فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۰۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شیوع گسترده مواد مخدر در جامعه و به تبع آن معتاد شدن عده زیادی از افراد به ویژه جوانان و نوجوانان به صورت یکی از معضلات تقریباً غیرقابل حل در ایران تبدیل شده است . عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر به شروع مصرف و سپس اعتیاد منجر می شوند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ابعاد آمیخته بازاریابی اجتماعی بر نیت نوجوانان در دوری از مصرف مواد مخدر پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان پسر در مقطع دبیرستان در شهر اصفهان است که تعداد کل آن ها 68035 نفر است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی چندمرحله ای خوشه ای است. با توجه به این که بخش یک استان اصفهان برای جمع آوری داده ها انتخاب گردید، در هر منطقه (از نظر موقعیت اجتماعی- فرهنگی متمایز) به صورت تصادفی 2 مدرسه انتخاب و پرسشنامه در اختیار مشاوران آن مدارس پسرانه قرار داده شد و تعدادی از دانش آموزان که رضایت در ورود به پژوهش دارند، انتخاب شدند. با توجه به این که جامعه مورد مطالعه محدود است، از این رو جدول مورگان برای تعیین حجم نمونه استفاده گردیده است. بر اساس جدول مورگان حجم نمونه برابر با 381 نفر تعیین شد. در کل تعداد 390 پرسشنامه با همکاری مشاوران مدارس توزیع گردید، به دلیل خارج شدن برخی از افراد یا ناقص بودن برخی پرسشنامه ها در نهایت تعداد 336 پرسشنامه قابل قبول مبنای انجام پژوهش قرار گرفت. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه های محقق ساخته جمع آوری گردید. که روایی آن به صورت محتوایی توسط اساتید و پایایی آن ضریب آلفا کرونباخ بالاتر از 75/0 مورد تأیید واقع شد. داده ها توسط نرم افزار spss 18و Amos 20 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود 5 مؤلفه آمیخته بازاریابی اجتماعی (پیشنهاد رفتار مطلوب، قابلیت دسترسی، هزینه، ارتباطات اجتماعی، سیاست) بر نیت نوجوانان در دوری از مصرف مواد مخدر تأثیر مثبت و معناداری دارد.
بررسی نقش جمعیت خانواده بر ابعاد روانی فرزندان: امید به زندگی، تاب آوری و تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه امید به زندگی، تاب آوری و تمایزیافتگی در نوجوانان خانواده های چند فرزند و تک فرزند شهر خرم آباد بود. طرح پژوهش رابطه ای از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان نوجوان دختر و پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95 1394 بود. حجم نمونه شامل 150 نفر دانش آموز از خانواده های تک فرزند بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس و 150 نفر دانش آموز از خانواده های چند فرزند که متناسب با افراد تک فرزند به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویسون (2003) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون (2000) بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان امید به زندگی، تاب آوری و تمایزیافتگی نوجوانان خانواده-های تک فرزند و چند فرزند تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P=)؛ بدین معنی که میزان امید به زندگی، تاب-آوری و تمایزیافتگی در نوجوانان خانواده های چند فرزند از نوجوانان خانواده های تک فرزند بیشتر بود. با توجه به نتایج این مطالعه، که نوجوانان خانواده های تک فرزند، از بین متغیرهای مورد مطالعه، میانگین کمتری را نسبت به نوجوانان خانواده های چند فرزند نشان دادند، لازم است زمینه کسب آگاهی بیشتر در مورد ویژگیهای نوجوانان خانواده های تک فرزند و چند فرزند و همین طور شیوه های فرزندپروری مناسب برای والدین این کودکان در جامعه فراهم شود
نگاه بی فرزندان ارادی به فرزندآوری: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله توصیف تمایل و یا عدم تمایل به فرزندآوری در بین افراد بی فرزند ارادی در شهر رشت و فهم کنش آن ها در زمینه بی فرزندی بر اساس نظریه «جامعه در مخاطره» و «فردی شدن» بک و بک-گرانشایم است. روش پژوهش، میدانی کیفی و تکنیک پژوهش مصاحبه ی عمیق با 13 نفر از افراد بی فرزند است که حداقل 5 سال بی فرزندی ارادی داشته اند. یافته ها نشان می دهند که افراد داشتن یا نداشتن فرزند را به مثابه انتخابی می دانند که می تواند به خاطر انتخاب های دیگر به تعویق افتاده یا سرکوب شود. با این حال، بین دو جنس از نظر گرایش به بی فرزندی تفاوت وجود دارد. به طوری که زنان مادر شدن را برای شکل گیری هویت خود مهم تلقی می کنند، اما مردان چنین نظری درباره پدر شدن ندارند. مهم ترین دلایل افراد برای بی فرزند را می توان در پنج مؤلفه خلاصه کرد: مسئولیت های بالای پدرومادری، محدویت های اجتماعی فرزند برای والدین، محدویت های زناشویی فرزند برای والدین، هزینه های بالای داشتن فرزند و مخاطره های بارداری برای زنان. گونه شناسی بی فرزندی ارادی سه دسته از بی فرزندان را نشان می دهد. بی فرزندان دائمی، بی فرزندان موقت و بی فرزندانی که تصمیم مشخصی برای داشتن یا نداشتن فرزند اتخاذ نکرده اند.
آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک (مطابق الگوی لندرث) به مادران و اثربخشی آن در کاهش هیجانات منفی تحصیلی فرزندان دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک (مطابق الگوی لندرث) به مادران و تعیین اثربخشی آن در کاهش هیجانات منفی تحصیلی فرزندان دانش آموز آنان انجام شد. جامعه آماری تمام دانش آموزان دوره اول ابتدایی منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران بود که در سال تحصیلی 96 1395 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 60 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه های انتخاب شدند و در دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. به منظور مقایسه پذیری روند تغییرات در نمره های هیجانات تحصیلی دانش آموزان از یک گروه کنترل استفاده شد. از هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری آزمون هیجانات منفی تحصیلی گرفته شد. به گروه آزمایش، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک مطابق با الگوی لندرث به مدت ده جلسه 5/1 ساعته آموزش داده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به اینکه طرح تحقیق مورد نظر برای بررسی این فرضیه از طرح اندازه گیریهای مکرر دو گروهی برخوردار است و هیجانات منفی شامل پنج بعد است برای تحلیل این فرضیه از تحلیل واریانس چند متغیره آمیخته استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه هیجانات تحصیلی پکران است و پس از جلسات بازی درمانی برای گروه آزمایش، تمام آزمودنیها با همین آزمون مورد بررسی قرار گرفت. بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که به طور معنی داری آموزش روش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک به مادران سبب کاهش هیجانات تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی می شود.
رابطه مبانی ضرورت رشد عقلی و مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان در پرتو منابع اسلامی و تحول الگوی اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوغ عقلی که معیار رشد عقلی است، درک اوامر و نواهی دین را برای مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال مورد توجه قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین بهترین ملاک ایجاد مسئولیت در افراد زیر 18 سال صورت گرفت که برای دستیابی به این ملاک ها، مبانی شرعی ضرورت احراز رشد عقلی و فکری این افراد تحلیل شد و دیدگاه های فقهی موافق و مخالف کفایت بلوغ جنسی مورد بررسی قررا گرفت. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و به صورت مطالعات کتابخانه ای انجام گرفت، نشان داد که الگوی اسلامی -ایرانی بر خلاف پذیرش احراز رشد عقلی در تحقق مسئولیت بر اساس مقررات جدید، همچنان سن بلوغ شرعی را که در زبان فقهی به مفهوم رسیدن به مرحله ای از رشد جنسی است، مبنای هر نوع مسئولیت تلقی نموده است. این موضوع سبب شده است که دختران در سنی تکلیف پیدا کنند که از توانایی ذهنی لازم برای انتساب مسئولیت بی بهره اند. براین اساس، با توجه به عدم تطابق سن بلوغ شرعی با واقعیات عینی و اجتماعی، و عدم تفکیک بلوغ عبادی از بلوغ غیرعبادی در این سن، با پیش بینی سن خاصی برای سن تمییز در الگوی اسلامی -ایرانی همانند سایر نظام های اسلامی، افزایش سن بلوغ غیر عبادی دختران با توجه به وجود زمینه های فقهی این تغییر ضروری به نظر می رسد.
