فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۶۴ مورد.
۲۱.

ارتباط تفسیر و ساختار حکایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی روایت تمثیل تفسیر تداعی معانی خط داستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۰ تعداد دانلود : ۵۵۴
یکی از مهم ترین موضوع ها در زمینه سبک شناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستان های تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایت شناسی هنگامی روشن م ی شود که با صرف نظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دست یابی به مهم ترین شیوه هایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایت های مثنویپرداخته است. می توان گفت ارائه تفسیرها بر محور هم نشینی مهم ترین ویژگی تمایزبخش مثنویاز متون مشابه است. مولوی برای ارائه این تفاسیر، حکایت را به صورت خطوط داستانی مجزا درنظر می گیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارائه می دهد. تعدد این خطوط داستانی می تواند نتیجه تنوع شخصیت ها یا پی رفت های دریافت شده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان هم خوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکل گیری تفاسیر، هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنویمفید است و هم می تواند فراهم آورنده تبیینی روایت شناختی از تداعی معانی در مثنویباشد.
۲۲.

دراسة توظیف التقنیات الزمنیة فی روایة "ذاکرة الجسد لأحلام مستغانمی" علی ضوء الشکلانیة(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذاکرة الجسد أحلام مستغامی الزمن السرد الشکلانیة الخطاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۰ تعداد دانلود : ۵۱۷
هذه المقالة محاولة لدراسة الزمن فی روایة "ذاکرة الجسد لأحلام مستغانمی" وذلک علی ضوء زمن القصة والسرد اعتباراً من اللغة بوظائفها. فیتطرق البحث إلی تبیین کیفیة تحویر الکاتبة الزمن شکلا دائریا وتناسبه بالخطاب تمثیلاً بتاریخ الجزائر المعاصر، وإلی تتبّع توافق التقنیات الزمنیة بالسرد خطابا. توصّل البحثُ إلی أنّ زمن الروایة رغم اللاترتیب فی سرد الأحداث یُفضی إلی تناسب التقنیات الزمنیة والسرد وأنّ الزمن یوجّه خطابَ الکاتبة مما یکمن فیه طیات تُجسّد تاریخ الجزائر المعاصرة لأنّه بات واضحا أنّ "أحلام مستغانمی" تناولت أیدیولوجیات تاریخ الجزائر المعاصر. فحوّرت الکاتبة ترتیب أحداث السرد علی الخط الدائری باعتمادها علی تیار الوعی بتقنیاته وانطلاقا من الوظائف اللغویة مانحةً إلی القارئ شعور قراءة السرد، وذلک عندما یتواجد القارئ فی أحداث السرد أثناء القراءة یتناغم تناغما شعوریا مع السرد، مُؤولا الأحداث إلی الخطاب الکامن فی الزمن، مرتّباً أحداث السرد ترتیبا خطیا من تلقاء نفسه.
۲۳.

شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تداعی گره افکنی دقوقی قبض و بسط روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۲ تعداد دانلود : ۷۲۴
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
۲۴.

نقش ویژگی های روایتی در افزایش ظرفیت های نمایشی طومار جامع نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایتگری ساختار روایت جنبه های نمایشی هفت لشکر طومار جامع نقالان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۴ تعداد دانلود : ۶۴۹
هفت لشکرازجمله نمونه های طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که نقالی گمنام در سال 1292ق آن را کتابت کرده است. هفت لشکردر اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج به یکی از طومارهای جامع نقالان نیز گفته شده است. جنبة روایی متن عامل پیوستگی ادبیات و نمایش است. تقلید حالات و حرکات اشخاص به وسیلة راوی، متن را به سمت داستان گویی نمایشی رهنمون می سازد. در این میان دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری نقال در متن طومار، علاوه بر تبیین جایگاه روایت گری او، شگردهای روایتی خاصی را درجهت افزایش توان نمایشی اثر فراهم ساخته است. در مقالة حاضر ویژگی های روایی طومار جامع نقالان بر اساس نظریة ژراژ ژنت و تأثیر آن در جهت دهی به ظرفیت نمایشی اثر، بررسی شده است. براین اساس، ساختمان روایت در روایت در کنار شیوه های روایتی چون نظم و وجه یا حالت به شکل گذشته نگر و آینده نگر، شکل دهی کانون روایت و رابطة کانون با راوی دانای کل ازجمله ویژگی های روایی اثر مورد بحث است که جهت دهی نمایشی متن را نیز فراهم ساخته است.
۲۵.

