فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
بررسی تطبیقی مراثی نزار قبانی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مرثیه به عنوان یکی از اصیل ترین اغراض شعری در شعر شاعرانی چون نزار قبانی عاشقانه سرای معاصر دنیای عرب و همچنین احمد شاملو به عنوان شاعر معاصر فارسی زبان که هر کدام سرآغاز حرکت بزرگ شعری در زبان عربی و فارسی بوده اند از اهمیت شایانی برخوردار است. با بررسی مراثی نزار قبانی در می یابیم که شاعر در زمینه مراثی فردی واجتماعی خود به مواردی همچون مرثیه اعضای خانواده ، جنگ اعراب با اسرائیل،اشاره به مکان ها وشهرهایی چون بیروت وفلسطین ومبارزان وفدائیان اشاره دارد حال آنکه در مراثی شاملو شعری برای اعضای خانواده سروده نشده وبه جای پرداخت به این نوع مرثیه ،بیشتر به رثای چهره های اجتماعی وسیاسی همچون فروغ فرخزاد،جلال آل احمد،وارطان،مرتضی کیوان واحمد زیبَرُم پرداخته است.علاوه بر این در ساختار زبانی ،هر دو شاعر از زبانی سهل ممتنع در مراثی خود سود جسته اند. با این تفاوت که قبانی به آن چه که به زبان و اندیشه ی روزمره معروف است نزدیک می شود حال آن که زبان و اندیشه ی شاملو در مراثی دارای ابعاد و تأملات گاه فلسفی است.در تخیل نیز قبانی بیشتر در سطح حرکت می کند ،حال آن که تخیل شاملو مرزهای معمول را می شکند وآن سوی لایه های زبان سیر می کند.
تاریخ مداری در رمان های «سووشون» از سیمین دانشور و «سباق المسافات الطویلة» از عبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی تاریخ مداری در رمان های «سووشون» اثر سیمین دانشور و رمان «سباق المسافات الطویلة» از عبدالرحمن منیف می پردازد. در این بررسی برخی از عناصر داستانی مانند شخصیت پردازی، زاویه ی دید، درون مایه و سبک مورد تحلیل قرار گرفته و چگونگی بهره گیری از این عناصر در جهت روایت تاریخی بررسی شده است. همانندی و تفاوت ها در زمینه پرداختن به رویدادهای تاریخی با محوریت استعمار، با توجه به نگرش هر دو نویسنده مشخص گردیده و فضای رمان ها تشریح شده است. از آنجا که هر دو نویسنده دوره ای مشخص از تاریخ ایران را به تصویر کشیده اند و به شکست نهضت ملی و سقوط مصدق و کودتای 28 مرداد 32 اشاره نموده اند و با توجه به اینکه این دو رمان در زمره ی رمان های سیاسی- تاریخی محسوب می شوند، تلاش شده است جنبه ی تاریخی این دو رمان نیز مورد بررسی قرار گیرد و رمزهای سیاسی آن تشریح شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به این نتیجه می رسدکه حضور بیگانگان و توطئه های آنها در کشور، آشوب داخلی، شیوع فتنه، سرسپردگی ارکان دولت، غفلت توده ی مردم، مقاومت و.. از جمله موضوعات مشترکی است که در این دو رمان به صورت آشکار تجلی یافته است.
بررسی تطبیقی شهر «مهتاب» از نیما یوشیج و «العوده لجیکور» از بدر شاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی؛ بررسی موردی: «رکوب الکوسج» و «سروة بست» در «ثمار القلوب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رکوب الکوسج» (برنشستن کوسه)، نام جشنی است که پیش از فرا رسیدن بهار به نشانة وداع با فصل سرما برگزار می شد. «سروة بست» (سرو کاشمر)، نام سروی است که به باور پیشینیان، زرتشت آن را از بهشت آورده و به دست خود یا گشتاسب و یا گرشاسب آن را در کاشمر کاشت. از آنجا که درخت سرو نزد ایرانیان مقدس بود، به این درخت کهن نیز به دیدة احترام می نگریستند. سرو کاشمر تا دوران متوکل عباسی مایة افتخار اهالی خراسان بود تا آن که به دستور این خلیفه قطع شد. ابومنصور ثعالبی در کتاب ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب به «رکوب الکوسج» و «سروة بست» اشاره کرده است.