الگویابی رابطه میان نظام های مغزی-رفتاری و تعارضات بین والدین با مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان با میانجی پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگویابی رابطه میان نظام های مغزی-رفتاری و تعارضات بین والدین با مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان با میانجی پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری انجام شد. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم شهرستان قدس استان تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای،665 نفر از آن ها انتخاب شده بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نظام های مغزی-رفتاری، مقیاس تعارضات بین والدین، مقیاس پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری به تعارضات بین والدین و پرسشنامه خودگزارش دهی نوجوان بود. نتایج تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل نظری پژوهش که در آن، متغیر پاسخ های شناختی-هیجانی-رفتاری به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تعارضات بین والدین و نظام های مغزی رفتاری با مشکلات هیجانی-رفتاری وارد مدل شده بود، دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها بود. همچنین در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان معنی دار به دست آمد؛ بنابراین تعارضات بین والدینی و نظام های مغزی-رفتاری با در نظر گرفتن عوامل میانجی در پیش بینی مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان نقش مؤثری ایفا می کنند. همچنین می توان بیان کرد که مدل بافتی-شناختی و مدل توسعه داده شده آن قابلیت تبیین مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان را دارد. در نتیجه می توان از این مدل برای تنظیم مداخلات درمانی و همچنین تشخیص عوامل خطر در امر پیشگیری از مشکلات هیجانی-رفتاری نوجوانان استفاده کرد.
عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موثر بر خیابانی شدن کودکان در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
کتابشناسی جامعه شناسی دوران کودکی
حوزه های تخصصی:
اینترنت؛ شبکه های اجتماعی؛ شکاف دیجینال؛ فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرایش صورت فنی است که افراد بشر برای خوش منظره کردن چهرة خویش از آن استفاده می کنند. در این زمینه زنان با استفادة گسترده و بی سابقه از تغییردهنده ها و اصلاح کننده های علمی و غیرعلمی گوی سبقت را از مردان ربوده اند. بررسی دلایل گرایش زنان به این نوع رفتار هدف اصلی این پژوهش است. بدین منظور 200 دانشجوی مجرد و متأهل در دانشگاه های شهید باهنر و آزاد شهر کرمان بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده متناسب با حجم مطالعه شدند. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت و جهت بررسی ارتباط بین متغیرها و شدت و ضعف آن ها از آزمون های اسپیرمن، کندال c و d، و سامرز d استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد دختران و زنان دانشجو علل گرایش به آرایش چهرة خود را فقدان اعتماد به نفس، هم رنگی با جماعت زنان، ترمیم آسیب های صورت، اعتراض به سختگیری های جامعه و خانواده، احساس برخوردار بودن از روحیة بهتر، واهمه از جذب شدن همسران خود به زنان و دختران زیباروی و آرایش کرده، پنهان کردن خستگی های ناشی از کار زیاد روزانه و جزآن ارزیابی کردند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد پنج متغیر فقدان اعتماد به نفس، نیاز به تأیید دیگران، اعتقاد به زیبایی زنان به عنوان شرط انتخاب همسر برای مردان، تمایل به نشان دادن موقعیت طبقاتی بالاتر و اعتراض به سختگیری های جامعه و خانواده به ترتیب میزان اهمیتی که در تبیین علل گرایش به لوازم آرایش داشته اند وارد معادله شد و حدود 67 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرد.
گرایش به ارتباط با جنس مخالف: مطالعه ای درباب نوجوانان پسرِ مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسی این مطالعه این است که نوجوانان ِ پسرِ شهر مشهد برقراری رابطه با جنس مخالف را چگونه معنا و بازنمایی می کنند؟ بدین منظور، از رویکرد برساختی- تفسیری و از روش نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق بهره گرفته شد. برای انتخاب نمونه روش نمونه گیری هدفمند و برای تعیین حجم نمونه نیز معیار اشباع نظری برگزیده شد. باکمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 20 نفر از مشارکت کنندگان مصاحبه شد و نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب 13 مقوله محوری و یک مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج پژوهش مبین آن است که نوجوانان مورد مطالعه، به دلیل مشکلات عاطفی، شدت یافتن امیال جنسی، و عضویت در گروه دوستان به رابطه با جنس مخالف روی آورده اند و رابطه با جنس مخالف برای افراد تحت مطالعه در این پژوهش در حکم پروژه ای است که از طریق آن بخشی از هویت اجتماعی و نیاز جنسی خود را برطرف می کنند. این امر باعث می شود در گروه دوستانشان پذیرش اجتماعی لازم را به دست بیاورند و از قدرت و نفوذ اجتماعی بیشتری در بین هم سن و سال ها برخوردار شوند. براساس مطالعه حاضر، تجربه رابطه با جنس مخالف، پیامدهای خوشایند و ناخوشایندی مثل وابستگی، لذت عاطفی و جنسی، درگیری های آزاردهنده فضای ذهنی، میل به تنوع طلبی و مشکلات تحصیلی را درپی داشته است.
بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانش آموز در شیوه های فرزند پروری مختلف
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانش آموز در شیوه های فرزند پروری مختلف طراحی و اجرا شد . تعداد 249 دانش اموز ( 129 دختر و 120 پسر ) بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند . آزمودنی ها به پرسشنامه های سنجش شیوه های فرزندپروری و نظام ارزشی پاسخ دادند . تجزیه و تحلیل نهایی نمرات بدست آمده با استفاده از آزمون غیر پارامتریک فریدمن نشان داد که برای آزمودنی هایی که شیوه های فرزندپروری والدین خود را پاسخگو ، سهل گیر و مستبد درک کرده بودند ، سلسله مراتب نظام ارزش ها معنادار و برای آزمودنی هایی که شیوه های فرزندپروری والدین خود را طرد کننده و آشفته درک کرده بودند ، نظام ارزش های سلسله مراتب معناداری ندارد ...
تعیین رابطه حمایت اجتماعی، انگیزه تحصیلی با خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان دبیرستان های شهر تبریز و آذرشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با خودکارآمدی تحصیلی است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس دبیرستان های شهر تبریز و شهرستان آذرشهر در سال تحصیلی 91-90 است که تعداد کل آن ها 37347 است. حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و به روش خوشه ای تصادفی تعداد 278 نفر انتخاب شد و پرسشنامه خودکارآمدی متیوس جروسلم و رالف شوارزر (1981) و پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامسپون، یلیامز و استوارت (1986) و پرسشنامه انگیزه تحصیلی قلی پور و بهرامی حصاری (1373) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون و t-test استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با خودکارآمدی به ترتیب 38/0 و 30/0 رابطه معنادار وجود دارد و همچنین بین متغیرهای ملاک با متغیر پیش بین همبستگی معنادار و مثبتی در سطح 05/0≥P مشاهده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی با مقدار ضریب رگرسیون 20/0 و ضریب رگرسیون استاندارد 45/0 به صورت معنادار می توانند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کنند. حمایت اجتماعی با مقدار آماره بتا 30/0 از سهم بیشتری برای پیش بینی خودکارآمدی برخوردار است. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر فقط در متغیر حمایت اجتماعی (56/2- =t , 01/0p=) تفاوت معناداری با هم دارند. نتایج گویای این بود که حمایت اجتماعی و انگیزه تحصیلی به صورت معنادار، خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می کنند و دانش آموزان دختر و پسر در متغیر انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنادری ندارند اما از لحاظ حمایت اجتماعی تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده شد.
بررسی ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی فرزندان با تکیه بر یافته های دینی و علمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زن و مرد به عنوان ارکان اصلی خانواده، متناسب با ظرفیت های جسمی و روان شناختی نقش های ویژه ای در خانواده به عهده دارند. زنان و مادران به دلیل برخورداری از توانمندی های خاصی که دارند در بُعد تربیت اجتماعی فرزندان از جایگاه انحصاری برخوردارند. پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی و جامعه پذیر کردن رفتارهای فرزندان با تکیه بر یافته های دینی و علمی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی−تحلیلی و استنباطی است، به این منظور پس از شناسایی و استخراج ظرفیت های زنان و مادران و نقش آنان در نظام خانواده از نگاه متون دینی، به تحلیل محتوای آنها پرداخته و ظرفیت های مادران در تربیت اجتماعی فرزندان بررسی شد. مادران و زنان به دلیل برخورداری از ظرفیت های زیستی−اجتماعی منحصر به فرد، برخورداری از جایگاه عاطفی خاص، مجهز بودن به ظرفیت های کلامی و غیرکلامی، ایمنی بخشی به واسطه شوهرداری نیکو و بهره مندی از ظرفیت های یادگیری مشاهده ای، نقش تعیین کننده ای در تربیت اجتماعی و اخلاقی فرزندان دارند.