ساختار روایت در سه روایت از پیر چنگی با تأکید بر دیدگاه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت اسرارالتوحید مثنوی معنوی ژرار ژنت مصیبت نامه پیر چنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۹۵۵
این پژوهش مؤلفه های روایی (زمان دستوری، وجه، صدا) را از دیدگاه ژرار ژنت، در سه روایت از داستان پیر چنگی بررسی می کند. حکایت پیر چنگی، نخستین بار در اسرارالتوحیدروایت می شود؛ پس از آن عطار نیشابوری و مولانا آن را با اندک تغییری بازگو می کنند. در این گفتار وجوه تمایز این سه روایت بیان می شود. حکایت پیر چنگی با نام مولانا مشهور شده است. شیوه روایت گری و نوع روایت این داستان، در اسرارالتوحیدمتفاوت است. منوّر از سازوکارهای روایت در سطحی بالاتر از دو روایت دیگر بهره می برد. تفاوت های روایی حکایت اسرارالتوحیدبا دو حکایت دیگر عبارت است از: ترتیب روایت در این حکایت به شکل خطی نیست. نویسنده با رجوع به گذشته، داستان را روایت می کند؛ اما دو روایت دیگر کاملاً به شکل لحظه ای و خطی روایت می شود. فاصله، محصول حضور راوی در روایت است. فاصله در این روایت نسبتاً زیاد است؛ اما در دو روایت دیگر کمترین فاصله مشاهده می شود. دیدگاه در این روایت کانون درونی (Internally-Focalized) و از نوع «کانون درونی بازنمود همگن» است؛ اما دو حکایت دیگر کانون ندارد و از نوع «بازنمود ناهمگن» است. راوی حکایت اسرارالتوحیدداخل روایت خود است. راوی از شخصیت های فرعی به شمار می آید؛ یعنی همگن (Homodiegetic) است؛ اما راوی حکایت مولانا و عطار هر دو خارج از روایت خود هستند.
۲۶.

کانونی سازی در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: کانونی سازی شب سهراب کشان بیژن نجدی کانونی سازی بیرونی کانونی سازی درونی محدود نامحدود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۹ تعداد دانلود : ۸۴۶
در میان آثار بیژن نجدی، داستان «شب سهراب کشان» از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونی سازی در این روایت بر اساس موقعیّت کانونی ساز و میزان تداوم کانونی سازی است. بدین منظور پس از بررسی این داستان این نتایج حاصل شد که در این روایت  کانونی سازی بیرونی از آنِ راوی-کانونی ساز و کانونی سازی درونی مربوط به شخصیت -کانونی ساز است که تقابلی از ادراک زمانی و مکانی و دانش و بینش نامحدود و محدود را به نمایش می گذارند. در بررسی مولّفه ی عاطفی دریافتیم که تقابل کانونی سازی بیرونی و درونی، کانونی سازی عینی و بی طرفِ  شخصیت -کانونی سازِ درونی را در برابر کانونی سازی ذهنی و جانب دارِ راوی-کانونی سازِ بیرونی قرار می دهد. از منظر میزان تداوم کانونی سازی نیز این نتیجه به دست آمد که در این روایت ، درجه ی ماندگاری و تداوم کانونی سازی در سطوح مختلف ثابت است و فقط از دریچه ی نگاه راوی-کانونی ساز بیرونی ارائه می شود.
۲۷.

بررسی تطبیقی زمان روایی در رمان های حین ترکنا الجسر و سفر به گرای 270 درجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی پل ناتمام سفر به گرای 270 درجه روایت عبدالرحمان منیف احمد دهقان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۷۴۴ تعداد دانلود : ۵۷۸
رمان های پل ناتماماثر عبدالرّحمان منیف و سفر به گرای 270 درجه، نوشتة احمد دهقان رمان هایی هستند که به سبب رویکرد واقع گرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوه های روایت شناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرق زمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق می گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشت برداری کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخش هایی که با نگاهی گذشته نگر روایت شده اند وجه غالب این نوع از زمان پریشی را به اثبات می رساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایت های هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنه های زمانی روایت شدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخش های هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان سفر به گرای 270 درجهاز تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتماماز تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجهاست.
۲۸.

