فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
منبع:
مهرسال پنجم ۱۳۱۶ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
اندیشه های وجودی در سروده های شفیعی کدکنی و أدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مکاتب فلسفی که امروزه در عالم هنر و ادبیات نقش به سزایی ایفا کرده اگزیستانسیالیسم است، گرچه بخشی از آن را تحت عنوان «فلسفه ی وجود» در فرهنگ اسلامی نیز می توان مشاهده کرد. از آن جا که شاعران و نویسندگان معاصر ناگزیر از آشنایی با مکاتب ادبی، فکری و هنری هستند، سهم اندیشه ی وجودی و مؤلفه های شاخص آن را در ادبیات معاصر جهان نمی توان نادیده گرفت. شفیعی کدکنی و أدونیس ضمن آگاهی از ادبیات غرب و توجه به نهضت ترجمه کوشیده اند تا اندیشه های فلسفی جدید را به شعر درآمیزند. از این روی، نگارندگان برآنند تا ضمن تبیین مؤلفه های اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی، انسان محوری، آزادی، اخلاق وضعیتی، زمان وجودی) و تحلیل آن ها در سروده های این دو شاعر، هم تأثیر فلسفه را بر شعر شاعران مدنظر نشان دهند و هم بر این امر تاکید کنند که درک شعر معاصر بدون توجه به اندیشه های فلسفی به درستی میسر نمی شود. در سروده های شفیعی و أدونیس تفاوت های اساسی نیز در اندیشه ی وجودی به چشم می خورد که این امر به گرایش های مختلف(الهی و الحادی) این مکتب مربوط می شود.
بررسی تطبیقی کهن الگویی آنیما در شعر عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت جهانی و سرشت بینارشته ای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با کاربست نقد کهن الگویی به بررسی خاستگاه کهن الگویی مشترک در اشعار دو شاعر معاصر ایران و عرب؛ اخوان ثالث و عبدالوهاب البیاتی پرداخته و نشان می دهد که چگونه ادبیات ملل مختلفی چون ایران و عراق در عین تفاوت های زبانی، جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی به جهت برخورداری از شالوده های مشترک کهن الگویی «از وحدتی اندام وار و انسجامی یگانه» برخوردارند و چگونه اندیشه های آدمیان در بنیاد به یک سرچشمه می رسد. به منظور ارائه نمونه عملی؛ مقاله با تمرکز بر کهن الگویی آنیما با رویکردی تحلیلی تطبیقی و روشی استقرایی، جلوه ها و نمودهای مشترک آنیما که به صورت ناخودآگاه در آفرینش این دو اثر ادبی مؤثر بوده اند را مورد واکاوی قرار داده و برخی بن مایه های موجود دو متن را به پیش نمونه یا همان ژرف ساخت کهن الگویی آن تأویل می کند. هدف این پژوهش نه تنها ارائه تحلیلی روانکاوانه که ساخت شکنی دو شاهکار ادبی معاصر ایران و عرب با دیدی تحلیلی تطبیقی و نیز نشان دادن ظرفیت های نقد کهن الگویی در مطالعات سنجشی و تطبیقی و همگرایی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی می باشد. برآیندی که از این بررسی به عمل آمده، نشان می دهد با وجود برخورداری هر دو متن از شالوده های کهن الگویی مشترک، شعر البیاتی از بن مایه های کهن الگویی عمیق تری بهره مند است.
درآم دی بر آسیب شناسی شعر معاصر در ح وزة معنایی زبان (با نگاهی نقدی- تطبیقی به شعر معاصر ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری های قابل تأمّل در صوّر خیال و تلاش در خلق تصاویر و ترکیبات تازه در شعر امروز، زبان را از یکنواختی، خارج کرده و به آن حیاتی دوباره بخشیده است. شاعران معاصر با شخصی سازیِ عواطف در دو محور همنشینی و جانشینی و عدول آگاهانه از خودکاریِ زبان، اص ولِ قراردادی را پس می زنند تا کلام خویش را برجسته کنند. در این رهگذر، شاعران ایران و عراق با توجّه به قرابت های خاصّ فکری و فرهنگی، و تحت تأثیر عوامل مختلف زندگی امروزین، در جست و جوی آفرینش تصاویر تازه بوده اند و با تخطّی از قواعد معنایی زبان، در مسیر درک مخاطبان، درنگ های عامدانه ایجاد کرده اند. نکته حائز اهمیّت در این زمینه آن است که اگرچه بهره برداری شاعران این دو سرزمین از شگردهایِ نوینِ تصویرپردازی، اغلب به زبان آنان جلوه ای بدیع بخشیده؛ امّا هرگاه که با ضعف و نارسایی همراه بوده، ناهمواری هایی را در سروده هایشان به وجود آورده است. از این منظر، مبنای کار نگارندگان در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است: عواملی که به شکل مشترک در حوزة معنایی زبان، شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر نشان داده، کدام است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد که «افراط در چینش جدولی واژگان و برهم زدن بی رویّة نظام خانوادگی کلمات»، «اتکا بر کاربردهای کلیشه ای زبان»، «جمود ذهنی در موقعیت های آرکائیک» و... از جمله عواملی به شمار می رود که در حوزة معنایی زبان، قلمرو زیباشناسی شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر کرده است؛ بدین معنی که دست اندازی شاعران در ساحت معنایی زبان، همواره با توفیق و زیبایی همراه نبوده و هر گاه که فرایند خلاقیّت در آن کمتر بوده، بر آن نقدهایی وارد است.