رابطه هویت با خودمختاری، شایستگی و وابستگی در نوجوانان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هویت با خودمختاری ، شایستگی و وابستگی در نوجوانان دبیرستانی است. این پژوهش کاربردی است و می تواند به شناخت هر چه بیشتر و بهتر نوجوانان، خودمختاری، شایستگی، وابستگی، مسائل و مشکلات آنها بینجامد. روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را تمام نوجوانان دبیرستانی دختر و پسر شهرستان تهران تشکیل می دهند. برای این منظور 300 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش هویت از پرسشنامه هویت و برای بررسی نیازهای اساسی روانشناختی از پرسشنامه خودمختاری، شایستگی و وابستگی استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش همبستگی، آزمون t و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هویت با خودمختاری، شایستگی و وابستگی در نوجوانان رابطه مثبت و معناداری هست. نتایج دیگر این پژوهش نشان می دهد که بین هویت در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
جهانی شدن اصل حمایت ویژه از کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
نخستین متن آموزشی برای جامعه شناسی دوران کودکی
حوزه های تخصصی:
جایگاه فضای مجازی اینترنت و فضای باز شهری در الگوی فراغتی نوجوانان امروزی (مطالعه ی موردی: نوجوانان محله ی رجایی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای بازشهری و محله ای، با ایفای نقشی حیاتی در رشد اجتماعی نوجوانان، باید بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ی آنان را بویژه برای رفع نیاز به تعامل با همسالانشان، به خود اختصاص دهند. در سال های اخیر، با تأثیر توسعه ی تکنولوژی بر الگوی فراغتی نوجوانان، این پتانسیل وجود دارد که آن ها بدون جابجایی فیزیکی یا حضور در فضاهای شهری، بتوانند فضایی مجازی برای رفع این نیاز حیاتی خود داشته باشند. بنابراین در پژوهش حاضر با روش پیمایشی، به بررسی جایگاه فضای مجازی اینترنت و فضاهای شهری و مقایسه ی دوام و کیفیت حضور نوجوانان محله ی رجایی شهر در هر یک از این فضاها پرداخته می شود که طی آن، 250 نوجوان به روش طبقه بندی متناسب انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که روزانه 88% از نوجوانان در اینترنت، و 47% از آنان در فضاهای شهری حضور می یابند که بین متغیرهای زمینه ای، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، امنیت اجتماعی و هویت اجتماعی آنان با میزان حضورشان در این فضاها رابطه ی معناداری وجود دارد. اما بین میزان حضورشان در فضای مجازی با متغیرهای جنسیت، امنیت جانی و امنیت مالی رابطه ی معناداری به دست نیامد. در مجموع 59% از نوجوانان، در ساعات عصر که بهترین بخش از اوقات فراغتشان برای حضور در فضاهای شهری تلقی می گردد، مشغول فعالیت در اینترنت هستند و طبق یافته های استنباطی، هرچه میزان حضور نوجوانان در فضای مجازی بیشتر باشد، از میزان گرایششان به حضور در فضاهای شهری کاسته می شود.
تأثیر روابط اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با سنجش رابطه اجتماعی از دو بعد ساختی و کارکردی در پی بررسی تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان 19-15 ساله شهر بجنورد است. بعد ساختی رابطه اجتماعی با شبکه اجتماعی در چهار خرده مقیاس (خویشاوندان بلافصل، خویشاوندان گسترده، همسایگان و دوستان) و بعد کارکردی با حمایت اجتماعی و عزت نفس سنجیده شده است. رفتارهای پرخطر در هفت گروه (خشونت و حمل سلاح سرد، خودکشی، رابطه جنسی، مصرف سیگار، قلیان، مواد مخدر و مشروبات الکلی) مورد بررسی قرار گرفته اند. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه نوجوانان 19-15 سال شهر بجنورد در سال 1393با حجم نمونه 455 نفر است و نمونه گیری به روش سهمیه ای بر حسب سن و جنس، گردآوری شده است. نتایج پژوهش در بعد ساختی رابطه اجتماعی نشان می دهد شبکه روابط اجتماعی نوجوان با خویشاوندان بلافصل تأثیر منفی و معنادار و شبکه دوستان و همسایگان تأثیر مثبت و معنادار بر رفتارهای پرخطر نوجوانان دارد. شبکه خویشاوندان گسترده تأثیری بر بروز رفتارهای مذکور ندارد. نتایج پژوهش در بعد کارکردی رابطه اجتماعی نشان می هد عزت نفس بر رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیر منفی و معنادار دارد اما مقیاس کلی حمایت اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر نوجوانان تأثیری ندارد، هرچند دو زیر مقیاس از شش خرده مقیاس حمایت اجتماعی شامل زیر مقیاس های اطمینان از ارزش و احساس پیوند قابل اعتماد، تأثیر منفی و معناداری بر رفتارهای پرخطر نوجوانان دارند. مدل معادله ساختاری برگرفته از مدل نظری پژوهش، از اعتبار مناسبی برای بررسی تأثیر رابطه اجتماعی بر بروز رفتارهای پرخطر برخوردار است.