فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
«سکوت» یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل می شود و تولد دوباره می یابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطه اش با شمس تبریزی نشان می دهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عارف و عاشق زاده شود. این طبیب حاذق روان دریافته بود که انباشتگی اطلاعات در مولوی مهم ترین مانع است و به همین دلیل به او آموخت «که تعلم نیز حجاب بزرگ است». شمس با دقت مراقب احوال مولوی بود و مولوی هم شیفته شمس، اما تا تهی شدن از خود راه درازی در پیش بود. به همین دلیل، شمس به دفعات آموزه های خود را تکرار می نمود. حتی به نظر می رسد مسافرت های گاه و بی گاه شمس با هدف خاصی صورت می گرفته است تا مولوی سرانجام نه شمس تبریزی، بلکه شمس درونی خود را بیابد. آموزه های شمس بی نتیجه نماند. چنان که تغییر حال مولوی و آثار او زاده دیدار او با شمس، تاثیر آموزش های او و فراگیری سکوت عرفانی بود. شاید به همین دلیل مولوی تخلص «خاموش» را برای خود برگزید. سرانجام مولوی با تسلیم کامل خود به شمس، خاموشی را تجربه کرد تا با نشستن در مرکز این توفان، آتشفشان دلش سر باز نماید و سرانجام با فراگرفتن سکوت عرفانی، تولد دوباره بیابد و به مولوی عاشق و عارف جاودانه ای بدل گردد.
نقش صبر در تکامل روحی انسان از دیدگاه عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر نوع کمالی که در درون انسان و یا جوامع بشری و به طور کلی در جهان آفرینش به وجود می آید بر اثر صبر و استقامت در برابر سختی ها و مشکلات ایجاد می شود. درگیر شدن انسان با رنج ها و سختی ها و صبر و استقامت در برابر آنها موجب قدرتمندی روح می شود. به همین جهت در تصوف و عرفان که سیر و تحولی بی پایان به سوی کمال مطلق است به تحمل رنج ها و سختی ها(ریاضت) بسیار اهمیت داده می شود. یکی از انواع سختی ها گرسنگی است، صبر در برابر گرسنگی یکی از ارکان مهم مجاهده و مبارزه با نفس است. مقامات عرفانی و معنوی که در اثر صبر در برابر گرسنگی برای عارف حاصل می شود مورد بحث این مقاله است.
تکامل جسم (بدن) در سیر و سلوک از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در بینش مولانا سیر الی الله تغییر و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال بیانتهاست. این تغییر و تبدیل نه تنها در باطن و درون سالک الی الله به وجود میآید بلکه قالب و جسم مادی او را نیز شامل میشود. از دیدگاه مولانا جسم اولیای خداوند و مقر ّبان الهی اگرچه از لحاظ ظاهر همانند جسم افراد معمولی است، اما از لحاظ باطن دارای صفات، و یا قابلیت ها و خواصی است که آن جسم را از جسم افراد دیگر متمایز میکند.نگارنده در این مقاله سعی دارد دیدگاه های مولانا را درباره تعالی جسم در سیر و سلوک در حد ّ توان خود مورد تحلیل قرار دهد
رویکرد اجتماعی در آثار ادبی و عرفانی نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی مفاهیم کلی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
" نجم الدین رازی از عارفان برجسته ی ایرانی است که در اواخر قرن ششم و نیمه قرن هفتم می زیست. برخلاف بسیاری از عرفا و صوفیان که تنها به خودسازی و سلوک فردی می اندیشیدند، نجم الدین در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأمل ویژه ای داشت. بی گمان، آشفتگی اوضاع اجتماعی و عوامل دیگر از جمله مسافرت های وی موجب شد که دردمندانه به آن چه بر مردم می گذرد، بیندیشد و در صدد یافتن چاره ای برای حل مشکلات و رفع ستم و فساد و تباهی برآید و دست کم در آثار خود از جمله مرصادالعباد و مرموزات اسدی، ضمن ناروا دانستن شیوه های حکومتی ظالمانه، و ریشه شناسی ناهنجاری حکومت ها، الگویی مناسب ارائه دهد که در صورت تحقق آن، سعادت دنیا و آخرت مردم تأمین گردد. بنابراین، در سلوک عرفانی، فراتر از خلوت گزینی و ریاضت فردی می اندیشید و فرایند عمومی سازی سلوک عرفانی را مطرح می نماید.