کتاب شناسى کتاب های نظرى ادبیات تطبیقى در کشورهاى عربى و ایران از آغاز تا سال1391 ﻫ.ش/2012م
حوزه های تخصصی:
چکیده: در این مقاله سعى شده است تا کتاب شناسى نسبتاً کاملى از کتاب هاى نظرى ادبیات تطبیقى در دو حیطه ترجمه و تألیف ارائه شود. دامنه مکانى تحقیق دربرگیرنده کشورهاى عربى و ایران و دامنه زمانى تحقیق از آغاز تا ابتداى سال 1391ﻫ.ش/2012م، و دامنه زبانى آن شامل زبان هاى عربى و فارسى است. در این کتاب شناسى، علاوه بر شناسه کتاب، به مهم ترین نکات موجود در رابطه با پیوندهاى زبانى و ادبى عربى ـ فارسى اشاره شده است. در برخی موارد نیز اشتباهات و کم دقتی هاى سایر پژوهشگران ایرانى و عرب زبان در این زمینه گوشزد شده است.
بررسی تطبیقی ژرف اندیشی در شعر محمود درویش و قیصر امین پور
حوزه های تخصصی:
شعر مقاومت علاوه بر اینکه سلاحی مبارز است، گاهی رنگ نجوا یی به خود می گیرد که در قالب تأمّلات شعری به تعالی انسانی می اندیشد؛ این ژرف اندیشی ها در شعر مقاومت عربی و فارسی به خوبی جلوه گر است. با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل دو ادبیات مقاومت فلسطین و انقلاب اسلامی ایران، مضامین تأملی همسانی را در شعر شاعرانی همچون؛ محمود درویش - شاعر مقاومت فلسطینی - و قیصر امین پور - شاعر انقلابی ایرانی - مشاهده می کنیم؛ از جمله این مضامین، پدیده مرگ و زندگی و درون اندیشی یا ذات شناسی است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال جلوه های ژرف اندیشی در شعر این دو شاعر فارسی و عربی است.
نتیجه تحقیق حاکی از آن است که پدیده مرگ و زندگی در اشعار هردو شاعر به دو گونه پدیدار می شود: زندگی و مرگ های روزمره و همیشگی بدون هیچ فلسفه ای و دیگری مرگی که در عقیده آنها زیبا و دوست داشتنی است و دریچه ای است به سوی جهانی بدون قفس و آزاد و رسیدن به زندگی حقیقی جاودانه، و تأمّلات درونی در اشعار این دو شاعر با ویژگی انسان مداری همراه شده است که به این طریق حیرت و پرسشهای خود را درباره جایگاه انسان معاصر در جهان امروز بیان می کنند؛ دغدغه دیگر قیصر در تأمّلات درونی، بازگشت به خویشتن و دغدغه درویش، هستی شناسی است که بتواند شک وتردید خود را درباره وجود خویش، از بین برد. پرسش های حیرت انگیز و بی پاسخ درباره هستی در تأمّلات امین پور بیشتر است؛ اما در اشعار تأمّلی درویش، بیشتر شاهد زورآزمایی با مرگ و سؤال از ذات هستیم.
سیمای امام رضا (ع) در آینه شعر دعبل خزاعی و نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران فراوانی در گستره ادب عربی و فارسی سعی کرده اند، مناقب و فضائل خاندان عصمت و طهارت را در شعر خود بازتاب دهند و آن ها را به عنوان الگوهای متعالی بشری معرّفی کنند. دعبل بن علی خزاعی، شاعر مدّاح اهل بیت در روزگار عبّاسیان و نظیری نیشابوری، شاعر ایرانی سبک هندی، در بخشی از سروده هایشان، تبیین صفات انسانی و ترسیم جنبه های مختلف شخصیّت امام رضا (ع) را به عنوان تعهّد و رسالت ادبی خود برگزیده اند. پژوهش حاضر، تلاش می کند با رویکردی توصیفی - تحلیلی، هم سویی دو شاعر در این زمینه را مورد خوانش تطبیقی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که امام (ع) در نگاه دو شاعر، نمونه واقعی انسان کامل در صفات انسانی هستند. تعهّد دعبل نسبت به بزرگداشت و دفاع از اهل بیت در شعرش به مراتب بیش از نظیری است و هر دو، شعر متعهّد خود را ابزاری برای شفاعت خواهی از امام در روز جزا قرار داده اند.