تحلیل روایت شناختی سوره نوح (ع) بر مبنای دیدگاه رولان بارت و ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی ژرار ژنت رولان بارت قصص قرآن سوره نوح داستان نوح

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی قصص قرآنی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۷۰
روایت شناسی یکی از رویکردهای نوین مشتق شده از زبان شناسی است که به بررسی فنون و ساختار روایت ها پرداخته و از این طریق، در صدد یافتن دستور زبان روایت است. استفاده از روش ها و نظریات مطرح شده در روایت شناسی، می تواند تحلیل بهتر و دقیق تری از داستان های قرآنی به دست دهد و جلوه های جدیدی از زیبایی و اعجاز قرآن را روشن سازد. سوره مبارکه نوح سوره ای است که سراسر آن به بیان داستان حضرت نوح (ع) اختصاص دارد و از این نظر، در بین تمامی سوره های قرآن کریم بی همتا است. هدف اصلی این مطالعه، استفاده از نظریات مطرح شده توسط دو تن از روایت شناسان ساختارگرای فرانسوی، رولان بارت و ژرار ژنت، برای تحلیل روایت شناختی این سوره است. روش این مطالعه توصیفی تحلیلی با رویکرد روایت شناختی می باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد تلفیق نظرات این دو اندیشمند در دو حوزه کارکردهای روایی و گفتمان روایی، الگوی مناسبی برای تحلیل داستان های قرآنی به دست می دهد. الگویی که از یک سو راه را برای دست یابی به معارف گنجانده شده در داستان ها می گشاید و از سوی دیگر، پرده از برخی زیبایی های ساختاری نهفته در داستان های قرآنی برمی دارد.
۲۹.

Remémoration et répétition: L’étude narratologique du Salon du Wurtemberg(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Quignard narratologie passé remémoration repetition

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۳۹۶
L’aspect psychanalytique de l’écriture romanesque chez Pascal Quignard a été signalé à maintes reprises par les critiques littéraires. Le Salon du Wurtembergqui bénéficie plus que les autres romans quignardiens d’une ample élaboration romanesque, pourrait bien illustrer cette «fictionalisation de la cure psychanalytique» chez cet écrivain. Le narrateur de ce roman se retourne comme malgré lui vers un passé obsessionnel qu’il espère conjurer par l’écriture. La présente étude se propose d’analyser, en recourant à la narratologie, les techniques narratives mises en œuvre par le narrateur quignardien, ainsi que l’adaptation de ces dernières à l’objectif du narrateur qui est de faire cesser le retour interminable d’un passé traumatique. Selon Freud, l’abréaction du refoulé exige la «réconciliation» de l’analysé avec ses souvenirs traumatiques. L’étude du mode narratif du Salon du Wurtembergnous permettra de préciser le degré de cette réconciliation chez le narrateur. En effet, portant sur la manière de représentation du monde romanesque, le mode narratif détermine la distance à laquelle se tient le narrateur par rapport à ce qu’il raconte. Ainsi, par l’étude du mode narratif, nous serons en mesure de préciser si le narrateura réussi à évoquer entièrement et sans détours ses souvenirs obsédants
۳۰.

طرح روایات مکاشفه های صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکاشفات عرفانی روایت شناسی ساختارگرایی طرح مکاشفات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۸ تعداد دانلود : ۴۶۱
نقطة مشترک نظریات روایت شناسان ساختگرا این است که در تحلیل یک گونة روایی، به جای تحلیل جزءجزء عناصر بر پایة بلاغت کهن، می توان آن را به مثابة یک ساختار نظام مند دید که تمام اجزای آن ارتباطی درونی با یکدیگر دارند. «پیرنگ» یا «طرح» یا همان «توالی رخدادها»، مهم ترین عنصری است که نسل اول و دوم روایت شناسان هردو بدان اهتمام ویژه ای داشته اند، با این تفاوت که نسل اول بیشتر بر توالی علّی و معلولی رخدادهای روایت تأکید کرده اند و نسل دوم، به ویژه ریمون کنان، توالی زمانی را نیز بر توالی علّی و معلولی رخدادها افزوده اند. در این مقاله، با بررسی 300 روایت از مکاشفات عرفا از مجموع 30 کتاب عرفانی قرن چهارم تا هفتم، مشخّص شده که ترکیب رخدادها در این روایات، هرچند در ظاهر تفاوت هایی با یکدیگر دارند، اما از الگوهای نسبتاً محدودی پیروی می کنند. این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مکاشفاتی که بر اساس توالی علّی و معلولی یا زمانی روایت شده اند، در مواردی به نمونة روایاتی برمی خوریم که هیچ یک از توالی های مذکور در آن ها به چشم نمی خورد. در این گونه روایات، فقط لحظه ای ناب از دریافت های صاحب مکاشفه به صورت کاملاً موجز روایت شده است که این دسته از مکاشفات را با الهام از نام نوعی داستان کوتاه در فرانسه، مکاشفات «کوتاه لحظه ای» نامیده ایم.
۳۱.