در نظر وی، هرگونه رفتار پادشاه، عوامل حکومت و صاحبان حرفه و پیشه ، به شرط این که غفلت از خداوند نباشد و در جهت رضای حق و شفقت بر خلق باشد، بخشی از سلوک راه الهی تلقی می شود. او برای رسیدن به الگوی برتر حکومتی، نگرشی اسوه گرا دارد و برای نشان دادن نمودار عینی آن به استناد قرآن و آموزه های دینی، حکومت داوود و سلیمان را شاهد می آورد که حکومت دین و دنیا را با هم داشته اند. عدالت محوری و رعیت پروری را مهمترین رکن حکومت صالح می داند و معتقد است نظام هستی دستگاهی منظم و به هم پیوسته است که همگی برای معرفت جویی انسان آفریده شده است.
"
اصل سنخیت در عرفان و همانندسازی در روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعه ای از مبحث پیچیده «وحدت وجود» است. اساسا یکی از اهداف کلی عرفان و روان شناسی رسیدن فرد به وحدت درونی و موفقیت در ایجاد وحدت با عالم خارج از وجود است. اصل سنخیت در فلسفه و در باب علم حضوری معنا پیدا می کند که برای تحقق امر ادراک باید بین مدرک و مدرک سنخیت وجود داشته باشد و در عرفان (خصوصا عرفان نظری که همانندی های بسیاری با فلسفه دارد) رمز اصلی تجاذب و کشش بین عاشق و معشوق است.روان شناسانی چون، آبراهام مزلو و یونگ این سنخیت را باور دارند و همسو بودن اصل سنخیت در عرفان با اصل همانندسازی در روان شناسی را تصدیق می کنند. مشابهت نظریات آبراهام مزلو با افکار عرفانی عطار و مولانا محور اصلی این نوشتار است.
بررسی مفهوم عرفانی « درد » در شعر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی است درباره مفهوم عرفانی درد و اقسام آن از دیدگاه عطار که در سرتاسر آثار منظوم وی به چشم می خورد. وی یکی از چهره های درخشان عرفان و ادب فارسی است که در این فرهنگ جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است. در میان عرفای بزرگ جهان اسلام، کمتر شاعری را می توان یافت که به اندازه عطار، دارای آثار متعدد و متنوع منظوم عرفانی باشد. مجموعه آثار منظوم وی در بردارنده عالی ترین معانی و مضامین عرفانی است که هر کدام به لحاظ پختگی فکر و تنوع اندیشه در کمال اهمیت است. یکی از موضوعاتی که جای برجسته ای را در قلمرو اندیشه و نظر عطار به خود اختصاص داده است، «دردمندی و احساس درد داشتن» است. آن گونه که وی شعر خود را «شعر درد» می داند. این درد فردی و جسمانی نیست بلکه عرفانی و معنوی است که انسان سطحی نگر وتنک مایه نمی تواند حقیقت آن را درک کند. البته عطار این درد را خود «نه با پای سیر بلکه با بال طیر» در عوالم معنوی و عرفانی با تمام وجود احساس کرده و حاصل و نتیجه تجربیات روحی و معنوی خود را بابیانی رسا و شیوا در اختیار مشتاقان و دردمندان راه حق قرار داده است. عطار چون خود عاشق بی قرار و مشتاق چشم انتظار وصال حق و معشوق لم یزلی است از «دردعشق » سخن می گوید، و چون متدینی بی ریاست و جوهره شریعت محمدی (ص) را از اعماق جان و دل درک کرده است: درد دین داشته و از حقیقت دین در برابر مدعیان دروغین متظاهر دفاع می کند. و چون خود را بسان قطره ای دربرابرعظمت خداوند می داند که توانایی معرفت و شناخت حق را ندارد و در برابر بیکرانگی شناخت او حیرت زده و مبهوت مانده است، از «درد بی درمان حیرت» حرف می زند.
