداد سده ششم هجری بدست آورده بودند به ارث برد و با بهره گیری از این تجارب نگارگری به نوآوری ها و دستاوردهای درخوری دست یافت. در این مکتب نگارگری بود که خط نستعلیق از برای بهره گیری هرچه زیباتر از خوشنویسی برای کتب ادبی غنایی یا تغزلی بوسیه میرعلی تبریزی اختراع شد. در این مکتب نگارگری بود که تحولی چشمگیر در ترکیب بندی نگاره ها به وقوع پیوست و رنگ بندی درخشانی در آن ها به کار رفت. برای نخستین بار برای القای مفاهیم عرفان از تشعیر یا حاشیه نگاری استفاده شد و دیوان سلطان احمد حلایر از کهن ترین آثاری است که در آن تشعیر به کار رفته است. کلا آنچه در مکتب نگارگری بغداد مطمح نظر هنر پروران و هنرمندان قرار گرفت صحنه های عاشقانه و غنایی از مثنوی های تغزلی همچون خمسه خواجوی کرمانی و نظامی گنجوی بود. در شکل گیری و پیشرفت آن مکتب کوشید و افرادی چون شیخ اویس و فرزند او سلطان احمد که علاوه بر خطاطی در نقاشی و تصویرگری هم مهارت در خور داشتند با حمایت از هنرمندانی چون شمس الدین عبدالحی و جنید در غنای این مکتب نقشی قاطع بر عهده گرفتند. در این مقاله این کوشندگی ها و بازمانده های مکتب نگارگری بغداد به بحث و فحص گرفته شده است.