فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۵۴ مورد.
نقد روان شناختی آثار فروغ فرخ زاد بر اساس مبانی روا نکاوی فروید و آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی و نقد کهن الگویی انه اید ویرژیل
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد ادبی، نقد کهن الگویی است. کهن الگوها شامل تصاویر بالقوه، ابتدایی و صور مثالی است که در ناخودآگاه جمعی بشر وجود دارد. به اعتقاد «یونگ»، این عناصر، محصول تجربه همگانی است که در همه نسل ها تکرار شده است. «انه اید»، منظومه ای اساطیری است که ریشه در ناخودآگاه جمعی رومی ها دارد. این اثر را می توان با رویکردهای مختلف، از جمله رویکرد نقد کهن الگویی تحلیل و بررسی کرد. بسیاری از کهن الگوها از جمله: کهن الگوی «قهرمان»، «آنیموس»، «پیر دانا» و «سایه» و چگونگی تبلور هر یک از این کهن الگوها بر شخصیّت های داستان، به عنوان ﻣسئله اصلی پژوهش ارزیابی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که انه، کهن الگوی قهرمان است که برای رسیدن به فرآیند فردیّت، سه مرحله جست وجو، پاگشایی و بلاگردان را با موفقیّت پشت سر می گذارد تا به خویشتن که غایت فرآیند فردیّت است دست یابد. کهن الگوی آنیموس بر روان «دیدون» و «کامیل» فرافکنی شده است. «ونوس»، کهن الگوی پیر داناست که قهرمان داستان را در سراسر منظومه یاری داده است و در نهایت، انه به مبارزه با «تورنوس» که سایه درونی اوست، می رود و بر او غلبه می یابد. روش تحقیق، تحلیل محتوا در چارچوب نقد ادبی است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، نقد کهن الگویی منظومه انه اید ویرژیل با ﺗﺄکید بر آرای یونگ است.
تحلیل مضامین پارادوکسیکال مولوی بر اساس روش تحلیلی یونگ
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست منظورمان را از واژه «پارادوکسیکال» روشن
می سازیم. سپس در قالب سه الگوی اساسی خواهیم دید که تعابیر پارادوکسیکال مولوی،
یا به ابزاری بلاغی برای آراستن سخن فروکاسته شده، یا در قالب شطحیات خوانده شده و
یا به روشی منطقی برای تفهیم مطلب تقلیل یافته است. این الگوها، هرچند در اغلب مواضع
راهگشا هستند اما بیشتر در صدد حل وفصل معضل پارادوکس هستند تا معرفت شناسی آن. در
این مقاله، با توجه به تفسیری که یونگ از پارادوکس های بنیادین در وجود آدمی ارائه
می دهد، چشم انداز جدیدی برای تحلیل این مسئله در اندیشه مولوی ارائه شده است.
توجه داریم که این مقاله مقارنه و مقایسة اندیشة مولوی و یونگ نیست؛ بلکه صورت بندی
الگوی یونگ برای تحلیل پارادوکس، و به کارگیری این الگو در اندیشه مولوی است. بر
اساس این الگو، عارف در ژرف ترین سطوحِ «خویشتن» با
پارادوکسی وجودی روبه روست و این تناقض عمیق را تضمین کنندة بالندگی خویش و حصول
معرفت می پندارد.
تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن الگویی یا اسطوره شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان شناسی ژرفانگر به شمار می آید. این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می پردازد. در نظر یونگ این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه ای در همة نسل ها تکرار می شود، و از راه قرار گرفتن در ناخودآگاه جمعی وارد سازمان روانی فرد می شود. کهنالگوهای یونگ در هر یک از داستانهای شاهنامه قابل بررسی است. در پژوهش حاضر برآنیم تا داستان رستم و اسفندیار را به عنوان پیکرة دادههای پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار دهیم. در این تحقیق نشان می دهیم که لازمه خودیابی و یکپارچگی شخصیت این است که فرد مراحل دشوار سفر را بگذراند، سختی ها را تحمل کند، و بیاموزد که به راستی روزی بر چالش های جدی جهان حتی به همان شکل مبالغه آمیزی که تصویر ترس های اوست چیره خواهد شد و همین امر موجب غنای شخصیت او می گردد. این داستان هشدار می دهد که اگر کسی نتواند خود را به فردی مسئول در عالی ترین سطح بدل سازد، باید در انتظار پیامدهای مخرب و ویرانگری باشد. برآیند نهایی پژوهش آن است که هر یک از کهنالگوهای یادشده، تجلیات متعدد روان واحدی تلقی میگردند.