بن مایه های تفکر و فلسفه زروانی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
بشر، از دیرباز در جست و جویسرچشمه حیات خویش و مبدا آفرینش جهان بوده و با تعمق در عالم هستی، سعیدر گشودن راز دهر داشته است. پس از ظهور زرتشت در ایران و پیدایش آیین مزدایی، هم واره «اهورامزدا» و «اهریمن» به عنوان دو مبدا برایکاینات و آفریننده خیر و شر تلقیمیشدند. لیکن شواهد و مدارکیوجود دارد که نشان میدهد پیش از اعتقاد به ثنویت در میان ایرانیان، اندیشه یکتاپرستی(بر مبنایاصالت زمان) نیز ذهن ایرانیان وحدت طلب را مشغول داشته است. اعتقاد به «زروان» (خدایزمان) پیامدهاییبیشمار داشت که بیش از همه اعتقاد به سرنوشت، بخت و سهم از پیش تعیین شده، تا قرن ها اندیشه ایرانیرا تحت سلطه خود داشت. این تفکر در میان شاعران، اندیش مندان و نیز فلاسفه و متکلمان ایرانینفوذ کرد. از این میان، فردوسی، حماسه سرایبزرگ ایرانی، هم چون دیگران از این سرچشمه فکریمستثنینبوده است و فرض آن وجود دارد که جبرگراییدر شاه نامه فردوسیپیش از همه، ریشه در زروانیگریدارد. در این جستار ابتدا گذریخواهیم داشت بر اندیشه و فلسفه زروانیسم در ایران باستان و قبل و بعد از زرتشت، سپس با ذکر شواهدیاز اثر ماندگار حماسیایران - شاه نامه - به بن مایه هایفلسفه زروانیدر این اثر اشاره خواهیم کرد.
راز و رازداری در عرفان مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کنش هستی شناسانه عرفانی، هدف سالک وصال به حق و معرفت بر امور، پدیدهها و حالاتی است که کمیت عقل در راه آن لنگ است و بالهای پرواز دل، فربه. او برای نیل بدین هدف باید به مدد ریاضت و صداقت، پاکی را برای دل، روشنایی را برای دیده و آشنایی را برای گوش به ارمغان آورد. در این حالت، دلش روشن از نوری است که محرومان هرگز آن را نیافتهاند و دیدگانش گشوده به دیدنیهایی است که اغیار ندیدهاند و گوشهایش آشنا به رمز و رازهایی است که ناآشنایان نشنیدهاند. عرفا از حاصل این پاکی و روشنایی و آشنایی، با عنوان سر یا راز یاد میکنند و عارف واصل و کامل کسی را میدانند که در کتمان اسرار بکوشد. جلالالدین محمد بلخی در مثنوی و کلیات شمس، راز و رازداری و موضوعات مربوط بدان را مطرح کرده است و از جایگاه راز، رازداری و خاموشی، محرم و نامحرم، موانع رازدانی، عوامل افشای راز و رسولان یا پیامآوران راز و... سخن گفته است. این مقاله به تحلیل راز و رازداری در عرفان مولوی پرداخته است.
نقد روان شناختی شخصیت ضحاک در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
در شاه نامه داستان هاییبیشمار میتوان یافت که از بن مایه هایژرف اساطیریبرخوردار است. داستان ضحاک از جمله این داستان هاست. ضحاک با درونیبسیار تاریک و روانیآشفته، موجودیهراس انگیز در میان اسطوره هایایرانیاست. داستان ضحاک به دلیل برخوردار بودن از بن مایه هایاساطیریدر اوستا، بارها مورد نقد و بررسیواقع شده است. در این مقاله سعیشده است، این داستان از دیدگاه نقد روان شناسیمورد بررسیقرار گیرد. به این ترتیب که شخصیت ضحاک و ارتباط او با عناصر اطرافش از دیدگاه روان شناسی(بیش تر برپایه نظریه هاییونگ و فروید) مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که نقد اسطوره گرا و نقد روان کاوانه پیوندینزدیک با یکدیگر دارند، نگارنده در این مقاله کوشیده است به مفاهیمیچون توتم و تابو که عناصر کلیدیدر نظریه فروید بوده توجهیویژه نماید. هم چنین با پرداختن به انواع عقده ها نظیر پدرکشیو طغیان بر پدر که ریشه در ناخودآگاه جمعیدارد و از عمده ترین نظریات یونگ است به لایه هایدرونیشخصیت ضحاک نفوذ کرده تا توجیهیبرایپاره ایاز کنش ها، واکنش ها، تنش ها و کشمکش هایروانیاو بیابد و به بسیاریاز پرسش ها در مورد شخصیت ضحاک و روان تاریک او پاسخ گوید.