در این جستار درصددیم تا با بررسی این دو نمونه در کتاب ذکرشده نشان دهیم حتی آن دسته از کتب میراث عربی که به ظاهر با تاریخ ایران ارتباط ندارند، می توانند حاوی مطالب ارزشمند در این زمینه باشند.
گفتنی است در مقاله حاضر از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است و بررسی پدیده های ایرانی در منابع کهن عربی از حوزه های پژوهش در ادبیات تطبیقی است.
تحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینة الضائعة» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوه های جدید و کارآمد در حوزه داستان نویسی است که امروزه با به کار گیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی می پردازد؛ از جمله این رمان های رئالیسم جادویی می توان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور داستان نویس معاصر ایران، و حارس المدینة الضائعة اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد. در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحب نظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان های ذکر شده با توجه به ویژگی ها و مؤلّفه های رئالیسم جادویی تحلیل شده اند. پژوهش حاضر به بررسی کاربست رئالیسم جادویی با تکیه بر عناصر شخصیت و فضا در این رمان ها می پردازد و کاربست جلوه های رئالیسم جادویی در رویکردهایی همچون: شخصیّت ها، وهم و خیال، ترس از تنهایی، استحاله روحی و فضای وهم آلود، تعفّن بار و اغراقی، نمود یافته اند.
رویکرد نقدی احسان عباس و عبدالحسین زرین کوب در تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّین کوب از جمله پژوهشگران برجسته ای هستند که در عرصه تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب به مانند عرصة نقد ادبی معاصر عربی و ایرانی، با استفاده از روش آزمون و خطا به تحقیق و بررسی در این حوزه پرداخته اند. آنها همه تأثیر و تأثّرهایی را که در طول تاریخ و در طی ادوار مختلف، از یونان قدیم تا به امروز، بین دو ادب شرق و غرب صورت گرفته، مورد بررسی و نقد قرار داد و به این نتیجه رسیده اند که این داد و ستد فرهنگی، همواره بین این دو ادب وجود داشته و دارد. اما این تبادل به این معنا نیست که تطبیق همة اصول یکی از این فرهنگ ها بر ادب و فرهنگ دیگری همواره امکان پذیر باشد. آنان همچنین در برابر نظریه های نقد غربی که از دیرباز تا به امروز وارد ادبیّات عربی و فارسی شده اند، موضع کاملاً آگاهانه برگزیده اند و ضمن بررسی و پذیرش آنها تسلیم و مقلّد محض نبوده اند.
بر این اساس، در این پژوهش، تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، ضمن اشاره به تعامل دوجانبه و همیشگی ادبیّات و فرهنگ شرق و غرب، آرا و نظرات این دو ناقد معاصر را در زمینه چگونگی و میزان این تعاملات در گذشته و حال و میزان گرایش هر یکی از آنها به ادبیّات و فرهنگ گذشته خود و همچنین به ادبیّات و فرهنگ معاصر غرب، بررسی و مقایسه کنیم.
بررسی تطبیقی روایت اسکندر و سفر به «شهر زنان» در اخبارالطوال دینوری و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر، شخصیتی تاریخی است که زندگی و کشورگشایی های او در کتاب اخبارالطوال و شاهنامه روایت شده است. این مقاله در صدد است تا با بررسی تطبیقی چهره اسکندر و داستان شهر زنان در هر دو متن - روایت دینوری و فردوسی - را از نظر شیوه های روایت گری مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. به این منظور ضمن بررسی چهره اسکندر در متون قبل و بعد از اسلام، به تفاوت ها و تشابه های روایت داستانی و تاریخ روایی بر اساس دیدگاه راویان، توصیف ها، ویژگی های روایت ها، انتقال و گفتگوها، اشاره می شود. تا اینکه میزان توفیق هرکدام از راویان در این بررسی و تطبیق معلوم گردد. یافته های این پژوهش، بیانگر این است که این روایت در دو اثر از ساختار مشابهی پیروی می کند؛ اما گفتگوها و توصیفات در شاهنامه طولانی تر است و بار نمایشی در آن بیشتر خود را نشان می دهد.
