فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 40
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بنیان های نظری توسعه ICT، با تمرکز بر مفهوم نامکانی و نازمانی دنبال می شوند. با این حال نتایج ایت نظریه ها، شواهد بسیاری در خصوص بروز تأثیرات متفاوت و متناقض ICTs بر فضا و مکان شهری در بستر شهرها را بیان می کند. ازاین رو به منظور یافتن ماهیت و جهت گیری تغییرات ناشی از توسعه ICT در شهر، سؤال اصلی مقاله حاضر، یافتن مؤلفه های اثرگذار بر توسعه این نوع فناوری ها است. بنابراین سؤال های تحقیق به منظور یافتن موارد ذیل تنظیم شده اند: 1) مقوله های اصلی توسعه ICT موثر بر شهر و فضا و مکان شهری؛ 2) مؤلفه های تقویت کننده توسعه ICT 3) مؤلفه های محدودکننده توسعه ICT 4) چگونگی ارتباط مؤلفه ها با مقوله ها. هدف: شناسایی عوامل و مؤلفه های اثرگذاری ICT بر شهر و فضا و مکان شهری و چگونگی این اثرگذاری و یافتن رابطه آن ها با مقوله ها، به منظور سیاست گذاری شهری تعیین شده است. روش: این پژوهش با روش کیفی مصاحبه از نخبگان به تعداد 15 نفر از متخصصان رشته های شهرسازی، جامعه شناسی و جغرافیای شهری تا حصول اشباع نظری، به صورت نیمه ساختاریافته، بر اساس پرسشنامه باز، انجام شده است. یافته ها: حاکی از وجود 6 مقوله اصلی (ارزشمندی مکان فیزیکی، مفهوم جدید زمان و مسافت، توسعه شهری مطلوب فناوری محور، آزادی فعالیت ها از مؤلفه مکانی، جایگزینی فعالیت های حضوری، ترافیک مطلوب شهری) مستخرج از ادبیات نظری، و 4 بعد (اجتماعی، سیاسی-اقتصادی، کالبدی و زیرساختی)، 36 مؤلفه اصلی و 121 زیرمؤلفه در قالب دو ویژگی تقویت کنندگی (64 مؤلفه) و محدودکنندگی (57 مؤلفه) توسعه ICT است. بر این اساس، سیاست گذاری منتج از این دو رویکرد، بر نظام شهرسازی شهرها تأثیرگذار است، و به طورقطع نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری شهرهای ایران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر تلاش می کند عوامل، مؤلفه ها و سیاست های اثرگذار ICT بر فضا و مکان شهری را در دو راستای بازدارندگی و پیشران در قالب ماتریس های مفهومی چندگانه که گویای دسته بندی آن ها است، ارائه دهد.
تاثیر گردشگری عتبات عالیات بر توسعه کالبدی شهرهای بین راهی(نمونه موردی: شهرشباب)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
301-311
حوزه های تخصصی:
امروزه فعالیت گردشگری به عنوان یکی از شتابان ترین بخش های اقتصادی در حال رشد، اهمیتی دوچندان یافته و در بسیاری از شهرها به عنوان یکی از ارکان و محرکه های بنیادین توسعه اجتماعی-اقتصادی و همچنین به روشی برای نیل به اشتغال پایدار و ارتقای کیفیت زندگی شهری مبدل گشته است. به طوری که یکی از اهداف 14 گانه سازمان جهانی گردشگری که در اجلاس سران برای توسعه پایدار در ریو 20 مطرح شد توجه به فعالیت گردشگری به عنوان فعالیتی است که می تواند به اقتصاد کشورهای درحال توسعه و شهرهای آن ها کمک کند. سازمان جهانی گردشگری گزارش می دهد که در سال 2017، بخش گردشگری 10.4 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده و 313 میلیون شغل یا 9.9 درصد از کل اشتغال را نیز تشکیل داده است. شهر شباب یکی از شهرهای شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است. این شهر در بخش شباب قرار دارد و بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۳۰۶۳ نفر (در ۸۵۲ خانوار) است. این شهر یکی از شهر های بین راهی زائران اربعین است که می توان گفت درصد بسیار بالایی از گردشگران اربعین از این شهر عبور میکنند. و بخش تجاری، رستوران ها و حمل نقل را به شدت متاثر ساخته و این جمعیت گردشگری پتانسیل بسیار بالایی برای توسعه شهر را دارا می باشد. هدف از این پژوهش نقش گردشگری عتبات عالیات بر توسعه شهرهای بین راهی را مورد بررسی قرار می دهد و به طور کلی، روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه بر اساس تقسیم بندی های موجود از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ میزان و درجه کنترل میدانی، از لحاظ ماهیت داده ها کمی، از لحاظ مسئله تحقیق، توصیفی - تحلیلی می باشد.نتیجه این تحقیق نیز نشان بر تاثیر گردشگری مذهبی بر بعد کالبدی این شهر دارد.
