فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
عنصر حادثه، یکی از عناصر ساختاری قصّه، داستان و رمان است که در پیشبرد سیر داستان و شکل دهی پیرنگ آن از اهمّیّت بسزایی برخوردار است، به طوری که استفادة صحیح و به هنگام از آن، سبب می شود تا مخاطب با اشتیاق فراوان داستان را پیگیری کند. از این میان، رمان بین القصرین به عنوان یک داستان اجتماعی و سرشار از حوادث گوناگون از جمله مهم ترین رمان های نجیب محفوظ - برنده جایزه نوبل ادبیّات در سال 1998 م. محسوب می شود. در مقابل، در رمان سووشون اثر سیمین دانشور، نیز با تکیه بر ابعاد تاریخی - اجتماعی، حوادث از نقشی تأثیر گذار در روند سیر داستان برخوردارند. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی - تطبیقی، سعی بر آن است تا عنصر حادثه در دو رمان مذکور مورد بررسی قرار گیرد و جایگاه آن در شهرت و ماندگاری این دو اثر نشان داده شود. نتیجة جستار حاضر، حاکی از آن است که در رمان بین القصرین، دو کنش اصلیِ استعمار انگلیس در کنار دیدگاه های سنّتی پدر خانواده، عامل پیش برندة حوادث داستان است، امّا در رمان سووشون، حضور نیروهای اشغالگر انگلیس، مهم ترین عامل و کنش پیش برندة حوادث داستان محسوب می شود. به طور کلّی، در هر دو رمان، باوجود حجم بالای حوادث، به واسطة پردازش مناسب روابط علّی - معلولی میان رویداد ها و باورپذیر بودن آن ها، خواننده تا پایان داستان آن را همراهی می کند.
صاحب ابن عباد و متنبی شاعر
منبع:
وحید اسفند ۱۳۴۴ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
سرگشتگی روشنفکر در راه آب نامة محمدعلی جمال زاده و قندیل ام هاشمِ یحیی حقی بر اساس رویکرد اجتماعی ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگشتگی روشنفکرِ شرقی به عنوان یکی از پیامدهای تقابل سنّت و تجدّد، موضوع پژوهش حاضر است که به طور موردی رمان های راه آب نامة جمال زاده و قندیل امّ هاشم یحیی حقّیرا بررسی می کند. پس از مطالعة تاریخی ایران و مصرِ معاصر و بیان شباهت های اجتماعی این دو کشور، مضمون دو داستان تحلیل و بررسی می شود تا شباهت ها و
تفاوت های موجود در محتوا، کنش شخصیّت ها، بحران روحی و سرگشتگی آن ها و راه های برون رفت از این بحران مقایسه و تطبیق داده شود.
این پژوهش، نشان می دهد که جامعة روح الله (شخصیّت راه آب نامه) و جامعة اسماعیل (شخصیّت قندیل) شرایط مشابهی دارند که موجب پدیدآمدن این مضمون مشترک داستانی شده است. اسماعیل که نمودی از شخصیّت یحیی حقّی است؛ برای حلّ بحران، علم اروپایی را با ایمان همراه می سازد و میان فرهنگ شرق و غرب آشتی برقرار می کند، امّا روح الله، که نمودی از جمال زاده است، در سرگشتگی خود باقی می ماند و برای گریز از آن به سنّت ها پناه می برد.
