زمان، مفهومی انتزاعی است که در کنار مفاهیم دیگر مانند مکان و انسان قرار می گیرد. زمان در تجربه ی انسانی، دو بعد دارد: زمان بیرونی و زمان درونی. زمان بیرونی همان زمان واقعی است که انسان از تغییر حوادث آن ناتوان است؛ اما زمان درونی، زمانی است که ساخته و پرداخته ذهن آدمی است. این پژوهش، مفهوم زمان در سروده های محمود درویش و قیصر امین پور را بررسی می کند تا بهره مندی این دو شاعر را از عنصر زمان، مشخص کند.\nاین مقاله در آغاز، به تعریف لغوی زمان و دیدگاه های مهمی که درباره ی زمان، بیان شده است پرداخته است؛ سپس با ارائه تعریفی از زمان بیرونی و زمان درونی، اندیشه های این دو شاعر را در باب عنصر زمان بررسی می کند. این پژوهش نشان می دهد که محمود درویش و قیصر امین پور برای رسیدن به جاودانگی و گریز از مرگ، به شیوه هایی مانند بازگشت به گذشته، اسطوره و عشق، پناه برده اند، که این امر بیانگر نگاه مشترک این دو شاعر به عنصر زمان است.