نقش نرم افزارهای مسیریابی در فرآیند شناخت سازمان فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
67 - 85
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بسیاری از رفتارها در شهر بسته به نحوه ادراک و شناخت شهر تغییر می کند. هم چنین امروزه نقش فن آوری اطلاعات در زندگی بشر بسیار پررنگ و حیاتی است و دستاوردهای آن، بیش از پیش بر شیوه زندگی افراد تاثیر می گذارد. از جمله آن ها، نرم افزارهای تلفن همراه است که با استفاده از شبکه اینترنت، امکانات وسیعی را برای افراد فراهم کرده و بسیاری از فعالیت های گذشته را تغییر داده است. نرم افزارهای مسیریابی در سال های اخیر مورد استقبال وسیع کاربران اینترنت قرار گرفته است؛ این نرم افزارها با قابلیت های مختلف تولید شده اند و هرکدام با ویژگی های خاص خود مقبولیت های متفاوتی دارند.هدف: این پژوهش در پی بررسی نحوه تأثیر نرم افزارهای مسیریابی بر فرایند شناخت افراد نسبت به سازمان فضایی شهر و تفاوت احتمالی این تاثیر در محیط های مختلف بوده است.روش:روش تحقیق، آمیخته و ترکیبی از روش های کیفی و کمی است؛ در ابتدا به روش دلفی شاخص های موردنظر دسته بندی و معین گردید، سپس با استفاده از پرسشنامه و هم چنین تهیه نقشه های شناختی از کاربران نرم افزارهای مسیریابی و تحلیل آن ها به سوالات پژوهش پاسخ دادند.یافته ها: رانندگان عادی توجه بیشتری به نشانه ها و پهنه های شاخص شهری دارند؛ اگرچه در زمینه های ادراکی رانندگان عادی، گره های شهری نیز نقش جدی دارند، اما این تأثیر در آن ها کمرنگ تر است. نرم افزارهای مسیریابی در چگونگی شناخت لبه های شهری تاثیر زیادی ندارند.نتیجه گیری: در شهرهای بزرگ، افراد بیشتر برای یافتن مقصد و مسیرهای جایگزین از نرم افزار مسیریابی استفاده می کنند. آگاهی از مسیرهای خلوت و سایر اطلاعات، نقش فرعی را بر عهده دارد؛ این در حالی است که در شهرهای کوچک، افراد بیشتر برای یافتن اطلاعات مربوط به ازدحام ترافیک از نرم افزار استفاده می کنند. به طورکلی، می توان گفت افرادی که کاربر نرم افزار هستند، در مقابل گروه دوم به طور ذهنی بیشتر تحت تأثیر نشانگرهای نرم افزارها هستند. مسیرهای فرعی نیز بیشتر مورد توجه کاربران نرم افزارها است.
ارزیابی طیف آسیب پذیری لرزه ای با معیار تلفات انسانی (نمونه موردی: منطقه 3 کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 113
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی به دلیل شدت و زمان کوتاه اثرگذاری بر اجتماعات بشری تبدیل به یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری در سال های اخیر شده اند. سهم کشور ما از این مخاطرات بیش تر مربوط به زلزله است. شهر شیراز یکی از کانون های پر خطر از نظر احتمال وقوع زلزله در ایران است. این مساله تهدیدی جدی برای پایداریتوسعه این شهر محسوب می شود. منطقه 3 شهر شیراز یکی از مهم ترین مناطق این شهر است که با دو گسل مهم(سلطانII و سعدی) تهدید شده است. با توجه به اهمیت موضوع ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مربوط به برنامه ریزی شهری، در این مقاله سعی شده است تا با به کارگیری روش RADIUSبااستفادهازشاخص هاییچون جنس خاک منطقه، فاصله از گسل، داده هایتراکمجمعیتی و نوعساختمان هاوتوزیعآن هابا تدوین سناریوی زلزله احتمالی روزانه و شبانه، برآورد مناسبی از تلفات انسانی منطقه 3 شهرداری شیراز در برابر زلزله ارائه شود. در تحلیل اطلاعات نیز از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیقمشخص شد که تعداد تلفات جانی ناشی از سناریوی زلزله ای با بزرگی 2/6 ریشتر در ساعت 12 ظهر حدود 713 نفر خواهد بود و 9876 زخمی برجا خواهد گذاشت. در ساعت 3 صبح، 648 نفر جان خود را از دست خواهند داد و حدود 7342 نفر مجروح خواهند شد. این مطالعه نشان می دهد، این منطقه به دلیل ویژگی های کالبدی، وجود ساختمان های فرسوده، نزدیکی به گسل های فعال و کیفیت سازه ای نامناسب به عنوان یک منطقه با آسیب پذیری بالا در برابر زلزله شناخته می شود.این ارزیابی می تواند در پیش بینی برنامه های شهری برای کاهش تلفات استفاده شود.
تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
83 - 93
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی مناطق شهر ایلام از منظر نوشهرگرایان با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر میزان و درجه کنترل متغیرها میدانی، از لحاظ نحوه نظارت بر داده ها جزء پژوهش های توصیفی و از میان روشهای توصیفی از پیمایش بهره برده است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مصاحبه ساختارمند با استفاده از پرسشنامه 9 ارزشی توماس ال ساعتی جمع آوری شده است. جامعه هدف را در این پژوهش کارشناسان و متخصصین در بخش مدیریت و برنامه ریزی شهری در شهر ایلام تشکیل داد که نهایتاً 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. معیارها با استفاده از مرور منابع بدست آمد. بر این اساس معیارهای افزایش تراکم در بافت، رعایت شبکه ترافیکی پیوسته، وجود گونه های مختلف مسکن، وجود و حفظ تقویت ساختارهای سنتی، وجود فضاهای باز سبز و توقف گاه، حمل و نقل عمومی، امنیت در بافت های شهری، کاربری های مختلط و توجه به مقوله پیاده مداری به عنوان معیارهای نوشهرگرایی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Expert choice ، روشAHP و آنالیز حساسیت انجام گرفت. یافته ها نشان داد که، بر اساس معیارهای نوشهرگرایی منطقه 1 با وزن نهایی(441/0) بیشترین امتیاز را به دست آورده، در نتیجه نسبت به مناطق دیگر شهر ایلام ارجحیت بالاتری دارد. مناطق 2 و 3 به ترتیب با وزن های (326/0) و (147/0) در اولویت های بعدی قرار می گیرند ومنطقه 4 با وزن نهایی (085/0)در اولویت چهارم قرار گرفت.