تأثیر زبان فارسی در عربی
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۶ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی اندیشه های پوپولیستی در شعر میرزادة عشقی و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز پیامدهای مختلفی چون صنعتی شدن جوامع، جنگ جهانی اوّل، تضاد طبقاتی، مفاسد اجتماعی، نظام های سیاسی مستبد، حکومت های استعماری و نظایر آن، سبب شد که شماری از نویسندگان و شاعران در فرانسه گرد هم آمده، ادبیّات پوپولیستی را بنیان نهند و توجّه قشر روشنفکر ادبی را به این مقوله جلب کنند؛ از آنجایی که گرایش به این مکتب در ایران و دولت عثمانی و در کشورهای تابعه این حکومت، نظیر مصر چشمگیر بوده است، از این رو، در این جستار، تلاش شده است تا به بررسی جنبه های گوناگون تفکّرات پوپولیستی در شعر میرزاده عشقی و احمد شوقی پرداخته شود؛ چراکه شحصیّت های مذکور در جریان انقلاب مشروطه ایران و نهضت بیداری مصر، با تکیه بر سلاح قلم در جهت آگاهی و بیداری قشرهای مختلف جامعه خود گام های مؤثری برداشته اند و مطالعه مجموعه اشعار آن ها بیانگر این است که این شاعران، نه تنها از پیشگامان تجدّد، نوگرایی و استقلال طلبی ملّت های خود بوده اند؛ بلکه از پیش قراولان ادب معاصر ایران و مصر نیز هستند که شعر را از دام سنّت های کهن و مدایح پادشاهان رها کرده و در خدمت مردم و جامعه قرار داده ا ند.
حماسة حسینی در گسترة ادبیات تطبیقی (نگاهی بر مجموعه شعر «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» و «گنجشک و جبرئیل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه عظیم امام حسین (ع) در ادبیّات عربی و فارسی، بازتابی بس گسترده دارد. این حماسه به دلیل ماهیت عزّت مدار و ظلم ستیز خود، به عنوان الگویی ممتاز در برابر ادیبان و سخنوران قرار گرفت. بسیاری از آن ها با الگوگیری از این حماسه، نوای پایداری، آزادی و بیداری را در جامعه نواختند. می توان این سروده ها را در گسترة ادبیّات تطبیقی، بررسی و تحلیل کرد تا ضمن نقد، نشانه های پیوند و اختلاف آن ها روشن گردد.
در نوشتار حاضر، ضمن تبیین بازتاب حماسة عاشورا در گسترة ادبیّات تطبیقی، سروده های جواد جمیل و سیّد حسن حسینی، به عنوان نمایندگان شعر عاشورایی عراق و ایران، مورد تحلیل قرار می گیرد. جمیل، شاعر نام آشنای شعر و ادبِ امروزِ عراق، در دفتر شعرش به نام «الحسین لغةٌ ثانیةٌ» (حسین، زبان دوّم)، با زبانی نمادین حماسه عاشورا و شخصیّت های موجود در آن را به تصویر می کشد. حسینی نیز ضمن بهره گیری فراوان از رمز در مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل»، به بازخوانی این حماسه پرداخته و آن را به حوادث امروز گره می زند.
از بررسی حاصل، چنین به نظر می آید که هر دو شاعر در برخی مضامین اشتراک داشته و به دلیل به کارگیری نمادها، گاه شعرشان به ابهام گرایش دارد.
الطبیعه الرمزیه فی شعر بدرشاکرالسیاب ونیمایوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بما أن الرمزیه هی مدرسه تأویلیه وفنیه تزید النص حِرفیه وبهجه، حاولنا أن نتطرق إلیها من خلال الطبیعه ونظامها الحرکی. فالطبیعه الرمزیه هی حصیله مخیله وبیئه. والشاعر فی خضم البیئه یجسد لنا ألَم الإنسان المعاصر بالأسلوب الرمزی. لکن یبقی سؤالٌ جوهریٌ، هل الطبیعه الرمزیه فی شعر نیما یوشیج وبدرشاکرالسیاب تأخذ طابعاً اجتماعیاً (سوسیولوجیاً) وسیاسیاً؟
نری الشاعرین یعیشان فی بیئه خضراء. لذا نری مدلولات الطبیعه کالنخیل والغابه والصفصاف والنیلوفر والصنوبر والبحر والمطر تهیمن علی المعجم اللغوی لهذین الشاعرین وتأخذ دلالات رمزیه کالثوره والوطن والخصب.