سبک شناسی مولوی در اقتباس از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تأثیر قرآن بر ادبیات
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در قرن هفتم که با پیدایش فتنه مغول حوادث ناگوارى به وقوع پیوست و خسارت هاى جبران ناپذیرى بر ملت و کشور ایران وارد آمد و حتى مراکز علم و ادب و فرهنگ از آسیب و گزند در امان نماند، بازار شعر دربارى از رونق افتاد و شاعران از قیود خشک و دست وپاگیر ادبیات دربارى آزاد شدند و به امور ذوقى و ابتکار در شعر روى آوردند و در نتیجه، اشعارى که بیشتر جنبه ذوقى و عرفانى داشت، رواج یافت. در این دوران پرماجراى ناسازگار به احوال علوم و ادبیات، تصوف که مسلکى مبتنى بر عشق و شور و وجد و حال بود، بیش از هر زمان مورد توجه اصحاب ذوق و اندیشه قرار گرفت و سرآمد شاعران پارسى گوى مولانا جلال الدین با سرودن مثنوى معنوى شعر صوفیانه را به ذروه اعتلاى خود رسانید و در باریکى اندیشه و رسایى مقصود و لطافت معنى و شیوایى بیان گوى سبقت از همگنان ربود. وى با مشرب عرفانى خاص و دست مایه اى عظیم از وعظ و حکمت و تذکیر توانست این منظومه بدیع و بى بدیل را پدید آورد که در واقع، دریایى زخّار از مواعظ و حکم و آداب و معارف قرآنى است و شاید در دنیا کمتر کتابى را بتوان یافت که در آن، این همه نکات لطیف ذوق انگیز و مضامین تازه دلاویز و قصص زیباى عبرت آمیز فراهم آمده باشد و بى جهت نیست که عارف و ادیب نامى عبدالرحمن جامى در وصف آن گفت:
از عقل ناصر خسرو تا عقل سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مفاهیم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ایرانی، مفهوم «عقل» است که دایره معنایی وسیع و گاه متناقضی یافته است. ازاین رو، نحله های فکری مختلف برداشتهای متفاوتی از آن ارایه کرده اند. همین موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسی نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکری (یعنی حکیمان و صوفیان) از «عقل» بپردازیم و با بررسی اشعار دو نماینده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنایی) نشان دهیم که ناصرخسرو، بدون اینکه در شعر خود به دفاع صوری از این مقوله برخیزد، محتوا، تصاویر و ساختار شعرش، مبنایی عقلانی و منطقی دارد. برخلاف او، سنایی با اینکه در جای جای حدیقه الحقیقه، ابیاتی در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلانی همسو نیست، محصول کارش با عقل، مباینت یافته است. براین اساس می توان گفت که کاربرد صفت «حکیم» برای سنایی - البته در مفهوم مورد نظر ما - جز به تسامح روا نیست، حال اینکه ناصرخسرو «حکیم» به معنای دقیق کلمه بوده است. دلیل این امر، این است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادی دارد و هم بعدی معنوی، حال اینکه، عقل نزد سنایی در مجموع، عقل دینی است و تا حد زیادی از جنبه های مادی فاصله می گیرد
اصطلاحات صوفیه
تعالی گرایی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعالی گرایی transcendentalism جنبشی در نهضت های فکری است که تأثیر فراوانی در هنر وادبیات اروپا داشته است . این جنبش ریشه در مذهب داردوجویای تعالی درزندگانی بشر است. این مکتب براین باور است که با تمرکز کردن بر روی وجدان ، الهام و اشراق می توان به اخلاق وهدایت دست یافت.در ایران ، مولانا، یکی از بزرگ ترین عرفایی است که می توان نظریات اورا دراین مکتب جای داد.مولانا برای رسیدن به تعالی دراشعارش به مسایلی چون وحدت نظر، ژرف اندیشی ، نیکی با خلق ، همدلی ، صبر، تزکیه نفس ، طرد ظاهر بینی ونیزتحولاتی که منجر به تکامل می شود، می پردازد. او ازاین رهگذر سالک را به تعالی و سرانجام اوجگاه اخلاقی سوق می دهد.
بررسی چند قصه با مضمون مشترک از مولوی، عطار...(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
داستانِ نخجیران* ، یکی از دلاویزترین و آموزنده ترین داستان های تمثیلی مثنوی مولوی است که بنابه تصریح مولانا از کلیله و دمنه اقتباس شده است. نظایر این حکایت، با تفاوت هایی چند، در فیه مافیه و نیز در آثار بعضی از سخنوران متقدم بر مولوی و یا متأخر از وی و همچنین در افسانه هایِ منسوب به یکی از افسانه سرایان یونان کهن مشاهده میشود. در این مقاله، قصة نخجیران مولوی ـ فارغ از مباحثات و مناظرات مبسوطِ فلسفی، کلامی و عرفانی مندرج در آن ـ با داستان فیل و چشمة آب در فیه مافیه و نیز با حکایاتی از شیخ فریدالدین عطار در اسرارنامه و الهینامه و همچنین با تمثیلی از مولانا فخرالدین علی صفی در لطایف الطوایف و نیز با افسانة اصل و سایة اِزوپ** مقایسه و مقابله و وجوه تشابه و افتراق آنها بررسی و تحلیل شده است. در ضمن، مخصوصاً بر بعضی از مفاهیم و دقایق روان شناسی جدید که، به طور مشخّص، در آثار مولانا و عطار مشاهده میشود، تکیه و به پیام های اخلاقی و تربیتی ملحوظ در این حکایات اشاره شده است. (* نخجیر (= نخچیر): حیوانی که آن را شکار کنند، شکار کوهی خاصه بز. (شرح مثنوی شریف، جزء دوم از دفتر اول، ص 359) **. ازوپ (Ezop؛به یونانی: Aisopos ): افسانه گوی یونانی متعلق به قرن 7ـ6 قبل از میلاد. وی نخست بنده بود و سپس آزاد شد و سرانجام به دست مردم دلف به قتل رسید. وی شخصیتی نیمه افسانه ای است. مجموعة کنونیِ افسانه های ازوپس که به نثر یونانی و با سبکی بسیار خشک نوشته شده، منسوب به پلانود (Planude) ـ کشیش قرن چهاردهم میلادی ـ است. (فرهنگ معین، جلد 5، ذیل «ازوپس») بسیاری از نویسندگان آتنی و ازجمله آریستوفانس، گزنفون، افلاطون و ارسطو، به ازوپ و افسانه های وی استناد کرده اند و در تاریخ هرودت دربارة وی چنین آمده است:اِزوپ، سازندة داستان ها، در روزگار آماسیس (Amasis) فرعون مصر (اواسط سدة ششم قبل از میلاد) ـ میزیست و زادگاه او جزیرة سامس (Samos) است. (حلبی، بیتا: 3، 14، 15)
بررسی مضامین عرفانی در شعر دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های شاخص ادبیات ایرانی این است که غنی از مفاهیم و مضامین عرفانی است. این مضامین، جزء جدایی ناپذیر ادبیات منظوم و منثور ماست و پیوندی گسترده با شعر فارسی دارد. آن طور که بخش عظیمی از ادبیات منظوم ما را سروده هایی تشکیل می دهد که در برگیرنده مفاهیم و مضامین عرفانی می باشند. در دوره معاصر، یکی از حوادثی که بر زبان و محتوای شعر فارسی اثر گذاشت، جنگ ایران و عراق در شهریور 1359، بود. شاعران متعهد این سرزمین، تمام هنر و استعداد خدادادیشان را در تصویر کشیدن حماسه آفرینی های این دوره به عرصه تماشا گذاشتند و با تلاش آنان، شعری ایجاد شد که به «شعر دفاع مقدس»، معروف است. این شعر، مضامین و محتواهای گوناگونی را در بر می گیرد. یکی از مضامین آن، مضامین عرفانی است و از ابعاد مهم این اشعار می باشد. این پژوهش، به بررسی و تحلیل مضامین عرفانی مختلف در شعر شاعران دفاع مقدس می پردازد. در نهایت، اثبات می گردد که شاعران دفاع مقدس از اصطلاحات و مضامین عرفانی گوناگونی در اشعارشان بهره می گیرند.