بررسی عنصر ""زمان"" در قصه ورقه و گلشاه از دیدگاه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان روایت ژنت تداوم نظم بسامد ورقه و گلشاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۷۹۵
این مقاله به بررسی تکنیک سرعت و زمان روایت پردازی در قصه ورقه و گلشاه عیوقی از دیدگاه ژنت می پردازد. بررسی ساختاری داستان ورقه وگلشاه نشان می دهد که نویسنده برای پیش برد عادی و به دور از ابهام داستان، زمان جاری را به منزله زمان پایه و اصلی داستان انتخاب کرده است. روایت های مربوط به گذشته نگری در متن داستان برای آگاهی دادن به مخاطب یا بازگویی خاطرات و روایت های مربوط به آینده نگری صرفاً برای بیان آرزوهای شخصیت های داستانی به کار رفته است. بررسی عنصر تداوم نشان می دهد که شتاب اکثر بخش های داستان منفی است و نویسنده به یاری این عنصر، علاوه بر اینکه شکل مطلوب داستان خود را بنا کرده است، توانسته است جنبه حماسی داستان را بیش از جنبه غنایی آن افزایش دهد. بررسی عنصر بسامد از هر سه منظر بسامد مفرد، بازگو و مکرر نیز نشان می دهد که نویسنده به یاری این عناصر، علاوه بر پیش برد سریع متن، به تکرار معنی دار حوادث و تأکید بر آنها پرداخته است.
۳۲.

بررسی الگوی کنشگران حکایت های باب نخست کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلیله و دمنه روایت شناسی الگوی کنشگران نظریه گریماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۳ تعداد دانلود : ۵۱۳
یکی از نظریه های مطرح در حوزه روایت، نظریه گریماس است که بر اساس تقابل های دوگانه متن طراحی شده است. اگرچه نظریه گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره ای از موارد شاهد ناهم خوانی هایی در این زمینه هستیم. پژوهش حاضر به بررسی حکایت های باب اول کتاب کلیله و دمنه از منظر نظریه روایی گریماس پرداخته است. با بررسی صورت گرفته مشخص گردید که الگوی روایی گریماس را نمی توان به صورت کامل بر تمامی حکایت های کلیله و دمنه منطبق دانست. در بعضی از حکایت ها اجزایی از طرح روایی گریماس با همدیگر تلفیق می شوند. این موضوع با الگوی روایی گریماس در تضاد است؛ البته می توان این امر را برخاسته از تعلیمی بودن کتاب کلیله و دمنه دانست که راویان حکایت ها بیشتر به مفهومی که می خواهند بیان کنند، توجه دارند، نه به ساختار حکایت. اگرچه بهره گیری از نظریات گوناگون در حوزه روایت می تواند موجب شناخت بهتر متون ادبی شود، با توجه به ویژگی های خاص قصه های ایرانی، لازم است طرحی بومی برای بررسی ساختار روایی این قصه ها ارائه گردد و یا به تناسب حکایات، تغییراتی در این الگوها ایجاد شود.
۳۳.

بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان روایت حذف تداوم آرش کمانگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۵ تعداد دانلود : ۸۲۶
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
۳۴.

رویکردی نوین در روایت شناسی شناختی بر اساس فضاهای ذهنی روایی و الگوی ان ام اس بی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معناسازی تحلیل شناختی فضاهای ذهنی روایی داستان نوظهور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۵ تعداد دانلود : ۸۸۱
مقاله حاضر که بخشی از پژوهشی گسترده در مورد کاربست نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل متون روایی است، در پی آن است که یک تحلیل شناختی نوین و روش مندی از متن روایی به دست دهد و در پی ارائه پاسخی برای این پرسش در زبان شناسی شناختی باشد که چگونه فرایندهای زبانی مختلف می توانند در پیدایش «داستان نوظهور» در یک متن روایی به کار روند. نخستین و اساسی ترین گام در رسیدن به این هدف، ارائه الگویی شناختی-تحلیلی است که فرایندهای شکل گیری معنا را در متون روایی بررسی کند. در این راستا، نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه (۱۹۹۷، ۱۹۹۴، ۱۹۸۵) و روش شناسی دنسیگر بر پایه آن (۲۰۱۲، ۲۰۰۸)، استدلال های محکمی در مورد فرایند معناسازی در گفتمان ارائه می دهند. بر این اساس، این مقاله به تبیین چگونگی فرایند معناسازی در یک متن داستانی به زبان فارسی می پردازد. هدف از ارائه این تحلیل، در درجه اول، آزمایش کاربست مفاهیم بنیادین نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی متن های روایی، و در درجه دوم، معرفی الگوی ان ام اس بی، به عنوان یک ابزار شناختی نوین و روش مند در روایت شناسی شناختی است. یافته ها نشان می دهد فضاهای ذهنی روایی، افق هایی را برای کشف پیچیدگی ها و ویژگی های معناسازی در روایت های داستانی آشکار می سازد.
۳۵.