بازتاب اندیشه های خیّام در اشعار محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی صرف نظر از پایه های نظری، به جهانی بودن ادبیات می اندیشد و این که چگونه عرصة ادبیات آینه ای تمام نما از تعاملات و تبادلات فرهنگی ، اجتماعی و هنری ملت ها است. از این منظر رابطة دو زبان فارسی و عربی از جایگاه خاصی برخوردار است؛ تبادلات ادبی و فرهنگی این دو زبان سابقة دیرینه دارد و ادیبان بسیاری دستمایة پژوهش های تطبیقی بوده اند. در این میان عمر خیّام، شاعر معروف فارسی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. مسائلی چون معمای هستی، زندگی، مرگ، جبر و اختیار همواره فکر خیّام را به خود مشغول داشته و وی را به نوعی حیرت دچار کرده که این مسائل گاه او را به بدبینی و شک کشانیده، گاه به خوشباشی و دم غنیمت شمری دعوت می کند. بارودی، شاعر بنام قرن معاصر در ادب عربی نیز مانند خیام به موضوعاتی چون بدبینی نسبت به فلک دوّار، جبر، دعوت به اغتنام فرصت و کام جویی از آن پرداخته است.
پژوهش حاضر با روشی تحلیلی- توصیفی و با استقراء اشعار بارودی، ریشه ها و علائم تأثیرپذیری بارودی از خیام را در چشم اندازی تطبیقی مورد تحلیل قرار داده است. از جمله نتایج این تحقیق وجود مضامین مشترکی است که حاکی از آگاهی بارودی نسبت به خیام بوده است؛ البته فضای پیرامونی حاکم بر زندگی این دو شخصیت نیز در تولید متونی با مضامین مشترک بی تأثیر نبوده است؛ با این تفاوت که فلسفة بارودی بسیار محدودتر از خیّام است و نمی توان او را صاحب مکتب فلسفی دانست.
بررسی تطبیقی چکامه های ابوطیب متنبی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ارزشمندترین موضوعات ادبیات تطبیقی، به سبب روابط تاریخی و فرهنگی دیرین میان فارسی زبانان و ملل عرب، بررسی پیوندهای ادب فارسی و عربی است. وام ستانی شاعران پارسی گوی از شاعران عرب به ویژه از ابوطیب متنبی شاعر شهیر دوره عباسی (354 303 ه .ق.)، از موضوعات دلاویز این بخش از ادبیات تطبیقی است. این پژوهش به بررسی دیوان مسعود سعد سلمان (515 438 ه .ق.) شاعر پارسی گوی دوره غزنوی می پردازد تا چند و چون تأثیر متنبی بر سروده های وی را روشن سازد زیرا وی از جمله شاعرانی است که مهارتش در زبان عربی و آشنایی-اش با دیوان متنبی، به بهره گیری هنرمندانه از مضامین سروده های این شاعر عرب انجامیده است. افزون بر این، همسانی در اندیشه و احساس و زیستن در شرایط سیاسی نسبتاً مشابه، سبب فراخوانی و همخوانی برخی مضامین در آثار دو شاعر شده است. این پژوهش با نگاهی تطبیقی به چکامه های ابوطیب متنبی و مسعود سعد سلمان، به بررسی درون مایه های همسان میان اشعار دو دیوان می پردازد و با آوردن نمونه های متعدد نشان می دهد که مسعود سعد گاه به برگردان ابیاتی از متنبی پرداخته و هنرمندانه از آن ها سود جسته است. آنگاه مضامینی مشترک را مطرح می سازد که برخاسته از توارد خاطر میان این دو شاعر است و نمی توان آن ها را ترجمه یا اقتباس به شمار آورد.
ریخت شناسی تطبیقی مقامه های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامه های فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آن ها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایة «نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی 124 مقامة موجود در کتاب های مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامه های فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در 31 «خویشکاری» و هفت حوزة عمل با نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح 124 مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامه ها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیة بنیادین است که در خلق و ایجاد گونة مقامه مؤثر بوده است.
بررسی تطبیقی جلوه های ادبیات شگرف در دو رمان درخت انجیر معابد و کوابیس بیروت(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی نماد خورشید در شعر امل دنقل و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو شاعر متعهّد و اجتماعی مصر و ایران؛ یعنی امل دنقل و شفیعی کدکنی، «خورشید» را به عنوان نمادی نو در مفاهیمی چون عدالت، آزادی، حقیقت و... به کار گرفته اند. با نگاهی به شعر این دو شاعر درمی یابیم که نماد خورشید، پیام آور امیدها، آرزوها و آرمان های از دست رفته یا دست نایافتنی ای است که غبار تیره ابرهای ظلم و بی عدالتی و جهل، چون پرده ای در مقابل تشعشع انوار حقیقت و عدالت پرور خورشید قرار گرفته است. هر دو شاعر تأکید می کنند؛ تنها راه برون رفت از این سایه های تاریک و ظلمانی، کنار زدن حجاب هایی است که فراروی خورشید تابان حقیقت و عدالت قرار گرفته است. از سوی دیگر، خورشید در شعر این دو، بازتاب روشنی از عشق، محبّت و انسانیت است که در مقابل آن، سیاهی و تاریکی قرار دارد که آن هم بازتابی از ظلم و کینه و ددمنشی می باشد که انسان معاصر به آن دچار شده است. با توجّه به اهمیّتی که بازشناسی مسائل سیاسی و اجتماعی و بازخورد نمادین آن در فرآورده های ادبی ملل دارد، این مقاله سعی دارد با رویکردی تطبیقی به بررسی کاربرد نماد خورشید، که یکی از پر بسامدترین نمادهای ادبی - اجتماعی در شعر این دو شاعر است، بپردازد.
أثر فریدالدین العطار النیسابوری فی شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
للرمز والقناع حضور مکثف فی شعر عبد الوهاب البیاتی إلا أنّ معظم رموزه تدخل فی نطاق الرموز الصوفیة ما یدلّ علی استمداد البیاتی من رموز کبار المتصوّفة من أمثال فرید الدین العطّار وغیرهم کثیرون. یبدو من آثار البیاتی أنّه تأثّر بآراء الأدباء الفرس خاصّة الأدیب الصوفی الشهیر العطّار. ربّما من الأسباب التی ساعدت علی تأثّر البیاتی من العطّار تشابه الظروف المعیشیة التی عاناها الشاعران. فکلاهما عاش أوضاع سیاسیة واجتماعیة قاسیة. لو تقصّینا أشعار البیاتی لوجدنا أنّه اهتمّ بآثار العطار اهتماماً بالغاً فأخذ المزید من أفکاره الصوفیة فی أشعاره إلا أنّ تأثر البیاتی بالعطار لم یمنع البیاتی من النزوع إلی الحداثة والعصرنة فیمکن القول إنّ البیاتی جمع النزعة الصوفیة مع الاتّجاه الصوفی المتأثّر بالعطار.
ترمی هذه الدراسة إلی المقارنة بین أشعار البیاتی والعطار والترکیز علی أنّ البیاتی استقی من مصدر عرفان العطار العذب حتی الارتواء بالاعتماد علی المنهج الصوفی التحلیلی والذی ینتمی إلی المدرسة الفرنسیة وقد بنیت النتائج أنّ البیاتی استلهم کثیراً من الأفکار الصوفیة لدی العطار الذی یظلّ مناراً مضیئاً لسالکی درب العرفان. ولذلک یوجد المزید من المضامین المشترکة بینهما والوجه الممیّز بین الشاعرین یتمثّل فی انتهاجهما لمسارین مختلفین فی توظیف النزعة العرفانیة عالجناه فی المقال هذا.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.