منظر شهری از جنبه های نوا و آوا به صورت شبکه ای
حوزه های تخصصی:
صدا بخش لاینفک اجتماع شهری می باشد و منظر صوتی یکی از مهمترین عوامل موثر در تجربه مردم از تجربه مکان ها می باشد. منظر صوتی درباره ی روابط بین حس شنوایی، انسان، صدای محیط و جامعه می باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا آرا و نظریات اندیشمندان در مورد منظر صوتی با تاکید بر جنبه های مختلف آن ارایه شود و از سویی دیگر با ارایه این چارچوب نظری، تعریف منظر صوتی به عنوان یک رهیافت در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری توسعه یافته و ارزش های منظر شهری از دیدگاه های صرف زیباشناختی مبتنی بر کالبد خارج شده، نیروهای محتوایی را که تداوم بخش زندگی و پویایی فضای شهری هستند در بر گیرد. این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم منظر صوتی، به تبیین نقش آن در کیفیت محیط های شهری پرداخته است و در جهت ارزیابی منظر صوتی دو رویکرد کلامی و احساسی را معرفی می کند.همچنین عوامل موثر در ارزشیابی کیفیت منظر صوتی را بررسی می نماید.
واکاوی جایگاه برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی و چالش های فراروی آن در اندیشه نهادگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
37 - 62
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در متون سیاست گذاری عمومی و برنامه ریزی دهه های اخیر، مشارکت عمومی به منزله ی یک خیر مطلق یا نوعی کنش اعتقادی رایج در نظر گرفته شده است که به ندرت مورد تردید و پرسش واقع می شود. بااین وجود، شواهد اندکی مبنی بر کارایی بلندمدت کاربست رهیافت های مشارکتی در بهبود شرایط مادی آسیب پذیرترین گروه ها یا موفقیت آن ها در ایجاد تغییر اجتماعی وجود دارد. درعین حال، ازآنجاکه مباحث مرتبط با انگاشت مشارکت به شدت متأثر از نظریه های نونهادگرایی هستند و از سوی دیگر، فرایندهای مشارکتی خود توسط قواعد تشکیل و تنظیم می شوند، شناسایی موانع و چالش های برنامه ریزی مشارکتی به تفکیک سطوح نهادی و قواعد نهادی مؤثر بر هر دسته از این موانع برای برون -رفت از آن ضرورت می یابد. هدف: بررسی علل عدم دستیابی رهیافت های مشارکتی به اهداف نخستین آن ها به عنوان یک مشکل در کنش جمعی، از طریق ردیابی علل و عوامل رفتارهای غیرهمکارانه در فرایندهای مشارکتی منجر به شکست و تدوین چارچوب تحلیل نهادی فرایندهای مشارکتی برای به غلبه بر این مشکل. روش:پژوهش حاضر با رویکرد تبیینی- اکتشافی و در چارچوب استراتژی پژوهش استفهامی، با به کارگیری فنون مختلفی همچون بررسی و تحلیل محتوای سیستماتیک و تحلیل کیفی استنتاجی متون به پاسخ به پرسش های پژوهش می پردازد. یافته ها: پس از شناسایی چالش های نهادی مطرح در خصوص انگاشت مشارکت در حیطه ی نظری با تأکید بر انتقادات محتوایی در مسیر کاربست رهیافت های مشارکتی و با بهره گیری از چارچوب توسعه و تحلیل نهادی معرفی شده توسط الینور استروم، شناسایی قواعد نهادی هفت گانه ی تنظیم کننده ی فرایندهای مشارکتی در حیطه ی برنامه ریزی توسعه شهری و در نهایت، تبیین مدل مفهومی «چارچوب تحلیل نهادی برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی» صورت گرفته است. نتیجه گیری: چارچوب تحلیل معرفی شده در این پژوهش، در پژوهش های کاربردی آتی، در سه سطح عملیاتی برای تولید برآمدهای عملی برنامه ریزی مشارکتی، سطح سیاست گذاری برای تصمیم گیری و خط مشی گذاری در قالب محدودیت ها و قواعد انتخاب جمعی تأثیرگذار بر ساختار موقعیت های کنش برنامه ریزی مشارکتی و در سطح قانونی برای تعیین ترکیب مشارکت کنندگان ذی صلاح سیاست گذاری و قواعد تعیین کننده در این راستا، قابل توسعه و بهره برداری خواهد بود.
