فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
تاملى در نسبت هرمنوتیک و تفسیر
حوزه های تخصصی:
پدیده تفسیر را نمىتوان داراى آغازى مشخص در تاریخ بشر دانست . انسان همواره در برابر پدیدههاى مختلف هستى، واکنشى ذهنى از خود نشان داده است که بر آن، نام فهم نهاده و بیان و توضیح آن به دیگران را تفسیر خوانده است . هرمنوتیک نیز اصطلاحى است که در چند قرن اخیر رواج یافته و در رایجترین کاربردش با روششناسى تاویل برابر گردیده است . نویسنده در این نوشتار اشارهاى گذرا به نسبت میان این دو مقوله دارد .
داستایوفسکی و دین
زبان از نظر افلاطون و هیدگر: یک بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
هدف این مقاله مطالعه ای مقایسه ای میان دیدگاه افلاطون و هیدگر درباره زبان است. آنچه امکان این مقایسه را فراهم می آورد این نکته است که هم افلاطون و هم هیدگر، پرسش از زبان را به پرسش از وجود پیوند می زنند. به عبارت دیگر این دو متفکر زبان را «در نسبت با وجود» مورد مطالعه قرار می دهند. ذات و حقیقت زبان نزد افلاطون و هیدگر، هر دو، به موجب همین ربط و پیوند با وجود عبارت است از «آشکارکنندگی وجود یا موجودات». اما تفاوت و جدایی ایشان درست در همین دیدگاه ظاهراً یکسان است. زیرا ساز و کار آشکاری وجود در زبان، و حدود و مرزهای آن نزد هر یک به گونه ای متفاوت با دیگری است. ریشه این تفاوت را نهایتاً باید در نگرش بنیادی ایشان به انسان، وجود، و نسبت میان آنها جست.
سه ملالت مدرنیته
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
تبیین و نقد تطبیقی قرابتها و پارادکسهای ممکن بین آموزه های تربیتی مولوی و پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
چنانکه مىدانیم امروزه نظامهاى تربیتى جوامع اسلامى با چالشهاى فراوانى مواجهاند و عبور از بحرانهاى ناشى از چالشهاى پیش روى یکى از جدىترین موضوعات در عرصه برنامه ریزىهاى آموزشى و تربیتى این جوامع است. از میان چالشهاى پیش روى مىتوانیم به رواج آموزههاى پست مدرنیستى همچون نفى منابع مقتدر معرفتى، ساختار شکنى، نفى الگو گرایى در تعلیم و تربیت، نسبیت گرایى و... اشاره نمود که هر کدام چالشهایى را پیش روى نظامهاى تربیتى جوامع دینى بوجود مىآورند. یکى از راههاى مواجهه منطقى با این چالشها، طرح نظریههاى اسلامى رقیب در حوزه مربوطه است؛ از جمله روى آوردن به نظریه اندیشمندان و فلاسفه مسلمان.
در این مقاله، به منظور پاسخگویى به بعضى از داعیههاى پست مدرنیستى که سعى در تأثیر گذارى بر ساختار و محتوى تعلیم و تربیت جوامع دینى دارد، و به منظور بررسى نقاط اشتراک (قرابت) و نقاط افتراق (پارادکسهاى) موجود و ممکن بین دیدگاه اسلامى تربیت و پست مدرنیسم، آراء تربیتى مولوى (البته به عنوان یک اندیشمند مسلمان و نه نماینده نظریه اسلامى) و آراء بعضى اندیشمندان پست مدرن را به صورت تطبیقى مورد مطالعه قرار دادهایم. هدف اساسى این مقاله تعیین قرابتها و پارادکسهاى ممکن بین دیدگاه تربیتى مولوى و پست مدرنیسم مىباشد.
فرانوگرایی و تلویزیون
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۷۷ شماره ۰
اخلاق در پدیده شناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوسرل با آغاز از جهان آگاهی اگو و تاکید وسواس گونه بر ماندن در این قلمرو، متهم به نادیده گرفتن غیریت مطلق «دیگری» و تقلیل آن به حضور آگاهی است. وی با تقلیل «دیگری» اخلاق را از دست می دهد و بنابراین خشونت را در گفتمان پدیده شناسی نهادینه می کند. در این مقاله ابتدا به جوانب مختلف این نقد بنیادین می پردازیم، و در ادامه با ارائه ی خوانشی از هوسرل تلاش می کنیم از او در مقابل این نقد دفاع کنیم. هوسرل در آغاز پدیده شناسی را به گونه ای طرح می کند که مستعد چنین نقدهایی است، اما در ادامه تأکید می کند که باید پدیده شناسی را از بعد تجربی آن رها کرد و به شیوه ای ایده تیک آن را پیش برد. نشان خواهیم داد که با قرار دادن پدیده شناسی در قلمرو ایده تیک اش می توان به این نقدها پاسخ داد.
امکان سنجی تطبیق انسان شناسی صدرایی و انسان در فلسفه های اگزیستانس (با تأکید بر اندیشه های یاسپرس و سارتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
«وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفه صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینه انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظه روش در فلسفه اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل مفهوم، روش، غایت، مبانی و خاستگاه های این دو مشرب فلسفی سنجش خواهد شد. این در حالی است که خصیصه اصلی اگزیستانسیالیسم که انسان به عنوان محور و حتی غایت در آن مطرح شده، ارجاع به امور عینی با کاربست شیوه پدیدارشناسانه است که در واقع نوعی واکنش به فلسفه های انتزاعی به شمار می آید. در حالی که در انسان شناسی صدرایی، محوریت انسان به سمت غایت قرب الهی جهت گیری شده و در تبیین سازوکار فلسفی این انسان شناسی، شیوه انتزاعی مبتنی بر مبناگرایی و وزن دادن به داده های انتزاعی ذهن به عنوان پیش فرض پذیرفته شده است. در انسان شناسی عرفانی که ملاصدرا متأثر از آن بوده، انسان محور عالم است و عالم در خدمت اوست. اما با این تفاوت عمده با مکاتب اگزیستانس که محور بودن انسان و شأن و منزلت او، به واسطه ارتباط او با حق تعالی است.
حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.