سفرهای آیینی اسفندیار در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
«فرایند فردیت» با مرکزیت حجم قابل توجهی از کهن الگوهای یونگی، یگانگی دو لایة محوری از روان- خوداگاهی و ناخوداگاهی- را درقالب اعمالی نمادین و در طی سفری آیینی برای قهرمان میسر می سازد. در حقیقت، گذر از رویه های مختلف «سایه» و تلاش برای تعدیل نیروی بازدارندة آن، که ریشه در ویژگی های روانی منفی قهرمان دارد، او را در مرحله ای نوین به دیدار «آنیما» مشرّف می سازد. بدین ترتیب، قهرمان با شناخت سویة مادینة روان خود، قابلیت چشمگیری در شناخت «پیر خردمند» که همان حقیقت مانای وجود اوست، پیدا می کند. شناخت جایگاه این پیر که خود یکی از کهن ترین سنخ های باستانی روان آدمی است و نیز عمل کردن به فرامین او، مسیر فردانیت قهرمان را به نتیجه ای می رساند که از ویژگی های روان شناختی مهمی برخوردار است. «تولد دوباره» که در حوزة نمادشناسی آیینی همان شناخت «خویشتن» و یگانگی با آن است، زندگی روانی قهرمان را در الگویی مشخص و پیش برنده به هدف غایی خود می رساند.
در واکاوی روایت زندگی اسفندیار که خود یکی از شخصیت های محوری شاهنامة فردوسی است، با گذر از روساخت حماسی داستان می توان به ژرف ساختی روان شناختی دست یافت که گویای سیر قهرمان برای رسیدن به هدفی خاص از منظر فرایند شناخت خویشتن، یعنی سفر برای کشف فردانیت است. به این ترتیب، وی با گذر از «هفت خوان» که هفت مرحلة گذر از سایه تلقی می شود، به نجات خواهران از بند ارجاسب تورانی و نابودی او نایل شده و با موفقیت در چنین مراحلی، در سفر بعدی آمادگی مواجهه با رستم را به عنوان پیر خرد پیدا می کند. او در مراحل پایانی فرایند فردانیت خویش و با از دست دادن چشمان ظاهر، حقانیت پیر خردمند را دریافته و با مرگی آیینی، تولدی دوباره می یابد. نوزایی اسفندیار با سپردن فرزند خود، بهمن، به دست رستم جنبه های نمادین و آیینی خاصی دارد.
تطبیق پیر مغان دیوان حافظ با کهن الگوی پیر خردمند یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه حافظ پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
شعر حافظ که آینه دنیای خیال انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی های معنایی و هنرورزی های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادبی می گشاید و نشان دهندة جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسه ای چهره پیرمغان با کهن الگوی پیر خردمند یونگ، نشان دهندة شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
تحلیل رویا در رمان درخت انجیر معابد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رؤیا یکی از مهمترین عناصر رمان مدرن است. در درخت انجیر معابد- که تنها رمان مدرن احمد محمود است- این عنصر نقشی کلیدی دارد. در اوایل این رمان (صص32- 43) علمدار اول اسیر کابوسهایی می شود که آن ها را بیان کرده، علمدار نسل بعد آن ها را نقل و علمدار نسل سوم نوشته است. این خوابها و رؤیاها دشوار و پیچیده اند و خواننده را به چالش می کشند. علاوه بر این، در صفحات 280-285 رمان رؤیایی از «مرد دیگر» بیان شده و در صفحات 336-337 رؤیای «سرمست بختیاری» آمده است که با مضمون کلی رمان (خرافه پرستی و باورهای مردم) سازگار مینماید. رؤیاهایی که بخش اصلی فصل نخست رمان را شکل میدهند، تاکنون چندان مورد مداقّه و تحلیل منتقدان قرار نگرفته است. این مقاله میکوشد با تلخیص رؤیا به زبان خود نویسنده و با کمک روش فروید در تفسیر خواب و بر اساس اصل مهم ساخت گرایی تکوینی- که اجزای رمان بر اساس بافت کلی معنا مییابند- به تحلیل دقیق این رؤیاها بپردازد.
سنجش و تحلیل شخصیت زال و بهرام بر پایه نظریه سبک زندگی آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی قصاید سنایی و سعدی
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی میان آثار شاعران بزرگ با توجه به دوران زندگی آنان، مقایسه روان شناسی شخصیت آنان و نیز مضامین گوناگونی که بدان پرداخته اند، می تواند منجر به شناخت بهتر آنان و نیز تبیین میزان تأثیرپذیری آنان از یکدیگر شود. در این مقاله کوشیده شده تا با توجه به نکات ذکر شده به مقایسة تطبیقی قصاید سنایی و سعدی پرداخته شود. با توجه به تفاوت های آشکار در دوران زندگی آنها، درون گرا بودن سنایی و برون گر بودن سعدی و فضل تقدم سنایی در قصیده و غزلسرایی بر سعدی، سعدی در بسیاری از غزل ها به آثار سنایی توجه داشته، اما در شیوة قصیده سرایی مشابهتی در آثار آن دو دیده نمی شود.
سفر قهرمان در داستان «حمام بادگرد» براساس شیوة تحلیل کمپبل و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه همچون اسطوره ها و داستان های رمزی قابلیت زیادی برای رمزگشایی دارند. حاتم نامه ها که در حدود قرن دهم و یازدهم در ایران رواج داشته اند نیز از قصه های عامیانه اند و بخشی از آنها، روایت «حمام بادگرد» است که گذر قهرمان را از دهلیز حمام و ورود وی به دنیای ناخودآگاهی، در بر می گیرد. در این جستار این روایت با رویکردی روان شناختی- اسطوره شناختی و از نظرگاه جوزف کمپبل و کارل گوستاو یونگ تحلیل شده است. حاتم در این داستان برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، قبول دعوت او برای سفر به ناخودآگاه، دریافت راهنمایی های پیر خرد و مبارزه با جنبه های متعدد سایة خود طی می کند و با خروج نمادین از حمام بادگرد، مراحل تشرف را می گذراند و با گذر از آب به تولد دوباره می رسد. وی پس از رسیدن به بیابان ناخودآگاهی، با نابودی طوطی سخنگوی درون (عقل منفعت طلب)، الماس درون خویش را می رهاند.
نقد کهن الگویی شعر «قصه شهر سنگستان» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نقد کهن الگویی» یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که به کشف ماهیت و ویژگی اسطوره ها و کهن الگوها و نقش آنها در ادبیات می پردازد. در این مقاله «قصه شهر سنگستان» از دیدگاه نقد کهن الگویی، بررسی و براساس کهن الگوهای قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پیر دانا، سایه و خویشتن، و نمادهای کهن الگویی درخت، کوه، درّه، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحلیل شده است. اساس کهن الگویی این شعر بر اسطوره «قهرمان ـ منجی» شکل گرفته و بقیه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا یافته اند. از میان مراحل سه گانه تحول و رستگاری، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که «پاگشایی» نام دارد و دارای سه مرحله (حرکت و جدایی، تغییر و بازگشت) است، تطبیق داده شده است.
تحلیل روان شناختی نمادها و کهن الگوها در داستان کرم هفتواد شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزه ای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آن ها از یکدیگر ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند با داستان هایی نشئت گرفته از اندیشة اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگ وبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستان ها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطوره ای یکی از پیچیده ترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون می توان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیده اند این داستان را با واقعیت های تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچ کدام از این دیدگاه ها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطوره ای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسی های اسطوره شناختی است. اینکه اسطورة کرم هفتواد چیست، چه می گوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسش هایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریة کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.
بررسی ادراک واقعیت و پذیرش خود و دیگران در غزلیّات حافظ (براساس نـظریه شخصیّت / خودشکوفایی ابراهام مزلو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، متفکّران دینی و فکری براساس مشرب های خاص خود، انسان حکیم، عاشق، مقتدر، ضعیف، خودشناخته و... را الگوی انسان کامل معرفی کرده اند. در قرن بیستم، با ظهور سه مکتب روان کاوی، رفتارگرایی و انسان گرایی، توجه به شخصیّت انسان، جنبه های عینی تری به خود گرفت. ابراهام مزلو(1908-1970) بنیان گذار روان شناسی انسان گرا ضمن انتقاد شدید از دو مکتب مذکور، طبیعت انسان را نیک و پاک و خواستار شکوفایی توصیف کرده، به جای بررسی نمونه های معلول و رشدنایافته ، بهترین نمونه های نوع انسان را مورد بررسی قرار داده، آن را شاخصه اصلی روان شناسی خود نموده است. او رفتارهای انسان را برانگیخته نیازها دانسته و برای او پنج سلسله نیاز ذکر کرده: 1. نیازهای فیزیولوژیکی 2. نیازهای ایمنی 3. نیازهای عشق و تعلّق 4. نیاز به احترام 5. نیاز به خودشکوفایی. مزلو خودشکوفایی را تحقّق بخشیدن به خود در بالاترین سطح می داند و ویژگی های متعددی را برای افراد خودشکوفا مطرح می کند که در این مقاله دو ویژگی ادراک بهتر واقعیت و پذیرش خود، دیگران و طبیعت ، در غزلیّات حافظ مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه حافظ جهان پیچیده ترین راز و کشف آن بزرگ ترین واقعیت و به تعبیر مزلو شناخت هستی است. او با وجود شناخت ابعاد متعدد جهان و بی اعتباری و بی ثباتی نقش دوران، هرگز آن را به میل خود تفسیر نمی کند و گاه به جای ستیزه با آن، تسلیمش می گردد و زمانی نیز به اقتضای موقعیت، آشفتگی و بی نظمی پیشه می کند. خودپذیری او سه محور: الف) هنر شاعری ب)پذیرش مسؤولیت اعمال پ) امیدواری را شامل می گردد و عدم حالت تدافعی و احساس گناه و شرمساری در مقابل کمبودها و کاستی های قابل اصلاح، مهم ترین موضوعات ویژگی پذیرش خود، دیگران و طبیعت را تشکیل می دهند.
کهن نمونه ها در داستانی از هزارویک شب (حکایت جوذر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینه ای است که کهن نمونه ها را، به عنوان محصولات تجربه های مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شده اند، به شیوه ای نمادین منعکس می کند. مطالعة روان کاوانة اسطوره ها، که گنجینة آرزوها و اندیشه های بشری اند، نشان دهندة حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونه های ازلی آشکار می شوند. در این پژوهش یکی از داستان های هزارویک شب با عنوان «جوذر» با توجه به یافته های یونگ در عرصة روان شناسی اسطوره تحلیل می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در این اثر علاوه بر کهن نمونه های اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهن نمونه های فرعی نیز به چشم می خورند. کهن الگو ها در سه دسته موقعیت های کهن نمونه ای، شخصیت های کهن نمونه ای و نمادهای کهن نمونه ای طبقه بندی شده اند. در این پژوهش انواع موقعیت های کهن نمونه ای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیت های کهن نمونه ای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهن نمونه ای چون اعداد و حیوانات دیده می شود. بررسی موردی حاضر دربارة یکی از داستان های هزارویک شب نشان دهندة قابلیت بالای این اثر برای مطالعة روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصه ها و افسانه ها نیز می شود.