تحلیل کاربست رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) جهت حفاظت از بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
21 - 39
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بافت های تاریخی از اجزاء و بخش های اصلی و مهم شهرها هستند که دارای ارزش های منحصربه فرد تاریخی و فرهنگی می باشند. امروزه شهرها شاهد از بین رفتن این میراث ارزشمند از طریق ساخت وسازهای بی رویه و بدون ملاحظه ارزش های فرهنگی و تاریخی هستند. به منظور جلوگیری از بین رفتن این بافت ها به کارگیری یک روش مؤثر و کاربردی ضروری است. هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر تحلیل و بررسی سازوکار رویکرد انتقال حق توسعه (TDR) به عنوان یک روش حفاظتی و امکان سنجی کاربست آن جهت حفاظت از بافت تاریخی شهر ارومیه است. روش: پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و ازنظر ماهیت و روش نیز پژوهشی توصیفی– تحلیلی است. مبانی نظری تحقیق از طریق مطالعات اسنادی-کتابخانه ای به دست آمده و جهت بررسی محدوده موردمطالعه، ابتدا معیارهای تعیین پهنه های ارسال (حفاظت) و دریافت (توسعه) استخراج و با استفاده از روش دلفی و AHP، اهمیت معیارها مشخص شده سپس با استفاده از نرم افزار GIS، پهنه های ارسال و دریافت تعیین و اولویت بندی شده اند. پس ازآن با تدوین و طراحی مدل برنامه انتقال حق توسعه به برنامه ریزی در پهنه های تعیین شده پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاکی از آن است که رویکرد انتقال حق توسعه با شناسایی پهنه های مستعد توسعه در سرتاسر شهر ارومیه و انتقال حق توسعه مالکان بافت تاریخی به این مناطق و در صورت رعایت تراکم ساختمانی پایه 120 درصد و نسبت حق توسعه 20 به 80 درصد، قابلیت اجرایی و محافظت از بافت تاریخی شهر ارومیه را خواهد داشت و یک روش مطمئن جهت حفاظت از این بافت است.
بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران (تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران از سال 1343 تا 1395 ه.ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
19 - 32
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، مقاله ها و کتاب های علمی متعددی در باب مبانی نظری «طراحی شهری» نوشته و منتشر شده است. اما در واقعیت، هنوز «کیفیت فضاهای شهری» به عنوان مهم ترین دغدغه این دانش و حرفه، در بسیاری از شهرهای دنیا و به طور خاص در کشور ما نمود عینی خود را نیافته است. عملیاتی کردن دانش «طراحی شهری»، به کمک تدوین و تنظیم چهارچوب ها، الزامات و شاخص های آن در متون قانونی کشور، به عنوان اسناد بالادست و برنامه های هدایت توسعه، امکان پذیر می شود. این نوشتار به منظور بررسی جایگاه «طراحی شهری» در قوانین شهرسازی ایران، به تحلیل محتوای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در فاصله زمانی سال های 1347 تا 1395 ه.ش. پرداخته است. با این هدف، یافتن مهم ترین «موضوعات» و «موضع» های طراحی شهری که در مصوبات شورا مورد اشاره یا تأکید قرار گرفته، مد نظر بوده است. به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طراحی شهری، در این 87 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان می دهد که در سهم اندک توجه به طراحی شهری در مصوبات این شورا (کمتر از 5 درصد)، بیشترین تأکید بر موضوعات «طراحی پهنه ها و محورها با هدف توسعه گردشگری» و «توجه به بافت ها و بناهای تاریخی» با 7.48 درصد و «طراحی منظر شهری» با 6.95 درصد بوده است. در میان موضع ها نیز پهنه های اطراف «بناهای تاریخی و یادبود» با 19.81 درصد و «بافت های تاریخی» با 16.03 درصد بیشتر از سایر مواضع شهری در مصوبات شورا مورد توجه بوده است. این بررسی در مجموع، سهم اندک توجه به «طراحی شهری» و «اسناد موضعی – موضوعی» وابسته به آن را در میان مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نشان می دهد.
دلالت های نظریه کنشگر-شبکه برونو لاتور در برنامه ریزی شهری با تأکید بر سکونتگاه های غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
28 - 51
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: پیچیدگی ها و تنوع مسائل شهری باعث شده که بین نظریه و عمل برنامه ریزی شکاف زیادی حاصل آید و لذا حرکت و تحول در مفاهیم و عمل در برنامه ریزی را ضروری ساخته است. شهر ها به دلیل اینکه جزء سیستم های پیچیده محسوب می شوند لذا نوع برنامه ریزی در آن ها بسیار مهم بوده و رویکرد های برنامه ریزی باید با توجه به تغییرات روزافزون در شهر ها تحول گردیده و افق های نوینی را در این زمینه شناسایی نمایند.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی دلالت های نظریه کنشگر- شبکه در برنامه ریزی شهری است و همچنین گسترش افق های نوین با استفاده از نظریات فکری – فلسفی جدید در رویکرد های برنامه ریزی شهری است.
روش: پژوهش حاضر، از نظر نوع، بنیادی، از نظر روش کیفی و به لحاظ رویکردی، پیرو نظریه کنشگر-شبکه است. در پژوهش حاضر ابتدا به مرور اجمالی مفاهیم و اصول مهم نظریه کنشگر- شبکه پرداخته و سپس از روش دلالت پژوهی استفاده شده است. روش دلالت پژوهی از رهنمود های یک مکتب فلسفی، رشته پایه، چارچوب، نظریه و یا مدل استفاده کرده و آن ها را در حوزه تخصصی موردنظر به کار می گیرد.