مرزشکنی روایی در داستان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نقد ادبی روایت شناسی داستان معاصر ایرانی انواع مرزشکنی روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۶ تعداد دانلود : ۸۸۳
در این مقاله به تعریف و دسته بندی مرزشکنی روایی و جایگاه آن در داستان های فارسی پرداخته می شود. مرزشکنی روایی عبارت است از آمیختن سطوح گوناگون روایت که به موجب آن ممکن است نویسنده وارد لایه زیرین یا سطح داستان شود و با شخصیّت ها به گفتگو بنشیند، یا اینکه خود نیز وارد ماجرای داستان شود. همچنین ممکن است شخصیّت ها از سطح داستانی مربوط به خود بیرون بیایند و وارد جهان مخاطب، نویسنده و راوی شوند. این تمهید داستانی در متون روایی پسامدرنیته ای رواج دارد که موسوم به روایت های فرادستانی هم هستند. مرزشکنی روایی انواع و اقسامی دارد که می توان چهار گونه عمده آن را بدین قرار برشمرد: 1 مرزشکنی نزولی که به موجب آن نویسنده وارد سطح «داستان» می شود و ممکن است با شخصیّت ها هم کنش شود. 2 مرزشکنی صعودی که برحسب آن شخصیّت ها ممکن است از سطح داستانی خود خارج شوند و وارد سطح راوی و نویسنده شوند. 3 مرزشکنیِ هستی شناسی که بر مبنای آن نویسنده، راوی، روایت گیر یا شخصیّت «انگار» به گونه ای «واقعی» وارد سطوح زیرین یا زبرین می شوند. 4 مرزشکنی بلاغی که به موجب آن نویسنده یا شخصیّت فقط نگاهی کوتاه به درون دیگر سطوح می اندازند و یا اینکه با قطع جریان روایت، اتّصال کوتاهی با سطوح متناظر ایجاد می کنند. این تمهید در برخی متون داستانی فارسی، پیش از اینکه در منابع روایت شناسی و نقد ادبیِ به زبان فارسی مطرح شود، به کار رفته است. رمان«کولی کنار آتش»، داستان های کوتاه «آخرین شب، آخرین پلکان» و «خفّاشه» بر مبنای مرزشکنی نزولی و هستی شناختی پیش رفته اند. در رمانِ «دل فولاد» و داستان کوتاه «دوباره از همان خیابان ها» تمهید مرزشکنی صعودی و هستی شناختی به کار رفته است. در داستان های کوتاه «مردی که برنگشت» و «انتخاب» و رمان «رود راوی» شاهد مرزشکنیِ بلاغی و اتّصال کوتاه هستیم.
۳۷.

گوهر دریای راز (تحلیل ساختار روایی و بلاغی نعتی از مخزن الاسرار نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظامی آشنایی زدایی ساختار روایت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۴ تعداد دانلود : ۸۸۰
نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به گونه ای است که واژه به واژه ابیات در محور افقی و عمودی، با یکدیگر تناسب آوایی و معنایی دارند تا نمودار انسجام متن باشند. نظامی در پی ساختاری است که با شگردهای بلاغی، بر بُعد ادبی و عاطفی کلام بیافزاید و به شیواترین وجه، حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - و سلم را وصف نماید. روایت این اثر، با داشتن تم جذّاب، شخصیت پردازی محدود که بر یک حادثة اصلی تمرکز دارد؛ شبیه داستان های مینی مال امروزی است؛ ولی با حضور پررنگ راوی، براعت استهلال و نتیجه گیری پایانی آن، ساختار روایی کهن را به یاد می آورد. این روایت، از پیرنگی مستحکم برخوردار است. بر خلاف موضوع تلخ آن، لحن کلام، نرم و شیرین است، علل این ناهمخوانی بدین شرح است: 1) وزن شعر (بحر سریع) که شاد و پرتحرک و پویاست؛ 2) درون مایه این اثر که بر تسلیم و شکرگزاری است.
۳۸.