فی بحث الطبیعه الرمزیه حاول الشاعران أن یصورا الوطن کحقل محروق. تضافرت حوله عوامل سیاسیه ملتهبه متمنیین هطول أمطار الثوره. لتزدهر حال الأمه وتنقشع الغمه وین زاح غبار الاستعمار وینسحب الاستبداد لیجری فی خلیج الحیاه، الحنین إلی العوده وإلی المستقبل الواعد.
مقایسة مضامین اعتراض در اشعار سیاسی و اجتماعی أمل دنقل و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
أمل دنقل و فرخی یزدی از شاعران برجسته و سرشناس معاصر مصری و ایرانی هستند که هردو به عنوان شاعرانی متعهد و ملتزم، اشعارشان را در خدمت بیان درد و رنج های مردم جامعة خود، قرار داده اند و در این راه از سلاح قلم به بهترین شکل استفاده کرده اند. آنان در اشعارشان برای بیداری مردم از خواب غفلت، فریاد اعتراض بر آورده و در برابر ظلم حکام جبار که مردم روزگارشان را به ستوه آورده اند، قد علم کرده اند. آن ها برای بیان اعتراض خود نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی از مضامین یکسانی چون: اعتراض به نبود آزادی، انتقاد از بی کفایتی حاکمان، دعوت به قیام و مبارزه با خودکامگی استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است با روش توصیفی -تحلیلی که اشتراکات موجود و شیوة واکنش دو شاعر برجسته در حوزه «شعر اعتراضی» بررسی شود و بر اساس بررسی های صورت گرفته در این مقاله، مشخص شده که أمل دنقل و فرخی یزدی به عنوان دو شاعر متعهد، هر دو از مضامین یکسانی برای بیان اشعار خود استفاده کرده اند. نگارندگان در این مقاله بر آن هستند تا با معرفی دو شاعر و بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر عصر آنان، اشعار آنان را از زاویه «شعر اعتراضی» و به صورت تطبیقی بررسی کنند.
مقایسه تطبیقی داستان عروه و عفرای عربی با منظومه فارسی ورقه و گلشاه عیوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با دیدگاه فرانسوی از ادبیّات تطبیقی، به چگونگی تأثیر عروه و عفرا بر ورقه و گلشاه عیّوقی
می پردازد. عروه و عفرا از داستان های واقعی و عاشقانه عرب است، زمان وقوع آن به صدر اسلام برمی گردد و به دلیل عشق پاک (عذری) و عفیف بودن قهرمانان و ناکامی هایشان، بر سر زبان ها افتاده و با اندک تغییراتی، به شکل داستان کوتاه، در منابع عربی (بدون مؤلّف مشخّص) راه یافته است. در آثار عربی، اصل داستان، عاشقانه، کوتاه و از ماجراهای قبیله بنی عذره است و نویسنده مشخّصی ندارد. عروه در آنجا اغلب عاشقی شاعر نمایانده می شود. عیّوقی با اقتباس و گرفتن طرح اصلی داستان از عربی، آن را به رمان متوسّطی تبدیل کرده و موضوع حماسه و رزم را (که کنش ها و رفتارهای برون گرایانه دارد) به عشق (که با عواطف درونی سر و کار دارد) افزوده است. عیّوقی به پر رنگ کردن جنبه های دینی اثر هم با افزودن معجزه پیامبر برای مسلمان کردن یهودیان کوشیده است. در این معجزه، پیامبر، عاشق و معشوق را، دوباره زنده می کند تا مدّتی به زندگی مشترک بپردازند. این تغییرها مطابق خواست و تمایل دربار غزنوی است که خریداران شعر عیّوقی اند. مشخّص کردن نکات مشترک و متفاوت دو اثر، و پاسخ به اینکه؛ توفیق یا عدم توفیق عیّوقی در چه بوده است و تا چه حد توانسته است که به اعتلای داستان و اندیشه اصلی آن در ادب فارسی کمک کند، اهداف و پرسش هایی است که این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی بدان ها پاسخ می دهد.
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.