یافته ها: نظریه کنشگر- شبکه با رد ذات گرایی و همچنین دوگانه طبیعت/جامعه از عاملیت کنشگران غیرانسانی به همراه انسان دفاع می کند و معتقد است کنشگران انسانی بر کنشگران غیرانسانی برتری نداشته و تمامیت در دست هیچ کدام نیست. نحوه اولویت دهی به مسائل شهری، برنامه ریزی شهری سیال جایگزین برنامه ریزی شهری ایستا، عدم تفکیک کنشگران انسانی و غیرانسانی در برنامه ریزی شهری و رویکرد مواجهه با مسائل شهری از کاربست های نظریه کنشگر- شبکه در برنامه ریزی شهری است.
نتیجه گیری: نقش عوامل غیرانسانی در مسائل شهری به اندازه عوامل انسانی است و لذا در برنامه ریزی شهری باید به کنشگران انسانی و غیرانسانی به یک اندازه توجه شود. در برنامه ریزی شهری با استناد به نظریه کنشگر- شبکه، شبکه ها که از مفاهیم کلیدی در این نظریه است به صورت یک شیء مستقل بررسی نمی شوند بلکه هدف نحوه ساخت شبکه ها با استفاده از بررسی فرایند ترجمه ها، وساطت ها و پیوند های بین کنشگران انسانی و غیرانسانی است که نحوه تشکیل شبکه ها را مشخص می کنند تا از این طریق بتوان با تغییر و تحول در این مذاکرات و پیوند ها مسائل شهری را حل وفصل نمود. ازآنجایی که شبکه ها ذات ثابتی ندارند لذا رویکرد پویا و انعطاف پذیر باید در برنامه ریزی های شهری اتخاذ شود و برنامه ریزی شهری از حالت ایستا به حالت سیال تبدیل شود.
مؤلفه های فرهنگی تأثیرگذار بر شکل گیری شهر اردبیل در دوره صفویه
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
71 - 84
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای فرهنگی دوره صفویه بر شکل گیری شهرها با تأکید بر شهر اردبیل تدوین گردیده است. در دوره صفوی به دلیل وجود پایگاه مقتدر سیاسی، اجتماعی و آزاد اندیشی، زمینه بسیار مستعدی برای گسترش شهر اردبیل فراهم شد. در این راستا با استفاده از مدل مفهومی کانتر، ابتدا مولفه های مکان تحلیل شده، سپس ویژگی های شهرسازی دوران صفویه و الگوها و عوامل فرهنگی موثر بر شکل گیری فرهنگ شهر اردبیل در دوره صفویه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که در شکل گیری فرم شهرها دو دسته از عوامل تأثیر بسیار زیادی دارند. دسته اول مربوط به عوامل فیزیکی(مکان) و قابل رویت مانند ویژگی های فرهنگی، اقلیم و جغرافیا است. دسته دوم مربوط به عوامل غیر فیزیکی و ناملموس مانند عوامل مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است. گسترش فرهنگی شهر اردبیل از گذشته تا کنون از الگویی منطقی پیروی کرده است و در دوران صفویه الگوها و اصولی همچون اصطلاحات عرفانی و صوفی گری، همبستگی قومی و خانوادگی، تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی، رفاه و تفریح مردم باعث شکل گیری محله های این شهر شده؛ و همچنین ابعاد فرهنگی و مکانهای شهری از جمله بازار به عنوان مرکز عملکردی مقررات و آیین حسبه، بقعه شیخ صفی به عنوان هویت بخش و مرکز تقدس و مسجد جمعه مکانی برای شرعیت بخشی به شهر در ایدئولوژی شکل گیری فرم شهر تأثیرگذار بوده است.
تاثیر اماکن اسلامی بر ساختار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرهای ایران،(منطقه3 شهر اصفهان)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
113-127
حوزه های تخصصی:
شکل گیری و توسعه بسیاری از شهرهای سنتی ایران برپایه اعتقادات دینی و باورهای مذهبی و عقیدتی بوده است. این فرآیند پس از ورود اسلام به ایران با شدت بیشتری دنبال شد و اماکن مذهبی مانند مساجد، امامزاده ها و حسینیه ها که مشخصه اصلی مذهب تشیع بودند به عنوان عامل محرک شکل گیری و رشد و توسعه شهرهای ایرانی – اسلامی مطرح شدند. بنابراین شناسایی تاثیرات اماکن مذهبی، امری ضروری در تحلیل مؤلفه های اثرگذار بر شهرها تلقی می شود. برای دستیابی به این هدف ابتدا با مطالعه متون نظری شاخص های اصلی اثرگذار توسط هریک از اماکن مذهبی بر شهرها شناسایی شد. سپس میزان تاثیرات اماکن مذهبی بر شهر از دید ساکنان منطقه3 شهر اصفهان سنجیده شد. جامعه آماری در این تحقیق جمعیت 110هزار و 368 نفری منطقه 3 شهر اصفهان است که با استفاده از روش کوکران 383 نمونه برای انجام پرسشنامه بصورت تصادفی انتخاب شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش والتز و باسل و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که بر مبنای نظر ساکنان منطقه، مساجد با تفاوت میانگین 0.805، امامزاده ها با تفاوت میانگین 0.690 و حسینیه ها با تفاوت میانگین 0.545 نسبت به میانگین معیار، بر مؤلفه های اجتماعی،اقتصادی و کالبدی منطقه3 شهر اصفهان تأثیر می گذارند.