تحلیل و بررسی فلسفه خاموشی از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
نظریه خاموشی و کتمان سر از جمله جنبه های متعالی تفکرات صوفیه است. اندیشمندان صوفی درباره اهمیت این نکته مهم و اساسی، دیدگاههای گوناگونی عرضه داشته اند که البته هر یک در جای خود قابل تامل است. اما با اندکی دقت و امعان نظر می توان دریافت که هیچ یک از آنها به اندازه مولانا زیبایی و ارزش این مساله را بیان نداشته اند. در اعتقادات عرفا، مساله کتمان سر و خاموشی از نکات بنیادی و اساسی بوده که به دلایل مختلف یک سالک باید بدان پایبند باشد، زیرا آنان معتقدند: «من عرف الله کل لسانه». اصولا مولانا، خود از شیفتگان خاموشی و سکوت به شمار می رفته تا به حدی که در بسیاری از اشعار خود در محل تخلص شاعرانه از الفاظ و ترکیبات و تعبیراتی که بار مفهوم خاموشی را در خود نهفته دارند، استفاده می کرده است.یکی از دلایلی که وجوب سکوت را الزام می نموده، فاش ننمودن اسرار در میان مجمع اغیار و عوام است، زیرا اگر افراد کم ظرفیت و کج فهم از اسرار و رازها بویی می بردند، احتمال وقوع پیامدهای ناگواری برای گویندگان آن وجود داشت، بدین منظور یا ناگزیر بودند که اسرار خود را از مردم عامی بپوشانند و یا اینکه برای خود زبانی مرموز و آکنده از کنایه برگزینند. به اعتقاد مولانا پرمفهومترین بیانها و زیباترین عبارتها را باید در اعماق خاموشی جست و اصولا خاموشی سرشار از مفاهیم و عبارات شیرین و جانفزاست. گفتار به منزله حجاب و مانعیست که از صعود آدمی به سوی حقیقت خودداری می نماید. هر چند که یادآوری این نکته نیز ضروریست که اگر سخن در جایگاه مناسب خویش استعمال شود، بسیار سودمند و ارزشمند خواهد بود. در نهایت باید گفت که نوآوریها و ابتکارات مولانا در باب نظریه «سکوت و خاموشی» شامل هر دو عرصه اندیشه و زبان می باشد.
قصه طوطی جان مقایسه «طوطی و حکیم عطار» با «طوطی و بازرگان مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این روح که در قفس تن انسان های بی درد، درد غربت را از یاد برده و آرمیده است، چونان قناری قفس زادی است که به تنگنای قفس خو کرده و نه تنها دنیای اصلی خود را فراموش کرده، که پرواز را نیز از یاد برده است، دلخوشی او به آب و دانه ای است که هر چند گاه برای او در همان قفس آماده می کنند. اما، کبوتران آزاد صحرا، که پیوسته در اوج آسمان و در سینه کهکشان پر باز کرده اند، تاب تحمل این قفس را ندارند، وقتی که خسته از آن همه آسودگی و خفتگی، به یاد هوای آزادی که در آن، پرواز می کردند، به یاد یارانی که همه با هم یکدل و یکسو بودند، و به یاد یاری که با آنها هم پرواز بوده است می افتند، یکباره خود را و هستی را از یاد می برند و با تلواسه ای شگفت سر بر دیوار قفس می کوبند، تا شاید آن را در هم بشکنند و خود را رها سازند. بلی، «قصه طوطی جان» و گرفتاریش چنین است، که در دل پیوسته فریاد می زند:خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/به هوای سر کویش پر و بالی بزنم.
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است