الألفاظ الفارسیة فی آثار الجاحظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعدّ العصر العباسی فترة ذهبیة للأدب والعلم فی التاریخ الإسلامی وقد تسربت الثقافة الفارسیة فی المجتمع العباسی وتبلورت ملامحها فی طیّات کتب الأدب وأضابیرها واعتبر البعض ذلک سیطرة الأثر الفارسی ونفوذه الغالب ولکن هل هم مصیبون فیه؟ لقد حاولنا الإجابة عن هذا السؤال ولقد تراءت بین حین وآخر وقد اتسمت الثقافة فی هذا العصر بطابع فارسی واستمدّ المجتمع العباسی فی عصره الأول بعض العناصر الثقافیة من الثقافة الفارسیة وتبلور بذلک الأثر الفارسی فی تکوین الثقافة الإسلامیة. لقد تواردت الألفاظ الفارسیة ذات دلالات مختلفة لتکشف ظاهرة التفاعل والتمازج الثقافی الذی مهّد الأرضیّة لتشیید صرح الثقافة الإسلامیة الراقیّة بما تداخل فیها من الأثر الفارسی.
وقد قمنا بضبط ألفاظ الثقافة العباسیّة مصنّفة فی مجالات الحیاة المختلفة، وموثقة فی ضوء نصوص کتب الجاحظ، مع دراسة دلالتها بدقّة فی ضوء معاجم التراث العربی وتأصیل الدخیل من الفارسیة . وتعدّ أعمال الجاحظ من خیر النماذج التطبیقیة للحضور الفارسی فی الثفافة الإسلامیة .
وقد توصّلنا إلی أنّ هذا الأثر الفارسی ینمّ عن ظروف مهّدت الأرضیة للتواصل والتفاعل بین الثقافات الوافدة فی العصر العباسی ما نتجت عنه الحضارة الإسلامیة وطلیعة التطور فی جمیع المجالات العلمیة والثقافیة وصوّرنا بذلک جانباً من هذا التواصل.
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.
نوع شناسی تطبیقی رمان تاریخی فارسی و عربی (از سر والتر اسکات انگلیسی و جرجی زیدان تا محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتب ها، انواع و جریان های ادبی و البتّه تبیین تفاوت ها و همانندی های سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونه ها و جریان ها و مکتب ها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی داشته اند؟ رمان تاریخی چگونه از ادبیّات اروپا به ادبیّات فارسی و عربی راه پیدا کرده است؟ و... این پرسش ها جزء دغدغه های علمی مهمّی هستند که حوزة پژوهشی یادشده بدان ها
می پردازد. پرسش اخیر دقیقاً همان مسأله ای است که این جستار که به زیرشاخه پژوهشی ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی(1) نیز نزدیک است، در پاسخ بدان سامان یافته است. پژوهش حاضر، با تکیه بر این فرضیة بنیادین که ترجمه (و بویژه آثار مترجمان نویسنده)، در انتقال «رمان تاریخی» از ادبیّات اروپا به ادبیّات عربی و فارسی نقش انکارناپذیری داشته و به پیدایش یک گونة ادبی جدید در زبان مقصد منجر شده است، به بررسی سیر این نوع ادبی از ادبیّات اروپا تا ادبیّات عربی و فارسی می پردازد و با تحلیل دو نمونة متنی فارسی و عربی، برخی تفاوت های بنیادین گونة رمان تاریخی را در دو ادبیّات فارسی و عربی تبیین می کند و ازجمله آشکار می دارد که شمس و طغرا، شاهکار محمّدباقرمیرزا خسروی با این که او خود، یکی از مترجمان رمان تاریخی جرجی زیدان (که او خود بیشتر تحت تأثیر والتر اسکات انگلیسی بوده) به فارسی است، به گونة فرانسوی رمان تاریخی نزدیک تر است و نسبت به دوشیزة شامی جرجی زیدان، از بلوغ فنّی و ساختاری بیشتری برخوردار.
بررسی تطبیقی انتقاد اجتماعی در شعر محمود سامی بارودی و ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمود سامی بارودی و ملک الشّعرای بهار از شاعران نوگرای عصر جدید در مصر و ایران و هر دو مربوط به یک دوره هستند که پرداختن به مسائل اجتماعی از مهم ترین ویژگی های شعر آنان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، تشابه و تفاوت اندیشه های بارودی و بهار را دربارة انتقاد اجتماعی، مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج مهمّ این پژوهش اینکه شکایت تند و صریح از نفاق و دورویی میان خواص و عوام از اندیشه های مشترک دو شاعر است، ولی در انتقاد از ظلم و ستم حاکمان، زبان بهار گویاتر و گزنده تر از بارودی است و در موضوع بی تفاوتی مردم نسبت به اوضاع جامعه هر دو شاعر از غفلت مردم نسبت به مسائل جاری کشور ابراز نگرانی شدید نموده و آنان را نکوهش کرده اند، با این تفاوت که بارودی به صراحت و بهار غالباً با کنایه در این زمینه سخن گفته اند. در موضوع اصالت گرایی، بارودی ریشة اصالت را در افتخارات ملّی و قومی گذشته می داند، امّا بهار اصالت را در علم و عدالت ورزی گذشتگان می بیند.