تبیین جایگاه فضای عمومی شهری در دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
101 - 130
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نگرش انتقادی به هژمونی سرمایه بر روابط انسانی در جامعه امروز آنگاه که با فضا پیوند می خورد، وارد محدوده مطالعات شهری شده و موردتوجه واقع می شود. از این منظر در مطالعه شهری فضا، به عنوان مفهومی مناقشه انگیز (پروبلماتیک)، دو دسته ادبیات تولید (اجتماعی) و مصرف (فرهنگی) فضا قابل تشخیص هستند که به نظر می رسد بیش از همه ذیل دو دیسیپلین مطالعات فرهنگی و اقتصاد سیاسی مورد بسط قرارگرفته اند. همچنین فضای عمومی که در کانون مطالعات طراحی شهری قرار دارد، طی سال های اخیر با نوعی فهم انتقادی آمیخته شده است. اینجاست که ماهیت میان رشته ای طراحی شهری، آن را ناگزیر از توجه توأمان به ادبیات تولید و مصرف فضا برای فهم عمیق تر تحول فضاهای عمومی در میانه تنازع نیروهای قدرت و مردم نموده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف توسعه فهم انتقادی از فضای عمومی خصوصاً ذیل دانش طراحی شهری به کمک تطبیق ترکیبی دو انگاره نظری تولید اجتماعی و مصرف فرهنگی فضا برآمده است. روش: این جستار نظری با بررسی سلسله مراتبی از ریشه های فلسفی تا بروندادهای ملموس حاصل از مفاهمه دو انگاره فوق الذکر، تلاش می کند تصویری خوانا از جایگاه فضاهای عمومی شهری در قالب یک منظومه نظری ارائه نماید. یافته ها : یافته های مقاله چگونگی ارتباط مفاهیم موردتوجه سه دسته ادبیات تولید اجتماعی فضا، مصرف فرهنگی فضا و مطالعات انتقادی طراحی شهری را در سه سطح پارادایمی، نظری و عینی نشان می دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد عرصه زندگی روزمره کانون مفاهمه دو انگاره مصرف فرهنگی و تولید اجتماعی فضا است؛ عرصه ای که بخش نمایانی از آن در فضاهای عمومی به عنوان میدان عمل طراحی شهری و میدان تبلور دائمی تولید و مصرف جاری است. بر این مبنا دانش طراحی شهری می تواند زندگی روزمره را از دریچه مفهوم همگن شدن فضا مورد خوانش قرار دهد؛ جایی که نیروهای بالادستی تولید انتزاعی در دیالکتیکی با نیروهای پایین دستی مصرف عینی، در حال تحول فضاهای شهری معاصر هستند
کرونا، فصل جدید در برنا مه ریزی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
260-271
حوزه های تخصصی:
تاب آوری این روزها دغدغه مهمی برای شهرها محسوب می شود؛ به طوری که توجه و پرداختن به آن در شهرهای بلاخیز حائز اهمیت است. یکی از مهمترین مسائل که بررسی آن اهمیت والایی دارد تاب آوری شهری در مقابل ویروس کرونا و پس از آن است. شیوع ویروس کرونا محدودیت های بسیاری در شهرها به خصوص در رفت وآمدها و رفتارهای روزمره شهروندان شهرهای سراسر دنیا ایجاد کرده و سبب تعطیلی پارک ها و محدودیت های اداری ، فاصله گذاری های فیزیکی در فضاهای همگانی مانند ایستگاه تاکسی و اتوبوس، صف نانوایی ، فروشگاه ها و بسیاری از بخش های دیگر شهرها را شامل شده است. کارشناسان مدیریت شهری معتقدند کرونا چالش های زیادی را در شهرها ایجاد کرده و این مباحث باعث شده است که تغییراتی در مباحث شهرسازی صورت گیرد و باید در برنامه ریزی های شهری بازنگری هایی انجام شود. دلیل احساس ضرورت به این بازنگری هم از نظر کارشناسان احتمال تکرار شدن شرایط مشابه دوران کروناست. از طرفی هنوز مشخص نیست کرونا به طور کامل ریشه کن میشود یا باید از این به بعد هر سال شاهد شیوع آن بود. در چنین شرایطی باید جامعه خود را در همه ابعاد برای مواجهه با شرایط مشابه آماده کند..هدف از این مقاله دستیابی به ارائه راهکارهایی جهت ایجاد شهرها تاب آور در مواجهه با ویروس کرونا می باشد.
نقدی بر فرایند برنامه ریزی جامع شهر رشت با رویکردی تطبیقی (طرح های جامع سه گانه شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
پنج دهه از تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری موسوم به جامع در ایران می گذرد و باوجود حصول به برخی نتایج مثبت، مطلوبیت لازم و مورد نظر کارشناسان و مردم حاصل نشده است. مقاله حاضر کوشیده است پس از شرح مختصری در خصوص ویژگی های الگوی جامع، بر مبنای روش توصیفی و تحلیلی منطبق با داده های اخذ شده و سپس پردازش آن ها، طرح های توسعه شهری رشت با تمرکز بر طرح جامع دوم شهر رشت را مورد بررسی اجمالی قرار داده، میزان تحقق اهداف و پیش بینی های آن را (طرح هایی که اجرایی شده) مورد ارزیابی قرار دهد. مشخصاً ارزیابی نتایج اجرای طرح جامع دوم رشت نشان می دهد اشتباهات فاحشی در پیش بینی ها و هدف گذاری های آن وجود داشته است. از جمله این که برآورد جمعیت شهر رشت در طرح جامع و طرح تفصیلی آن به ترتیب با 1/9 درصد (46944 نفر) و 02/6 درصد (33654 نفر) اشتباه (یا به عبارت دیگر برآورد مازاد) همراه بوده است. همچنین در زمینه حدود گسترش و شبکه ارتباطی شهر، طرح جامع و تفصیلی دوم رشت 13 درصد و 6/22 درصد اشتباه (مازاد بر برآورد) داشته اند. در خصوص مساحت و سرانه کاربری های شهری نیز حدود 28/20 درصد از مساحت کاربری ها و 76/24 درصد از سرانه ها در پایان اجرای طرح، مازاد بر پیش بینی بوده (پیش بینی طرح جامع و تفصیلی دوم شهر رشت در این زمینه با کمبود مواجه بوده) است. سرانجام اینکه طرح جامع دوم شهر رشت همچون طرح های جامع سایر شهرها، دارای نارسایی هایی چون عدم انعطاف، شرح خدمات گسترده و تأکید بر کالبد بوده که البته بیشتر ناشی از ضعف در ماهیت الگوی طرح جامع است.
تحلیل میزات تطبیق فضای باز مجتمع های مسکونی با رویکرد «شهر دوستدار کودک» و ارتقا آن از طریق مشارکت کودکان؛ نمونه مطالعاتی: مجتمع امین شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63 - 78
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درگذشته فضای باز و حیاط در خانه های ویلایی، امکان بازی، فعالیت و ارتباط کودکان با طبیعت را فراهم کرده بود؛ اما تغییر سبک زندگی و رواج آپارتمان نشینی، چالش هایی همانند انزوای اجتماعی، بی تحرکی و قطع ارتباط با طبیعت را پیش روی سلامت جسمی و روحی کودکان قرار داده است. دراین شرایط طراحی مناسب فضاهای باز در مجتمع های مسکونی می تواند جایگزین حیاط و فضای باز در گذشته باشد. هدف: با توجه به اهمیت فضای باز مجتمع های مسکونی در رشد سالم جسمی و روان شناختی کودکان، این مقاله به دنبال بررسی میزان بهره مندی فضای باز مجتمع های مسکونی امین شهر یزد از رویکرد شهر دوستدار کودک و ارتقای آن با مشارکت کودکان می باشد. روش: این پژوهش کاربردی و از روش تحلیل محتوای 30 مصاحبه با والدین و کودکان و 30 نقاشی ترسیم شده توسط کودکان در بازه سنی 7-12 سال استفاده شده است. مصاحبه های انجام شده بر مبنای مدل مفهومی منتج از مبانی نظری و پیشینه پژوهش صورت گرفته است. یافته ها: در نمونه مطالعاتی به مقوله های ایمنی و فضا و کاربری بیشترین توجه و فعالیت و مشارکت کودک کمترین توجه شده است. همچنین مفاهیم ارتباط با طبیعت، فضای سبز و فضای بازی جهت بازی های گروهی دارای بیشترین توجه و علاقه در بین کودکان می باشد. نتیجه گیری: بنابر تحلیل یافته ها و مشارکت کودکان، توسعه فضاهای بازی سبز و یاد دهنده در فضای باز مجتمع ها به عنوان فضای بالقوه و منعطف، طراحی مسیرهای عبور و مرور کودکان، توسعه فعالیت های مشارکت محور بین بزرگسالان و کودکان و تامین خدمات پایه و مورد نیاز کودکان در مجتمع های مسکونی می تواند فضاهای باز دوستدار کودک را توسعه و بهبود بخشد.
تحلیل تیپ شناسانه بافت های شهری باتاکید بر شناسایی محلات غیررسمی – مورد مطالعه: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
131 - 152
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: امروزه محلات غیر رسمی از مسائل اساسی شهرهای بزرگ می باشند. دلایل فراوانی در شکل گیری این نوع بافتها در شهرها دخالت دارند. شهر ارومیه که یکی از شهرهای نسبتا بزرگ ایران و دومین کانون سکونتگاهی مهم در منطقه شمال غرب ایران به شمار می رود در کالبد خود با معضل محلات حاشیه نشین مواجه است.هدف: این پژوهش که شناسایی و تبیین شکل گیری و تیپ بافت های غیر رسمی شهر ارومیه را بعهده دارد از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، تحلیلی– توصیفی می باشد.روش:بدین منظور ابتدا 5 معیار اساسی با 7 زیرمعیار که در شناسایی و تیپ شناسی بافت های غیر رسمی شهر نقش دارند، انتخاب گردیده و سپس مدل مفهومی و رابطه درونی بین معیارها توسط مدل تحلیل شبکه ای ANP سازماندهی شدند. بعد با استفاده از نرم افزار تخصصی Super Decisions وزن نهایی شاخص ها بدست آمد و سپس با استفاده از ArcGIS تمامی لایه های اطلاعاتی مربوط شکل گرفتند. پس از تولید نقشه از لایه های فوق، با اِعمال وزنِ معیارها، تلفیق و هم پوشانی لایه ها، وضعیت کلی شهر ارومیه از لحاظ مقادیر شاخص ها و تیپ شناسی بافت شهری بدست آمد.یافته ها: در نهایت با انجام کلاس بندی مناسب در محیط ArcGIS محلات غیررسمی و حاشیه نشین شهر بطور کامل مشخص و تعیین گردید.
هرمنوتیک شهرک های جدید
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه تحلیلی زمینه ای از «جنبش شهرک جدید» و کنکاش بیشتر در بنیان ها و بُن مایه های فکری و ایدئولوژیکی آن با کمک «روش هرمنوتیک» است. چنین تلاشی از طریق جُستارهایی در تجربیات نوگرایی و برنامه ریزی شهریِ نوگرا و درک دنیای شهری بر پایه انگاره های آرمانی و آرمانشهرگرایی صورت گرفته است. یکی از دلالت های این کار، افکندن پرتویی بر ابعاد مثبت و منفیِ سیاست های شهریِ جامع و ارائه چارچوبی برای درک چالش های شهری شدن در دنیای امروزی است. شهرک های جدید به عنوان پروژه هایی اساساً آرمانی در سده بیستم، بر آن بوده است تا آینده شهریِ بهتری را برای انسان ها رقم بزند؛ آرمانشهرهایی جدید که با نقد همه آنچه در شهرهای موجود وجود داشت، امیدها و انتظارات بسیاری را بر ادعاهای مدعیان آن گره می زد. کاربست روش هرمنوتیک در بازاندیشی گذشته شهرک های جدید، در این مقاله، نشان می دهد که این جنبش، زمینه و بستر بسیار مناسبی برای کشف و درک بسیاری از زوایای پنهان و نامکشوف برنامه ریزی شهری و منطقه ای در سده بیستم است.
تبیین و تحلیل شهرهای بندرگاهی، روند شکل گیری و الگوی کالبدی (نمونه موردی: کنگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
281 - 295
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: امروزه میزان رشد و گسترش فیزیکی شهر در جهات عمودی و افقی و میزان تناسب آن با رشد جمعیت به یکی از عوامل مهم مورد توجه مدیران و برنامه-ریزان شهری تبدیل شده است، چرا که به واسطه شناخت میزان و جهات رشد شهری، برنامه ریزی های شهری دقیق تر و سرانه های شهری متناسب با نیاز شهروندان خواهد بود. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل روند شکل گیری و الگوی توسعه کالبدی شهر کنگان با تأکید بر فعالیت های بندرگاهی است. روش: بر اساس تقسم بندی های ارائه شده از روش شناختی پژوهش های علمی، این پژوهش کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیل است که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و بررسی آمارهای مربوط به میزان رشد جمعیت و گسترش شهری صورت پذیرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است که روند رشد و توسعه شهری کنگان بر اساس مدل هلدرن در فاصله سال های 95-1345، 61/1 درصد مربوط به رشد جمعیت بوده و در مقابل درصد رشد فیزیکی شهر 61/0- بوده است. همچنین، با توجه به استاندارد مدل آنتروپی شانون می توان گفت که شهر کنگان در این بازه زمانی دارای رشد پراکنده (اسپرال) بوده است. همچنین در سنجش پراکنش جمعیت شهر کنگان با استفاده از ضریب جینی، در مجموع در توزیع جمعیت به نسبت مساحت در شهر کنگان برای سال های مختلف ناهماهنگی وجود دارد اما ضریب جینی محاسبه شده برای شهر کنگان 09/0 بوده است که نشان دهنده تعادل نسبی در توزیع جمعیت در بازه زمانی سال های 1345 تا 1395 است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که در روند رشد و توسعه شهری کنگان، فعالیت ها و نقش های بندرگاهی می تواند تأثیرگذار باشد، لذا سیاستگذاران و مدیران شهری کنگان در برنامه ریزی های شهری این شهر نباید از نقش و اهمیت این فعالیت ها در توسعه و رشد شهری کنگان غافل شوند.
تعامل نظری اصول و شاخص های طراحی شهری در انطباق با تغییر اقلیم و بازتعریف جایگاه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 112
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: مقوله تغییر اقلیم و پایداری، پس از دهه ۱۹۷۰ میلادی، تبدیل به بزرگترین چالش عصر حاضر شده است. از بین عناصر انسان ساخت موثر در تغییرات اقلیمی، شهرها در اولویت اول می باشند. بااین حال مبانی نظری در خصوص شهرسازی پایدار بسیار محدود بوده و از طرفی مسئله افزایش سرعت تغییراقلیم، این چالش را به عنوان بزرگ ترین دغدغه جهان باقی گذاشته است. هدف: لذا هدف این نوشتار باز تعریف اصول تعاملی طراحی شهری و پدیده تغییر اقلیم و معرفی شاخص های آن در ساختار طراحی می باشد. روش:پژوهش حاضر تحقیقی بنیادی است که در آن از رویکرد تفسیرگرایی کمک گرفته شده است. تکنیک های به کار رفته در این رویکرد، تحلیل محتوای کیفی با استفاده از روش دلفی در دو مرحله توسط پرسشنامه های نیمه ساختاری و بسته از جمعبندی نظرات 25 متخصص و ارزیابی کمی با استفاده از تحلیل شبکه ای می باشد. یافته ها: دستاورد پژوهش حاضر باز تعریف اصول طراحی شهری در عناصر شهری (ساختمان ها/ فضاهای باز طبیعی، فضاهای باز عمومی، خیابان ها و معابر به عنوان فضای شهری/ فضای تبادل و حمل و نقل)، معرفی شاخص ها و سنجه های طراحی برای هر اصل شامل آسایش اقلیمی، کاهش آلودگی، هماهنگی بستر و زمینه، استفاده از انرژی تجدیدپذیر و حفظ محیط زیست می باشد. نتیجه گیری: این مقاله بحث می نماید که تغییر اقلیم و طراحی شهری دارای تعامل دو جانبه می باشد و جهت کنترل تغییر اقلیم می بایست در طراحی شهرها به شاخص های آن توجه نمود.