روایت شناسی تطبیقی داستان «فریدون و ضحاک» و «موسی و فرعون»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عناصر داستانی شکل شناسی فریدون وضحاک موسی وفرعون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۲۲۹۷ تعداد دانلود : ۸۹۵
قرآن کریم به عنوان یکی از منابع الهام گیری شاعران و هنرمندان مسلمان، از دیرباز موردتوجه ایشان بوده است. یکی از جلوه های تأثیرگذاری این کتاب آسمانی بر آثار ایشان، داستان های قرآنی و درون مایه ای آن هاست. شاهنامه از جملة آثاری است که فردوسی در داستان های آن از قرآن کریم الگو گرفته است. یکی از این داستان ها، داستان فریدون و ضحاک است که به تأثیر از داستان موسی و فرعون پرداخته شده است. در مقایسة این دو داستان، در کنار شباهت ها، اختلافاتی نیز وجود دارد. در نوشتار پیش رو، نگارندگان با تکیه بر روش تحلیلی-توصیفی، کوشیده اتد تا با رویکردی روایت شناسانه به بازخوانی تطبیقی این دو داستان بپردازند و این تطبیق را به اجزا و بخش های هر دو متن در دو سطح ساخت مایه های روایی و ابعاد مفهومی و موضوعی گسترش دهند تا از این رهگذر، وجوه اشتراک و افتراق هر دو داستان را بازکاوی نمایند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که علی رغم شباهت بسیار دو داستان، با توجه به تفاوت ماهیت و اهداف (پند و اندرز در قرآن و داستان-سرایی و سرگرم نمودن در شاهنامه) سطح توجه به عناصر روایی میان آن دو تاحدی متفاوت است.
۳۹.

بررسی و تفسیر رمزگان های متنی در داستان طوطی و بازرگان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی رمزگان روایت شناسی طوطی و بازرگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷۲ تعداد دانلود : ۷۱۶
روایت شناسی شاخه ای از نشانه شناسی است که با هر نوع روایت، اعم از ادبی یا غیرادبی، کلامی یا دیداری داستانی یا غیرداستانی، سروکار دارد و به دنبال آن است که واحدهای کمینه روایت و بهاصطلاح «دستور پیرنگ» را مشخص کند. یکی از نکات مهم در بررسی روایت تفسیر رمزگان متنی است که بر اساس آن می توان به بسیاری از معانی پوشیده پی برد. مولوی در مثنوی نکات عرفانی را در قالب روایت هایی بیان می کند. اگرچه در اولین بررسی، هدف نویسنده و تفسیر داستان مشخص می شود، تمام هدف گوینده همان معنای ساده نیست، بلکه مفاهیم متعدد و گوناگون در هر حکایت نهفته است. با بررسی رمزگان روایت می توان به بسیاری از معانی پنهان دست یافت. در این پژوهش، کوشش می شود داستان طوطی و بازرگان مثنوی، که از معروف ترین داستان های مثنوی است، بر اساس رمزگان روایی تحلیل شود.
۴۰.

تحلیل نمایه و تطبیق آن با براعت استهلال در ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظامی خسرو و شیرین لیلی و مجنون بارت براعت استهلال نمایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۵ تعداد دانلود : ۵۹۷
اصطلاح نمایه را نخستین بار رولان بارت فرانسوی در نیمه دوم سده بیستم میلادی وارد حوزه روایت شناسی کرد. از نگاه بارت ساختارگرا، نمایه یکی از انواع کارکردها در متن روایی است. این گونه، هرچند از نظر کنشی ضعیف است، برای تقویت فضا و رنگ و روانشناسی شخصیت ها، واحد بسیار ضروری و تکمیلی روایت است. نمایه با این که از دل ادبیات داستانی مدرن غرب باز نموده شده، در ادبیات کلاسیک فارسی نیز وجود داشته است. نمایه گاه با صنعت بدیعی براعت استهلال مطابقت دارد که نمونه های فراوانی از آن را می توان در متون داستانی کلاسیک فارسی مشاهده کرد. نظامی نیز در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از نمایه چه در قالب براعت استهلال و چه غیر از آن، هوشمندانه استفاده کرده است.در این دو منظومه، عناصر براعت استهلال و نمایه با موضوع و فضای داستان کاملاً هم خوانی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان